eitaa logo
کمپین د. ضد آمریکا و صهیونیست
530 دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
10هزار ویدیو
516 فایل
کمپین دانشجویی ضد آمریکا و صهیونیست آتش به اختیاران افشاگر ادمین @Dailywriter
مشاهده در ایتا
دانلود
📕کتاب قصه فرماندهان -۱۲ "چه کسی ماشه را خواهد کشید؟ " ❤️شرحی بر زندگی سراسر ایثار شهید غلامعلی پیچک 🆔آی دی مشترک کمپین دانشجویی ضد آمریکا و صهیونیست در ایتا سروش تلگرام آی گپ و بله↙ @studentcfantiusantizionist .
چه‌کسی‌ماشه‌راخواهدکشید.pdf
302.8K
📕کتاب قصه فرماندهان -۱۲ "چه کسی ماشه را خواهد کشید؟ " ❤️شرحی بر زندگی سراسر ایثار شهید غلامعلی پیچک کانال کتاب فیلم دفاع مقدس @ketab_film_defaa_mogaddas 🆔آی دی مشترک کمپین دانشجویی ضد آمریکا و صهیونیست در ایتا سروش تلگرام آی گپ و بله↙ @studentcfantiusantizionist .
تحليلي از پروتکل تصاحب رسانه توسط صهيون.
◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ : 🔱 🔱 🔰عاقل را اشاره کافيست: غايت قصواي عارف وصول به ولايت الهي است.نفوس کمّل که فاني در ولايت الهي شده اند علاوه از تصرف در بدن خود بعد از موت توانايي تصرف در ديگر امور را با حفظ مراتب دارا ميباشند و يکي از دلايل طلب خير از بزرگان نزد مضاج ايشان همين توانايي تصرف آنها به اذن الهي ميباشد و از همين امر علت عدم تغيير ابدان شريف اولياي الهي در قبر بعد القرون الماضيه روشن ميگردد. از طرفي رجعت،به معناي رجعت کمّل براي تکميل نفوس ميباشد پس تمام انبيا و اولياي الهي بعد از ظهور حضرت براي تکميل نفوس راجع ميباشند و از همين رو ميتوان گفت تمام کمّل بعد از موت ظاهري انتظار فرج را ميکشند و لذا عند ربهم يرزقون هستند. 🆔 @felhekmat
مقاله_علامه_رفیعی_قزوینی_درباره_.pdf
215.7K
📚مقاله اي موجز از علامه رفيعي قزويني در خصوص حقيقت شب قدر بر مشرب حکمت متعاليه و مبناي وجود ذومراتبي. @felhekmat
چگونگی اعیان ثابته در فنای ذاتی.pdf
1.1M
📚مقاله اي درباره چگونگي اعيان ثابته در فناي ذاتي از ديدگاه علامه طباطبايي و علامه طهراني رحمهما الله. @felhekmat
4_6034896403451347254.pdf
244.7K
📚مقاله اي درباره هرمس و منشا فلسفه از دکتر حسين نصر. @felhekmat
کمپین د. ضد آمریکا و صهیونیست
✅امروز لسان قوم همین #دوربین و فیلم است🎥 آیت الله جوادی آملی @mehrostad_ir لینک عضویت فوری در کان
📚استفاده اي از افادات رهبر کبير: 1⃣نقش حوزه علميه و تطابق آن بر پژوهشکده در عالم غرب: در صورتي که فعاليتهاي يک دانشگاه از سطح دانشکده فراتر باشد امور تحقيقي و بنيادين و کاربردي در پژوهشکده انجام ميشود به بيان ساده تر پژوهشکده ها خاصيت کاربردي کردن دانشها را در ساحتهاي گوناگون با تحقيقات بنيادين جمعي از نخبگان بر عهده دارند لذا حضرت اقا توليد نظريات اسلامي در حوزه علوم انساني را از وظايف حوزه ها برشمردند چرا که از سطح دانشگاه فراتر است و در واقع دانشگاهها به تحفظ و گسترش و باروري تحقيقات پژوهشکده ها ميپردازند نه بيشتر. 2⃣سند 2030شريعت دين ليبرال: عمده عقيده ميان جامعه شناسان اين توهم است که زمان انبيا به سر رسيده و اکنون ما(جامعه شناسان)پيامبران جامعه هاي جديد هستيم.بديهي است هر پيامبري داراي نظام ارزشي و بينشي است. سند مذکور بعنوان راهکاري صحيح براي بيماري ليبرال ميباشد.چون رئيس جمهوريت و اصلي ترين مقام اجرايي جامعه متدين به دين ليبرال است و شالوده ي ذهني اش مبتني بر مباني سکولار و ليبرال است اجراي طرح2030 در راستاي عقايدش کاملا قابل توجيه و خالي از اشکال است و اساسا ايراد به انديشه ي ليبرالي و غربي است نه فقط اجراي يک سند که در راستاي انديشه ليبرالي است. 