از خویشتن میپرسم: بهراستی فرق میان مرگ و کشف چیست؟! کشف، جلوه کوتاهی از مرگ، و مرگ آغاز کشفی پیوسته است.
عارفی که گاه و بیگاه دریچه مکاشفه را میگشاید درواقع مزه مرگ را میچشد؛ زیرا که کشف، جز درپی بریدگی از وابستگیهای دنیا رخ نمیدهد. و این بریدگی، حقیقت مرگ (مرگ حقیقی) است.
این دریچه برای مردم عادی پس از مرگ طبیعی (مرگ بدن) رخ مینماید. اما سالکان که مرگ ارادی را پذیرفتهاند این دریچه را پیش از مرگ طبیعی گشودهاند. مردم عادی پس از مرگ بدن، بهناچار دست تعلق از بدن مادی برمیدارند و این مرگ طبیعی را درآمدی برای مرگ حقیقی میکنند.
اکنون دوباره میپرسم: فرق میان مرگ و کشف چیست؟ هیچ...
کشف، مرگی لحظهای و مرگ، کشفی پیوسته است. مردم پس از مرگ طبیعی، به کشف باورها و خوهای نفسانی خویش میپردازند و برای همیشه در این کشف غرق میشوند. بهشت و دوزخ انسانها چیزی جز یک کشف پیوسته پایدار نیست. کشفی که از روزنه آن، همه حقیقت خویش و ساحتهایی از حقیقت هستی روشن میشود.
پس ای عزیز!
خرده مگیر بر جوان موزونی که درباره "تجربههای نزدیک به مرگ" تحقیق میکند. گرچه برخی از مرگهایی که او بهنمایش میگذارد در اصطلاح فنی تو کشفاند نه مرگ. اما نیک اگر بنگری مرزی میان مرگ و کشف نیست. پس او نیز ناخودآگاه مرگ و کشف را بههم آمیخته و مردم را به سفره کشف حقایق میهمان کرده است.
#ر_س
#مرگ
#کشف
#تجربه_نزدیک_مرگ
@sooyesama
یکی از عارفان نامدار میگوید:
در واقعهای شخصی را در طواف دیدم که به من خبر داد از اجداد من بوده است و نامش را به من گفت. از زمان وفاتش پرسیدم در جوابم گفت چهل هزار سال پیش از این بوده.
پس او را از مدت آدم پرسیدم به من گفت از کدام میپرسی از آدم نزدیک؟ گفت تصدیق کن که من یکی از پیامبرانم و برای عالم مدت نمیشناسم که آغاز زمان باشد و در آنجا بیاستم و سپس از آنجا شروع کنم.
بدانکه خدای سبحان همیشه خالق بوده است و همواره دنیا و آخرت خواهد بود. مدت برای مخلوق است نه در خلق و آفریدن؛ چه اینکه خلق با انفاس دمبهدم پدید میآید.
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک کلمه، ج۳، ص۱۰۳)
#دورههای_آفرینش
#کشف
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
از خویشتن میپرسم: بهراستی فرق میان مرگ و کشف چیست؟! کشف، جلوه کوتاهی از مرگ، و مرگ آغاز کشفی پیوسته است.
عارفی که گاه و بیگاه دریچه مکاشفه را میگشاید درواقع مزه مرگ را میچشد؛ زیرا که کشف، جز درپی بریدگی از وابستگیهای دنیا رخ نمیدهد. و این بریدگی، حقیقت مرگ (مرگ حقیقی) است.
این دریچه برای مردم عادی پس از مرگ طبیعی (مرگ بدن) رخ مینماید. اما سالکان که مرگ ارادی را پذیرفتهاند این دریچه را پیش از مرگ طبیعی گشودهاند. مردم عادی پس از مرگ بدن، بهناچار دست تعلق از بدن مادی برمیدارند و این مرگ طبیعی را درآمدی برای مرگ حقیقی میکنند.
اکنون دوباره میپرسم: فرق میان مرگ و کشف چیست؟ هیچ...
کشف، مرگی لحظهای و مرگ، کشفی پیوسته است. مردم پس از مرگ طبیعی، به کشف باورها و خوهای نفسانی خویش میپردازند و برای همیشه در این کشف غرق میشوند. بهشت و دوزخ انسانها چیزی جز یک کشف پیوسته پایدار نیست. کشفی که از روزنه آن، همه حقیقت خویش و ساحتهایی از حقیقت هستی روشن میشود.
پس ای عزیز!
خرده مگیر بر جوان موزونی که درباره "تجربههای نزدیک به مرگ" تحقیق میکند. گرچه برخی از مرگهایی که او بهنمایش میگذارد در اصطلاح فنی تو کشفاند نه مرگ. اما نیک اگر بنگری مرزی میان مرگ و کشف نیست. پس او نیز ناخودآگاه مرگ و کشف را بههم آمیخته و مردم را به سفره کشف حقایق میهمان کرده است.
#ر_س
#مرگ
#کشف
#تجربه_نزدیک_مرگ
@sooyesama
هنگامیکه خداوند پرده از چشم و گوش مکاشف برداشت، درختان زمین و گیاهان بدانچه از سودها و زیانها دارند، او را ندا میدهند.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکیه، باب ۱۹۸، معرفت نفس)
#کشف
#خواص_گیاهان
@sooyesama