eitaa logo
به سوی سماء
931 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
469 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را این جمله نیکویی و من درویش عریانم چرا از لطف تو محروم و در خود گرم حرمانم از این آغوش خسته می‌گریزی از چه پیوسته فرود آی اندکی ای مه که خالی چون بیابانم به ویرانه نهان دارند رندان گنج زیبا را بیا پنهان شو ای زیبا درون قلب ویرانم @sooyesama
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانه‌ی علی سَرِ افشای خود نداشت ام‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جگرگوشه‌ی بتول آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت زن؟ نه! همای عرش‌نشینی که آشیان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میل تسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستی برای یاری مولای خود نداشت @sooyesama
هر کسی نسبت به حال خودش آگاه‌تر از دیگران است، مگر از عارفان به خدا، که ایشان از خودِ شخص بدو داناتراند؛ زیرا عارفان را در دل، دیدگانی است که دروازه معرفت را برایشان می‌گشاید و آن‌چه را که خودت از خویش نمی‌دانی مشاهده می‌کنند و چیزی از تو را می‌داند که تو از خویش نمی‌دانی. (فتوحات مکّیّه، باب۱۰۸، بخش۹۸) @sooyesama
پیامبر خاتم (ص): منْ تَرَكَ مَعْصِيَةً لِلَّهِ مَخَافَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْضَاهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَة کسی‌که از خوف خداوند تبارک و تعالی، معصیت خدا را ترک کند، خداوند در روز قیامت او را خشنود خواهد ساخت. (کلینی، «کافی» ج۲، ص۸۱) @sooyesama
به سوی سماء
پیامبر خاتم (ص): منْ تَرَكَ مَعْصِيَةً لِلَّهِ مَخَافَةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْضَاهُ ا
و قیامت، تنها به‌معنای روزی در پایان زمان نیست. بل‌که قیامت، ژرفای هستی است. آن‌گاه که حقیقت قیام می‌کند و چهره واقعی وجود آشکار می‌شود. آن قیامت زمانی که شنیده‌ای، پلی به‌سوی این قیامت حقیقی است. اکنون سخن را دوباره بیاندیش: "هرکه از سرکشی دوری گزیند، خداوند در ژرفای وجود، او را خشنود خواهد کرد". چقدر این سخن شیرین و زیباست. و چقدر ما از فهم این سخنان دوریم! @sooyesama
بسيار عظمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) مرا در خود فرو برده بود؛ چه در منزل و چه در مسجد النّبىّ؛ بالاخصّ در مسجد رسول‌الله (ص)، به‌قدرى عظمت آن حضرت متجلّى بود كه گويا: تمام مقام نبوّت با تمام خصوصيّاتش و تمام مدارج و معارجش و تمام درجات و مراتبش در آن حضرت متجلّى است؛ و آن بَضْعۀ رسول‌الله، سرّ و حقيقت و جوهرۀ رسول‌الله است؛ و مانند آن، موجودى كه حامل و ضامنِ آن سرّ باشد و در مقام وحدت عين رسول‌الله باشد، غير از وى خداوند تعالى موجودى را نيافريده است. (روح مجرّد، ص۱۴۶) @sooyesama
آن‌کار که بازپسینِ کارها می‌دانستم، پیشینِ همه بود و آن رضای والده [مادر] بود... آن‌چه در جمله ریاضت و مجاهده و غربت و خدمت می‌جُستم، در آن یافتم که یک شب، والده از من آب خواست، برفتم تا آب آورم در کوزه آب نبود، و بر سبو رفتم نبود. در جوی رفتم آب آوردم، چون باز آمدم، در خواب شده بود. شبی سرد بود، کوزه بر دست می‌داشتم. چون از خواب در آمد، آگاه شد آب خورد و مرا دعا کرد که دید کوزه بر دستِ من فسرده بود. گفت: چرا از دست ننهادی؟ گفتم ترسیدم که تو بیدار شوی و من حاضر نباشم. (تذکرة ‌الاولیاء) @sooyesama
دلم هوای تو دارد ولی چگونه ببندم هزار نامه به پای کبوتری که، ندارم؟ شبیه ابر بهاری، دلم عجیب گرفته کجاست شانه امن برادری که ندارم؟ @sooyesama
4_6033089094098092074.pdf
11.53M
سوخته (سیر عرفانی آیت‌الله محمدجواد انصاری‌همدانی) @sooyesama
امروز سالگرد رحلت عارف مجذوب، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی است. حمد و ۱۱ توحید را به روح بلندش تقدیم نماییم. @sooyesama
به سوی سماء
امروز سالگرد رحلت عارف مجذوب، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی است. حمد و ۱۱ توحید را به روح بلندش تقدیم ن
