eitaa logo
به سوی سماء
931 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
469 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
از کالبد خویش رهایی یافتم و چون از آن بیگانه شدم، بدان نظر کردم. گویا تسبیحی سیاه است و در آن چیزی از نور ندیدم. از این تاریکی پرسیدم که از کجا ملحق شده است؟ گفت: این ظلمت طبیعت است. (فتوحات مکیه، باب۳۵۸: معرفت منزل سه سرّ: انوار و اقرار و ابدار، دفتر ۲۴ از فتح مکی) @sooyesama
از خضر شنیدم که گفت: هیچ روزی نیست که با خود می‌گویم: در زمین خدای را ولیّی نیست جز آن‌که او را دیده و مصاحبت کرده‌ام. پس برایم اتفاق می‌افتد که در همان روز با ولیّی مصاحب می‌شوم که پیش از این نمی‌شناختم... پس دانستم که خدای را بندگانی است که خضر را می‌شناسند و خضر آنان را نمی‌شناسد. (الفتوحات المکیه، باب۳۴۹: معرفت منزل گشودن و بستن درها، دفتر بیست و سوم از فتح مکی) @sooyesama
خاتم ولایت محمدی، که ختم خاص ولایتِ امت محمد است، در تحتِ حکم ختمیّتش، عیسی و غیر عیسی از الیاس، خضر و هر ولیّ خدا از ظاهر امت، داخل است. بنابراین عیسی، اگر چه خود ختم است، اما تحت ختمِ این خاتم محمدی علیه و علیهم السلام است. این ختم محمدی را در شهر فاس از شهرهای مغرب، در سال۵۹۴ یافتم و حق تعالی او را به من شناسانید و نشانه‌اش را به من عطا کرد. (فتوحات مکیه، باب۳۸۲: معرفتِ منزل ختم‌ها، دفتر ۲۷ از فتح مکی) @sooyesama
اگر دیدی که فقیهان را سرزنش کرده‌ام، منظورم دسته شوربختی از آنان است که از شهوت خود پیروی می‌کنند و آماج «نفس امّارۀ» خود می‌شوند. به همین‌گونه چون صوفیه را نکوهش می‌کنم، منظورم گروهی از ایشان است که (در نظر مردم به صفت درویشان درآمده‌اند ولی با خدا و در باطن بر خلاف ایشانند). از همین راه بود که «حلولیه» و «اباحیه» و دیگران در این طریق ظاهر شدند و خودنمایی کردند و مدعی شدند. ایشان قرین شیطان و هم‌پیمان خسران و زیانند. خداوند چشمان ما و ایشان را به نور خود روشن و باطن ما و ایشان را اصلاح و این جماعت را به عیب‌هایشان آگاه فرماید تا شاید بازگردند. (روح القدس فی مناصحة النفس، ص۸۵) @sooyesama
خاتم ولایت محمدی، که ختم خاص ولایتِ امت محمد است، در تحتِ حکم ختمیّتش عیسی و غیر عیسی از الیاس و خضر و هر ولیّ خدا از ظاهر امت، داخل است. بنابراین عیسی، اگرچه خود ختم است، اما تحت ختمِ این خاتم محمدی علیه و علیهم السلام است. این ختم محمدی را در شهر فاس از شهرهای مغرب، در سال ۵۹۴ یافتم و حق تعالی او را به من شناسانید و علامت و نشانه‌اش را به من عطا کرد. (فتوحات مکیه، باب۳۸۲: معرفتِ منزل ختم ها، دفتر بیست و هفتم از فتح مکی) @sooyesama
نطق در همه عالم ساری است و به‌رغم این‌که آنرا فصل مقوم انسان قرار داده او را حیوان ناطق نامیده‌اند، مختص انسان نیست. کشف، این حد را مختص انسان نمی‌داند. حد انسان تنها "صورت الهی" است. کسی‌که این حدش نباشد، انسان نیست بل‌که حیوانی است که در پیکری مانند ظاهر انسان است. *پی‌نوشت: مراد از صورت الهی، آیینه‌گونی آدم، نسبت به اسما و صفات الهی است، که در زبان دین "تخلق به اخلاق الله" نامیده می‌شود. (فتوحات مکیه، ج۳، ص۱۵۴) @sooyesama
هرکه خاموش شد به زبان، بارِ او سبک شد. و هرکه خاموش شد هم به زبان و هم به دل، سرّ او را پیدا شد و خدای جلّ جلاله او را تجلی کرد. و هرکه زبان او خاموش نیست و دل خاموش است، او سخن‌گوی است به زبان حکمت. و هرکه خاموش نشد نه به دل و نه به زبان، او ملك شیطان است و مسخّر او. (حلیة الابدال) https://eitaa.com/sooyesama
