#تربیت_کودک
🔻 اشتباهات برخی مادران👇
1️⃣ به جای فرزندتان حرف میزنید.
2️⃣ فرزندتان را در تخت خود میخوابانید.
3️⃣ برای کودکتان هزاران اسباب بازی میخرید.
4️⃣ از خواب کودک برای استراحت خود استفاده نمیکنید.
5️⃣ میخواهید از فرزندتان انیشتین بسازید.
6️⃣ کودکتان را با بچههای دیگر مقایسه میکنید.
7️⃣ همسرتان را فراموش میکنید.
به خصوص مورد هفتم رو جدی بگیرید.
8️⃣ مدام از فرزندتان دفاع میکنید.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
والدین گرامی اگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاری های اجتماعی و روابط نامشروع نرن به راهکارهای زیر عمل کنید:
1_همیشه فرزندت را با عنوانهای محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و...صدا بزن
نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و...
2- حداقل روزی یک بار به فرزندت این جمله را بگو عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم.
3- به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش.
4- به فرزندت اعتماد کن تا هر چه را تو دوست نداری هیچ گاه انجام ندهد.
5- قبل از همه چیز اختلافات خود را باهمسرت در روشهای تربیتی رفع کن.
6- بیشتر برای فرزندت و حرف زدن با او وقت بگذار وکمتر از کودک زیر هفت سالت دور باش.
7- جلوی فرزندت رابطه ات با همسرت از همیشه بهتر باشد.
8- فرزندت را از صمیم قلب دوست بدار و این دوست داشتنت را همیشه ابراز کن.
9- از سه سالگی به بعد کم کم مسئولیت های فرزندت را به خودش واگذار کن.
10- سعی کن رابطه ی خود و خانواده ات را با خدا و دین مستحکم تر کنی. فرزندان دیندار و با عقیده کمتر مسیر زندگی را به سمت کارهای خلاف کج می کنند.
11- اشتباهات فرزندت را ببخش و به او فرصت بازگشت بده تا محرم اسرارش باشی (حتی گاهی فرصت اشتباه کردن و ریسک کردن به او بده)
12- هر روز با کودکت بازی کن. گاهی در میان بازی بلند بلند بخندید.
13- روزهای مشخصی را صرف پیاده روی با فرزندت کن.
14- برای فرزندت مصداق واقعی صداقت، امانت داری، کنترل خشم و وفای به عهد باش.
┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅
#تربیت_کودک
ما امروز به بهانه این که اگر به بچّه ها محبّت کنیم، لوس و نُنُر میشوند، از محبّت کردن، شانه خالی میکنیم؛
امّا کسانی که با تفکّری مادّی گرا سعی دارند نوجوانان و جوانان ما را از مسیر دین خارج کنند، به این نتیجه رسیده اند که نباید دائم در گوش جوانان ما از دین، بد بگویند و تبلیغات منفی علیه دین داشته باشند. آنها راه را کوتاه کرده اند.
⚠️ دنیای مادّی گرای غربی، به این نتیجه رسیده به جای این که با دستور و #نصیحت ، مخاطبان را به سوی خود بکشانَد، باید کسانی را با عنوان اسطوره یا الگو به دنیا معرّفی کند.
او به کمک #رسانه ، مدّت ها روی یک فرد خاص، تبلیغ می کند تا آن شخص را به یک شخصیت محبوب، تبدیل کند.
وقتی این محبوبیّت اتّفاق افتاد، به راحتی هر چه تمام تر آنچه را که با چندین کتاب و چندین سال آموزش نمی توانست به خوردِ مخاطبان خود بدهد، در کوتاهترین زمان ممکن به جان آنان تزریق میکند.
دشمنان دین، از اصل #محبت ، نهایت استفاده را میکنند و به اهداف شوم خود دست می یابند؛ در حالی که ما نشسته ایم و تماشاچیِ صیّادی آنها هستیم و تنها برای صیدهایی که از ما و در میان ما بودند، آهی میکشیم ؛ امّا حالا در میان ما هستند، ولی از آنها شده اند.
📚 من دیگر ما
#استاد_عباسی_ولدی
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
باید بدونیم که #لجبازی یعنی پافشاری روی حرف یا خواسته "غیر منطقی".
بنابراین اگه خواسته ی فرزندتون "منطقی" بود، بی جهت "نه" نگید.