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی به‌سال ۱۲۸۲ ه.ش در خانواده‌ای مذهبی در جنوب تهران متولد شد و در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۸۱ مطابق با ۲۵ ذیقعده ۱۴۲۳ (روز دحو الارض) وفات یافت. پیکر پاکش در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در یکی از حجره‌های صحن عتیق به خاک سپرده شد. آن عارف بزرگوار در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می‌فرمود: در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شدم. در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت، با ماندنم در نجف موافق نبود. در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می‌کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن‌قدر سینه‌ام را به ضریح حضرت فشار می‌دادم و می‌مالیدم که سینه‌ام زخم شده بود. به خود می‌گفتم یا در نجف می‌مانم و مشغول تحصیل می‌شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین‌جا جان می‌دهم و می‌میرم. با علمای نجف مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوزی برای ماندن بگیرم. اما ایشان گفتند وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. درنتیجه نه التماس‌هایم به حضرت امیر (ع) مرا به خواسته‌ام رساند و نه توسلم به علما. در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریحِ حضرت همه چیز حل شد و هرچه می‌خواستم به من عنایت کردند، به‌گونه‌ای که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم. در ایران، اولین کسانی‌که برای دیدن ما به عنوان زائر عتبات، آمدند، دو نفر آقاسید بودند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسایل پذیرایی رفتم. وقتی داشتم به اتاق برمی‌گشتم، جلوی درِ اتاق پرده‌ها کنار رفت و حالت مکاشفه‌ای دست داد و درحالی‌که سفره دستم بود، حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم. دیدم بالای سر ضریح امام حسین (ع) هستم و به من حالی کردند که آنچه می‌خواستی، از حالا به بعد تحویل بگیر. از همان‌جا شروع شد؛ آن اتاق شد گوشه‌ای از حرم اباعبدالله (ع) و تا ۳۰ سال، هرکس به آنجا می‌آمد، بی‌اختیار، می‌گریست. با عنایات اباعبدالله (ع) کار به‌گونه‌ای شد که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه‌آبادی، بدون این‌که به دنبال آنها بروم و درخواست کنم، با علاقه خودشان به آنجا می‌آمدند. به ترتیب به چند نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند. نخست آیت‌‌الله سیدمحمد شریف شیرازی، دوم آیت‌الله شیخ محمدتقی، سوم آیت‌الله شیخ غلامعلی قمی (تنوماسی) و آیت‌الله شاه‌آبادی. تا اینکه سرانجام به نفر چهارم آیت‌الله محمدجواد انصاری همدانی برخوردم که شخص و طریق بود. او با دیگران متفاوت بود. از پوسته بشری خارج شده و هر ساعتی در جایی از عالم بود. در وادی توحید به سر می‌برد؛ یک استوانه نور بود که از عرش تا طبقات زمین امتداد داشت و نور همه اهل‌بیت (ع) در آن ستون نور قابل وصول بود. نخست، اهل عبادت، مسجد رفتن، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم. بعد اهل توسل به اهل بیت (ع) و گریه و اقامه مجالس ذکر اهل بیت (ع) شدم. تا اینکه در پایان به شخص برخوردم و به او دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم. @sooyesama
الا ای معدن اسرار توحید که در آیینه‌ات تابید خورشید خراب و خسته و افسرده‌جانم بتاب اندر دلم ای نور امید شب تاریک و دریایی خروشان دلم می‌دید و دایم می‌هراسید دل تاریک ماهی را چو یونس به تسبیح آرم ار نورت بتابید فغان از چاه تاریک هواها که دل را همچو یوسف، سخت بلعید الا ای حضرت خورشید، می‌تاب که عالم در شب دوریت، خوابید ز رنج بلبل شیدا صد افسوس که باران عاقبت در باغ بارید طبیب آمد به بالینم ولی دل چو جان می‌داد تنها بود و نومید بهاران زنده می‌گردند گل‌ها چو بوی عطر تو در دشت پیچید بلی، عکس رخت افتاد در خاک ز خاکم لاله توحید رویید @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
