🖊 #مقام_معظم_رهبری
همهی زندگی سرشار از عبرتها است. انسان اگر چشم عبرت را باز بکند و به دیگران نگاه کند، خیلی از حقایق عالم برای او روشن میشود؛ مراد از روشن شدن حقایق مثل فراگیری معلومات نیست که انسان چیزی را نمیداند و بعد آن را با تعلم به دست میآورد؛ این یکجور فهمیدن است. از این مهمتر این است که چیزهایی برای انسان روشن است، جلوی چشم انسان است، انسان تأمل و ژرفاندیشی دربارهی اینها نمیکند و درس از اینها نمیگیرد.
اینها آن عبرتها است. فرض بفرمایید یکیاش همین مردن است، مردن؛ خب، همهی آحاد انسان این مرحله را طی میکنند. یعنی از این حیات مادی و نشئهی مادی و جسمانی عبور میکنند و میروند در یک عالمی که ما از کیفیات آن عالم خبری نداریم و عالم دشواری است، عالم غربت است، عالم حساب است، عالم مشکلات گوناگون است. اینها را همه فیالجمله میدانیم. هر کسی هم در مدت عمر خود افراد زیادی را میبیند از پیر و جوان و کودک و مرد و زن و همهجور، که رفتند. این برای ما یک چیز عادی میشود. تنبه به اینکه این مسیری که همه دارند میروند برای ما هم هست؛ ما هم باید از همینجا عبور کنیم. کجا وارد میشویم؟ چه دستاویزی برای حیات سعادتمندانه در آنجا داریم؟ چه کار میشود در آنجا کرد؟ غربت نشئهی آخرت را، نشئهی برزخ را، تا برسد به قیامت چه جوری باید برطرف کرد؟
اینها نکات مهمی است. اگر چنانچه به این چیزها فکر کنیم ممکن است در رفتار ما، در عملکرد ما، در مسیر زندگی ما، در تصمیمگیریهای کلان زندگی ما اثر بگذارد. غالباً توجه نداریم. این است؛ این موعظه شدن و فراگیری و عبرت این است. لذا شما ملاحظه میکنید خدای متعال در قرآن کریم بسیاری از واضحات را -چیزهایی که واضح است- اینها را به یک شکلی برجسته میکند، بعد که برجسته کرد، انسان میبیند که عجب! این چه چیز مهمی است. «وَٱلشَّمْسِ وَ ضُحَىٰهَا * وَٱلْقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا» ما همینطور عادت کردهایم که این [خورشید و ماه] همینطور میآیند و میروند. خب یک تأملی باید کرد. این رفت و آمد طبق چه قانونی است؟ چه قاعدهی لا یتخلفی بر اینها حاکم است؟ این قاعدهی لایتخلف از کجا ناشی شده؟ اینها همهاش نکات است. حکمت و مصادیق حکمت که خدای متعال در قرآن ذکر میکند، اینها همه از این قبیل است. چیزهایی است که به نظر انسان واضحات است. خب حالا ما عبرت بگیریم. ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
🖊 #مقام_معظم_رهبری
همهی زندگی سرشار از عبرتها است. انسان اگر چشم عبرت را باز بکند و به دیگران نگاه کند، خیلی از حقایق عالم برای او روشن میشود؛ مراد از روشن شدن حقایق مثل فراگیری معلومات نیست که انسان چیزی را نمیداند و بعد آن را با تعلم به دست میآورد؛ این یکجور فهمیدن است. از این مهمتر این است که چیزهایی برای انسان روشن است، جلوی چشم انسان است، انسان تأمل و ژرفاندیشی دربارهی اینها نمیکند و درس از اینها نمیگیرد.