روینا عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه أنه قال: أوصانی رسول الله فقال: یا علی أمان لک من الوسواس أن تقرأ «وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا » إلی قوله « وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا». از جناب علی بن أبی طالب علیه السلام روایت شده که پیامبر به ایشان سفارشاتی را فرموده‌اند از آن جمله اینکه فرموده‌اند: ای علی امان از وسواس خواندن این آیات [از سوره إسراء] است: وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا ﴿۴۵﴾ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾ (رساله وصایا) https://eitaa.com/sooyesama
هنگامی‌که خداوند پرده از چشم و گوش مکاشف برداشت، درختان زمین و گیاهان بدان‌چه از سودها و زیان‌ها دارند، او را ندا می‌دهند. (فتوحات مکیه، باب ۱۹۸، معرفت نفس) @sooyesama
واعلم ان کل ولی لله تعالی فانه یاخذ ما یاخذ بوساطه روحانیه نبیه الذی هو علی شریعته و من ذلک المقام یشهد. و منهم من یعرف ذلک و منهم من لایعرفه یقول قال لی الله و لیس غیر تلک الروحانیه. بدان که همه اولیای الهی، هرچه دریافت می‌کنند از روحانیت پیامبری است که بر دین اویند و بواسطه اوست. برخی اولیا این نکته را می‌دانند، و برخی نمی‌دانند و می‌گویند: خدا با من سخن گفت. اما در حقیقت آن‌چه را الله پنداشته‌اند روحانیت پیامبرشان است. (رساله الانوار) @sooyesama
حکمت کشتن پسران ازسوی فرعون برای [یافتن] موسی این بود که: روح هریک از پسرانی که کشته شدند به موسی بازگشت کند تا او را در هلاک فرعون کمک کنند. پس موسی متولد نشد مگر این‌که مجموع ارواح کثیره و قوای فعاله بود. ارواح پسران کشته شده جمع شدند و متحد گردیدند و در صورت موسویه ظاهر شدند تا حقوقشان را استیفا کنند و پرورنده‌شان را اعانت کنند و پیامبرشان را مدد رسانند؛ زیرا بر طهارت ذاتی بودند و کاری نکرده بودند که بدان شایسته مرگ باشند. (شرح فصوص الحکم، فص موسوی، ص۴۴۶-۴۴۵) @sooyesama
علیک بتودد المومنین فانهم کجسد واحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالحمی. بر تو باد به دوستی مومنان؛ زیرا مومنان مانند پیکری واحدند، هنگامی‌که عضوی از بدن [از دردی] شکایت کند اعضای دیگر با تب، با او هم‌یاری می‌کنند. (کتاب الوصیه) @sooyesama
یا ولیی اسمع من ناصح مشفق: کرامات أولیا الله و خرق عوایدهم فی بواطنهم لا فی ظواهرهم؛ فان الکرامات الظاهره تمحیص و بلاء. فمن وقف معها کان لها و من هرب عنها فتح له فی قلبه عینا به ینظر الیه فینعم نعیم الابد و یعطیه لسانا فی باطنه یکلمه به. ای دوست من از نصیحت‌کننده‌ای دل‌سوز بشنو: کرامات و خرق عادات اولیای الهی در باطن آن‌هاست و در ظاهرشان چیزی آشکار نمی‌گردد؛ زیرا کرامات ظاهری بلا و و برای خالص‌سازی صاحب کرامت است. هرکس که با کرامات مانده و سرگرم آن‌ها شود و به همان کرامت‌ها اختصاص می‌یابد و در همان اندازه می‌ماند. اما کسی‌که از کرامت‌های ظاهری گریزان باشد، چشمی در دلش باز شده که با آن به حق می‌نگرد. پس او مورد نعمت‌های ابدی قرار می‌گیرد. و زبانی در درونش داده می‌شود که با آن با حق سخن می‌گوید. (رسالة الکتب) @sooyesama