❓اما راهکارهای حل این مسأله چیه؟
🔹 خودتون در اختلاف های خانوادگی، لجبازی نکنید.
🔹 بدون دلیل منطقی، به کودک، "نه" نگید تا مجبور بشید دوباره نظرتون رو عوض کنید.
🔹 وقتی کودکتون لجبازی می کنه، "سکوت" کنید و یا بعد از هر بار اصرار او، جمله آخر خودتون رو، با همون لحن، تکرار کنید؛ مثلا وقتی گفتید " شکلات، بی شکلات"، در دفعه های بعد، چیزی به این جمله اضافه نکنید.
🔹 با "بی توجهی" به پافشاری کودک، خودتون رو مشغول کاراتون نشون بدید.
🔹 برای آرام کردن #کودک_لجباز ، اونو بغل و نوازش نکنید؛ این کار، لجبازیش رو تقویت می کنه.
🔹 از روش هایی مانند فریاد زدن، کتک زدن، تهدید کردن و... برای مقابله با لجبازی کودک استفاده نکنید. شاید با این روش ها موفق بشید، اما کودک در معرض آسیب های روانی قرار می گیره.
🔹 برای پایان دادن به لجبازی، به کودک "رشوه" ندید.
🔹 لجبازی کودک را با "محرومیت" تنبیه کنید؛ مثلا اونو از تماشای برنامه کودک ، به مدت نیم ساعت، محروم کنید.
✍ منبع: مجموعه کارت های « به_گلها آب بدهید»
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
بچهها از حدود 9 سالگی به بعد روابط دوستی پایدارتری دارند گر چه برخی از آنها حدود 11 سالگی ترجیح میدهند که فقط با یک نفر دوست باشند و یک دوست را همیشه برای خودشان داشته باشند.
اما بین 12 تا 13سالگی شبکه دوستان وسیعتر شده و گرچه در آغاز بچهها به دنبال حفظ دوستی هستند یعنی با یک نفر ارتباط برقرار میکنند اما آهسته آهسته به حلقه دوستی و دوستان توجه بیشتری پیدا میکنند در حالیکه در آموزش، لذت بیشتری است و خوشحالی زیادی میتوانند داشته باشند.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
تشبیه جالبی درباره کودکان وجود دارد. کودک مثل "اسفنج" است!
هرچه پیرامونش باشد، جذب می کند.
مراقب چیزهایی که کودکتان می بیند و می شنود باشید.
فیلم، کتاب، موسیقی، اسباب بازی و هر رسانه دیگری که در اختیار کودک است را با دقت زیر نظر داشته باشید!!
✔️ هرگز فراموش نكنيد: پدر، مادر شدن راحت است، ولی پدر و مادر خوب ماندن، سخت است!
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تحقیر
❌ فرزندتان را تحقیر نکنید ...
کودک می گوید می خواهم در آینده مهندس یا دکتر بشوم؛
والدین در جواب می گویند «آره! حتما با این درس خوندنت مهندس هم می شی! با این نمره های ریاضیت، تو دیپلمت رو بگیری ما جشن می گیریم! بیچاره اون مریض هایی که زیر دست تو باشن.»
👈 این جملات، بازدارنده انگیزه هستند و عزت نفس کودک را پایین می آورند. او مدام به این جمله ها فکر می کند و به خود می گوید که «من هر چقدر هم که تلاش کنم، به اینها نخواهم رسید»، پس دیگر تلاشی نمی کند.
✔️ در چنین شرایطی، بهتر است بگوییم: «آره حتما، اگر تلاش کنی، می تونی یک پزشک یا یک فوتبالیست خوب بشی.»
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
✅ تشویق کودک بایستی متناسب با سن و سطح تواناییهای او باشد.
زمانی که به یک کودک کم سن می گویید میبینم که کفشهایت را درست پوشیدی؛ این برای کودک تشویق تلقی میشود، اما برای یک نوجوان این حرف یک توهین پنداشته میشود.
♨️ تشویق کودک نباید به گونهای باشد که شکستهای گذشته را نیز به او یادآوری کند:
"فکر نمیکردم در ریاضی نمره خوبی بگیری ولی گرفتی! "
شور و شوق فراوان از طرف والدین میتواند مانعی برای کودک محسوب شود گاهی اوقات شور و شوق بیش از حد والدین فشار زیادی به کودک میآورد:
" تو بالاخره یک دانشمند بزرگ میشوی "
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#تربیت_کودک
#دکتر_کریمی_افشار :
✅ بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود.
روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود...
به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟
⚡️کدام مهمتر است؟ خانه یا اخلاق و روحیه و حُسن تربیت فرزندم؟
چون دانستم که او مهمان خانه من است.
این باعث شد اولویتم را تغییر دهم،
💟 بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست....
شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم.
✔️ از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به #آرامش رسیدم.
از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضی شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی #شلختگی در آن به چشم می خورد.
👈 اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است.
چون می دانم......
او مهمان زودگذر خانه من است.
کودک عزیزم امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد.
✅ پدر و مادر حرفهای
بچهی «باعرضه» بار میآورند
نه شاگرد اول.👌
برايشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد
و بند کفشش را ببندد.
وقتی سر جلسهی امتحان، خودكارش ننوشت اشكش در نيايد و راهی پیدا کند.
ميوههايی كه مادر برايش میگذارد، توی كيفش نگندد.
وقتی معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی میگردند زير ميز قايم نشود.
غذا خوردنش كه تمام شد دل آدم بههم نخورد از ديدن ظرف غذايش.
وقتی بزرگتری خواست از او سوالهای اضافی بپرسد راحت بپيچاندش.
وقتی تلويزيون نگاه میکند
انگشتش نيممتر توی حلقش فرو نرود.
✅ پدر و مادر حرفهای يكجوری با بچهاش حرف میزند كه بچه، جواب دروغ نمیدهد.
اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدايش را رها کند،
پدرش توی ذوقش نمیزند که «چه خبرته!».
وقتی یک بچهی دیگر خواست توپش را به زور بگيرد او ندهد، بهش حالی كند با زور نمیتوانی، اما اگر دوست داری، باهات بازی میكنم.
وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد به هر که میخواهد باشد، اعتراض میکند.
اینها بچهی با عرضه بار میآورند
تا به خاطر نيم نمره امتحانی جلوی ميز معلم عجز و التماس نكند.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
«گلها، مشكلي ندارند؛ باغبانها، اشكال دارند» (بهپژوه، 1394؛1395). سخن از گل و باغ و باغبان است. البته اين سخن تا زمانی درست است كه گل خود داراي اراده و اختيار نشده است و تحت تأثیر تعاليم باغبان است. اما وقتي كه خود گل، به مقام باغبانی میرسد، ميتواند با اراده، خودآگاهی و خودسازی، بر احوال خود مداقه كند، ارزيابي كند، بازنگري كند و با خوديابی ببيند اين كاري را كه ميكند درست است يا نادرست؟ اين روشي را كه بكار ميبندد آيا او را به هدف ميرساند يا او را از هدف دور میسازد؟ در اين ارتباط مولوي به زيبايی فرموده است:
خلق را تقليدشان بر باد داد اي دو صد لعنت بر این تقليد باد
كودكان چگونه رفتار ميكنند؟ پاسخ: همان گونه كه با آنها رفتار ميشود
روانشناسان در قرنهای نوزدهم و بيستم بر اين باورند که هر دو عامل هم وراثت و هم محيط و تعامل هر دو در رشد و سازندگی انسان مؤثر و نقش آفرين است. اينجانب تأکيد ميكنم كه عامل وراثت، عامل زمينهساز است و عامل تربيت، عامل شکوفاساز، به ويژه در رشد جسماني و رشد هوش. از اين رو، در پيشرفت تحصيلي فرزندان بايد بيشتر به عامل وراثت توجه كنيم. من و شما ويژگيهاي هوشي خود را از پدران و مادرانمان تا هفت نسل قبل به ارث برده و ميبريم و در نتيجه من از نظر هوشی هيچ انتخاب و اختياري ندارم. اين مجموعۀ ژنها و ساختار آنهاست كه هوش مرا زمينهسازي ميكنند. برای مثال، يك مقني احتماًل ميدهد که اگر پنجاه متر زمين را بكند، به آب ميرسد. شرط اول چيست؟ اين است كه در پنجاه متري آبي باشد. اگر در پنجاه متری آبي نبود، چه کار میتوان کرد؟! گاهي برخی از پدران و مادران ميگويند: «من حاضرم فرش زیر پایم را بفروشم، تا فرزندم ديپلم بگيرد! دانشگاه برود! اين طور بشود يا آن طور بشود.» اين قبيل پدران و مادران، برای فرزندشان معلم خصوصي میگیرند، فرزندشان را به كلاس خصوصي میفرستند و به روشهای گوناگون بر او فشار میآورند و... بعد در پايان ملاحظه ميکنند كه هيچ پيشرفت و تغييری در فرزندشان رخ نداده است