اینها آن عبرتها است. فرض بفرمایید یکیاش همین مردن است، مردن؛ خب، همهی آحاد انسان این مرحله را طی میکنند. یعنی از این حیات مادی و نشئهی مادی و جسمانی عبور میکنند و میروند در یک عالمی که ما از کیفیات آن عالم خبری نداریم و عالم دشواری است، عالم غربت است، عالم حساب است، عالم مشکلات گوناگون است. اینها را همه فیالجمله میدانیم. هر کسی هم در مدت عمر خود افراد زیادی را میبیند از پیر و جوان و کودک و مرد و زن و همهجور، که رفتند. این برای ما یک چیز عادی میشود. تنبه به اینکه این مسیری که همه دارند میروند برای ما هم هست؛ ما هم باید از همینجا عبور کنیم. کجا وارد میشویم؟ چه دستاویزی برای حیات سعادتمندانه در آنجا داریم؟ چه کار میشود در آنجا کرد؟ غربت نشئهی آخرت را، نشئهی برزخ را، تا برسد به قیامت چه جوری باید برطرف کرد؟
اینها نکات مهمی است. اگر چنانچه به این چیزها فکر کنیم ممکن است در رفتار ما، در عملکرد ما، در مسیر زندگی ما، در تصمیمگیریهای کلان زندگی ما اثر بگذارد. غالباً توجه نداریم. این است؛ این موعظه شدن و فراگیری و عبرت این است. لذا شما ملاحظه میکنید خدای متعال در قرآن کریم بسیاری از واضحات را -چیزهایی که واضح است- اینها را به یک شکلی برجسته میکند، بعد که برجسته کرد، انسان میبیند که عجب! این چه چیز مهمی است. «وَٱلشَّمْسِ وَ ضُحَىٰهَا * وَٱلْقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا» ما همینطور عادت کردهایم که این [خورشید و ماه] همینطور میآیند و میروند. خب یک تأملی باید کرد. این رفت و آمد طبق چه قانونی است؟ چه قاعدهی لا یتخلفی بر اینها حاکم است؟ این قاعدهی لایتخلف از کجا ناشی شده؟ اینها همهاش نکات است. حکمت و مصادیق حکمت که خدای متعال در قرآن ذکر میکند، اینها همه از این قبیل است. چیزهایی است که به نظر انسان واضحات است. خب حالا ما عبرت بگیریم. ۱۳۹۲/۱۱/۱۰
🖊 #حاج_اسماعیل_دولابی ره:
کوچه های دنیا همه بن بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده. سر و دست شکسته برمیگردند. (طلب دنیا و میل به دنیا)
ولی کوچه های آخرت انتهایش باز است. سخاوت از غنای خدا سر در می آورد. شجاعت به قدرت خدا میرسد.
دنیا کوچه بن بست است. لذا هرکه داخل کوچه شود. بالاخره برمیگردد، انا لله و انا الیه راجعون.
🖊 #استاد_فاطمی_نیا:
بزرگــی میفرمود: زمانيكه ميخواهي وضوء بگيري، اگر لباست را نزد كودكي بگذاری تا نگه دارد ، وقتي بازگردي تا لباس را برداري ، اگر كودك بگويد در لباست عقربي رفته است ، هرچند احتمال كمي هم بدهي كه واقعيت دارد ،از پوشيدن لباس اجتناب ميكني! آن وقت خيلي عجيب است كه إخبارِ ١٢٤هزار پيامبر از قيامت و عوالم بعد از مرگ در ما اثر نميكند و در غفلت به سر ميبريم!
🖊 # آیت_الله_جوادی_آملی
📌 #درس_تفسیر | آیات پایانی سوره مبارکه #زمر
✳️ خیلیها خیال میکنند چیزی دارند اما هنگام مرگ میفهمند دستشان خالی است!
🔻 #پیامبر (ص) فرمود «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» خیلیها خیال میکنند چیزی دارند اما در هنگام #مرگ میفهمند که دستشان خالی است، خواب میبینند که #مقام و #منزلتی دارند و بیدار که میشوند میبینند خبری نیست، این همه آیتالله و این همه عظمیٰ که به من بستند چه شد؟ همانطور که آدم خوابیده چیزهای بسیاری را خواب میبیند و وقتی بیدار شد میبیند که دستش خالی است، این گونه است، غالب مردم اینگونهاند و هنگام احتضار میفهمند که دستشان خالی است. اینها گوشهای از مسائل #قیامت است.
🖊 #علامه_حسن_زاده_آملی ره:
برادر و خواهر من، این رودخانه ی هراز را می بینید، آب این رودخانه با چه سرعتی می رود؟
ما از سرعت آب رودخانه ی هراز قوی تر به سوی ابدمان، الان رهسپاریم.
همین الان. وقتی نمانده است. جای امروز و فردا کردن نیست. جای مسامحه کردن نیست.