📋نتيجه: اگر روح حاکم بر جامعه اي قوانين شيطاني ليبرال بود و جامعه درگير بيماري اومانيست و ليبرال شد براي جلوگيري از تبعاتش ملزم به اجراي2030ها هم ميباشد به بيان ديگر از آنجايي که شريعت و نظام ارزشي بايد در راستاي مباني اعتقاد و مباني بينشي باشد سند 2030 به مثابه ي احکام است براي کسيکه معتقد به اعتقادات ليبرالي و اومانيستي و نيهيليستي است و تخطي از احکامِ عقيده ي ليبرال موجب تبعاتي چون ايدز و... ميباشد. پس گستره ي نفوذ در درجه اول متوجه انديشه ي اسلامي در حوزه عقايد است و نه صرفا در حوزه احکام و نظام ارزشي لذا مقابله با تفکر سکولار هم،علاوه از حوزه ي احکام اسلامي در ساحت عقايد هم بايد صورت گيرد و اين مقابله با تفکرات ضد الهي بر عهده حوزه ميباشد... @felhekmat
📚مبانی : 1⃣عقل محوری. 2⃣اومانیسم. 3⃣نسبت گرایی. 4⃣سنت ستیزی. 5⃣لائیزیم. 6⃣اباحی گری. 7⃣سیانتیسم. 8⃣لیبرالیسم. 📋تعريفهاي هرکدام از مباني: 1⃣عقل گرایی(rationalism): عقل گرایی افراطی یعنی عقیده به اینکه عقل به تنهایی و مستقل از وحی و دین و آموزش هایی الهی این قدرت و اقتدار را دارد که زندگی بشر را اداره و تدبیر کند لذا دیگر نیازی به ادیان و پیامبران و کتب های آسمانی و آموزش های الهی نیست. 2⃣اومانیسم(humanism): طبق این عقیده انسان مدار و محور همه چیز و آفریننده ی همه ارزشها است لذا فضیتها و رذیلتهارا نباید از وحی آموخت و از عالم غیب گرفت زیرا عالم غیبي وجود ندارد و اگر هم به فرضی وجود داشته باشد و آدمی به آن نیازی ندارد و خود می تواند مستقلا ارزش ها را بیافریند و قانون وضع کند برای تعیین حسن و قبح امور و افالی نیت ها به تعالیم ادیان و مداخلیه وحی و عالم غیب نیست بلکه عقل جمعی و برنامه ریزی های عقلانی برای سامان بخشیدن به امور جامعه و زندگی بشر کافی است. اومانيسم خود مبتني بر نيهيليسم است. نيهيليسم:نيست انگاشتن ساحت غيب و انکار وجود و حضور غيب و غافل شدن از حقيقت قدسي و باطن غيبي عالم. يجورايي ميشه همون:کي رفته،کي ديده؟!بذار حالمونو بکنيم بابا! 3⃣نسبت گرایی(relatinism): ارزش های مطلق و ثابت و کلی و دائمی وجود ندارد و امور اخلاقی و ادراکات آدمی همه محدود و موقتی و نسبی است. خوب و بد مطلق وجود ندارد و هرچه هست زایده عقل و درک محدود آدمی است و حسن و قبح نسبی و تابع شرایط اجتماعی و زیستی است. نسبیت گراها هم در عرصه ارزشهای اخلاقی و هم در قلمروی معرفت قائل به نسبیت هستند و در توجیه این نسبیت گرایی اخلاقی و معرفتی استناد عمده سکولاریستها بر خطا پذیری بشر و محدوده درک و فهم ادمی است هیچ گونه ارزش الهی و مطلق یا امور مقدس وجود ندارد. آدمی خود خالق ارزش ها است و البته ارزش و ضد ارزش مفاهیمی نسبی هستند و قراردادی و وصفی اند که قابل تصدیق و تکذیب منطقی نیستند. 4⃣سنت ستیزی(anti treditionlism): سکولاریسم از سویی با سنت مبارزه می کند و درمحور آن می کوشد و از سویی مبلغ و مروج تجدد، نوگرایی و مدرنیسم است منظور از سنت، سنتهای دینی است. 5⃣لائیزم: لائیزم یا بی دینی یکی دیگر از مبانی ایدئولوژی سکولاریسم است سکولاریسم تعلیم می دهد که بی خدا زندگی کنید- لائیزم نه دین را رد می کند و نه اثبات می کند بلکه می کوشد تا آن را مسکوت بگذارد ( تطئه سکوت درباره خدا) طبق این دیدگاه اصلا نیازی به دین نیست تا پای خدا را به میان بکشیم(بی اعتنایی به دین). 