eitaa logo
به سوی سماء
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
547 ویدیو
40 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
خود درماني، همان گونه كه در بيماري‌هاي جسمي خطرناك است، در بيماري‌هاي روحي، به مراتب خطرناك‏تر مي‌باشد. زيرا سبب از دست رفتن تمام سرمايه‌هاي معنوي انسان مي‌گردد، چنانكه خداوند فرموده است: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَـلاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟ كساني‏كه كوشش‌‏شان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود مي‌پندارند كه كار خوب انجام مي‌دهند. قرآن كريم اين تلاشگران خوش پندار را زيان‏كارترين انسان‌ها معرفي فرموده است. @sooyesama درست‌ است‌ كه‌ امام‌ زمان‌ عجَّل‌ اللهُ تعالَي‌ فرجَه‌ الشّريف‌ زنده‌ و حاضر و ناظر به‌ همۀ اعمال‌ است‌... ولي‌ آيا اين‌ اعتقاد و عقيده‌ بايد راه‌ ما را به‌ استاد ببندد؟! و بدون‌ هيچ‌ دستور و تبعيّتي‌ از ارشادات‌ او در راه‌ سير و سلوك‌ خود به‌ مقصد برسيم‌؟! و فقط‌ و فقط‌ از امام‌ زمان‌ كه‌ غائب‌ از نظر ماست‌ و به‌ صورت‌ ظاهر هم‌ به‌ او دسترسي‌ نداريم‌ استمداد نمائيم‌؟! چرا ما در سائر امور اين‌ كار را نمي‌كنيم‌؟! چرا در خواندن‌ حديث‌ و تفسير و...‌ دنبال‌ استاد مي‌رويم‌ و بهترين‌ و عالي‌ترين‌ استاد ذي‌ فنّ را اختيار مي‌نمائيم‌، و سالهاي‌ سال‌ بلكه‌ يك‌ عمر در تحت‌ تعليم‌ و تدريس‌ او بسر مي‌بريم‌؟! شما در خانه‌هاي‌ خود بنشينيد و از راه‌ توسّل‌ به‌ امام‌ زمان‌ كسب‌ اينگونه‌ علوم‌ را بنمائيد! آيا علوم‌ باطنيّه‌ و عقائد و معارف‌ و اخلاق‌، و کریوه های(زمین بلند) صعب‌ العبور عالم‌ توحيد، و نشان‌ دادن‌ منجيات‌ و مهلكات‌ راه‌ و ارائۀ طرق‌ تسويلات‌ شيطانيّه‌ و كيفيّت‌ تخلّص‌ از آن‌، و شناخت‌ حقيقت‌ ولايت‌ و درجات‌ و مراتب‌ توحيد در ذات‌ و اسم‌ و صفت‌ و فعل‌ و أمثالها مهم‌تر است‌، يا خواندن‌ صرف‌ و نحو و ادبيّات‌ و فقه‌ و تفسير و حكمت؟!... حلّ مسأله‌ اين است‌ كه‌: همۀ امور و شؤون‌ بدست‌ مبارك‌ اوست‌. ولي‌ اين‌ امر، سنّت‌ اسباب‌ را تعطيل‌ نمي‌كند؛ همچنانكه‌ همۀ امور بدست‌ خداست‌ و اين‌ مستلزم‌ تعطيل‌ سلسلۀ اسباب‌ و مسبّبات‌ نيست‌. لذا دنبال‌ استاد رفتن‌، و در تحت‌ سيطره‌ و تربيت‌ وي‌ درآمدن‌، نه‌ آنكه‌ منافاتي‌ با ولايت‌ آن‌ حضرت‌ ندارد، بلكه‌ مؤيّد و ممدّ و امضا كنندۀ آن‌ طريقۀ نزول‌ نور از عالم‌ توحيد به‌ اين‌ عالم‌ است‌. (روح مجرد، ص۴۷) @sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم وظیفه مجتهد استنباط اصول عملیه از منابع چهارگانه است. او بر اساس آیات، روایات، عقل و اجماع، با ضوابط ویژه‌ای، وظیفه مکلف را در حیطه عبادات و معاملات تبیین می‌نماید. توان استنباط، ملکه‌ای علمی است که مجتهد برای کسب آن، سالیان درازی به تحصیل، تدریس و پژوهش می‌پردازد. باید توجه داشت که آن‌چه مجتهد استنباط می‌نماید اصول و قواعد کلی است که شناسایی مصادیق آن بعهده مکلفین خواهد بود؛ برای نمونه مجتهد می‌گوید: «نماز مسافر شکسته است» و «مسافر کسی است که چهار و نیم فرسخ مسیر را طی نماید». اما سفر خاصی که شخصی به نام «رضا»، در زمان و مکان خاصی طی کرده است، تحت چه عنوانی خواهد بود؟ آیا سفر شرعی است که نماز شکسته باشد؟ یا خیر؟ بیان چنین مصادیقی وظیفه مجتهد نیست. البته ممکن است مجتهد با مشورت اهل فن (مهندسان و...) در برخی موارد ورود نموده و تعیین مصداق نماید. اما این ورود بر اساس مشاوره اهل فن است. و ربطی به جنبه اجتهاد و مرجعیت دینی مجتهد ندارد. چنین ورودهای مصداقی لازم الاجراء نیست و تنها جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد. همچنین اساتید سلوک نیز بر اساس موازین خاص خود، معارف و دستورات ویژه‌ای برای شاگردان خویش ارائه می‌دهند. این قواعد سلوکی و اخلاقی متخذ از کتاب و سنت است و بر پایه احاطه و اشراف روحی استاد از حال و مقام شاگرد صادر می‌شود. در نتیجه لازم الاجراست. حیطه این لزوم، مسائل اخلاقی و سلوکی است. و در موارد دیگر جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد؛ برای نمونه علاقه استاد به نحوه خاصی از پوشش، و رنگ خاصی از لباس، برای شاگرد الزام آور نیست. البته رابطه قلبی استاد و شاگرد، معمولا چنین تبعیتی را در پی دارد. به‌ویژه در افرادی که بنیه علمی مناسبی تدارک ندیده‌اند و توان تفکیک مسائل سلوکی و شخصی را ندارند، این تبعیت حالت افراطی پیدا می‌کند. بیان قواعد عام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... توسط استاد، از آنجا که با رویکرد اخلاقی و سلوکی شاگرد مرتبط است، لازم الاجراست. اما ورود مصداقی استاد در اینگونه مسائل ارشادی و پیشنهادی است؛ زیرا تعیین مصادیق بر پایه مشاوره‌ها و اخبار حاصله صورت می‌گیرد. که احتمال خطا دارد. در اینجا درد دل‌های بسیاری است، که جز پروردگار، محرم آن نیست. چنان نیست که استاد عارف، در مطلق امور بر اساس مکاشفات صادق خویش عمل نماید. بلکه برعکس، عارف کامل از ویژگی کشف، تنها در حد ضرورت بهره می‌گیرد. و در شئون مختلف زندگی، مانند دیگر مردم، بر اساس اخبار موجود و مشاوره اهل فن، عمل می‌نماید. این لازمه ادب عبودی اوست که ویژگی کشف را مایه امتیاز خود از مخلوقات، نگرداند. بله در مورد پیامبران ص، توفیق الهی، در مطلق امور، نگاهدار آنهاست. چراکه اسوه عمومی خلایق‌اند. عقل و نقل چنین عصمتی را برای پیامبران ص ضروری می‌داند. اما درباره دیگر عارفان دلیل عقلی و نقلی بر عصمت مطلقه آنها نیست. حتی اگر در مقام عمل به چنین عصمتی دست یافته باشند، اما دلیلی بر کشف و اثبات آن در دست نیست. بسیار دیده شده که شاگرد، تنها از سر احساس، و با منشأیت قوه خیال، به تبعیت مطلق از استاد اقدام می‌کند. در حالی‌که دلیل عقلی و بنیه قلبی چنین تبعیتی را ندارد. و پس از مدتی که کار بالا می‌گیرد، این دلدادگی به دشمنی و طرد تبدیل می‌شود. بهتر آن است که انسان به اندازه توان عقلی و کشش قلبی خویش، به تبعیت تن دهد. و باری که توانش را ندارد، برای نمایش به خلق، بر خویش تحمیل ننماید. @sooyesama