eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
805 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
210 ویدیو
7 فایل
🎈 #سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
🍄 ﷽ 🍄 ‌ سلوک معنوی 🌼 یوم غدیر خم أفضل اعیاد امّتی 🔹عید فرصتی برای عود و بازگشت به خویشتن است . انسانی که در روزمرگی ها خود را فراموش می کند ، و اسیرِ آمد و شدها ، داد و ستد ها ، گفتگوها و فعالیت های روزمرهٔ زندگیِ مادّیِ خود می شود ــ و از خویشتنِ خویش غافل می شود ــ به فرصتی برای برگشتن ، اندیشیدن و برای پرداختن به خود احتیاج دارد . 🔹انسانی که خلیفة الله است ، انسانی که تجلی گاهِ همهٔ اسماء و صفاتِ الهی است ، انسانی که همهٔ علم و قدرت الهی در او به ودیعت نهاده شده است ــ امّا اکنون به از خودبیگانگی دچار و به حقارت مبتلا شده است ــ این انسان برای بازگشت به خودش ، برای رسیدن به قلهٔ بلندِ خلیفة اللهی ، مساعدترین فرصتی که در اختیار دارد ، سرسپردن به آستانِ ولایت است ؛ یعنی با دستِ بیعت دادن به ولیّ اعظمِ خدا است که انسان می تواند به خویشتنِ خویش برگردد . 🔹در مکتبِ عرفانی ، سرسپردن و دستِ بیعت دادن به ولی ــ در مسیرِ سلوک ــ جایگاهِ ویژه ای دارد . خُم بهترین فرصتِ و بیعت با ولیّ اعظمِ خداست ؛ لذا عید غدیر خم ، افضلِ اعیادِ امّت است . @sulookmanavi
🍄 ﷽ 🍄 ‌ سلوک معنوی 🍎 (علیه‌السّلام) 🍇 دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد دست‌هايت را گرفت و رُو به مردم کرد و گفت: مومنين! (يک لحظه اينجا يک تبسّم کرد و گفت:) خوب می‌دانید در دستانم اينک دستِ کيست؟ نامِ او عشق است ، آری می‌شناسیدش! علی‌ست من اگر بر جنگجويانِ عرب غالب شدم با مددهای علی‌ابن‌ابی‌طالب شدم در حُنَين و خيبر و بَدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست عَمرِو عَبدِوَد ، گفتم: علی با خدا گفتم: علی ، شب در حرا گفتم: علی تا پيام آمد بخوان يا مصطفی! گفتم: علی هر چه می‌گویم علی ، انگار اللّهی‌تَرم مرغِ "أَو أَدنی"ييم وقتی که با او می‌پَرم مستجارِ کعبه را ديدم ، اگر مُحرِم شدم با "يَدُ الله" آمدم تا "فُوقِ أَیديهِم" شدم تا که ساقی اوست ، سرمستند "اصحابُ اليمين" وجهِ باقی اوست ، "إِنّي لا اُحبُّ الآفِلين" دست او در دستِ من ، يا دستِ من در دستِ اوست ساقیِ پيغمبران شد يا دلِ من مستِ اوست يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ساغر آوردند و او پُر کرد با چشمی خمار آخرين پيغمبرِ دلداده‌ام در کيشِ او فکر می‌کردم که من عاشق‌ترينم پيشِ او دختری دارم دلش دریای آرامش ، ولی شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسمِ علی کوثری که نازِ او را قلبِ جنّت می‌کشید ناگهان پروانه‌ شد دورِ سرِ حيدر ‌پريد روزگارش شد علی ، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود ، آيينه‌دارش شد علی رحمةٌ لِلعالَمينم گِردِ من ديو و پری می‌پرند و من ندارم چاره جز پیغمبری بعد از اين سنگِ محک ديگر ترازوی علی است ريسمانِ رستگاری تارِ گیسوی علی است من نبی‌اَم در کنارم يک "نَبَأ" دارم "عظيم" طالبان "اِهدنا" اين‌هم "صراطَ المستقيم" چهره‌اَش مرآتِ "ياسين" ، شانه‌هايش "مُحکمات" خلوتش "والطّور" ، شورِ مَرکَبش "وَالعاديات" هر خطِ قرآنِ من ، توصیفی از سيمای اوست هر که من مولای اويم ، اين علی مولای اوست ✍قاسم‌صرافان @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🌷 🔹حضرتِ ختمی‌مآب در روزِ اعظمِ در ابلاغِ ولایتِ مولانا امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: "غدیر را هر حاضری به غائبان و هر پدری به فرزندانش تا قیامت برسانَد". 