اين مثلي كه قديميها گفتهاند: «چشمه بايد خودش بجوشد، آب دست ريز فايده ندارد!»؛ اكنون روانشناسي آن را ثابت كرده است؛ يعني همان شكوفاسازي توانهاي بالقوه و استعدادهايي كه در وجود فرد هست. مگر كسي ميتواند ادعا كند كه هزار کودک پنج ساله را در اختيار من بگذاريد، يک سال با آنها كار كنم و پس از اين مدت، همه بشوند نابغۀ دهر!؟ ابداً اين طور نيست. شرط اول اين است كه کودکان مورد نظر از هوشی سرشار برخوردار باشند، استعداد خدادادی و توانهاي ژنتيكي لازم را داشته باشند و سپس در قدم بعدي ما به عنوان كشاورز و باغبان، شرايط مناسب و محيط مناسب را فراهم كنيم تا استعدادهای آنان شكوفا شود. لذا اينجانب تاكيد دارم كه كار تعليم و تربيت ايجاد نيست، شكوفاسازي است. خانواده، نظام آموزشی و مدرسه، كارش شكوفاسازي است. کسی نميتواند بگويد كه من استعدادی را يا تواني را در فردی ايجاد كردم؛ بلكه ميتواند بگويد من استعداد خاصی يا توانايي خاصی را در فلان دانشآموز شناسايي و كشف كردم و آن را استخراج كردم و شکوفا ساختم. اين كار تعليم و تربيت است، اين كار پدر و مادر و خانواده است و اين کار مدرسه است. در اين باره ميکل آنژ (نقاش، معمار و مجسمهساز ايتاليايی) گفته است: «در دلِ هر قطعۀ سنگی، مجسمهای پنهان است و وظیفة مجسمهساز کشف و برملا کردن آن مجسمه است».
بنابراين، در كار تعليم و تربيت «اصل بمير و بدم!» و «بايد» راهي ندارد، «بايد» بيست شوي! «بايد» ديپلم بگيري! «بايد» دانشگاه بروي! بايد، بايد و بايد. برخی از مادران و پدران به روشهای گوناگون بر فرزندانشان فشار میآورند و برای مثال میگويند: «اگر بيست نگرفتي خانه نيا!»، يا «اگر نمرهات خوب نشد، ديگر دختر من نيستي و يا پسر من نيستي!». بديهی است اين گونه برخوردها و روشهاي تهديدآميزي كه بعضي از خانوادهها بكار ميبرند، به دليل جهل و ناداني است و پيامدهای منفی به دنبال دارد. در اين ارتباط سعدي فرموده است که:
باران كه در لطافتِ طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شورهزار خس
دكتر احمد بهپژوه استاد روانشناسی دانشگاه تهران
https://sccr.ir/News/4245/1/%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA%E2%80%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%AA%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%85-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D8%AA%E2%80%8C
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ثواب بسیار عجیب بوسیدن فرزند
امام علی(علیه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید:
«پیش از آن که خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت تو مشکل گردد، به تربیت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمین کاشته نشدهای است که آماده پذیرش هر بذری است که در آن کاشته میشود»
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
امام علی:
«لاتقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را بر آداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای [آینده و] زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند»
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
پیش از آن که سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ گفت: «بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین سالهای زندگی خود را به جمعآوری ثروت میگذرانید، در حالی که آن گونه که باید و شاید، به تعلیم فرزندانتان همت نمیگمارید؛ فرزندانی که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید».
محمود حکیمی، هزار و یک حکایت تاریخی، ج۲، ص۳۶.
