حیوانات و اطفال، وقتیکه نامه پادشاه را میبینند، تنها خطوط را ادراک میکنند، اما معنا و مقصود نویسنده را نمیفهمند؛ یعنی قادر نیستند از خطوط عبور کنند و به معانی دست یابند.
اما انسانهای باسواد معنای خطوط را میفهمند. در این صورت، خطوط، حروف و کلمات، رسولان نویسندهاند که پیام او را به خواننده میرسانند.
عالم کتاب حق تعالی است، و مخلوقات، کلمات کتاب الهی هستند. «نبی» کسی است که توانایی خواندن این کلمات را داراست، و از آنها به مقصود حق متعال پی میبرد.
در منظر انبیاء همه مخلوقات رسولان و ملائکه حقیقتاند و هریک پیغام ویژهای از حقیقت دارند. انبیاء و پیروان حقیقی آنها، قادر به مطالعه کتاب تکوین، و دریافت معانیِ پنهان در کلمات عالم هستند.
اما آنانکه از نور نبوت بیبهرهاند، در خطوط و نقوش کتاب عالم، فرو میمانند و پیامهای الهی را دریافت نمیکنند. اینها از حقایق هستی بیخبرند.
#استاد_محمود_امامی
#کتاب_تکوین
#نبوت
@sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم
افراد مختلف، مواجهه مختلفی با عالم دارند:
۱- گروهی چشم وجودشان نابیناست. اینها توانایی ادراک خویش و دیگران را ندارند؛ مانند جمادات.
۲- گروهی دارای علم و تجرد ضعیفی هستند. ادراک ایشان از عالم، منحصر در حواس پنجگانه است. و هیچ تحلیل عقلیای از محسوسات خویش ندارند؛ مانند حیوانات و اطفال.
۳- گروه سوم تجرد عقلی دارند و میتوانند دادههای حسی را تحلیل نموده، آثار و لوازم اشیاء را کشف کنند؛ مانند دانشمندانی که قواعد عالم طبیعت را دریافت میکنند.
۴- گروه چهارم افزون بر مراحل پیش، دارای ادراک قلبیاند و هویت مخلوقات را کشف میکنند. و کلمات کتاب تکوین را حاکی از معانیِ توحیدی مییابند. این معانی، روح کلماتند، و کلمات پیکر آن معانی.
انبیاء ع، با مطالعه کتاب تکوین، به مقصود خالق این کتاب پی میبرند، و ملائک و اسماء پنهان در اشیاء را مشاهده مینمایند:
غیر فهم و جان که در گاو و خر است
آدمی را فهم و جانی دیگر است
باز غیر از فهم و جان آدمی
هست جانی در نبی و در ولی
۵- آخرین گروه افزون بر کشف معنای تکتک کلمات وجودی، به روح کلیِ حاکم بر این کتاب دست مییابند.
خاتم الانبیاء ص، پس از کشف معانی و ارواح تکتک کلمات، روح واحد ساری در عالم را شهود میکند.
او با فنای ارواح جزئی و خرق حجب نوری، به روح کلی عالم دست مییابد؛ «انا انزلناه فی لیلة القدر... تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر».
روح کلی عالم، همان نَفَس و نفخه الهی است که عالم در تلاطم امواج او شناور است؛ «ما امرنا الا واحدة».
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
#استاد_محمود_امامی
(با تصرف و تلخیص)
#کتاب_تکوین
#کلمات_وجودی
#نبوت
#ختم_نبوت
@sooyesama
صورتی که در آینه پیدا میشود یک پیکری دارد و یک روحی.
پیکر او همان صورتی است که با چشم حسی دیده میشود. اما روح او یک معنایی است که تنها
عقل آنرا مییابد. اینکه صورت، عکسِ شخصِ مقابل است، نه شخصی دیگر. این معنا روح و حقیقت صورت آینه است.
حیوانات و اطفال، تنها پیکر آن تصویر را میبینند اما جان و روح آنرا نمییابند؛ زیرا فاقد عقل هستند.
تصویر آینه برای طفل و حیوان بیروح و مرده ادراک میشود؛ زیرا آنها میپندارند که در آینه یک شخص دیگری وجود دارد، لذا با این تشخص موهوم مشغول میشوند و به نوعی مالیخولیا دچار میگردند.
اما انسان دارای عقل، تصویر آینه را با روحش ادراک میکند؛ یعنی میداند که این عکسِ شخص روبرو است، نه شخصی دیگر.
طبق حدیث امام رضا ع، نسبت عالم با حق تعالی، مانند صورت آینه و شخص مقابل آن است. بیشتر انسانها پدیدههای عالم را شخصهای جداگانه میپندارند، اما انبیاء ع، اشیاء را چون صورت آینه، نمود و عکس مییابند، نه «بود» و شخص.
بنابراین انبیاء ع، صورتهای پیدا شده در آینه عالم را با روح دریافت میکنند اما بشر عادی به کلی از این روح، غافل است، و مرده دریافت میکند.
نمود بودن، روحی است که خداوند در آینه عالم دمیده و همه را مسخر و فانی نموده، تا حیات الهی ببخشد.
آدم هنگامیکه این روح را دریافت کرد و عالم را مملو از ملائکه و اسماء الهی مشاهده نمود، لیلة القدر شده است؛ «تنزل الملائکة و الروح فیها...».
#استاد_محمود_امامی
(با تصرف و تلخیص)
#آینه_عالم
#روح_عالم
#لیلة_القدر
#نبوت
@sooyesama