#مدح_امام_حسین
ما را کشانده اند به میخانه حسین
تا مستمان کنند ز پیمانه حسین
پروا نکن از اتش دوزخ حسین هست
اتش حرام گشته به پروانه حسین
دست تو سرپرستی ما راسپرده اند
ما را گذاشتند دره خانه حسین
حب الحسین عجننی ای عاقلان شهر
یعنی شدیم ما همه دیوانه حسین
باب الحسین ذکر شریف رقیه است
سوگند میخوریم به دردانه حسین
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_رقیه
توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتنو اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_رقیه
زجر اگه دختر داشت تو رو این همه گرفتار نمیکرد
زجر اگه دختر داشت تو رو با سیلی بیدار نمیکرد
دختر داشت میفهمید
گل سر چیه موی بلندتر چیه
بهونه چیه آیینه و شونه چیه
النگو چیه شونه نشه مو چیه
شونه نداری خرابه میخوابی مگه خونه نداری
موهات سفیده دستای کوچیک تو رو نیزه بریده
نفس نداری دلِ خوش از حرمله و شبث نداری
****
زجر اگه دختر داشت واسه ی اشک تو لبخند نمیزد
زجر اگه دختر داشت تو رو تو قافله یک بند نمیزد
زجر اگه دختر داشت تو رو دیگه با کمربند نمیزد
دختر داشت میفهمید
بابایی چیه شبا لالایی چیه
خرابه چیه بچه که خوابه چیه
اسیری چیه دندون شیری چیه
تبت زیاده مثل بابا زخم روی لبت زیاده
تنت کبوده چرا خمیده راه میری برا تو زوده
تن تو آب رفت بابا میدونی دخترت بزم شراب رفت
****
زجر اگه دختر داشت تو رو تو صحرا دنبال نمیکرد
زجر اگه دختر داشت باباتو راهی گودال نمیکرد
زجر اگه دختر داشت چادر تو رو لگدمال نمیکرد
دختر داشت میفهمید
دلِ پُر چیه خاکِ رو چادر چیه
دل خون چیه خواب پریشون چیه
قد خم چیه لباس درهم چیه
دلت شکسته روسریتو سر میکنی با دست بسته
پاهات ترک خورد همه میگن رقیه تو کوچه کتک خورد
رد شدن از روت درست شبیه فاطمه شکسته پهلوت
رقیه جانم رقیه جانم
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_رقیه
آخر عُمرِ دخترت آمد
تازه پیشِ سَرم سرت آمد
.
عطری از شهرِ یاس آوردند؟
بوی رَاسِ مُعطّرت آمد!
.
من نمی بینم اِی پدر امّا
گفت عمّه که دلبرت آمد
.
گفت بابایت آمده زِ سفر
گفت رویای آخرت آمد
.
راستی! عمّه بود فرمانده!
تا به اینجا که لشکرت آمد
.
سیلِ دردی که آمده سویم
بیشتر سَمتِ خواهرت آمد
.
مثلِ عمّه برادرِ من هم
سَرِ نیزه، برابرت آمد
.
من خودم را به آیِنه دیدم
در بیابان که مادرت آمد
.
قاریِ در خَرابه مهمانم
موقعِ ختمِ کوثرت آمد
.
زودتر از خودش به شَهرِ شام
زیوَرآلاتِ دُخترت آمد
.
خوب شد خواب ماندم ای بابا
تا نَبینم چه بر سرت آمد
.
تا نبینم که تیر و نیزه و سنگ
مثلِ باران به پیکرت آمد
.
ولی از این سَرِ تو معلوم است!
چه بلاها به حنجرت آمد...
.
تو نَپُرس از رُقیِّه اَت بابا
که چه بَر روزِ معجرت آمد
.
تو بپرسی بدان که می پرسم
پیکرَت کو!؟ چِرا سَرَت آمد!؟
.
بوسه ی داغِ خاکهای تنور
بَر گلوی مُطَهَّرَت آمد
.
هِی لَبِ رِشته رِشته را بوسید...
رَفتنی شُد، فرشته را بوسید...
