eitaa logo
به سوی سماء
959 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
488 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق و نفرت، جنگ و صلح، لذت و درد... زندگی، آکنده از این دوگانه‌هاست. اما چرا؟ به‌راستی چرا زندگی این اندازه می‌تپد؟ این همه قبض و بسط برای چیست؟ شاید این تپش، قرار است چیزی را در سینه ما بیدار کند. چیزی مانند قلب، که آگاهی را در شراشر وجود ما جاری خواهد ساخت. پس ای دل عزیزم! خود را به جریانی بسپار که هوش سرشار هستی، برای تو طراحی کرده است. بگذار تو را بفشارد. بگذار بنوازد. بگذار... مهر و قهر، دست‌های تپنده حیاتند، که دل خفته تو را بیدار می‌کنند. اکنون چشم بگشا و تپش را از ژرفای خویش تجربه کن. نفی و اثبات، بود و نبود، مرگ و حیات، این‌ها نغمه‌های تپش دل توست. پس بگو لا اله الا الله، تا رستگار شوی. @sooyesama
این، تصویری از یک کلان‌شهر شلوغ، یا برشی از یک فیلم علمی- تخیلی نیست. بل دقیق‌ترین تصویر موجود از درون سلول زنده است. @sooyesama
مادرها، چون مدادند؛ که فداکاری و کاهش سرمایه عمرشان را نیک می‌بینی. اما پدرها مانند خودکارند که تا آخرین لحظه، مهر خویش را فدایت می‌کنند. اما ناگهان روزی بی‌صدا تمام می‌شوند. پدرها، معمولا، حرف‌های نامفهومی می‌زنند که روزگار آن‌ها را برای ما توضیح می‌دهد. پدرها، خیلی چیزها را نیز نمی‌گویند، که چون می‌روند، زندگی آن‌ها در گوش ما فریاد می‌زند. پدرها و مادرها، پشتوانه روییدن مایند؛ دست‌های مهر پروردگارند که ما را، تا روز پرواز از آشیان، می‌پرورانند. هرکجا هستند، این‌سو یا آن‌سو، ما را می‌نگرند. مهر صادقانه‌شان را سپاس و روزشان مبارک. @sooyesama
امیرمؤمنان (ع): الهی، کفی بی عِزاً ان اکونَ لک عبداً، و کفی بی فَخراً ان تکونَ لی ربّاً، انتَ کما اُحِب، فاجعَلنی کما تُحِب خدایا، در عزتم همین بس که بنده توام، و در افتخارم همین بس که تو پروردگار منی. تو چنانی که من دوست دارم. پس مرا چنان کن که تو دوست می‌داری. (بحارالانوار، ج۹۱، ص۹۴) @sooyesama
مراقبات روزهای درخشش (ایام‌البیض) ماه رجب دو رکعت نماز که در هر رکعت، سوره‌های ذیل خوانده می‌شود: حمد، یس، ملک و توحید. شب ۱۳: دو رکعت شب ۱۴: دوتا دو رکعت شب ۱۵: سه‌تا دو رکعت این نماز در مفاتیح‌الجنان و اقبال‌الاعمال، مورد تاکید قرار گرفته است. اگر ایستاده سخت بود، نشسته بخوانیم. این نماز در ایام‌البیض ماه شعبان و رمضان نیز مورد تاکید است @sooyesama
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به این در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
راوى می‌گوید: زينب، دختر علی را [در ورودی شهر کوفه] ديدم... به مردم اشاره كرد كه ساكت شويد، پس نَفَس‏ها برگشت و زنگ [مركب‏ها] از كار افتاد. سكوت ناگهانى مردم و خاموش شدن صداى زنگ‏‌ها، با اشاره‏ حضرتش كه: «أَنِ اسْكُتُوا»، جز تصرّف ولايى حضرت زينب، چه می‌تواند باشد، واگر شخصيّتى مثل حضرت زينب (عليها السّلام) به آثار «حديث قرب نوافل» كه می‌فرمايد: «وَ لِسانَهُ الّذى يَنْطِقُ بِه» نرسيده باشد، ديگر چه كسى غير از معصوم می‌تواند برسد! شروع خطبه با جمله‏ «أَلْحَمْدُ لله...» بعد از آن همه گرفتارى، تنها لفظِ بدون معنا نيست؛ بلكه اظهار «مافى الضّمير» است... وقتى اين كلام به تنهايى استعمال شود، مراد توحيد خالص، در فعل و صفت و اسم و ذات است. يعنى شخصِ عارف، با اين كلام، ستايش را در تمام امور (فعل و صفت و اسم و ذات) مخصوص حقّ سبحانه قرار می‌دهد، و خلاصه، همه چيزها و كمالات را به او، و از او، و به سوى او مشاهده می‌كند، خواه امور به سود وى؛ و يا به‌ظاهر به ضررش باشد. به اين ترتيب، در آرامش كامل است؛ اگرچه به‌ظاهر و به اقتضاى عالم بشرى و يا وظيفه، كلامى از او صادر شود، و يا اظهار ناراحتى كند. (کتاب فروغ شهادت) @sooyesama
چشم‌ها می‌گویند...
«يا باطِناً فِى ظهُورِهِ وَ ظاهِراً فِى بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِه» «يا باطِناً فِى ظهُورِه» را مى‌‏توان با تمثيلى کوتاه، این‌چنین بيان نمود: (بلاتشبيه)، جهان هستى صورت‌اند و خداوند، معنىِ آن است از نظر اصل وجود و تمام كمالاتشان. براى واضح شدن اين بيان مى‏‌توان به صنايعى كه صورتاً دست بشر آن‌را مى‌‏سازد، مثال زد. از ساخته‏‌هاى كوچك همچون سوزن تا ساخته‏‌هاى بزرگ چون صنايع فعّال، كسى كه با آن‏‌ها آشنايى داشته باشد، اگر نظر كند يك يا چند معنا از هريك در نظرش مى‌‏آيد. مثلاً از سوزن دوختن لباس و غيره و از چاقو بريدن و از ماشين و طيّاره حمل‌ونقل و همین‌طور غير از اين امور. آيا اين معانى نسبت داده‌شده در داخل سوزن و غيره است و يا در ظاهر آن‏‌ها؟ نمى‌‏توان آن‌را به‌ظاهر و باطنشان نسبت‏ داد. بلكه به يك نظر، معانى استفاده شده مربوط به‌ظاهر و به نظر ديگر، گويا در باطنشان مى‏‌گويند: ما براى فلان امر هستیم. بنابراين، اگر مى‏‌گوييم: خداوند كنار از مظاهر عالم نيست و محيط به جهان هستى است (به نصّ كتاب و سنّت و عقل و شهود)، نمى‌‏خواهيم بگوييم: او سبحانه در مظاهرش حلول نموده و يا بگوييم در كنارِ آن‏‌هاست و ظهور و كمالاتشان داده. بل‌که مى‏‌گوييم (بلاتشبيه): خداوند معناىِ عالَم هستى است در اصل ظهور و كمالاتشان، در عين اين كه هر مظهرى به‌ظاهر، نشان‌دهندهٔ اين است كه: من در اصل وجود و كمالات به خود نبوده و نيستم و به باطن نيز اشاره به آن معنى، يعنى به هستى‌دهنده دارد. (شرح فرازی از توقیع ناحیۀ مقدسه در ماه رجب) @sooyesama