6⃣اباحی گری: اباحی گری و آزادی مطلق بشر از دیگر مبانی سکولاریسم است -نه نظارت الهی در کار است و نه ثواب و عقابي ارزشهای ثابت اخلاقی که اثبات شدنی و قابل دفاع باشد نیز وجود ندارد پس آدمی آزاد است که به دلخواه عمل کند. 7⃣ساینتیسم(seientism): علم پرستی و تکیه افراطی بر علوم تجربی و عملوم اجتماعی که برگرفته از عقل بشری است از دیگر مبانی سکولاریسم است –طبق این عقیده مجموعه علوم و معلومات بشری بویژه علوم تجربی برای تدبیر و اداره جامعه کفایت می کند و نیازی به احکام دینی نیست. 8⃣لیبرالیسم: آزادی مطلق بدون هدف و غایت از مبانی سکولاریسم است – همچنین مدارا و تساهل یکی دیگر از اصول لیبرالیسم است که بر مبنای آن نباید در فعالیتها و عقاید دیگران مداخله شود هر چند در مورد پسند و تایید نباشد (لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی) / لیبرالیسم کلامی، تفسیری، هرمنوتیکی و تاویل و تردید در اصل کتاب مقدس روی آورد و گوهر دین را در تجربه دینی و شریعت قبلی تفسیر کرد(لیرالیسم کلامی)/ لیبرالیسم اقتصادی اصالت را از آن اقتصاد می داند و در مقام تحصیل منابع از هر وسیله ای استفاده میکند (هدف وسیله را توجیح میکند) و برای او« حلال و حرام و ربا، بی معنا و عقل گریز است و با عقلانیت سوداگر سازگاری ندارد(لیبرالیسم اقتصادی). 🆔 @felhekmat
4_5787244302786626340.pdf
177.9K
📚 #روح_بخاري در بيان استاد صمدي آملي حفظه. @felhekmat
📚مدلهاي دینی : دو مدل اخیر که از نظر گذشت مدل های غیر دیني سکولار بودند اما مدلي که ذيلا مي آيد ازسوي برخی به اصطلاح دینداران در نسبت دین و دنیا ارائه شده که نقش دین را به حداقل فرو کاهیده است و آن را به حاشیه زندگی فردی و اجتماعی می راند که رهاورد آن سکولاریسم است.نظریات دین باوران سکولار مختلف است و قرائت های مختلف گوناگونی از آن وجود دارد که ذيلا به آنها اشاره ميشود: 1⃣دنیا محوری(تفکیک دین و دنیا): غایت شأن و مسئولیت دین توجه به امور معنوی و سعات اخروی انسان است. دین درعرصه های دنیایی مردم مانند اقتصاد، سیاسیت، حکومت دخالت نمیکند چرا که این امور دنیایی هستند و به خود مردم تعلق دارند به عبارت دیگر انتظار ما از دین نه آباداني دنیا و برآوردن مشکلات و نیاز های دنیایی بلکه انتظار تامین سعادت معنوی و اخروی انسان است. 2⃣سیاست محوری (لائیک- تفکیک دین و سیاست): دین مطلقا از صحنه ی جامعه و اجتماع خذف نشده و میتواند گروه ها و سازمان های غیر سياسی مانند مراکز فرهنگی، اقتصادی را تاسیس و ادرده کند و فقط از صحنه سیاست حذف می شود. 3⃣حکومت محوری (تفکیک دین و حکومت): این عقیده قائل به مشارکت دین اسلام در عرصه سیاسی و اجتماعی هست ولی معتقد است مباحث مربوط به حکومت (مثل نوع حکومت، حاکم و مشروعیت آن، چگونگی اداره حکومت و انتخاب حاکم و نحوی مشارکت مردم در حکومت) از مباحثی است که دین آنها را به خود مردم و عقلای آنها تفویض کرده و خود دین به این عرصه دخالتی ندارد پس دین منفک از حکومت است. 4⃣حکومت متدینان به جای حکومت دینی: دیدگاه قبلی به صراحت از جهت مبانی نظری،اسلام را از مقوله حکومت جدا می انگاشت و حکومت را امری دنیایي و مردمی وصف می کرد اما این رهیافت بر این باور است که اصولا تشکیل یک حکومت منسوب به یک مکتب و ایدئولوژی ممکن نیست بلکه انسانها و متدینین به مکتب هستند که به حکومت فعلیت می بخشند در این مدل از سکولار دین از سیاست جدا فرض می شود ولی متدین نه. 5⃣ پست سکولار: پست سکوولار وجود و قدرت دین هر فرد و جامعه را می پذیرد اما به اصول ذیل سکولار تاکید می کند که اولا دین باید از عرصه سیاست و حکومت عقب نشینی کند.دوما دین باید مرجعیت انحصاری علوم تجربی را به رسمیت بشناسد.سوما دین خود را به حاکميت مردم وحقوق بشر ملتزم بداند. 