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
مسئولیت ما نسبت به نماز خواندن خاندان خود
کوشش کنید که بچهتان از اول به نماز خواندن رغبت داشته باشد و به این کار تشویق بشود. به هر شکلی که میتوانید موجبات تشویق بچهتان را فراهم کنید که با ذوق و شوق نماز بخواند؛ زیاد به او بارک الله بگویید، جایزه بدهید، اظهار محبت کنید که بفهمد وقتی نماز میخواند، بر محبت شما نسبت به او افزوده میشود. دیگر اینکه بچه را باید در محیطِ مشوّق نماز خواندن برد.
📕استاد مطهري، آزادی معنوی، ص۱۰۵
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 اینستاگرام چگونه باعث افسردگی نوجوانان میشود⁉️❗️
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
🔴 وعده دادن به کودکان
✳️ امام علی علیهالسلام:
🌸 #کودکان را دوست بدارید و با آنان عَطوف و #مهربان باشید، وقتی به آنها وعدهای میدهید حتما وفا کنید زیرا کودکان، شما را #رازق خود میپندارند.
📚کافی ج2 ص50. قالَ علی عَلَیهالسلام:
🌸 احِبّوا الصِبیانَ و ارحَموهم و اِذا وَعَدتُموهم فَفُوا لَهُم فاِنَّهم لایَرون الا انَّکُم تَرزُقُونَهم.
🔻پیامبر اکرم (ص):
🔹برترين هاى شما ، كسانى هستند كه
خوش اخلاق ترند ،
نرم خو و بى آزارند ،
با مردم الفت مى گيرند و مردم با آنها الفت مى پذيرند ،
و خانه هايشان [ براى ديدار يا ميهمانى و يا رفع مشكلات و حوائج] پر رفت و آمد است.
🔹أفاضِلُكُم أحسَنُكُم أخلاقا ، المُوَطَّؤونَ أكنافا ، الَّذينَ يَألَفونَ ويُؤلَفونَ وتوطَأُ رِحالُهُم.
📚الكافي : ج ٢ ص ١٠٢ ح ١٦.
❌ #فحاشی_ممنوع
امام محمد #باقر(ع) فرمود:
بهترين سخنى كه دوست داريد به شما بگويند، به مردم بگوييد.
خداوند، شخص #فحاش را #دشمن خود می داند.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۳۲۶.
🌷 قال الصادق عليه السّلام :
🍃مؤمن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی نسبت به همه مردم، نزد خدای تعالی نمی آوَرَد.🍃
🌸مَا یَقدَمُ المُومِنُ عَلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِعَمَلِِ بَعدَالفَرائِضِ اَحَبَّ اِلَی اللهِ تَعَالَی مِن اَن یَسَعَ النّاسَ بِخُلُقِهِ.🌸
📚اصول کافي، ج2، ص 100.
انساندوستی
یکی اینکه آن خویی که معیار انسانیت است محبت است، انساندوستی است و مادر همه خویهای خوب دیگر، محبت است. پس اگر کسی خلق و خُویش براساس انساندوستی بود و انساندوست بود انسان است: به سرنوشت دیگران همان قدر اندیشیدن که به سرنوشت خود و بلکه به سرنوشت دیگران بیشتر از سرنوشت خود اندیشیدن. در منطق دین اسم این را «ایثار» میگذارند.
📕استاد مطهري، آزادی معنوی، ص۲۳۳
داستان کوتاه
دبيرستان كه بوديم يه دبير فيزيك مكانيك داشتيم كه قدش خيلي كوتاه بود اما خيلي نجيب و مودب با حافظه خيلي خوب !
قبل اينكه بياد گچ و تابلو پاك كن رو ميذاشتيم بالاي تابلو كه قدش نرسه برشون داره، هر دفعه ميگفت ؛ اقا من از شما خواهش كردم اينا رو اونجا نذارين اما باز ميذارين! يه روز سر كلاسش يه مگس گرفتيم و نخ بستيم به پاش، تا برميگشت رو تابلو بنويسه مگس رو رها ميكرديم وز وز تو كلاس و تا برميگشت رو به ما، نخش رو ميكشيديم، بنده خدا ميموند اين صدا از كجاست اخر سر هم نفهميد و مگسه هم با نخ پاش از پنجره فرار كرد!
با وجود اين همه شيطونياي ما، خيلي دوسمون داشت و باهامون كار ميكرد كه بتونيم همه مسائل فيزيك مكانيك رو حل كنيم.
