eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
495 دنبال‌کننده
7 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
نام او را بر زبان آور حلاوت را ببین خاکبوس آستانش باش عزت را ببین در جهان فانی ما نیست خیری بی حسین نان خور شاه شهیدان باش، برکت را ببین گر چه خیلی بی وفایی دید اما باز هم دستگیری میکند از ما مروت را ببین معصیت میگیرد و خوبی به جایش می دهد در ازای قطره اشکی، تجارت را ببین راه من سوی تباهی بود سوی او نبود ناگهان چشمم به پرچم خورد، قسمت را ببین نوکر عاصی او گر راهی دوزخ شود زود بانگی می رسد برگرد حضرت را ببین در جهانی که همه از پشت خنجر می زنند سِیر در سینه زنانش کن رفاقت را ببین اینقدر دریا و دشت و کوه را زیبا مخوان در حریم او قدم بگذار جنت را ببین حُرِّ بی او را تصور کن هلاکت را نگر حُرِّ با او را تصور کن شهادت را ببین روز محشر که بیاید روضه خوان او خداست اشک ریزش مادرش زهراست، هیئت را ببین تحت امرش بود باران و برای جرعه ای منت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین روی محتاجان همیشه باز بود آغوش او نیزه ها را هم پذیرا شد سخاوت را ببین ساربان با اینکه دیر آمد به دیدارش ولی دست پر برگشت از مقتل کرامت را ببین آه بعد از بوسه شمشیرها بر صورتش دخترش نشناخت بابا را جراحت را ببین علی_ذوالقدر @stayashura313
ارادت به نام علی دارم و پناهی به بام علی دارم و دلی مست جامِ علی دارم و مدال غلامِ علی دارم و به این نوکری و ارادت خوشم خوشم در هوایت نفس می کشم دخیلم به موی تو یا بن الحسین دو دستم به سوی تو یابن الحسین من و آرزوی تو یابن الحسین فدای عموی تو یابن الحسین دخیلم دخیل ضریحی که نیست پناه من خسته غیر از تو کیست به نام ابالفضل راهم بده نگاهی دمی بر نگاهم بده ببین خسته جانم، پناهم بده برات خلاص از گناهم بده فدای تو و نام تو یا علی رسیدم سر بام تو یا علی تو که آمدی سجده ها پا گرفت عبادت به لطف تو معنا گرفت دعا با دعای تو بالا گرفت دعای قنوت تو ما را گرفت به یک ربّنایت حسینی شدیم به لطف دعایت حسینی شدیم تویی زینت ذکر و سجاده ها تویی مستی ناب این باده ها تویی محور صبر آزاده ها رهایم نکن در دل جاده ها رهایم کنی راه گم می کنم تو را گاه و بی گاه گم می کنم خودت حیدری، خطبه ات حیدری تو خود در عمل حیدر دیگری لبی تر کنی، بس که دل می بری، به پا می کنی در دلم محشری اگرچه تو را بین زنجیر دید تو را کوفه در هیبت شیر دید شب ظلمت و غم به سر می رسد زمان طلوع سحر می رسد شبی از مدینه خبر می رسد از این خاندان یک نفر می رسد که بانی ایوان طلا می شود مدینه خودش کربلا می شود وحید محمدی @stayashura313
کیستم من؟پیشوای چارم اهل ‌یقینـم سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین‌ العابدینم قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل ‌المتینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش هر‌که ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم آسمانی ‌هـا همه محـو مناجـات شب من نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب ‌یارب من گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم پیکـرم از بام ‌هـا شد سنگ ‌باران، صبر کردم سینه‌ ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم خورد سیلی بر عذار گل‌عـذاران، صبر کردم با وجود آن که بودی دست حق در آستینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمـۆمنینم من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم شامیـان بی ‌حیـا دادنـد دشنـام از جفایم حلقه ‌های سلسله‌ خون گریه کردند از برایم سخت‌تر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم شامیـان را بهـر استقبـال، دسته‌دسته دیدم حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم عمه ‌ها منزل به منزل چشمشان در اشک ‌ریزی متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ‌ستیـزی وای بر احوال آن ‌کو خوار شد بعد از عزیزی سرخ ‌رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم پیش چشمم چوب می ‌زد خصم بر لب‌ های بابم خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم گرچه دانستند نـور چشم ختم ‌المرسلینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم @stayashura313