إعلم أن القطب الذی علیه مدار احکام العالم و هو مرکز دائره الوجود من الآزل إلی الأبد واحد باعتبار حکم الکثره متعدد. فالنبی فی کل عصر هو قطبه و عند انقضاء نبوه التشریع بتمام دائرتها انتقلت القطبیه إلی الأولیاء مطلقا. فلا یزال فی هذه المرتبه واحد منهم قائم هذا المقام لیحفظ الله تعالی به هذا الترتیب و النظام إلی أن ظهر خاتم الأولیاء الذی هو خاتم الولایه المطلقه والله أعلم. آگاه باش قطبی که مدار احکام عالم بر اوست و از ازل تا ابد مرکز دایره هستی است، یک [حقیقت] است و به اعتبار حکم کثرت [مصداق‌های هر عصر] متعدد گردد. پس پیامبر هر زمانی، قطب و مرکز نظام وجود آن زمان است و هنگامی‌که نبوت تشریعی پایان پذیرد، قطبیت به اولیاء منتقل گردد، و پیوسته یکی از اولیاء در مقام قطبیت قائم است تا به‌سبب او خداوند عالم و نظام هستی را حفظ فرماید. تا این‌که خاتم اولیاء ظهور نماید که او خاتم ولایت مطلقه می‌باشد. (مجموعه رسایل شیخ اکبر، ص ۴۰۷) @sooyesama
منزل [جایگاه وجودی] قطب و امامت، منزلی است که نشانه‌ای ندارد [ناشناخته است]. آن‌را [تنها] یک نفر مالک می‌شود که از صفتِ سیر و اقامت برتر است. رنگ چهره مبارکش به زردی می‌گراید [گندم‌گون است] و در جانب راست گونه‌اش خالی سیاه است. بند ۱۹: از جهت تخلّق و تحقق، به همه اسماء متصف است. غیبت بر او غالب است و در گنجینه‌های غیرت محفوظ است. (فتوحات مکیه، باب ۲۷۰: معرفتِ منزلِ قطب، دفتر ۱۹ از فتح مکی) @sooyesama
قطب الاقطاب در [پیرامون] کعبه جای دارد. ابدال و رجال‌الغیب، طی‌الارض می‌کنند و نماز صبح به مکه رسیده و به او اقتدا می‌نمایند. پس از فراغت از اذکار، به اطراف عالم می‌روند و به‌مصالح خلق، رسیدگی می‌کنند. (رسالهٔ معرفة رجال الغیب، ص۱) @sooyesama
قرآن کریم با کنار نهادن پرده‌ها و حجاب‌های درونی به صورت آیه آیه بر تو نازل می‌شود. این [نکته] را در آغاز امر، در نفس و سلوک خویش تجربه نمودم... حتی اگر اعجمی (غیر عرب) باشند و زبان عربی را ندانند، قرآن را به زبان عربی در مصاحف تکلم می‌نمایند... اگر توجه قلب و روح او در آن هنگام به امر دیگری معطوف شود، تلقین‌کننده باز می‌گردد و نزول آیه متوقف می‌گردد. نزول قرآن همیشگی است و تا ابد تداوم دارد. (الاسفار عن نتایج الاسفار، شرح و ترجمهٔ فاطمه مدرسی، فصل دوم، بند ۲۵، ص ۱۳۰) @sooyesama
الباب السادس و الستون و ثلثمائه فی معرفه منزل وزراء المهدی الظاهر فی آخر الزمان الذی بشر به رسول الله صل الله علیه و سلم و هو من اهل البیت... اعلم ایدنا الله ان لله خلیفه یخرج و قد امتلات الارض جورا و ظلما فیملوها قسطا و عدلا. لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد طول الله ذلک الیوم حتی یلی هذا الخلیفه من عترة رسول الله صل الله علیه و سلم من ولد فاطمه یواطی اسمه اسم رسول الله صل الله علیه و سلم و جده الحسین بن علی بن ابی‌طالب. باب ۳۶۶ در شناخت جایگاه وزرای امام مهدی که در آخرالزمان ظاهر می‌شود. همان کسی‌که پیامبر اکرم (صل الله علیه و سلم) بشارت او را داده و مهدی از اهل البیت می‌باشد... بدان‌که خداوند را خلیفه‌ای است که قیام می‌نماید در زمانی‌که زمین را ظلم و جور فرا گرفته است. او زمین را از عدل و داد پر می نماید. اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را به‌اندازه‌ای طولانی کرده تا این خلیفه بیاید. او از عترت پیامبر (صل الله علیه و سلم) از فرزندان حضرت فاطمه است. اسم او اسم پیامبر است. جد او حسین بن علی بن ابی‌طالب است. (الفتوحات المکیه، باب ۳۶۶) @sooyesama
در این راه به آدمی قوه‌ای داده می‌شود که در عالم شهادت، در هر صورتی از صور که بخواهد ظاهر می‌شود و نیز در عالم غیب و ملکوت در هر صورتی بخواهد ظاهر می‌گردد. با این تفاوت که وقتی انسان تَروّح پیدا کرد و در عالم غیب برای روحانیان ظاهر شد، می‌فهمند که وی جسم تروح یافته است. ولی مردمانِ عالم شهادت، هنگامی‌که روح تجسدیافته را می‌بینند، در آغاز نمی‌دانند... مگر بدان آگاه گردند. اما من روح را هنگامی‌که از بیرون یا درون تجسّد بیابد می‌شناسم. (فتوحات مکیه، باب ۳۱۱: معرفت منزل نواشی اختصاصی غیبی، دفتر ۲۱ از فتح مکی) @sooyesama
