خاطرات یک #بسیجی 😄
سرهنگ عراقی گفت "برای صدام صلوات بفرستید" تا غذا بهتون بدیم
برخاستم با صدای بلند داد زدم " سرکرده اینها بمیرد صلوات" طوفان صلوات برخاست😂😂
"قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات"
سرهنگ با لبخند گفت بسیار خوب است😎 همین طور صلواات بفرستید
"عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات "
طه یاسین زیر ماشین له شودصلوات طوفان صلوات 😄😄
در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم
#هفته_بسیج #بسیج
😀 @sorna0
هفت - هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ، از هر ملیتی! اصفهانی، لر، آذری، شیرازی، کرد و بلوچ !
از هر کدام مان صدایی بلند می شد: اصفهانی ناله می کرد، لره با یا حسین (علیه السلام) گفتن سعی می کرد دردش را ساکت کند، بلوچه از شدت درد میله های دو طرف تخت را گرفته بود و فشار می داد و شرشر عرق می ریخت و من هم خجالت و رودربایستی را گذاشته بودم کنار و یک نفس نعره می کشیدم و ننهام را صدا می کردم!
فقط نفر آخر که یک رشتی بود، هم درد می کشید و هم میان آه و ناله هایش کرکر می خندید . کم کم ماهایی که ناله می کردیم توجهمان به او جلب شد.
حالا ما هفت نفر داشتیم او را نگاه می کردیم و او آخ و اوخ می کرد و بعد قهقهه می زد و می خندید. مجروح بغل دستی ام که جفت پاهایش را گچ گرفته و سر و صورتش را باندپیچی کرده بودند، با لهجه اصفهانی و نگرانی گفت ببینم مگر بخش موجی ها طبقه بالا نیست؟
مجروح آن طرفی که بلوچ بود گفت: فکر کنم هم مجروح شده هم موجی.
با نگرانی گفتم: نکند یکهویی بزنه سرش و بلند شود و دخل مان را بیاورد؟!
مجروح رشتی خنده اش را خورد چهره اش از درد در هم شد و با لهجه غلیظ گیلکی گفت: شماها نگران من هستید؟
مجروح بلوچ گفت: بیشتر نگران خودمانیم. تو حالت خوبه؟
بنده خدا دوباره به قهقهه خندید و ما بیشتر نگران شدیم. داشتیم ماست های مان را کیسه می کردیم. من یکی که اگر پاهایم آش و لاش نشده بود، یک لحظه هم معطل نمی کردم و جانم را بر می داشتم و می زدم به چاک.
مجروح رشتی ناله جانسوزی کرد و گفت: نترسید من حالم خوبه؟
مجروح اهل #اصفهان گفت: معلومه!
و به سر و وضع او اشاره کرد مجروح رشتی دوباره خندید و گفت: نترسید من همه اش یاد مجروح شدنم می افتم و به خاطر همین می خندم.
با تعجب پرسیدم: مگه تو چه طوری مجروح شدی که خنده داره؟
اولش نمی خواست ماجرا را برای مان تعریف کند اما من و بچه های دیگر که توجه شان جلب شده بود آنقدر به مجروح رشتی اصرار کردیم تا اینکه قبول کرد واقعه مجروح شدنش را برای مان تعریف کند مجروح رشتی چند بار ناله و هروکر کرد و بعد گفت: من و دوستانم که همه با هم همشهری بودیم، در محاصره دشمن افتاده بودیم. دیگر داشتیم شهادتین مان را می خواندیم.
دشمن هم لحظه به لحظه نزدیک مان میشد بین ما هیچ کس سالم نبود همگی لت و پار شده و نای تکان خوردن نداشتیم.
داشتیم خودمان را برای رسیدن دشمن و خوردن تیر خلاصی و رفتن به بهشت آماده می کردیم که...
مجروح رشتی بار دیگر به شدت خندید از خنده بلندش ما هم به خنده افتادیم. مجروح رشتی که با هر خنده بلند یک قسمت از پانسمان روی شکمش خونی می شد
ادامه داد: آره... داشتیم آماده شهادت می شدیم که یکهو از طرف خط خودی فریاد یا حسین(علیه السلام) بلند شد من که از دیگران سالم تر بودم! به زحمت تکانی به خودم دادم و نیم خیز شدم. دیدم که ده ها بسیجی دارند تخته گاز به طرف مان می آیند با خوشحالی به دوستانم گفتم: بچه ها دارند می آیند.
