#شهید_جمهور
دست او در آسمان، دست شهادت را گرفت
بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت
از سر شب هی خبر میآمد از پرواز او
رفته رفته این خبر رنگ حقیقت را گرفت
میتوانست او نباشد در میان کوه و دشت
آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت
کار کرد و کار کرد و کار کرد و کار کرد
این دویدنها مسیر بی نهایت را گرفت
از علی بن ابی طالب (ع) نشان مِهر را
از حسین بن علی (ع) مُهر سیادت را گرفت
او دلش تنگ امام مهربان خویش بود
در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت
✍ #محمد_رسولی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#سیدالشهدای_خدمت
#آیت_الله_رئیسی
رئیسی رهرو آل عبا بود
رئیسی خادم مولارضا بود
رئیسی رهرو پیر خمین بود
در عالم مقتدای او حسین بود
رئیسی در همه عمر حیدری بود
فدایی امام و رهبری بود
رئیسی ساده و افتاده بوده
بسان رهبری آزاده بوده
رئیسی مرد ایثار و عمل بود
برایش مرگ احلی من عسل بود
رئیسی داشت از مادر نشانه
میان خیل امت شد یگانه
چو جدش مرتضی او مهربان بود
چو رهبر یاور مستضعفان بود
میان خیل امت بیقرین بود
رئیس کشور ما بهترین بود
رئیسی خادم این انقلاب است
درخشنده به سان آفتاب است
رئیسی خادم خورشید هشتم
همیشه بوده او در فکر مردم
رئیسی مرد وحدت آفرین بود
برای مملکت فخرآفرین بود
همیشه بوده او مردی مقاوم
به فکر مردم خود بود دائم
همیشه کار او بوده توکل
به آل الله او کرده توسل
میان خیل امت بوده لایق
به مردم تا به آخر بوده صادق
به یاد مردمش پیوسته بوده
تمام عمر خود خدمت نموده
شهادت عاشقان زیبندهاش بود
ولایت مهر آن پروندهاش بود
رئیسی کرده خدمت خالصانه
لذا گشته شهید و جاودانه
تمام عمر بوده مرد میدان
فدایی شد به راه دین و قرآن
به امت داشت او لطف فراوان
که او پیوسته بر خیل شهیدان
رئیس جمهور شمع انجمن شد
ز داغش عالمی بیت الحزن شد
کنار یاورانش او شهید است
به نزد فاطمه او رو سپید است
رئیسی رفت و داغ او عظیم است
به جنت این عزیز ما مقیم است
چوکارش بوده او خدمتگزاری
ز داغش اشک امت گشته جاری
دوباره بین ما غم گشته افزون
همه دلها بود با یاد او خون
از این درد و غم و این رنج و ماتم
بریزد امت ما اشک از این غم
اگرچه خدمتش حتماً قبول است
ز داغش ملت ایران ملول است
(رضا)هستم ز لطف حی سرمد
شدم من خادم آل محمد(ص)
✍حاج رضا یعقوبیان
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#مناجات_امام_حسین
#روضه_امام_حسین
اگر که عمر زیادم دهد خدای حسین
هزار سال بسوزم فقط برای حسین
حسینی ام !به دو عالم چه کار دارم من !
گذشته ام ز دو عالم به اتکای حسین
حسین روح نماز است و پنج نوبت را …
سر نماز می افتم به دست و پای حسین
براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد
نوشته روی دلم مجلس عزای حسین !
همیشه مادر دلخسته ام به من می گفت
مباد خرده بگیری به روضه های حسین !
رفیق ! کرببلا دعوتی ست ! پولی نیست !
برات کرببلا چیست ؟ یک دعای حسین
نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال
ببر سلام حسن را به کربلای حسین
هنوز فاطمه در عرش روضه می خواند
تنور خانه ی خولی نبود جای حسین
سید پوریا هاشمی
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_امام_باقر
هر چی شنیدید و گریه کردید ، من با چشمای خودم دیدم
از پای نیزه ها با نگاهم ، رگ های حسین و بوسیدم
با چشم خودم دیدم قاری روی نیزه ها رو
با چشم خودم دیدم اشک چشای عمه ها رو
با چشم خودم دیدم تاول پای بچه ها رو
با دیدن یه صحنه ، رباب دوباره جون داد
وقتی سر شیرخواره ، از روی نیزه افتاد
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)٣
**
لحظه لحظه ی آخر عمرم ، یاد دستای علمدارم
یاد اون لحظه ای می افتم ، دختری داد زد: آخ گوشوارم
با چشم خودم دیدم گوشواره ها رو می کشیدن
با چشم خودم دیدم هی بچه ها می لرزیدن
با چشم خودم دیدم به گریمون می خندیدن
روضه های عاشورا ، درسته بی حسابه
اوج روضه ی ما شد ، سه ساله و خرابه
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)٣
**
دیدم روی نیزه طلوع ، خورشید آسمون زهرا
دیدم دیدار یه یتیم و ، با رگ های خونی بابا
با چشم خودم دیدم چشمای خیس لاله ها رو
با چشم خودم دیدم که میزدن آلاله ها رو
با چشم خودم دیدم خنده های حرمله ها رو
آی شیعه ها یه عمره ، تو ذهنم این سؤاله
چند مرد جنگی دور ، یه دختر سه ساله
ناله ی دم آخر ، (سلام بر حسین بی سر)
شاعر : حمید رمی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_مسلم
سفیر نور به دار الاماره گفت حسین
شد آسمان دلش پر ستاره، گفت حسین
به رغم مصلحت اندیشهای شهر فریب
نداشت حاجت هیچ استخاره گفت حسین
سرود شعر بلند حماسه و ایثار
بدون پرده و بی استعاره گفت حسین
اسیر بود ولی مثل شیر زد فریاد
کشید از دلش آه و دوباره گفت حسین
دو رکعت عشق به محراب وصل نیت کرد
ز خون گرفت وضو بر مناره گفت حسین
غروب بود و غریبانه، تشنه و زخمی
دو دست بسته نفس پر شراره گفت حسین
سرش جدا شد و از بام قصر شب افتاد
نگاه آخر او با اشاره گفت حسین
کمیل ، روضة مسلم چقدر جانسوز است
شکست در غم او سنگ خاره گفت حسین
کمیل کاشانی
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_مسلم
در كوفه بجز سنگ دگر بار نيايد