قال بعض العلماء: علم الحروف من معجزات ابراهیم علیه السلام ثم الامام علی رضی الله عنه ورث علم الحروف من سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم... برخی دانشمندان علم حروف می‌گویند: علم حروف از معجزات حضرت ابراهیم (ع) است و امام علی (ع) آن‌را از سرورمان پیامبر (ص) به ارث برد و این سخنِ پیامبر که فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، اشاره به این مطلب دارد. پس هرکس علم می‌خواهد باید به سمت درب برود. علی (ع) آخرینِ خلفاء است همچنان‌که محمد (ص) آخرینِ پیامبران می‌باشد. او وارث علم اولین و آخرین است و من در بین کسانی‌که با آنها همنشین بوده‌ام هیچ‌کس را که از او دانا‌تر باشد ندیده‌ام. او اول کسی است که مربع صد در صد را در اسلام وضع نمود و کتاب جفر جامع را تصنیف فرمود که در آن کتاب هر آن‌چه بر پیشینیان گذشته و بر آیندگان خواهد گذشت وجود دارد و در آن، اسم اعظم خداوند و تاج حضرت آدم و خاتم سلیمان و حجابِ حضرت آصف است. پیوسته اهل تحقیق از گذشتگان از دریای اسرارِ علی (ع) می‌نوشیده‌اند و صاحبان تحقیق از عارفان، هم‌چون ذوالنون مصری و عبدالله تستری از چراغ انوارِ علی (ع) نور می‌گرفته‌اند. امامان از اولاد علی (ع) نیز آگاه‌ترین مردم از اسرار آن کتاب هستند. (الدر المکنون و السر المصون) @sooyesama
سالک باید فکر [خیالات مزاحم] را به‌گونه کامل از خویشتن بزداید؛ زیرا همتش را پراکنده می‌سازد. باید بر درگاه پروردگارش به مراقبهٔ قلبش به اعتکاف بنشیند تا اینکه خداوند در را به روی او باز کند و آن‌چه از آموزش‌های انبیا و اهل‌الله نمی‌توانست دریابد، دریابد؛ یعنی همان اموری که عقل نمی‌توانست مستقلا آن‌ها را ادراک نماید بل‌که [گاه] آن‌ها را محال می‌شمارد. (فتوحات مکیه، ج۲، ص۳۷۵) @sooyesama
در زمان ما جماعتی از اصحاب عیسی (ع) و یونس (ع) زندگی می‌کنند. اما از مردم بریده‌اند. آن قومی که از یونس بودند، جای پای یکی از آن‌ها را در ساحل دیدم که اندکی پیش از من بود. جای پایش را وَجَب کردم، سه وجب و نیم و یک‌چهارم، به وجب من بود! (فتوحات مکیه، باب ۳۶: معرفت عیسویین، بخش ۲۰ از فتح مکی) @sooyesama
‏سکوت را بیاموز چنان‌که سخن را آموختی زیرا اگر کلام هدایتت کند سکوت تو را به یقین رساند @sooyesama
حرمت حق تعالی در حرمت شیخ است و آزردنش در آزردن شیخ، آنان حاجبان و پرده‌داران حق تعالی و حافظان احوال قلوبند بر مریدان. بنابراین هرکس با شیخی که بدو اقتدا می‌کند، در هم صحبتی او مراعات حرمتش را نکند و محترمش ندارد، عقوبت و کیفر آن عمل و بی‌حرمتی، فقدان وجود حق است در قلبش. و بر مرید، حرمانی بزرگتر از عدم احترام مشایخ نمی‌باشد. (فتوحات مکیه، باب ۱۸۱: معرفت مقام احترام مشایخ، معاملات، بخش ۱۱۷) @sooyesama
مدتی میان قبرها به‌تنهایی زندگی می‌کردم. شنیدم که شیخم یوسف بن خلف کرمی گفت: فلانی (و نام مرا برد) ترک مجالست زندگان کرده و هم‌نشینی مردگان را برگزیده است. به او پیغام دادم که اگر نزدم آیی خواهی دید با چه کسی مجالست دارم. تنها نزدم آمد و مرا بین قبرها یافت که با کسی از ارواح که حاضر است، سخن می‌گویم. دیدم که رنگش تغییر کرد و نفسش تنگی می‌کند. چون از سخن گفتن (با ارواح) فارغ شدم، شیخ به‌سویم آمد و بین دو چشمم را بوسید. بدو گفتم: ای استاد! چه‌کسی با مردگان مجالست می‌کند؟ من یا تو؟ گفت: به خدا سوگند من با مردگان مجالست می‌کنم. (فتوحات مکّیّه، باب۳۱۱: معرفت منزل نواشی اختصاصی غیبی، دفتر بیست و یکم از فتح مکی) @sooyesama