eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
499 دنبال‌کننده
7 عکس
4 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد ما را برای نوکریت اختیار کرد کشتی هیچ‌ کس به دل ما محل نداد اما حسین آمد و ما را سوار کرد تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها برق نگاه تو دل ما را شکار کرد گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم دین را برای ما غم تو استوار کرد جانم فدای آن که تمامی عمر خویش بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود یک لحظه کسی که برای تو کار کرد دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد؟ @stayashura313
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم پی ابقاء قَد قامَت به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه اکبر، اکبر آوردم برای کشتن دونان به دشت کربلا یا رب چو عباس همایون فر، امیر لشگر آوردم پی آزادی نسل جوان از بند استعمار برادر زاده ای چون قاسم فرخ فر آوردم علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با کشتن من دین تو جاوید می گردد برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم برای آن که قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مرکب ها، خدایا پیکر آوردم علی انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم به پاس حرمت بوسیدن لب های پیغمبر لبانی تشنه یا رب بهر چوب خیزر آوردم حسن را گر که از لخت جگر آکنده شد طشتی من اینک سر برای زینت طشت زر آوردم برای آن که همدردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم من ژولیده می گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم @stayashura313
نذار دیر شه نذار گناها سمت من سرازیر شه نذار که گریه هام بدون تأثیر شه نذار که نوکرت توی گناه پیر شه گرفتارم آخه مگه به غیر تو کیو دارم به کشتی نجات تو امیدوارم حسین همه جوره بهت بدهکارم قبولم کن بذار تا آخرین نفس گدات باشم تویی شلوغیای روضه هات باشم منم یه گوشه و کنار باهات باشم دلم تنگه نذاری نوکر تو بی سعادت شه نذاری دوری از حرم یه عادت شه نذاری اربعین برام یه حسرت شه دلم هوای کربلا داره یا ثارالله وابن ثاره چیکار کردی تا اسم کربلات میاد دلم می‌ره گداتم من حرم میخواهم منتظر براتم من در به در تموم روضه هاتم من گریه کن روضه ی قتلگاهتم من @stayashura313
گرچه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین من ز ثروتمندها هم بیشتر دارم حسین خانه بودم فاطمه آورد تا اینجا مرا هر کجا مادر بفرماید گذر دارم حسین روضه را جارو زدم قلب مرا جارو زدی حال دیگر داشتم حال دگر دارم حسین هر چه که دارم نگیری هر چه که دارم تویی من به جز عشق شما چیزی مگر دارم حسین؟ بشنود هر کس که میخواهد ز تو دورم کند مرگ بر من, لحظه ای دست از تو بردارم حسین تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین از تو دارم آبرویی هم اگر دارم حسین پیش بابایم برایت گریه کردم زود گفت نذر موی اکبرت هرچه پسر دارم حسین آنقدر پای تو میسوزم خودت خاکم کنی با همین بیچارگی خیلی هنر دارم حسین کربلای تو مگر در هیئت ودر روضه نیست؟ پس چرا اینقدر من فکر سفر دارم حسین چیزی از دستت نمیخواهم خجالت میکشم آخر از انگشت و انگشتر خبر دارم حسین @stayashura313
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من نمی دهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگرچه شور دگر داده ای محرم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را گدای دولت عشقم که فرق بسیار است گدای دولت عشق و گدای درهم را به نیم قطره ی اشک محبتت ندهم اگر دهند به دستم تمام عالم را محبت تو بود رشته ی نجات مرا رها نمیکنم این ریسمان محکم را به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی گزیده اند همیشه خط مقدم را گناهکارم و یک عمر چشم گریانم به زخمهای تو تقدیم کرده مرهم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را سخن زسوز دلت با که می توان گفتن که سوختی دل بیگانگانه را و مَحرم را نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را روا نبود که امت به سر بریدن تو دهند اجر رسالت رسول خاتم را بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ به جای آب بجوشد زسینه خون یم را لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببُرند هزار مرتبه دست و زبان میثم را غلامرضا سازگار (میثم) نخل 2، ص 276 90/3/9 @stayashura313
