#مناجات_امام_حسین
بر طاق عالم است فقط پرچم حسین
لٰا خَیر فی حیات به دون غم حسین
یک داغِ دل بس است برای قبیلهای
ما سوختیم از جگر... از ماتم حسین
دنیا هزار بار به دنبال ما دوید
شکرِ خدا شدیم فقط آدم حسین
سر خَم نکردهایم اگر، بی دلیل نیست
ما را بزرگ کرده غمِ اعظمِ حسین
ما ملت اما حسینیم دیدهایم
صدها حماسه را همه در ماتم حسین
زهرا حواله داده به ما کارِ روضه را
داریم عالمی همه با عالم حسین
ای صاحب شکستهدلان بالِ ما و تو
ما را گره بزن به پَرِ محکم حسین
یک استکان بنوش از این چایِ غم که ما
دَم کردهایم چایی خود با دَمِ حسین
با گریه چشمهای تو را خوب میکنیم
ماییم و زخمهای تو و مرحم حسین
ما را که گریهایم روی شانههای هم
دَرهَم بخر به جان تنِ دَرهمِ حسین
حسن لطفی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
#روضه_حضرت_علیاکبر
ما کجا و خانه ی اهل خدا، ما را ببین
از لب این ساحل امّید، دریا را ببین
مُرده می آرند، زنده نه، مسیحا می برند
کار دنیا را رها کن، کار زهرا را ببین
جا از این پایین پای شاه بالاتر کجا!؟
دیده ی دل باز کن تا عرش اعلا را ببین
این پسر، پا تا به سر، یعنی تمام انبیاء
معجزات تیره ی یس و طاها را ببین
گریه در کار علی اکبر مگر معنا شود
کارِ نان و آب دارِ اهل معنا را ببین
مرکبش گر راه افتد راکبش روحُ الحق است
مرتضا را، مرتضای بی محابا را ببین
کارفرمای قیامت کیست غیر از مصطفا
در قیام این قیامت، کارفرما را ببین
خاک میدان زیر و رو شد، قلب دشمن آب شد
لشکری در ضجه افتاده ست، غوغا را ببین
مادرِ این کاروان، اُمّ المصائب زینب است
گریه کن های جوان اُمّ لیلا را ببین
تشنه رفت و تشنه تر برگشت، بابا آب آب
موج گرمای طلب را، رنگ لبها را ببین
ماه دارد از تنش انگار که جان میرود
ای عموعبّاس این خوش قدّ و بالا را ببین
ازدحامی شد، به پهلویش گمانم نیزه خورد
حال ما این است، دیگر حال بابا را ببین
نیست دست و سر بفرمانش، خدایا رحم کن
یوسف در بین گرگان مانده تنها را ببین
گوشت و خون پیمبر را به غارت می برند
لاله های ریخته در بین صحرا را ببین
نوبت شمشیر داران است، وای از پیکرش
ارباً اربا، ارباً اربا، ارباً اربا را ببین
کیست دارد بر سر زانو خودش را می کِشد
وضع آقازاده را نه، وضع آقا را ببین
حبيب اوليايی فر
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
#روضه_حضرت_علیاکبر
مسیر زندگیام بین روضه بهتر شد
دم حسین گرفتم ، دمم معطر شد
میان عرش لباس تو را علم کردند
ز داغ پیرهنت ، عالمین ، محشر شد
رسید فطرس و مالید پر به این پرچم
به یک نگاه ابالفضل تو توانگر شد
مسیح گریه کن ثابت مجالس توست
کلیم آمد و با افتخار نوکر شد
تمام مال و منالم همین دو چشم تر است
دو قطره اشک به روضه ، دو قطعه گوهر شد
میان هیئت تو حس کربلا دارم
ببر به جان رقیه که عمر ما سر شد
سگی رسیده به درگاهتان ، ردش نکنید
چه خوشبحال کسی شد که کلب این در شد
به مادرت که از این در ، نمیروم جایی
به غیر خانه ی تو رفتم هرکجا ، شر شد
حرم چه لحظه ی سختی به پیش رو دارد
که وقت روضه ی آقا علی اکبر شد
نوشته اند به صورت ز مرکبش افتاد
کنار پیکر اکبر ، چقدر مضطر شد
به روی دست پدر ذره ذره شد بدنش
جوان خوش قد و بلا ، علیِ اصغر شد
به دست و پا زدنش ، ابن سعد میخندید
حسین مضحکه ی لشکر ستمگر شد
تمام آبرویش پخش شد میان زمین
هزار بار بدن را شمرد و کمتر شد
چو دید نیزه به پهلوی اکبرش خورده
به یاد سینه و پهلوی زخم مادر شد
علی اکبر جمشیدی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
هیچکس درد مرا جز تو نفهمید حسین
و کسی حال مرا جز تو نپرسید حسین
آمدم روضه و خالی شدم و فهمیدم
دردِ دلهای مرا غیر تو نشنید حسین
من ملَک بودم و فردوسِ برین جایم بود
لطفت آورد مرا خیمهی خورشید حسین
جگرم خرج تو شد ای جگرت خرج علی
چشم ما سرخ شد آنقدر که بارید حسین
من به اُمید فرج آمدهام، کاری کن
کس نرفتهاست از این غمکده نومید حسین
داشتم هرچه به تاراج غمش رفت، فقط...