چند سال گذشت، انترن بودم و تو اورژانس نشسته بودم كه ديدم اومد، خيلي دلم براش تنگ شده بود، سلام كردم و كلي تحويلش گرفتم، كه ما مديون شماييم و از اين حرفا. بعدم براش چايي اوردم و نشستيم به مرور خاطرات اونوقتا كه يهو يه لبخند زد و گفت تو دانشگاه هم نخ ميبندي پاي مگس؟! 😅
خشكم زد😳
-عه مگه شما فهمديد كار من بود؟! چرا هيچي بهم نگفتيد؟!🙈
باز يه نگاه معلمي و از سر محبت بهم كرد و با لبخند گفت:
-حالا اون گچ و تابلو پاك كن كه مي گفتم نذاريد اون بالا رو خيلي گوش ميداديد؟! دعواتون ميكردم از درس زده ميشديد، حيف استعدادتون بود درس نخونيد! وقتي يه معلم ببينه دانش اموز بازيگوشش دكتر شده جبران همه خستگيها و اذيتاش ميشه!
كاش تنبيه ميشدم اما اينطور شرمنده نمي شدم! اذيت هاي ما رو به روي ما نمي اورد نكنه از درس زده شيم اونوقت ما اون قد كوتاه رو ميديديم ، اين روح بزرگ رو نه ! 😓
✍از خاطرات دکتر سید محمد میر هاشمی جراح و متخصص چشم
.........
پ.ن: امیرالمؤمنین عليه السلام:
ناملايمات را تحمّل كن كه تحمّل، پوشش عيبهاست، انسان خردمند نيمش بردبارى است و نيم ديگرش چشم پوشى
احتمِلْ ما يَمُرُّ عليكَ، فإنّ الاحتِمالَ سترُ العُيوبِ، و إنّ العاقلَ نِصْفُهُ احتِمالٌ، و نصفُهُ تَغافُلٌ
غررالحكم حدیث 2378
💠 لااقل با اربابرجوع خوشرو باش!
📝 مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی در کتاب شریف "اربعینیات" مینویسد:🔻
حضرت صادق علیهالسلام فرمود که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمود که در تو باید جمع بشود نیاز به مردم با بینیازی از آنها ! نیازت به آنها در نرمی سخن و خوشروییات باشد، و بینیازیات در حفظ آبرو و بقاء عزّتت.
🔸توضیح فرمایش حضرت اینست که:
شخص باید دارای دو صفت باشد که ضدّ هماند! یکی صفت فقر و احتیاج، و دیگری صفت غنا و بینیازی؛ یعنی در ملاقات با مردم با خوشرویی و خوشزبانی و نرمی و آرامی، مانند فقرا باشند که با طرف خطابشان، آهسته و آرام حرف زده و با حسن سلوک و خوشرفتاری برگزار کنند.
و امّا در مادّیات، به عکس آن باید صفت غنا و بینیازی را داشته، خود را مستغنی از مردم بداند و جز خدا، احدی را مؤثّر نداند تا در اثر استغناء، آبرو و عزّتاش محفوظ باشد.
خلاصه آنکه انسان در اخلاق، خود را مورچه و مردم را سلیمان و در معاش، خود را سلیمان و مردم را مورچه حساب کند.
🔸اکنون که این دستور را یاد گرفتی، پس اگر تو را به وزیری احتیاج میافتاد، خوشت میآید که آن وزیر -اگر حاجت تو را هم برنیاورد- اقلّاً با تو با خوشرویی و نرمی و ملایمت حرف زده، با درشتی و ابرویِ پرچین امر تو را برگزار نکند؛ حالا که در کرسی چند روزه وزارت نشستهای (چون در ایران بیشتر از چند روز نمیشود) با ارباب رجوع همان طور رفتار کن؛ و راهش هم اینست که تو کلاه خود را قاضی کنی و بگویی این اتومبیل كه زیر پای من است مال ملت است؛ این را با ماهی فلان قدر حقوق به من دادهاند که من خدمت به ملّت کنم. تقریباً خیر، بلکه تحقیقاً مستخدم ملّتم و باید خدمتگزار آنها باشم. پس اگر این حساب را پیش خود بکنی، ترمز میکنی، دیگر مرکب را تند نمیرانی و با ارباب رجوع با صورت باز و پیشانی صاف و نرمی برگزار میکنی!