📚دوقرائت از تلطیف و عقب نشینی اجباری دین: دو قرائت دیگری وجود دارد که اولی به عدم دخالت دین درحکومت به صورت اصل در عصر غیبت معصوم معتقد است و دومی طرفدار تشکیل حکومت دینی است اما در مقام اثبات معتقد است که این کار عملی نیست و مصلحت اسلام در عدم دخالت در حوزه حکومت است: 1⃣ : این عده قائلند در صورت خلإ امام معصوم مسلمانان از نظر دینی موظف به تشکیل حکومت دینی نیستند و دین دراین عرصه به صورت موقت تا حضور امام عصر(عج) از عرصه ی حکومت کنار میکشد بلکه قرائتی که مستند به ظاهر بعضی روایات است از تشکیل هر نوع حکومت دینی و برافراشتن پرچم آن منع و نهی شده است و به جای بسط عدالت به ظلم و جور دست کم بی تفاوتی درباره آن سفارش می شود تا بدین سان مقدمه ظهور نزدیک تر شود(انجمن حجتیه و اخباریون). 2⃣مصلحت گرایی: طرفداران این قرائت بر این باورند که در زمان غیبت معصوم، دخالت دین در امر سیاست به صورت عموم و تشکیل حکومت دینی بوسیله روحانیان به صورت خصوصی با مبانی دینی سازگاری دارد اما در صورت بروز مشکل سخت برای حکومت دینی باید از عرصه حکومت عقب نشینی کرد چرا که در فرض پیشین حکومت دینی نه تنها به نفع دین تمام نمیشود بلکه به ضرر دین خواهد بود پس برای حفظ اصل دین بهتر است دین و متولیان آن در سیاست و تشکیل حکومت مداخله و مشارکت نداشته باشند (دلیل آنان فقدان امام معصوم از یک سو و مشکلات فراوان داخلی و خارجی از سوی دیگر است که باعث ناکارآمدی حکومت دینی می شود و در نتیجه تزلزل اعتبار و قداست دین را به همراه خواهد داشت). 🆔 @felhekmat
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
🌸 کي است؟ 🔰ظهور تمام انبيا دو مرحله اي بوده است: يک ظهور تدريجي و يک ظهور دفعي؛ ظهور حضرت هم دو مرحله ايست و ظهور تدريجي اتفاق افتاده که نشانه اش شوق اولي وداد و سُعدا به دين ميباشد،قبل از انقلاب تعداد معدودي به اعتکاف ميرفتند اما اکنون جمعيت بيشتري به اين عمل شريف ميپردازند،قبل از انقلاب هيئات به اين گستردگي نبود،قبل از انقلاب راهپيمايي اربعين به اين شکوه نبود و... اين مسائل و ديگر مسائل نشانه ي واضح از اتفاق افتادن ظهور تدريجي است.(اساسا هر اتفاقي در عالم که موجب تاليف قلوب مومنين شود نشانه ي قطعي ظهور تدريجي و بستر ظهور دفعي است). 🔸چرا؟ 🔹چون ظهور اِکمال نفوس به تکميل عقول است(و با تکميل عقل سلطنت قوا از وهم به عقل ميرسد لذا شيطان به مسلخ ميرود)و اين جز با اِحکامِ اَحکامِ مقدسه و انس افراد با آن مقدور نيست و اِحکام و تحکيم و تبليغ اَحکام نيازمند بستر و عزمي همه گاني است که اين مهم با انقلاب اسلامي محقق شده است. 📋نکته: فاصله ي بين ظهور تدريجي و دفعي که به فترة معروف است ممکن است طولاني شود و بستگي به مسائل متنوعي دارد که در مورد ظهور دفعي حضرت نشانه هاي قطعي آن از قبل گفته شده است و تمام آنچه معروف به نشانه هاي قطعي ظهور است مربوط به ظهور دفعي است. 📋نکته: تکامل عقول که نياز به زمينه سازي دارد از نشانه هاي قطعي ظهور تدريجي است و انقلاب اسلامي بستر را براي تشريع دين مبين فراهم آورده و لذا خود دليل قطعي بر اتفاق افتادن ظهور(تدريجي)است. 📋نکته: قبيله ي ملعون صهيون با اشاعه ي فحشا مانعي جدي براي ظهور بوده اند و هستند. 📋نکته: اگر ظهور تدريجي مقدمه ي ظهور دفعي قرار نميگرفت،جانها تاب نميآورد و بسياري بجهت عدم انس با معنا و معنويت قالب تهي ميکردند و البته براي اندکي معدود يزداد ايمانا مع ايمانهم بود(اگر اين نکته فهم شود علت وحشت عامه از موت،و راه علاج آن هم فهم ميشود،البته انشااللّه). 📋نکته: با اتمام و تکميل ظهور تدريجي و آمادگي نفوس و جانها و انس آنها با معنا قطعا ظهور دفعي بسيار نزديک تر خواهد شد پس هرکاري که بستر را براي اسلاميزه کردن نفوس محيا کند گاميست براي تحقق ظهور دفعي انشااللّه. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠پاسخ حضرت مولي به طعنه ي يهودي: 🔸يهودي به حضرت مولي ع گفت:هنوز پيامبرتان را دفن نکرده بوديد که درباره اش اختلاف کرديد! حضرت مولي (ع) فرمود:ما درباره آنچه از او رسيده اختلاف کرديم و نه در خوده او(ص) وليکن شما يهوديان هنوز پايتان از آب دريا خشک نشده بود که به پيامبرتان گفتيد:{{اِجعَل لنا اِلها كما لَهُم آلِهَةٌ قالَ اِنّكم قَومٌ تَجهَلونَ}}. ((براي ما خدايي بساز چنانکه بت پرستان خدايي دارند...)) و پيامبرتان گفت:((شما مردمي نفهم هستيد)). 📚 ،حکمت 317. @felhekmat