بعد همگی با خوشحالی و به خیال اینکه آنها از لشکر خودمان هستند شروع کردیم به زبان گیلکی کمک خواستن و صدا زدن آنها.
مجروح رشتی دوباره قهقهه زد و قسمتی دیگر از پانسمان سرخ شد.
- اما چشم تان روز بد نبیند همین که آن بسیجی ها به نزدیکی مان رسیدند، یکی شان به زبان ترکی فریادی زد و بعد همگی به طرف ما بدبخت ها که نای تکان خوردن نداشتیم تیراندازی کردند...
حالا ما مثل مجروح رشتی می خندیدیم و دست و پا میزدیم و بعضاً قسمتی از پانسمان زخم های مان سرخ میشد.
- بله آن بنده خداها وقتی سر و صدای ما را می شنوند، خیال میکنند ما عراقی هستیم و داریم به زبان عربی داد و هوار می کنیم! دیگر نمی دانستند که ما داریم به زبان گیلکی داد و فریاد می کنیم.
من که از دیگران بهتر فارسی را بلد بودم، شروع کردم به فارسی حرف زدن و امان خواستن و ناله کردن. یکی شان با فارسی لهجه دار فریاد زد: آهای !مگر شماها ایرانی هستید؟
با هزار مکافات توی آن تاریکی و آتش و گلوله حالی شان کردم که ما هم ایرانی هستیم اما گیلانی!
بنده خداها به ما که رسیدند، کلی شرمنده شدند بعدش با مهربانی زخم های مان را پانسمان کردند و بی سیم زدند عقب تا بیایند ما را ببرند حالا من که در بین دوستانم بهتر فارسی حرف می زدم با کسی که بین ترک ها فارسی بلد بود نقش مترجم را بازی می کردیم و هم قربان صدقه یکدیگر می رفتیم و هم فحش می دادیم و گله می کردیم که چرا به زبان آدمیزاد کمک نخواسته ایم و منظورمان را نرسانده ایم!
تا نیم ساعت درد یادمان رفت و ما هم مثل مجروح رشتی می خندیدیم و ناله می کردیم. پرستار آمد وقتی خنده و نالهمان را دید با تعجب پشت دستش زد و با لهجه ترکی گفت: وا، شماها خل و چل شده اید؟
هر هشت نفری با صدای بلند خندیدیم و پرستار جانش را برداشت و فرار کرد!
#هفته_بسیج #بسیج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | شهیدِ مُحسن
🔻حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک و تسلیت شهادت و فقدان دانشمند برجسته و ممتاز هستهای و دفاعی جناب آقای محسن فخریزاده، بر مجازات قطعی عاملان و آمران این جنایت و همچنین لزوم پیگیری تلاش علمی و فنی این شهید تأکید کردند.
#شهید_فخری_زاده
😍 @sorna0
#اصلاحات شیطون رو هم درس میده 😄😄🤣
ببینید برای ظریف و عراقچی می نوشتن وزیر امور خارجه و معاون وزیر امور خارجه ی کشورمان!!!!😳😳
برای امیر عبداللهیان و باقری می نویسند وزیر امور خارجه و معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران 🥴🤣🤣
خدا می دونه تو این مغزهای غرب زده و زنگ زده چیا میگذره 🤣
اینم مارمولک بازی سایت انتخاب که بدون سانسور مچشون رو گرفته 😉
😂😂 @sorna0 @sorna0
4_6012822419033556445.mp3
5.61M
🎧 قطعه «کاش ندیده بودمت» را از محسن چاوشی بشنوید.
💔 کاش، ای کاش کنارم بودی، تا ببینی که چقدر دلتنگم...
😍 عصرجدید خندوانه دورهمی
https://eitaa.com/joinchat/2192048263C7f6682901a
😎 عضو شوید☝️☝️
.سه نفر تو بيابون گم شده بودند که حیف نون نقشه رو درآورد...
.