📚اربعینیات، ص239(اربعین 4، حدیث6)
در وسائل از امام علی علیه السلام نقل میکند: لِیجْتَمِعْ فی قَلْبِک الْافْتِقارُ الَی النّاسِ وَ الْاسْتِغْناءُ عَنْهُمْ در آنِ واحد در قلب خودت باید دو حس متضاد را داشته باشی: من به مردم محتاجم، من از مردم بی نیازم.
در چه خودم را محتاج فرض کنم و در چه بینیاز؟ فرمود: آن وقت که با مردم برخورد میکنی، سخن میگویی، به روی بیاعتنایی نباش، حرفهای تند و خشن و گوشهدار و زخمدار و خاردار به مردم نگو؛ نگو گور پدر مردم، هرکه هرچه میخواهد بگوید؛ سخنت نرم و ملایم باشد. اینجا فرض کن من محتاج آنهایم: یکونُ افْتِقارُک الَیهِمْ فی لینِ کلامِک وَ حُسْنِ بِشْرِک، وَ یکونُ اسْتِغْناؤُک عَنْهُمْ فی نَزاهَةِ عِرْضِک وَ بَقاءِ عِزِّک.
اما آنجا که پای عِرض و حیثیت و آبرو و عزت در میان است، بگو من به فلک هم احتیاج ندارم. آنجا که عزتت میخواهد خدشهدار بشود، باید فرضت بر این باشد که من به فلک هم احتیاجی ندارم.
📕 استاد مطهري، فلسفه اخلاق، ص۱۲۷
در چند سال پیش که من در مسجد هدایت بودم این کار را میکردند. هرکس که میآمد و میگفت: فقیرم، غریبم، اهل فلان شهر هستم، میخواهم به آنجا بروم کرایه ندارم، کرایهام فقط بیست و پنج تومان میشود، یک بانی پیدا بشود؛ میگفتیم کجا میخواهی بروی؟ فلان جا. بسیار خوب، ما به فلان گاراژ میگوییم بلیط تو را بدهد ما با او حساب میکنیم. میرفت و دیگر نمیآمد.
این است که در مورد سائلها و نیز محرومها باید تحقیق کرد تا محرومها محرومتر نشوند. نباید یک کسی گناهش عفت و آبروداریاش باشد و آن دیگری سرمایهاش پرروییاش باشد. باید تحقیق کرد؛ محروم را باید به دست آورد، سائل را هم باید به دست آورد که آیا این سائل، کلّاش حرفه ای است یا چنین نیست.
📕استاد مطهري، آشنایی با قرآن، ج ۹، ص۱۱۵
*اسفنجمان را کجا بگذاریم؟*
دوستی تعریف میکرد، پنج سال پیش بود که برای کنفرانسی به شهر بوستون رفته بودم. به همراه یکی از دوستان قدیمی که دورهی پسادکترای خودش را در آنجا میگذارند، داشتیم در خیابانهای اطراف دانشگاه ام آی تی، دنبال یک آدرس میگشتیم. یک نفر از آن طرف خیابان رد میشد و متوجه ما شد که داریم به شکلی پرسانپرسان اطراف خودمان را نگاه میکنیم. آمد سمت ما این طرف خیابان، پرسید: دنبال جایی میگردید؟ میتوانم کمکی بکنم؟ ما هم آدرس را پرسیدیم. دقیق گوش داد. خیلی آرام و به صورت شمرده، مراحل رسیدن به آدرس را به ما گفت. حتی با حرکت دست، دقیقا شکل مسیر را برای ما رسم کرد و بعد هم چند قدمی به همراه ما آمد که مطمئن شود درست میرویم.
هنوز چند قدمی دور نشده بودیم که دوستم گفت «یک ام آی تی ای تیپیکال بود»! گفتم منظورت چیه؟ گفت جالب است که خیلی از آدمهایی که در محیط دانشگاه ام آی تی (ماساچوست) تحصیل یا کار میکنند، ناخودآگاه آدمهایی فروتن و دقیق، با نگاه خیلی سیستماتیک و کاربردی میشوند.
هیچکدام از این ويژگیها را به صورت رسمی، نه مطالعه میکنند و نه دورهای برای آن میگذارنند اما به صورت ناخودآگاه به این ويژگیها میرسند.