rastakhiz.pdf
3.12M
📚کتاب رستاخيز شگفت انگيز بقلم آيت اللّه سيد علي خامنه اي حفظه الله. 📝دکترين جمهوري اسلامي است که يک سال پس از رحلت امام امت نگاشته شده و چشم اندازي براي نظام ميباشد. @felhekmat
«معقول_ثانی_فلسفی»_در_فلسفة_صدرالمتألهین.pdf
377.2K
📚مقاله اي درباره معقول ثاني فلسفي در فلسفه صدرالمتالهين. @felhekmat
رساله_ای_درباره_ليلة_القدر_و_فاطمه_سل.pdf
310.8K
🔱رساله اي از علامه حسن زاده حفظه درباره ليلة القدر و مادر معصوم حضرت فاطمه ي زهرا سلام اللّه عليها. 🔸مقاله تخصصي است. @sokhanerfan @felhekmat
💠لزوم متابعت كامل از جميع احكام شرعيه در تمام مراحل سلوك: 🔰علامه طباطبائی(ره)می فرمایند: پوشيده نماند كه از ابتداى سير و سلوك تا آخرين مرحله از آن، سالك بايد در تمام امور ملازم شرع انور باشد و به قدر سر سوزنى از ظاهر شريعت تجاوز ننمايد. پس اگر كسى را ببينى كه دعوى سلوك كند و ملازم تقوى و ورع نبوده و از جميع احكام الهيّه شرعيّه متابعت ننمايد و به قدر سر سوزنى از صراط مستقيم شريعت حقّه انحراف نمايد او را منافق مىدان مگر آنچه به عذر يا خطا يا نسيان از او سر زند. و اينكه از بعضى شنيده شده است كه مىگويند سالك پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربّانيّه تكليف از او ساقط مىگردد سخنى است كذب و افترائى است بس عظيم، زيرا رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله با اينكه اشرف موجودات و اكمل خلائق بودند مع هذا تا آخرين درجات حيات تابع و ملازم احكام الهيّه بودهاند. بنابراين سقوط تكليف به اين معنى دروغ و بهتان است. بلى از براى آن مىتوان معناى ديگرى نمود كه قائلين، آن را قصد نمىنمايند. 📚لب اللباب،ص52 @felhekmat
اگر احکام صرفا اعتباري بودند و ريشه در حقايق والا نداشتند هرگز تشريع اعتباريه صرفه حصول طهارت را موجب نميشد پس احکام عين عرفان هستند و تنها کسيکه به قرب[اعم از قرب نوافليا بالاتر قرب فرائضيا بالاتر قاب قوسين يا...]رسيده توانايي شهود حقيقت را در شريعت دارد. تمام کتبي که ناظر به تاويل احکام از رکوع و سجود و..هستند در واقع گذارشگري مقيمين اين مقام از حقيقت هر عمل شرعي است. @felhekmat
🔰بخشي از وصيتنامه (صدرالدين قونوي): 🔸...وصيت ميکنم اصحابم را به اينکه بعد از من خوض در مشکلات معارف ذوقيه نکنند و به منصوصات(محکمات/صريح عقل/نصّ/قطعي) آن کفايت کنند و از تفقّه و تاويل معارف ذوقيه دست برکشند ، خواه در کلام من يا کلام شيخ(ابن عربي) چرا که اين راه بعد از من مسدود است و احدي به آن راه ندارد "مگر کسيکه که محضر حضرت صاحب(عجّ)را ادراک کرده باشد و از او(عجّ)معارف را گرفته باشد،پس سلام من را هم به او(عجّ)برساند"... . 📋أقول: حضور به محضر حضرتش(عجّ)مرقات فهم مشکلات معارف ذوقيه و علم عرفان نظري عنوان شده و بر محقق زحمت کشيده واضح است که بسياري از عبارات اين متون از مشکلات است،در همين راستا منظور امام خميني(ره) از اهل معارف که آنها را مشايخ العظام و عرفاء الکرام مينامد و تعلّم معارف ذوقيه را تنها از آنها صحيح ميداند مشخص ميشود که چه کساني هستند:... و تعلّم المعارف عند اهلها"من المشايخ العظام و العرفاء الکرام"و إلّا فمجّرد الرجوع الي مثل هذه المعارف لا يزيد الاّ خسرانا و لاينتج الاّ حرمانا... . 