🖊 #مقام_معظم_رهبری:
أمیرالمؤمنین علیهالسلام ما أنزَلَ الموتَ حَقَّ مَنزَلَتِه مَن عَدَّ غَداً مِن أجَلِه (الشافی، صفحهی ۸۷۷)
یک مهلتی، سرآمدی داریم ما که تا آن سرآمد حیات ما ادامه پیدا خواهد کرد. اجل یعنی سرآمد.
اگر کسی فردا را هم داخل در مدت مهلت خود و سرآمد خود بداند، مرگ را درست نشناخته است. «مرگ را در جایگاه خود قرار نداده است» یعنی مرگ را درست نشناخته است؛ کسی که تصور کند فردا هم جزو آن مدت فرصت ما و حیات ما هست. اگر کسی اینجور تصوری بکند، مرگ را نشناخته است.
⭕️دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
✍️در زمان رسول خدا (صلى الله علیه وآله) ، در شهر مدینه مردى بود با چهره اى آراسته و ظاهرى پاک و پاکیزه ، آنچنان که گویى در میان اهل ایمان انسانى نخبه و برجسته است .
او در بعضى از شبها به دور از چشم مردمان به دزدى مى رفت و به خانه هاى اهل مدینه دستبرد مى زد .
شبى براى دزدى از دیوار خانه اى بالا رفت ، دید اثاث زیادى در میان خانه قرار دارد و جز یک زن جوان کسى در آن خانه نیست !
پیش خود گفت : مرا امشب دو خوشحالى است ، یکى بردن این همه اثاث قیمتى ، یکى هم درآویختن با این زن !
در این حال و هوا بود که ناگهان برقى غیبى به دل او زد ، آن برق راه فکرش را روشن ساخت ، بدین گونه در اندیشه فرو رفت ، مگر من بعد از این همه گناه و معصیت و خلاف و خطا به کام مرگ دچار نمى شوم ، مگر بعد از مرگ خداوند مرا مواخذه نمى کند ، آیا در آن روز مرا از حکومت و عذاب و عقاب حق راه گریزى هست ؟
آن روز پس از اتمام حجّت باید دچار خشم خدا شوم و در آتش جهنم براى ابد بسوزم . پس از اندیشه و تامل به سختى پشیمان شد و با دست خالى به خانه خود برگشت .
چون آفتاب صبح دمید ، با همان قیافه ظاهر الصلاحى و چهره غلط انداز و لباس نیکان و صالحان به محضر پیامبر (صلى الله علیه وآله)آمد و در حضور آن حضرت نشست، ناگهان مشاهده کرد صاحب خانه شب گذشته ، یعنى آن زن جوان به محضر پیامبر شرفیاب شد و عرضه داشت : زنى بدون شوهر هستم ، ثروت زیادى در اختیار من است ، قصد داشتم شوهر نکنم ، شب گذشته به نظرم آمد دزدى به خانه ام آمده ، اگرچه چیزى نبرده ولى مرا در وحشت و ترس انداخته ، جرات اینکه به تنهایى در آن خانه زندگى کنم برایم نمانده ، اگر صلاح مى دانید شوهرى براى من انتخاب کنید .
حضرت به آن دزد اشاره کردند ، آنگاه به زن فرمودند که اگر میل دارى تو را هم اکنون به عقد او درآورم ، عرضه داشت : از جانب من مانعى نیست . حضرت آن زن را براى آن شخص عقد بست ، با هم به خانه رفتند، داستان خود را براى زن گفت که آن دزد من بودم که اگر دست به دزدى زده بودم و با تو چند لحظه بسر مى بردم، هم مرتکب گناه مالى شده بودم و هم آلوده به معصیت شهوانى و بدون شک بیش از یک شب به وصال تو نمى رسیدم آن هم از طریق حرام ، ولى چون به یاد خدا و قیامت فتادم و نسبت به گناه صبر کردم و دست به جانب محرمات الهیه نبردم ، خداوند چنین مقدر فرمود که امشب از درب منزل وارد گردم و تا آخر عمر با تو زندگى خوشى داشته باشم.
📚عرفان اسلامی نوشته استاد انصاریان
*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار*
در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.
یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای *برزان تکریتی* برادر صدام مینویسد، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
*برزان* قبول نکرد و در جواب نامهی *میاده* نوشت:
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....
*میاده* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
*رضیه* زنِ زندانبان، با اشارهی رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد!!!
آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنینش را جویا شد و گزارش خواست.
رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، همقسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن پس، همه نوزاد را *ولید* میخواندند.
سالها گذشت و *ولید* بزرگ شد.
برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی دربارهی خواهرزادهاش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه* داده بود او را یافت.
*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده، هرگز تنهایش نمیگذارم.
این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود.
خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند.
ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!.
آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...
پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت.
بدینسان دست حق و عدالت، ستمگر بیرحم را از جایی که گمان نمیکرد، به سزای اعمالش رساند.
یقیناً روزگار به گردنکِشان و ظالمان مهلت میدهد تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران و دیکتاتورها وجود نخواهد داشت.
برگرفته از نوشتههای *پاریسولا لامپوس* معشوقهی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق.
*آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل*
*چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*
((صائب تبریزی))
✳ چرا آخرتی نمیشوید؟!
🔻 در کتاب شریف #قرآن میفرماید: هر کسی از #معاد روی برگرداند، به #دنیا بیشتر میچسبد. عکس نقیض آن میشود: اگر میخواهیم از دنیا یک مقدار دست بشوییم، باید اعتقاد به معاد در ما محکمتر شود.
🔸 آخوند #ملاصدرا در اسرارالآیات یک حرف خیلی عالی دارد؛ میفرماید: «اگر کسی میخواهد از دنیا خارج بشود، باید دنیا را بشناسد. و اگر میخواهد به آخرت وارد بشود، باید دنیا را بشناسد.» این تعبیر، دقیق است. بعد ذیل آیهی «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ» (واقعه، ۶۲) توضیح میدهد؛ شما نشأة اولی را شناختید، پس چرا پند نمیگیرید؟ یعنی چرا آخرتی نمیشوید؟ ذکر، آخرتیشدن است. «فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ» ذاکر بودن (در اینجا) یعنی آخرتیشدن. پس هرچقدر انسان با دنیا بیشتر آشنا شود -نهاینکه وارد دنیا بشود- و درست آن را بشناسد، ورود به آخرت قطعیتر میشود. از سوی دیگر هرچقدر اعتقاد به آخرت قویتر بشود، خروج از دنیا محققتر و راحتتر شده است.
👤 #استاد_محمدرضا_عابدینی
📚 از کتاب #تا_ابد_زندگی | ج ۱
📖 صفحات ۴۹ و ۵۰
✳️ انسان پیوسته در حال مرگ و حیات است
🔻 انسان در دنیا مسافری است که در مراتب #شهادت دائما باید سیر کند و #نفس_اماره خود را تحت تربیت #اولیای_الهی رشد دهد تا کاملا مطیع مراتب عالیتر نفس گردد. این سفر یعنی سراسر مرگ و شهادت؛ مردن از مرتبهی نفس اماره و زنده شدن در مرتبهی نفس لوامه؛ که این حداقل سیر انسان مؤمن است؛ «موتوا قبل ان تموتوا».
🔸 انسان پیوسته در حال مرگ و حیات است و باید از مراتب دون نفس بمیرد و به #حیات_ربانی زنده شود. در چنین فرهنگی، انسان در دار دنیا دائماً در حال خرید و فروش است و به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، برخی #حقیقت_انسانی و #مقام_شهادت خود را به دنیای دون میفروشند و در همان مراتب حیوانی نفس میمانند و عمری را #بردگی میکنند تا به خاک سپرده شوند، و برخی دیگر با رها کردن #تعلقات نفس اماره، پلهپله مراتب عالیتر نفس را طی میکنند و با هر مرگی، شهادتی جدید نصیبشان میشود و رزقی زیباتر در کنار محبوب دریافت میکنند.
👤 #استاد_فیاضبخش
📚 برگرفته از کتاب #شهید
📖 صفحات ۸۹ و ۹۰
✳️ خیلیها خیال میکنند چیزی دارند اما هنگام مرگ میفهمند دستشان خالی است!
🔻 #پیامبر (ص) فرمود «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» خیلیها خیال میکنند چیزی دارند اما در هنگام #مرگ میفهمند که دستشان خالی است، خواب میبینند که #مقام و #منزلتی دارند و بیدار که میشوند میبینند خبری نیست، این همه آیتالله و این همه عظمیٰ که به من بستند چه شد؟ همانطور که آدم خوابیده چیزهای بسیاری را خواب میبیند و وقتی بیدار شد میبیند که دستش خالی است، این گونه است، غالب مردم اینگونهاند و هنگام احتضار میفهمند که دستشان خالی است. اینها گوشهای از مسائل #قیامت است.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📌 #درس_تفسیر | آیات پایانی سوره مبارکه #زمر
✍امیرالمومنین علی علیه السلام :
آگاه باشید که این پوست نازک بدن، طاقت آتش دوزخ را ندارد. پس به خودتان رحم کنید.