*این مثالی از پدیدهی "یادگیری اُسمزی" است.*
بیش از نیمی از یادگیریهای ما به صورت ناخودآگاه و در اثر نوعی الگوبرداری ناخودآگاه، عمیق و درونیسازی آن از محیط اطرافمان شکل میگیرد.
درست مانند یک اسفنج که وقتی در یک مایع قرار گیرد، به دلیل خاصیت اسمزی، مایع را به خودش میکشد.
ما هم وقتی با کارآفرینان معاشرت میکنیم ناخودآگاه خلاقتر، جسورتر و آیندهسازتر میشویم،
وقتی با کسانی که تفکرات عمیق و فلسفی دارند تعامل میکنیم، ناخودآگاه دیدگاهمان به مسائل، عمیقتر میشود
و زمانی که با آدمهای پرتلاش، حشر و نشر داریم، ناخودآگاه عملگراتر میشویم.
اگر با مدیران سیاسی- امنیتی دمخور باشید، بعد از مدتی همه چیز را از نگاه سیاست و امنیت تحلیل میکنید.
زمانی جملهای منسوب به چارلی چاپلین را خوانده بودم؛ "افکار هر آدمی، میانگین افکار پنج نفری است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند". پس خود را در محاصرهی افراد موفق قرار دهید.
خب برایم سؤال پیش آمد که:
*بخش زیادی از افراد دور و بر ما؛ خانواده، همسایه، فامیل و همکار، معمولا انتخاب ما نیستند (محدودیت اول)*
*افراد موفقی که بتوانیم آنها را بیابیم و رابطهی تنگاتنگ با آنها داشته باشیم نیز کمیاب، دشوار و محدودند (محدودیت دوم)*
برای غلبه بر این محدودیتها، شاید سه ایدهی زیر مفید باشد:
*"کتابهای خوب"*
کتابها عصارهی دانش و شخصیت نویسندههای خود هستند. اگر خود را در کتابهای خوب، محاصره کنیم، آنگاه افکارمان رشد میکند. مخصوصا نوع خاصی از کتابها هستند که در مورد زندگی افراد موفق و مشهور در زمینهی کاری شماست. حتما زندگینامهی آنها را بخوانید. این یک جور «همنشینی مجازی» است.
*"محفلهای خوب*
ممکن است ما همیشه به آدمهای مورد نظرمان دسترسی نداشته باشیم. اما میتوانیم به صورت منظم در محافل و جمعهایی شرکت کنیم که با هدف ما همخوانی بیشتری دارد. به عنوان مثال اگر به شعر علاقهمندیم در شب شعر شرکت کنیم و اگر به کارآفرینی علاقهمند هستیم در رخدادهای استارتآپی.
اگر بتوانیم در محیط کارمان، ۳ تا ۵ نفری که بیشترین تناسب با اهداف ما دارند را نیز انتخاب کنیم و با آنها تعاملات مداوم و منظم داشته باشیم، آنگاه این یادگیری اسمزی اتفاق میافتد.
*"همکاران خوب"*
سه نفر کلیدی محیط کاری خود را با دقت انتخاب کنیم. محیط حرفهای ما شامل افراد زیادی است اما بعضی از آنها نقش کلیدیتری دارند چرا که ما تعاملات بیشتری با آنها داریم. سه نفری که بیش از همه در محیط کار و فعالیت حرفهای با ما ارتباط دارند، بیشترین تاثیر را در یادگیریهای اسمزی ما دارند. انتخاب و گماشتن دقیق این سه نفر، تاثیری بسیار اساسی در حرفهای شدن ما دارد.
نکته پایانی آنکه هر از گاه از خودمان بپرسیم اسفنجمان را در چه محیطی قرار دادهایم؟ در محیطی که صحبت از ثروتاندوزی دیوانهوار است یا ثروتآفرینی شرافتمندانه؟ محیطی که صحبت از پارتیبازی و رانتخواری است یا تلاش صبورانه؟ محیطی که خوشبختی همگانی مطرح است یا خوشبختی فردى؟
مواظب اسفنج زندگیتان باشید.
مکان اسفنج شما سرنوشت شما را تغییر میدهد.
“ *تو اول بگو با کیان زیستی*
*پس آنگه بگویم که تو، کیستی*"