📋نکته: طبق اين قول تمام کسانيکه موفق به حل معضلات معارف ذوقيه شده اند و از اعاظم مدرسين اين کتب بوده اند بايد به محضر حضرتش(عجّ) هم رسيده بوده باشند(اعاظم مدرسين غير از مدرسين و متخصصين محترم هستند و شايد مثالشان دورا دور آب کر و آب مضاف است که طهارت فقط با اولي ميسر ميباشد). _____________________________________ 📚رسالة النصوص،ص34. 📚مصباح الهداية،ص213(خاتمه کتاب). @felhekmat
📚مدلهای : وجه مشترک نظریات ارائه شده در مقوله ی سکولار حذف و نادیده انگاشتن دین یا به حاشیه راندن آن در عرصه های مختلف است که این وجه مشترک به صورتها و نظریات مختلف وصف شده که از هر کدام می توان تعبیر به مدل کرد. 📚مدلهاي غير ديني سکولاريسم: 1⃣آتئیستی(atheism): انکار اصل دین یا نقش خداوند در جهان کار سکولارستهایی است که جهانبینی ماتریالیستی از هستی ارائه میدهند، از دید آنان وجود وم عرفت انسانی فقط در وجود مادی و این جهانی منحصر شده است و غیر از این جهان مادی عالمی دیگر وجود ندارد لذا خداوند و فرشتگان و دیگر امور غیبی وجود ندارد. مبانی فلسفه دیگاه آتئيستی فلسفه ی امپریسم و تجربه گرا است که ملاک حقیقت وجود را قبل تجربه و آزمون پذیری آن میداند هیوم از پیشگامان این رهیافت است. 2⃣دِئیستی(deism): الهیات خشک و دگماتیسم مسیحیت و تعارض آشکار برخی عقاید آن با عقل(مثل تثلیث، تجسد، گناه نخستین، مسئله فدا آمرزشنامه و عصمت پاپ) در قرن هجدهم گروهی از عقلیون از اساس منکر نیاز انسان به پيامبر و دین آسمانی شدند و معتقد شدند که عقل انسان خود به تنهایی به شناخت خداوند تواناست و به پیامبر نیازی نیست در تبیین مهندسی معرفت دینی خود به این اصل رسيدند که خداوند با خقلت ابتدایی جهان دیگری هیچ نقشی در اداره و تاثیر گذاری بر آن ندارد و همه امور به وسیله نظام علیت سامان می یاببد بر این اساس وحی و آموزه های آن اعم از آموزه های عبادی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی از اعتبار میافتد این رهاورد موجب حذف حاکمیت الهی بر عالم و سلب اعتماد مردم به آموزه های دینی و تاثیر دعا و توکل شد که عامل سکولاریسم معرفتی و جهان بینی مردم شد. 📒نکته:مکتب دئيسم محصول الهیات دگماتیسم مسیحیت (تحریف شده توسط بنی اسرائیل) و برخورد کلیسا با دانشمندان و مسائل اخلاقی کلیسا بود که زمینه جدایی بعضی اندیشوران مسیحی از کلیسا بلکه از دیانت شد. @felhekmat
◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 💠 از جلال الدين بلخي ره: 🔸آن شاه که با دانش و دين بود علي بود مسجود ملائک،ساجد و معبود علي بود 🔸خورشيد ضيا گستر و جمشيدِ دو کشور ماه فلک و موهبت و جود علي بود 🔸آن نکته ي تحقيق حقايق به حقيقت کز روي يقين مظهر حق بود علي بود 🔸آن بودِ وجودِ دو جهان کز ره معني بي او نشدي عالمِ موجود علي بود 🔸آن نور مجرد که به او در همه حالت با موسي و با عيسي و با هود علي بود 🔸آن روح مصفّا که خداوند به قرآن بنواخت به چند آيت و بستود علي بود 🔸هم صابر و هم صادق و هم قائم مشفق هم هادي هم شاهد و مشهود علي بود 🔸هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم موعد و هم وعده و موعود علي بود 🔸با ملک سليمان و با عصمت يحيي با منزلت آدم و داوود علي بود 🔸وجهي که بفرمود خداوند به قرآن آن وجه مکرم که بفرمود علي بود 🔸گويند ملک ساجد و مسجود بُد آدم از من بشنو ساجد و مسجود علي بود 🔸تا صورت و پيوند جهان بود علي بود تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود 🔸شاهي