به روی سنگ مزارم بنویسید حسین
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
روضه خوان خواند و فقط فاطمه نالید حسین
تا خجالت نکشد تا که نمیرد عباس
پیش زینب زِ اماننامه نپرسید حسین
بیشتر زخم ،کف پای یتیمان میشد
تا دم صبح اگر خار نمیچید حسین
تار چشمش شده بود از عطش و آنهمه زخم
آنقدر تار که جز دود نمیدید حسین
دست خالی که نرفت از سر او هیچ کسی
هرچه را داشت در آن معرکه بخشید حسین
شمر مایوس شد و خواست از آن سینه رود
تا نصیبی ببرد چون همه...، چرخید حسین
داشتیم آنچه که ما عشق تو بر بادش داد
داشتی هرچه که تو حرمله دزدید حسین
حسن لطفی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
ویرانه ای ست هر دو جهان بی عنایتت
بیچاره ای ست آنکه ندارد ولایتت
از عشق لذتی نچشید آنکه در دلش
شوقی نداشته ست برای زیارتت
حَظّی ز زندگی نبرد عالِمی که نیست
اسمش میان گریه کنان بین هیئتت
فردای ناگزیر جهنم نصیب اوست
آن زاهدی که نیست به قلبش ارادتت
از انبیا برای تو پیمان گرفته اند
لنگ است پای هر چه نبی بی محبتت
افسانه های حاتم و دریای بخشش
یک قطره بیش نیست ز موج سخاوتت
یحیای زخم خورده ی زهرا کجا کسی
پیدا شود شبیه تو در رنج و غربتت
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
هنگام بازگویی روز شهادتت
حسن کردی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_با_خدا
#مناجات_امام_حسین
ای آنکه در فضای دعا میخری مرا
تا اوج وصل حضرت خود میبری مرا
مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش
حال دعا و زمزمه ی بهتری مرا
حال قنوت و حال بکا حال بندگی
کن مرحمت ز عاطفه کوثری مرا
آئینه جمال خودت را نشان بده
من اظهر الجمیل نما حیدری مرا
لطف شماست خوانده مرا ورنه ای کریم
شایسته نیست این سمت نوکری مرا
هرگاه حال توبه مرا دست میدهد
گویم که هست این گنه آخری مرا
ای کاش پای لنگ مرا سنگ میزدی
تا میزدود رنگ خطا یاوری مرا
تنبیه میکنی بکن اما خودت بزن
هرگز مده به کس دیگری مرا
با یک اشاره قلب حسینی به من بده
زهرا کند ز لطف مگر مادری مرا
شش گوشه حسین دلم را ربوده است
یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا
محمود ژولیده
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#شب_جمعه
#مناجات_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
آب زنید راه را حضرت ماه میرسد
سجده کنید ماه را به سجده گاه میرسد
بال فرشته هر طرف، کرده غبار برطرف
چو همسر شه نجف به بارگاه میرسد
حوریه ی مبارکه، ملیکه ی ملائکه
مادر شاهزاده و همسر شاه ميرسد
خیل فرشته و ملک همره صاحب فدک
به هودجی ز عرش با عزت و جاه میرسد
بر غم و رنج مبتلا،ز عرش سوی کربلا
هر شب جمعه با دو صد ناله و آه میرسد
قصد غم پسر کند شال عزا به سر کند
دیده ز اشک تر کند چونکه ز راه ميرسد
مادر زار بی حرم با دل پر ز داغ و غم
گوید حسین دم به دم، به خیمه گاه میرسد
گوهر ناب میرسد مادر آب میرسد
زائر تشنگان طف به قتلگاه میرسد
سوز و گداز فاطمه راز و نیاز فاطمه
هر شب جمعه کربلا تا به پگاه ميرسد
لب چو به روضه وا کند، ذکر خدا خدا کند
که دلخوشم ظهور را ، پشت و پناه میرسد
دست ز تن جدا شده، سر بریده از قفا
به روز محشر و جزا ، مرا گواه میرسد
جواد کریم زاده
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
بی مرامم خودم که میدانم
تو به این نوکر آبرودادی
گر تشکر کنم همه عُمرم
به شما باز هم بدهکارم
رنگ رویم شبیه موی شماست
من سیاهم نه مثل جُون اقا
خسته از نفس سرکِشی هستم
که خودم روی خویش آوارم
با نگاهت زُهیر محرم شد
نَفَسَت حُریت به حُر داده
وسط دسته چرخ هول دادم
تو مپندار من ز اغیارم
گوشه دَخل پول خوردم که
سالها بی توجهی دیدم
تو کرم کن حسینِ نوکرها
بین پول درشت بشمارم
مال دنیا مرا نیازی نیست
همه دنیای من شما هستی
بی تعارف چقدر خوشبختم
که در این زندگی تورا دارم
چشم من رود اشک اگر نشود
من دگر چشم را نمیخواهم
به تو باقلب گریه خواهم کرد
نم نگردد اگر که رخسارم
روضه قتلگاه پیرم کرد
تا شنیدم به تو جسارت شد
باز پرده کنار زد قلمم