كاري ز درختش كه بجز دار نيايد
بيهوده نگاهت بسوي كوفه نباشد
از داخل اين شهر طرفدار نيايد
اين عاقبت من كه عزيز آمده بودم
اي كاش در اين شهر كسي خار نيايد
من مردم و غم نيست اگر كوچه نشينم
ناموس تو اي كاش به بازار نيايد
پرسيده ام از سفره ي مهماني اين شهر
جز بوي كتك موقع افطار نيايد
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_مسلم
با قطره قطره خون، هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم، علمدار تو هستم
من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز
از فتنۀ کوفه هراسم نیست هرگز
از پا نیفتم، گرچه غرق دردم آقا
جان سپاهی را به لب آوردم آقا
هر کار از دستم برآمد کردم آقا
بر هم نریزم کوفه را، نامردم آقا
سینه سپر، مرد نبرد هر بلایم
من از برادر زادههای مرتضایم
کوفه به جای عهد و پیمان، جنگ دارد
کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد
ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد
قد تمام کاروانت سنگ دارد
خونم به جوش آمد، ولی دستم به بند است
دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است؟
تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره
تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره
آقا زبانم لال دختر! گوشواره!
ظهر دهم، چادر! لباس پاره پاره!
از من که گفتن بود، تیغ تیز دارند
شرمندهام، خیلی نگاه هیز دارند
از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا
یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا
آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا
انگشترت را در بیاور، جان زهرا
ای وای بر انگشتر و ای وای، انگشت
خنجر نبرد از جلو، ای وای از پشت
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روز_عرفه
باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم
از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم
بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم
در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم
سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد
در باز شود باز اگر نامه بگیرم
ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد
در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم
چاووش عزا موکب غم را حرکت داد
میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم
ای همسفران قافله را تند نرانید
کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#پیشواز_محرم
شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد
چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد
یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره
جوون میاد و پیر میره ….
حسین …..
👈 صلی الله علیک یا ابا عبدالله ❤️
_______
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#پیشواز_محرم
قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده
میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده
عمه ی سادات داره میاد خدا کنه برگرده
قبله ی حاجات داره میاد خدا کنه برگرده
خدا کنه که رُقیش نباشه
خدا کنه کسی تِشنش نباشه
خدا کنه که برگرده رباب
کاشکی باشه مشکا پُره آب
... حسین وای ، حسین وای ...
صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن
بوی غُل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن
حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگردن
خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن
خدا کنه با خودش زن نیاره
خدا کنه چنتا پیرهن بیاره
خدا کنه چنتا معجر بیارن
خدا کنه چادر بیشتر بیارن
... حسین وای ، حسین وای ...
سنان بد مست داره میاد خدا کنه برگردن
با نیزه توو دست داره میاد خدا کنه برگردن
از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن
شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن
خدا کنه آخرش جنگ نباشه
خدا کنه رو زمین سنگ نباشه
خدا کنه آسمون یاری کنه
خدا کنه که عمو کاری کنه
... حسین وای ، حسین وای ...
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313
#روضه_حضرت_مسلم
همخونهی اشکم همسایهی دردم
توو کوچه های بیکسی تنها و شبگردم
توو شهر اشباح الرجال دنبال یک مردم
یادشون رفت اون همه نامه نیا حسین
نامه هاشون نامه نیست دامه نیا حسین
التماس اشک چشمامه نیا حسین
دارم ازین غصه بمیرم
زانوی غم بغل میگیرم
تو چنگ تنهایی اسیرم
بند2⃣
دلواپسی تا صبح منو هزار بار کشت
رسمه آخه تو این دیار خنجر زدن از پشت
فرقی نداره واسشون انگشتر و انگشت
شمشیرا به خون تو تشنه است نیا حسین
هنوز فرصت برگشتن هست نیا حسین
هستی زینب میره از دست نیا حسین
نیا حسین با خونوادت
به کوفهٔ پر از حسادت
بی حرمتیه اینجا عادت
بند3⃣
منو رها از این فکرو خیالم کن
آشفته حالم با دعات آسوده حالم کن
به زینب از جانب من بگو حلالم کن
واسه اینکه تنها میمونه حلال کنه
دشمن خیمه ش رو میسوزونه حلال کنه
میبرنش کنج ویرونه حلال کنه
خواهشمو کاش بپذیری
برام حلالیت بگیری
اگه میره زینب اسیری
شعر: رضا باقریان و احسان نوری
(انجمن ادبی تکیه نوکری مشهد مقدس)
___________
♦️کانال سرای شعر محتشم| خوش آمدید ♦️
♻️انتشار مطالب آزاد است♻️
@stayashura313