که ولي بود و وصي بود علي بود سلطان سخا و کرم و جود علي بود 🔸هم آدم و هم شيث و هم ايوب و هم ادريس هم يوسف و هم يونس و هم هود علي بود 🔸هم موسي و هم عيسي و هم خضر و هم الياس هم صالح پيغمبر و داوود علي بود 🔸عيسي به زبان آمد و في الحال سخن گفت آن نطق و فصاحت که بِدو بود علي بود 🔸آن لحمک لحمي بشنو تا که بداني آن يار که او نفس نبي بود علي بود 🔸موسي و عصا و يد بيضا و نبوت در مصر که بنمود بفرعون علي بود 🔸آن معني قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود علي بود 🔸اين کفر نباشد سخن کفر نه اين است تا هست علي باشد و تا بود علي بود 🔸آن قلعه گشائي که در قلعه ي خيبر برکند به يک حمله و بگشود علي بود 🔸سرّ دو جهان جمله ز پيدا و ز پنهان شمس الحق تبريز که بنمود علي بود 🔸هارون ولايت ز پس موسي عمران باللّه که علي بود،علي بود،علي بود 🔸اين يک دو سه بيتي که بگفتم به معما حقا که مراد من و مقصود علي بود @felhekmat
🌺🌻🌻🌺 🔹مناظره با : آیت الله استاد (ره) در مقاله‌ای با عنوان «نکاتی دربارۀ فلسفه و عرفان» در مجلۀ کیهان اندیشه می‌نویسند: حقیر نمی‌داند چرا‌ برخی‌ از دوستان رنگ و صبغه‌ ای را که در اوایل دوران طلبگی به خود گرفته‌ اند محکم‌ نگه‌ داشته‌ اند‌ و تعصّب به خرج می‌ دهند و با پیغام‌ و گاهی مستقیماً، عدم تعرض نسبت به برخی از‌ مباحث‌ را می‌ خواهند. باید عرض کنم ـ اگر آنچه عرض می ‌شود باطل است مورد نقد قرار دهید و اگر حق است بپذیرید. در بین‌ این دوستان افراد دست به قلم نیز وجود دارند‌ ـ دشمنی مطلق با علم و دانش در حوزه مشهد ریشه دارد که جهل مرکّب ریشۀ آن می‌باشد. بنده از باب امتثال امر کسی که اطاعت از او را واجب می ‌دانم (منظورشان امام خمینی است) در نامه‌ای توسط آقای ملائی (از افاضل حوزه که شخصی بسیار متدیّن و سلیم النفس است) از آقایان [: حضرات و رضوان الله علیهما و ...] خواهش کردم که شما الهیات و اسفار و شرح فصوص قیصری را مطالعه و برای ما درس بدهید و افاضات شما را ضبط خواهیم کرد. اگر شما از عهده تدریس این دو کتاب برآمدید آنگاه حق دارید اشکال کنید و اگر نتوانستید از عهده تدریس الهیات اسفار و فصوص بر آیید عقلاً و شرعاً حق مخالفت و اعتراض ندارید. [آقای ملائی نامه را به حجة الاسلام و المسلمین سیدان دادند که به آقایان برساند و پس از چندی] حامل نامه [حجةالاسلام و المسلمین سیدان که نامه را نزد آقایان برده بود] به آقای ملائی گفته بود: «نامه را به آقایان رساندم سکوت اختیار کردند!» و نیز حامل نامه [ حجةالاسلام و المسلمین سیدان] پیغام داده بود که من حاضرم در موضوع معاد با نویسنده این نامه بحث کنم. بنده عرض کردم حاضرم در معاد بحث کنم ولی نه پا در هوا . بلکه باید از اول سِفْر نفس اسفار که در نحوۀ ظهور نفس و تحقق آن از عالم غیب به عالم شهادت و ماده است بحث کرده و به دلایل تجرد نفس پرداخت و بعد در نحوه وجود آن بعد از مرگ و عود آن به بدن در قیامت و آخرت گفتگو کرد. باید فهمید که آیا اصل معاد اعم از جسمانی و روحانی اصل است و در حقیقت اصل معاد ضروری است؟ یا آنکه ضروری، معاد جسمانی است؟ اگر معاد جسمانی ضروری باشد بحث در آن ناروا است . کسانی که به معاد جسمانی معتقدند عود روح به بدن را در آخرت معاد و در دنیا تناسخ می‌دانند. و به هر حال کسی حق اعتراض به ملاصدرا که خود از متصلبان در معاد جسمانی است را دارد که باید حاضر شود از اول سفر نفس تا آخرت مبحث معاد جسمانی را تقریر نماید ولی اگر در همان صفحه اول سفر نفس متوقف شد و نتوانست مطلب کتاب را درک نماید شرعاً در این باب محکوم به سکوت است. این گوی و این میدان. در آینده از آثار حضرات [بزرگان مکتب تفکیک] مطالبی نقل و جرح می‌ کنیم که موجب حیرت خواهد شد و جا از برای جواب و دفاع برای آنها باز است. آن آقا [ ] بهتر است مانند مشایخ خود ساکت باشند. چه آنکه او وقتی حق بحث در معاد را دارد که از عهده مباحث نفس اسفار برآید. یکی از دوستان که شخصی فاضل و متدین و محترم‌ و در معارف (به اصطلاح خودشان‌) از‌ تلامیذ‌ مرحوم‌ آقای حاج شیخ مجتبی قزوینی است زیاده‌ از‌ حد ناراحت گردیدند که چرا مجله کیهان اندیشه مقالۀ مفصل حقیر را در مقام نقد بر کتاب ابواب الهدی‌ چاپ‌ کرده‌ است.