من ز دست قلم گرفتارم
چه کُنم من شنیده ام که تنت
گندمی بود آسیاب شده
من زدست سوارها حتی
چارپای نجیب بیزارم
من بمیرم که دفن پیکر تو
به عشائر رسید ای مظلوم
خیر دنیا نصیب مردم دِه
سوگوارِ رباب و بازارم
✍ میلاد محمدزاده
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
چنان شمعی که از اطرافیان پروانه میسازد
حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه میسازد
حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده است
که جبریل امین در بارگاهش لانه میسازد
به عبدش شأن بیتالله بخشیده است از این رو
لباس مشکی او کعبه از دیوانه میسازد
ندارم بیم عیشم را که یک عمر است یار من
کبوترهای صحن خویش را با دانه میسازد
هوای مستهای خویش را دارد که پیدرپی
میان کوچههای شهر ما میخانه میسازد
کسی که ساکن شهرش شد اسمش کربلائی نیست
بهشتی میشود هرکس در آنجا خانه میسازد
طبیبان بارها گفتند این غم را علاجی نیست
دگر غیر از هوای کربلا بر ما نمیسازد
پیمان طالبی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
در طریقت زحمت بسیارها باید کشید
تا تقرب منت جام بلا باید کشید
یار ما بد نیست از ما یک ملاقاتی کند
گه کریمان را به بالین گدا باید کشید
در مسیر دلبر ما چشم پاکی واجب است
گر نظر خورد انتقامش را ز ما باید کشید
نیست توجیه قبولی دیدگان خشک را
ازمیان چاه,گاهی آب را باید کشید
وقت روضه زودتر از هر چه باید گریه کرد
سفره که آماده شد,فورا غذا باید کشید
الدواء عند الحسین و الشفاء عند الحسین
بهر درمان یافتن دست از دوا باید کشید
رفته رفته وقت ما دارد به پایان می رسد
تاکه عمری هست ناز یار را باید کشید
رو به قبله کردن ما بین قبر انصاف نیست
صورت ما را به سمت کربلا باید کشید
عاشقان بی کفن ها ,با کفن بیگانه اند
بعد مردن روی ما یک بوریا باید کشید
✍علی اکبر لطیفیان
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
سلام ما به تو ای سومین امام حسین
که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
سلام بر تو و بر مهدیت که روز ظهور
ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
سلام باد به زینب که پاس خونت داشت
به اشک و خونِ دل و خطبه و کلام حسین
سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک
برای شیعه فرستاده ای پیام حسین
سلام بر تو و آن قطره های خون سرت
که ریخت روی زمین در مسیر شام حسین
سلام بر تو و آن دم که زینبت می گفت
بیا گلوی تو بوسم بجای مام حسین
سلام بر تو و آن لحظه ای که قاتل تو
نهاد تیغ بر آن لعل تشنه کام حسین
سلام بر تو و بر اصغرت که تیر جفا
بریخت شهد شهادت ورا بکام حسین
چو خم شدى پى بوسیدن رُخِ اکبر
دگر نبود قعود تو را قیام حسین
زخون سینه و پیشانى ات وضو کردى
براى سجده به درگاه ذوالکرام حسین
به خاک بود جبین و سرت جدا کردند
نماز عشق تو در سجده شد تمام حسین
«مؤید» است غلامت اگر چه خوب و چه بد
مپوش دیدهى رحمت از این غلام، حسین
سیدرضا مؤید خراسانی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
ای ذکر نام تو نمک روضه ها حسین
شکر خدا که با تو شدم آشنا حسین
سردرب خانه تو نوشتند از ازل
آقا شد هر کسی که شد اینجا گدا حسین
آلوده تر زمن نبود بر درت ولی
آقاتری از اینکه برانی مرا حسین
.
((لطفی که که کرده ای پدر ومادرم نکرد))
ای مهربانترین کسم ای با وفا حسین
زهرا اجازه داد که من نوکرت شدم
ورنه عزیز من، تو کجا من کجا حسین
گریه کن توام،بدم، اما شنیده ام
زهرا کند به گریه کنانت دعا حسین
فردا که هیچ کس به کسی نیست ،مادرت
خود میکند گریه کنت را سوا حسین
آقا تو را به دست جدای برادرت
دستم مکن زدامن لطفت جدا حسین
یک عمر من به روضه تو آمدم، تو هم
یک دم به شام اول قبرم بیا حسین
.........
زینب چو دید راس تو را روی نیزه ها
از سوز سینه ناله زد و گفت یاحسین....
.
موی تو بی وضو نزده شانه مادرم
کی راس تو زده به روی نیزه ها حسین
خاکم به سر بگو زچه خاکستری شدی
دیشب مگر که بوده سرت در کجا حسین
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313