شما مصیبت های دنیارا آزموده اید. آیا ناراحتی های یکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته یا در زمین خوردن پایش زخمی شده یا ریگ های داغ بیابان او را رنج داده، دیده اید که تحمل آن مشکل است. پس چگونه می شود تحمل کرد که در میان دو طبقه آتش، در کنار سنگ های گداخته همنشین #شیطان باشید؟
📚نهج البلاغه، خطبه 183
✳️ شرط آمادگی برای امتحان سؤال قبر
🔻 آمادگی این امتحان ( #سؤالات_قبر ) به این صورت نیست که محفوظات ذهنیمان را زیاد کنیم یا کتاب بخوانیم که جواب بدهیم بلکه باید #اعتقادات و #باورهایمان را در این دنیا تقویت کنیم. وقتی #بحرانهای_زندگی به سراغ من میآید؛ بحرانهای مالی، سیاسی، جنسی و خانوادگی، دست از اعتقادم برندارم و با کوچکترین مشکل با خدا قهر نکنم و #نمازم را ترک نکنم. با بالا و پایین شدن مُد، دست از #حجابم برندارم. با یک تغییر در زندگی تمام عقایدم را دور نریزم. وقتی در اینجا در باورهایم ثابتقدم هستم، در آنجا با غرش ملائکه (در روایت داریم که صدای این دو ملک مثل غرش رعد است) شخص نمیترسد. زیرا در بحرانهای زندگی اعتقادش را نگه داشته است.
⁉️ حالا چطور باورهایمان را تقویت کنیم که بتوانیم پاسخ سوالات قبر را درست جواب بدهیم؟
👤 #استاد_مسعود_عالی
▶ #سمت_خدا | ۱۳۹۰/۰۵/۰۹
🔴 پانصد سال گریه در قیامت!
✍ آیت الله مجتهدی (ره) :
گـریه کنید.
دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود، درِ خانه خدا هم باید گریه کنید.
تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد.
بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید.
شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم.
اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند:
«هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم.
در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد.
در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.»
خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن.
📚 در محضر مجتهدی، جلد دوم
💥كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ، وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيف
🌎 آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند.
📘 نهجالبلاغه #حکمت_285
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔸 زندگی پس از زندگی
🌸 از عالمی پرسیدند؛
✍ برای خوب بودن، کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ
گفتند: ولی مرگ را هیچکس نمیداند
عالم فرمود: پس هر روز زندگی
را روز آخر فکر کن و خوب باش
شاید فردایی نباشد...
پس از آمدن مرحوم آیت اللّه کشمیرى به ایران، مرحوم علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان علیه السلام هدیه نمایید.
پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل.
🔴 هر روز محبتت را به امام زمانت اظهار کن!
🔹 یکی از ویژگی های یاران و منتظران امام عصر روحی فداه این است که هر روز و شب و بلکه هر گاه فرصتی یابند به امام زمانشان اظهار محبت می کنند، با آن حضرت مناجات و درد دل می نمایند
🔹 این اظهار محبت، باعث می شود که محبتشان نسبت به حضرت بیشتر و بیشتر شود و همین دلداگی، آنها را از گناه و خطا و انحراف حفظ می کند.
🔺 حضرت امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
"إذا أحببتَ رَجلاً فأخبره بذلك فإنّه أثبت للمودّة بينكما"
🔹 وقتى كسى را دوست داشتى به او بگو که دوستت دارم؛ زيرا اظهار محبت، مهر و محبت را در ميان شما محکم تر میکند.
🔹 به همین خاطر است که در زیارت ها از جمله زیارت ارزشمند جامعه کبیره به ما یاد داده اند که مکرر به اهل بیت علیهم السلام بگوییم:
"بأبي أنتم و امّي و نفسي و أهلي و مالي..."
و در دعای ندبه بگوئیم : بِنَفْسي اَنْتَ...