آن مقاله اگر مستدل نبود باید آقایان که‌ خود‌ اهل قلم و نویسنده‌ اند درصدد نقد آن بر می‌ آمدند نه آنکه نسخ مجله را جمع کنند که کسی‌ نبیند‌. 👈شکار این قبیل افراد ، طلبه ‌های‌ تازه‌ وارد است که‌ با ذهن خالی قابل پذیرش اوهام به اسم«معارف»در دام اوهام گرفتار‌ می‌ شوند‌. جمع کثیری از اکابر علمای‌ اسلام را نزد آنها ملحد و مخرب اسلام‌ جلوه‌ دادند، اکثر افرادی که در کمند حضرات‌ گرفتار‌ می‌ شوند‌، حوصلۀ تحصیل عمیق را ندارند و اگر توفیق‌ تحصیل‌ یابند، بی ذوقی و کج سلیقگی اظهر خواص آنها است. 💢کانال سخن عرفان @sokhanerfan 💢کانال فِي الحِکمة @felhekmat
بسم الله الرحمن الرحيم. 📚 : پروتکلهاي قبيله بني اسراييل که به پروتکلهاي صهيون شهرت دارند را در ساحتهاي مختلفي ميشود ارزيابي نمود.از آنجايي که اين قبيله دشمني واضح و آشکاري با انبيا و باالاخص دين خدا،اسلام دارند؛افکار و آثاري در تقابل با الهيات دارند و از آنجايي که در طول تاريخ موفق به تحريف اديان و ميراث انبيا و شکست دادن آنها شدند لذا تنها جبهه ي باقيمانده در مقابل اين موريانه ها الهيات اسلامي که غير قابل تحريف ميباشد هست.لذا ميتوان ادعا کرد تنها تفکر الهي در مقابل اين موجودات موزي،اسلام ميباشد.چه اينکه تنها تفکر الهي صحيح هم اسلام ميباشد که بشر را بسمت الهي شدن سوق ميدهد پس تنها دشمن طاغوت که بشر را به سمت شيطاني شدن و هوسراني سوق ميدهد،اسلام است. 📝بررسي پروتکل بدست گرفتن رسانه براي حکومت بر افکار مردم دنيا و تقابلش با ديدگاه الهي و خدا: در دنياي امروز رسانه هاي مختلف در تفکرات بشر نقش بسزايي دارند. طبيعي است کسيکه موفق به مديريت و رهبري رسانه شود به راحتي توانايي سوق دادن اذهان به طرفي که مطلوبش ميباشد را دارد بعنوان مثال ميتوانند حادثه ي ساختگي 11 سپتامبر را خلق و ايجاد کنند که به تصديق مستندات مختلف حتي يک شاهد زنده از بين مردم نيويورک برايش نميتوان يافت.اما اين نوشته براي رعايت اختصار کاري به جهات ساختگي اين حادثه ندارد.غرض از اين مثال صرفا توفيق اصحاب رسانه بر حکم راني بر اذهان عمومي بود.اما آنچه مهم است اينکه از اهّم کارکردهاي رسانه قهرمان سازي و نشر ارزشهاي يک جريان فکري از طريق رسانه است. 🌟سوال اينجاست که اين امر چطور صورت ميپذير؟ 📝مشروح پاسخ: سلبريتي که پايه در وهم بشري دارد يکي از ثمرات رسانه دارد.يکي از کارکردهاي ايجاد سلبريتيهاي مختلف،سمبل سازي براي سلايق مختلف ميباشد،و اين امر در تقابل با سمبل هاي الهي ميباشد و عقلانيت که در فطرت بشر ميباشد را از او ميگيرد و او را به سمت تشابه به سلبريت بجاي تشابه به سمبلهاي الهي سوق ميدهد. سنت الهي بر اين است که(العّزه لله و للرسول و للمومنين)و خداوند محبت عبدش را در قلبهاي مومنين ميگذارد و به تعبيري عبد الهي براي بندگان مومن نقش سمبل را دارند و بشر را به سمت الهي شدن سوق ميدهند. 📝نتيجه:يکي از ثمرات رسانه براي سلبريتي سازي و ايجاد سمبلهاي غير الهي ميباشد که با توجه به مقدمات مطلع سخن در صدد جنگ با دين و خدا از طريق تحريف ارزشهاي الهي و تغيير سمبل الهي به سمبل طاغوتي ميباشد. 🆔 @felhekmat