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_رقیه
دیدی آخر غم عشق تو گرفتارم کرد
داغ لب های تو چون، لاله ی تب دارم کرد
چشمم افتاد به پیشانیِ تو ماتم بُرد
عمه کوبید به محمل سر و، هوشیارم کرد
دستِ بسته به روی ناقه نشستن سخت است
از سفر بودن با حرمله بی زارم کرد
با خدا گرم مناجات شدم قافله رفت
ساربان رفت و گرفتار شب تارم کرد
خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد
زَجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد
لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند
بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد
گره ای روی گره زد به طنابِ دستم
به دویدن عقبِ قافله وادارم کرد
من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود
دوری از گرمیِ آغوشِ تو بیمارم کرد
من به عمرم سر بازار نرفته بودم
شوقِ یه بوسه مرا راهیِ بازارم کرد
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_علی_اصغر
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقش بر آب شد
کوه رویای من از بعد رفتنت خراب شد
جای شکرش باقیه با اینکه از غمت میسوزم
زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم
دیگه دنیا
بدون تو به من نمیسازه
میبینمت چشمت هنوز بازه
برا تو میخونم لالایی
به اسرار
عمه منم یه خورده آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم
ولی تو روی نیزه هایی
من این پایین تو اون بالا علی بالام ...
من میخواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه
همه دنیامو میدم تو بغلم باشی یه لحظه
من چشمام همش سیاهی میره مثل روزگارم
برا مردنم همین کافیه که تو رو ندارم
تو این عالم
به تازه عروس پسر مرده
همش از این و اون کتک خورده
کی آخه انقدر میخنده
همش میگم الهی چشم حرمله کور شه
بگو که از محمل من دور شه
یا اینکه چشماشو ببنده
من این پایین تو اون بالا علی بالام ...
این سه شعبه زندگیمو به سه قسمت کرده تقسیم
قبل تیر و بعد تیر خوردن به هستیم
قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره
جوری لالایی بخونم حرمله گریه اش بگیره
تلاش کردم
حسین ازت بشنوه بابایی
عصای دست نیزه دارایی
بی تو از این زمونه سیرم
آی گل یاسم بگو کی از شاخه تو رو چیده
لبت هنوزم بوی شیر میده
من این پایین تو اون بالا علی لا لا
دخترای اهل شامو هیچ وقت بابا نمیبخشم
مردم بی احترامو هیچ وقت بابا نمیبخشم
دخترت رو توی بازار بلا با دست نشون دادن
لباسای پارمو با دست نشون دادن
اونایی که برای دِرهم سرتو بردن
گوشواره دخترتو بردن
النگوی دخترتو بردن
ریخته دندونای شیری من
بابا سه سالتو خیلی زدن
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_با_امام_زمان
ای گمشده ی مردم عالم به کجایی
هر جمعه که آید به امیدم که بیایی
دانم که تو از منتظرانت گله داری
سوگند به اشکی که تو از نافله داری
دلدار منی یابن الزهرا
سالار منی یابن الزهرا
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_رقیه
خرابه برامون برازنده نیست
لباسای پارم واسه خنده نیست
بابا خیزرون هم شکست از غمت
یزید از لبای تو شرمنده نیست
یه سر از تو برگشته خیلی کمه
رگای بریدت چقدر درهمه
میخواستم به مردم نشونت بدم
یه وقتی رسیدی که خوابن همه
دستامو رو گوشم گذاشتم شرمنده گوشواره نداشتم
تا بودی پامو تو خرابه نزاشتم
تو آسمون جای تو نه گوشهی تنور
مجلس به مجلس روی نی میبردنت به زور
من لهترم یا صورت پاخور ترین غرور
موهات تو دستای یزید افتاد
رباب و خیزرون دق داد
بغل گرفت سرترو
دیدم با چوب روی لبات کوبید
میون همهمه نشنید نوای دخترت رو
بابا خوش اومدی
به هر کسی که فکر کنی یه شب سرت رسید
تو خیزرون خوردی و شد موهای من سپید
سیراب شدن اسبا ولی آبت نداد یزید
برگرد ببین برا تو گل کاشتم یه کاسه آب نگه داشتم الهی نوش جونت
برگرد سرت تموم بشه دردش به هر کی مسخرم کردش میخوام بدم نشونت
بابا خوش اومدی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#زمزمه_امام_حسین
#مناجات_امام_حسین
تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین
رابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسین
خانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب من
من که از داغت عزادارم چه غم دارم حسین
تو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچ
تا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسین
جان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکن
تا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسین
ای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشی
گر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسین
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313