و بعد از يك ربع بررسي كردن نگاهي به اطرافش انداخت
.
و در دوردستها تپه اي رو نشون داد و گفت ما الان اونجاييم... !!!!😂😂😂😂
.
😍 😍 @sorna0
یه خمیر دندون گرفتم
بوی ویکس (پماد ضد درد) میده🤧
قشنگ هربار میزنمش روی مسواک
زانوهام میگن: من! من!😂
😃 🤣 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیچاره هرجور حساب میکنه
میبینه از گلوش پایین نمیره😂
یه کم زیادی گشنشه😁
😃 😂 @sorna0
یه بار سر امتحان ریاضی
سن بچه رو ۲۷
و سن پدر رو ۲ بدست آوردم🧐
معلم صفر بهم داد🤦🏻♂
الان که فکر میکنم
میبینم این شکلی جوابم درست بوده😂
😃 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری طنز😁😁
بچه دقیقا به باباش رفته
😂😂 @sorna0
هیچ ﭼﻴﺰ ﮔﺮﺍﻥ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﻚ ﻳﻚ ﺯﻥ ﻧﯿﺴﺖ 😔😔
ﻳﻚ ﻗﻄﺮﺵ ﻛﻪ ﺑﺮﻳﺰﻩ...
ﺍﻭﻝ ﺧﻂ ﭼﺸﻢ oreal
ﺑﻌﺪ ﺭﻳﻤﻞ dior
ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺎ ﺭﮊﮔﻮﻧﻪ D&G ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻣﻴﺸﻪ!
ﺑﻌﺪ ﺭﮊﻟﺐ factor max ﺭﻭ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﻴﻜﻨﻪ ...!
ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﺍﻗﻞ ١٧٠ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ براش ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﻪ!
نکن برادر من...اشک زنو در نیار 😂
😂😂 @sorna0
بابابزرگم رو نصف شب بردم دکتر به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!!!!!!
.
.
. .
.
.
.
من فقط سقف رو نگاه ميكردم 😂😂😂 😂
😂😂 @sorna0
- با اجازهتون یه سلامی هم بکنیم به پول✋🏻
.
.
- سلام چرک کف دست! 💸💸
- مارو نمیبینی خوشحالی؟!؟😂😂
😃 🤣 @sorna0
برای بعضیا کادو خریدن سخت نیست🎁☺️
اینکه چطوری به طرف بفهمونن
گرون خریدنش خیلی سخته😂
خوب عزیز،
مگه مجبوری کادو بخری،
بعدشم برچسب قیمتش رو نکنی؟!😁
😃 @sorna0
رفیقم میگفت: کل ۲۰۰ صفحه جزوه رو
تو یه ساعت تونسته جمع کنه🤔
گفتم: بیخود نگو!😳
گفت: باور نداری بیا ببین😐😂
😃 @sorna0
💯 تیم ایرانی نمایندگان ایالات متحده را به اتاق مذاکره راه نداده؛ آمریکاییها رفتهاند اتاق بغل و غیرمستقیم از طریق نمایندگان اروپا از روند مذاکرات باخبر میشوند! 😂😂
تاریخ آمریکا تاکنون چنین حقارتی به خود ندیده بود؛ در جهان فقط یک کشور است که سیاسی یا نظامی آمریکا را خفت میدهد: ایران!😉
💬 عبدالرحیم انصاری 🇮🇷
#دولت_انقلابی
😍😂 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باباشو بُرده تیوب اسکی 😂😂
خندوانه دورهمی عصرجدید
😂 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سگِ بروسلی مرحوم😂😂😂
جوک طنز خنده جالب و جدید
😂😍 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موتور رفت رسید ولی خودش نرسید😂
😂😍😂 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدین صورت😁
خنده زیبا و جالب
😍😂 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوزنه به دوستاش گفته " دیدید بهتون گفتم این مرد خوبیه "
غذا بهش داده ، رفته دوستاشو آورده😄
😁😍 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه دل و جراتی دارن اینا 😨
طنز قشنگ
😍😂 @sorna0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عهد میبنم دیگه اشکاتو درنیارم😢
#امام_زمان ✨
#کلیپ💖
خاص خداست ❤️
😍 @sorna0