مهم‌ترین مراقبات ماه رجب: ۱- ده هزار مرتبه سوره توحید در کل ماه (روزی ۳۳۳)، اگر مشکل بود هزار مرتبه (روزی ۳۳ مرتبه). ۲- استغفار به صیغه‌های مختلف: «استغفر الله الذی لا اله الا هو، وحده لا شریک له و اتوب الیه» + «استغفر الله ذا الجلال و الاکرام من جمیع الذنوب و الآثام» + «استغفر الله الذی لا اله الا هو و أسئله التوبه» + «اللهم اغفر لی و تب علیّ» + «استغفر الله و اتوب الیه». ۳- دو رکعت نماز در هر شب از ماه: در هر رکعت (حمد + ۳کافرون + ۱توحید). پس از سلام دستها را بلند كرده و بگويد: «لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ اَلْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ آلِه»ِ. سپس دستها را به صورت بکشد. ۴- روزه روز اول، سیزده، چهارده، پانزده و آخر ماه. ۵- ۱۰۰ مرتبه: «سبحان الاله الجلیل، سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له، سبحان الاعز الاکرم، سبحان من لبس العز و هو له الاهل». بجای روزه روزهای دیگر. ۶- دعاهای ذیل پس از فرایض: یامن ارجوه...+ خاب الوافدون...+ یامن یملک حوائج السائلین... ۷- هزار مرتبه «لا اله الا الله» در کل ماه. منبع: مفاتیح الجنان @sooyesama
تو را کافی است که ببینی: گروهی مُرده‌اند و دل‌ها با یاد آنان زنده می‌شود و گروهی زنده‌اند و دل‌ها به دیدن آنان سخت و سنگ می‌گردد. (بُشر بن حارث مروزی) @sooyesama
امام باقر علیه السلام: الآخِرَةُ دارُ قَرارٍ وَالدُّنيا دارُ فَناءٍ و زَوالٍ، ولكِنَّ أهلَ الدُّنيا أهلُ غَفلَة. آخرت، سراى ماندگاری است و دنيا جای نابودی و هلاک. اما دنیاگرایان اهل فراموشی‌اند. (الكافي، ج۲، ص۱۲۲) @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
«ندای رجب ۱» قال رسول اللّه (ص): «إنَّ اللّهَ تَعالى نَصَبَ فِي السَّماءِ السّابِعَةِ مَلَكا يُقالُ لَهُ الدّاعي. فَإِذا دَخَلَ شَهرُ رَجَبٍ يُنادي ذلِكَ المَلَكُ كُلَّ لَيلَةٍ مِنهُ إلَى الصَّباحِ: طوبى لِلذّاكِرينَ! طوبى لِلطّائِعينَ! و يَقولُ اللّهُ تَعالى: أنا جَليسُ مَن جالَسَني، ومُطيعُ مَن أطاعَني، وغافِرُ مَنِ استَغفَرَني، الشَّهرُ شَهری، وَ العَبدُ عَبدي، وَ الرَّحمَةُ رَحمَتي، فَمَن دَعاني في هذَا الشَّهرِ أجَبتُهُ، و مَن سَأَلَني أعطَيتُهُ، و مَنِ استَهداني هَدَيتُهُ، و جَعَلتُ هذَا الشَّهرَ حَبلاً بَيني و بَينَ عِبادي؛ فَمَنِ اعتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إلَيَ». پيامبر خدا (ص): «خداوند متعال، در آسمان هفتم، فرشته‌اى گماشته است كه به آن ، «داعى» مى‌گويند. چون ماه رجب فرا رسد، آن فرشته، هر شبِ آن ماه را تا صبح، ندا مى‌دهد: خوشا بر ذاكران، خوشا بر طاعت كنندگان! خداوند متعال مى‌فرمايد: من، همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه اطاعتم كند، و آمرزنده كسى هستم كه از من آمرزش بخواهد. ماه، ماه من است و بنده، بنده من و رحمت، رحمت من. هركه مرا در اين ماه بخوانَد پاسخش مى‌گويم و آنکه از من [چيزى] بخواهد، عطايش مى‌كنم و هركه از من هدايت جويد، راهنمايش باشم. اين ماه را رشته‌اى بين خودم و بندگانم قرار داده‌ام. هركس به اين ريسمان چنگ زند، به من مى‌رسد». (سید بن طاوس، إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۲۸) ۱ @sooyesama
امام باقر (ع): إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ كُلَّ عَبْدٍ دَعَّاءٍ فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفَتَّحُ فِيهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ تُقَسَّمُ فِيهَا الْأَرْزَاقُ وَ تُقْضَى فِيهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ. خداوند عزّوجلّ از میان بندگان باورمند خود آنها که زیاد دعاکننده‌اند را دوست دارد. پس بر شما باد به نیایش در سحر تا طلوع آفتاب، که این هنگامی است که درهای آسمان گشوده، روزی‌ها تقسیم و نیازهای بزرگ برآورده می‌شوند. (کلینی، «اصول کافی»، ج۲، ص۴۷۸) @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
همه ملائکه، بلکه همه عالم، داعی الی الله هستند. اما آنها داعی به وجوه و ظهورات الله هستند. ملک «داعی»، را داعی گفته‌اند؛ چون به بالاترین مراتب هستی، و ظهور تامِ الله، دعوت می‌نماید. او از فراز آسمان هفتم، ندا می‌دهد و به آنجا دعوت می‌نماید. ده‌هزار «قل هو الله»، استغفار و دیگر اعمالی که در ماه رجب وارد شده، در واقع، اجابت ندای اوست. این عبادات، از عرش عالم نازل شده، و عرشِ آدم را پرورش می‌دهد. (با تصرف و تلخیص) @sooyesama