من کیستم گدای گدایان این درم گر پانهم به جای دگر خاك بر سرم روزی اگر بناست از این در جدا شوم از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم محتاج دام و شیفته ی دانه ی توأم هر چند در حریم تو کم از کبوترم زوّار عارفند به حق تو یا حسین ای وای من که از همه بی معرفت ترم بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم مهر توگشت شیره ی جان و روان روح از لحظه ای که شیر به من داد مادرم فیض زیارت تو و آلوده ای چو من گر لطف تو نبود نمی گشت یاورم هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم حتی اگر بود پدرم یا برادرم از صدق و پاکی پدر و مادرم بود گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ خیزد حسین حسین ز نفس های آخرم پای مرا ببند که پا بند خود کنی دست مرا بگیر که مسکین این درم من میثمم که با همه بی دست و پائیم جز دار عشق تو نبود دار دیگرم شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار @stayashura313
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده دارم فراری می شوم از خود به سوی تو در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده ناجی تویی راجی منم در دست های من بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد باید بگیری دست من را که رها مانده پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده شعبان به پایان آمد و روی لبان من وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو پس فَاقْبَل عُذری که‌دلیل روضه ها مانده جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو تازه عنایات علی موسی الرضا مانده بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده تنها محبت راه ترک معصیت گشته با دوستت دارم جهانی روی پا مانده @stayashura313
گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد اگر از شانه ی من بار گنه بردارید پای این بنده هم از عرش فراتر برسد باز هم توبه شکستم! بگذارید فقط باز هم فرصت یک توبه ی دیگر برسد همه ی ترس من این است که هنگام گناه عُمر این بنده ی آلوده به آخر برسد بس که آلوده ام «أبکی لِخروج نفسی» وای از آن لحظه ی سختی که اجل سر برسد خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم وحشت بیشتر آن است که مُنکر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده روی دامن حیدر برسد مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد مثل یک باز شکاری طرف میدان رفت قصدش این بود به داد علی اکبر برسد .... به روی نیزه ی لشکر, جگرش را می دید تکه تکه بدن گل پسرش را می دید @stayashura313
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟ شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟ نور دوعین من چه شد @stayashura313
آه گرفت به ما راه گرفت دستش که بالا رفت ماه گرفت وقت و بی وقت به یادش می افتم که اون روز تو کوچه با گریه می گفتم به پرش نزن لااقل جلو پسرش نزن بی هوا نزن بسه انقدر بی حیا نزن یارالی ننه یارالی ننه یارالی ننه پر شکست کبوتر شکست دستش که بالا رفت سر شکست اهل عالم نبینید صبورم من اون روز تو کوچه شکسته غرورم بمیرم براش حوریه تاب کتک و نداشت بمیرم براش کاشکی مادرم فدک و نداشت یارالی ننه یارالی ننه یارالی ننه از خودم دیگه سیر شدم دستش که بالا رفت پیر شدم بعد کوچه نبود ازدحامی نبود حرف بازار نه بزم حرامی وا مصیبتا شهر شامه شهر بی غیرتا وا مصیبتا مثل فاطمه است همه صورتا @stayashura313
270.5K
یاسیوی ساخلارام حسین (قاروی باغلارام حسین) سینمی داغلارام حسین سنده منیم یاسیمدا گل گلمسن آغلارام حسین لطف اله جان چیخاندا گل من ال ایاق چالاندا گل یولاریوا باخاندا گل گلمس آغلارام حسین مظلوم اولن حسین حسین غریب اولن حسین حسین @stayashura313
میزنم دم ز ولای تو اباعبدالله دلم افتاده به پای تو اباعبدالله پیش هر بی سرو پایی که گدایی نکنم من گدایم گدای تو اباعبدالله با همه خیل گدایی که در خانه توست کم ندیدم ز عطای تو اباعبدالله مادرم گفت اگر این همه عزت داری پدری کرده برای تو اباعبدالله ای که آرامش جان علی و فاطمه ای جان عالم به فدای تو اباعبدالله کعبه دور سر شش گوشه تو میگردد مروه دنبال صفای تو اباعبدالله این ورودی جنان یا در باب القبله است.!؟ چه بهشتی است سرای تو اباعبدالله بی جهت نیست حرم هر شب جمعه غوغاست زائر توست خدای تو اباعبدالله کاش محشور شوم روز قیامت آقا با تو و با شهدای تو اباعبدالله زودتر از همه سیراب شود از کوثر زائر کرببلای تو اباعبدالله یاری مادر تو حضرت زهرا کرده هر که گرید به عزای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم می آید میزند ناله برای تو اباعبدالله مادرت هر شب جمعه به حرم میشنود ناله واولدای(واعطشای) تو اباعبدالله پیش چشمان تر تو پسرت را کشتند جگرم سوخت برای تو اباعبدالله بی جهت نیست زمینگیر شدی پیش تنش تکه تکه شد عصای تو اباعبدالله خواستی موی سفید تو نبیند زینب خون او گشت حنای تو اباعبدالله اولین مرتبه بود از حرم آمد بیرون خواهر تو زقفای تو اباعبدالله این همه دیده نامحرم و زینب، ای وای خوب شد بود عبای تو اباعبدالله @stayashura313