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت در عوض شاهِ خراسان سفره‌اش بی‌منّت است با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی حاجتش را جای دیگر می‌بَرد در غفلت است هر که را دیدیم از این سفره روزی می‌بَرد هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است از امامم قول می‌خواهم بیاید وقت مرگ کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است روضه‌ها سمت بقیع و چار قبرش می‌رود روزهایی که شبستان‌های مشهد خلوت است ✍ @stayashura313
فقیرانه چشمم رو به ایوانه رزقم دست سلطانه آوای دل مجنون رضا جانه♡ شانش فوق ادراکه،صحنش نور افلاکه حتی جنه الاعلا، از جنس همین خاکه آی مردم امام رضا عمرمه امام رضا دینمه امام رضا دنیامه آی مردم امام رضا ذکرمه امام رضا شورمه امام رضا آقامه کمال با طُ روزی حلال با طُ روز و ماه و سال با طُ از من انتظار اما وصال با طُ خونه ش باب حاجاته،ساحل کراماته خادمی درگاهش، باعث مباهاته آی مردم امام رضا قلبمه امام رضا جونمه امام رضا جانانه آی مردم امام رضا هستمه امام رضا شاهمه امام رضا سلطانه سلام از من همیشه جواب باتو به دادم نرسید هیچ ک الا تو نمی برم از یادم خوبی ها تو قبلگاه ایمانه، کعبه فقیرانه آرزوی دنیاوُ،آبروی ایرانه آی مردم امام رضا راهم امام رضا روحم امام رضا خورشیده آی مردم امام رضا یارمه امام رضا عشقمه امام رضا امیده @stayashura313
این زندگی بی روضه‌ها لطفی ندارد دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد تا کربلایت هست بین سینه زن‌ها طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد باید برای نوکری خالص شد ارباب این نوکری با ادعا لطفی ندارد من مدعی عشق بودم تا که بودم این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است این گریه های بی صدا لطفی ندارد بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد: دیر آمدی ای با وفا ... لطفی ندارد حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی ای با وفا حالا چرا؟ ... لطفی ندارد دیر آمدی این آمدن بابای خوبم حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد شاعر: وحید محمدی @stayashura313
به سبک: منم باید برم نفس نفس زدی نفس آسمون گرفت یه تیر بی حیا قلب تورو نشون گرفت ضریح پیکرت شده لبالب از ترک چرا تو قتلگاه تورو زدن همه کتک به من بگو چرا افتادی زیر دست و پا شکسته گردنت تو دست شمر بی حیا رسیدمو رسید خنجر کندشو کشید رگای گردن تورو یکی یکی برید غریب کربلا غریب مادرم حسین بند دوم حالا بدون تو من موندمو یه قتلگاه چیشد که رفتی و شدی رفیق نیمه راه تو دست و پا زدی منم زدم تو صورتم منو ببخش اگه کنار تو دیر اومدم دیر اومدم آخه افتاده بودم از نفس دیدم که بی سری کمرم از غمت شکست غریب کربلا غریب مادرم حسین بند سوم رو پیکرت نموند حتی یه کهنه پیرهن یادم میاد شب تشییع جنازه حسن نشونبه اون نشون کشیدنت به خاک و خون زدن تو صورتت با کف پا چه امون حالا چجور باید جواب خیمه رو بدم جواب ناله ی اشک رقیه رو بدم بگه بابام کجاست چجور لگم رو نیزه هاست بگه تنت چی شد چجور بگم که با خداست غریب کربلا غریب مادرم حسین بند چهارم دعای مادرم واسه منی که نوکرم برو سرت بره سلامتی رهبرم فدا سر حسین کده جوونی منو به فاطمه سپرد پیکر خونی منو خودت دعا بکن شهید این علم بشم دلم میخواد مثل بی بی یه بی حرم بشم خدا کنه بیاد بالا سرم گل بتول بگه خوش اومدی شهادتت باشه قبول غریب کربلا غریب مادرم حسین @stayashura313