🔹حاضر حاملِ ولایت است و هر حاضری به غائب، ولایت را ابلاغ کند او را به می‌رسانَد؛ و غائب کسی است که بهره‌ای از ولایت ندارد، لذا حضور ندارد. 🔹پدر هم پدر نیست مگر به فرزندش ولایت را القاء کند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که پدرِ امّت بود، مٲمور به ابلاغِ ولایتِ حضرتِ علی علیه‌السّلام به همهٔ فرزندانش شد، که اگر ابلاغ نمی‌کرد همه‌ٔ اعمالش حبط می‌شد و حقّ پدری را بجا نمی‌آورد. 🔹به همین وِزان، هر پدری راست ابلاغِ ولایت به فرزندِ خود تا حقّ پدری بجا آید؛ چون پدرِ حقیقی، علی علیه‌السّلام است و اگر این‌را به فرزندت نگوئی در حقّ او پدری نکردی و پدرِ حقیقیِ او را پوشاندی. پدرِ ارضی اگر پدرِ سماوی را معرفی کند، در حقّ فرزند پدری کرده و اگر نگوید حقّ پدری را ضایع کرده است. 🔹حقّ پدر با اتّصالِ فرزند به ولایت ادا می‌شود و اگر فرزند از ولایت دور بیفتد، کفرانِ نعمت کرده و عاقِ پدر می‌شود. 🔹الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ مولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علی بن ابی‌طالبٍ وَ اولادِه المَعصُومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹حضرتِ امیر است که را به‌وجود آورده است؛ مقامِ شامخِ اوست که اسبابِ این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد. 🔹مسأله، مسألهٔ حکومت است؛ مسأله، مسألهٔ سیاست است. حکومتِ عدل، سیاست است؛ تمامِ معنای سیاست است. 🔹خدای تبارک و تعالی این حکومت را و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرتِ امیر واگذار کنند، چنان‌چه خودِ رسولِ خدا سیاست داشت؛ و حکومت بدون سیاست ممکن نیست؛ این سیاست و این حکومتی که عجین با سیاست است، در روزِ برای حضرتِ امیر ثابت شد 🖌عارفِ کبیر، حضرتِ ، سلام‌الله‌علیه (۲ شهریور ۱۳۶۵) 📚؛ ج ۲۰؛ ص ۱۱۳ 🌷 🌷 🌷 @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🗨 چرا ؟ چرا ؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می‌کردید؟ ♦نگرانیِ پیامبر در مورد میراثِ گران‌بهایش! 🔹در سال‌هايى كه ما اين عیدِ بزرگ را در مسجدِ هامبورگ جشن مى‌گرفتيم، خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرارِ مطلب، موضوعِ سخنرانىِ را مسأله‌اى غير از غدير و عليه‌السّلام قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سال‌ها بگذرد و بخواهم براى همان مردم دربارهٔ غدير سخن بگويم، قافيهٔ سخن تنگ نيست، چون مسأله‌اى كه موضوعِ عيدِ غدير است يک مسألهٔ جزئىِ پيش‌ِپاافتاده نيست بلكه مسأله‌اى بسيار مهم است. 🔹مطلب اين است كه پيامبرى به فرمانِ خدا مأموريت يافته در جهانِ پرغوغاى چهارده قرنِ پيش، جامعهٔ نمونه‌اى بر مبناى اسلام بسازد؛ جامعه‌اى كه به تمامِ معنا يک جامعهٔ انقلابى است، جامعه‌اى است كه وضعِ موجود را كاملاً دگرگون كرده است. 🔹پيغمبرِ بزرگوارِ اسلام به فرمانِ خدا و با اتّكا بر وحىِ خدا، بر پايهٔ توحيد و يكتاپرستى، بر پايهٔ احترام به ارزش‌هاى عالىِ انسانى و بر پايهٔ كنار زدنِ همهٔ ارزش‌هاى ضدّ انسانىِ ديروز، جامعه‌اى نو ساخته است. حالا چنين بنيان‌گذارى، الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايانِ عمرش نزديک مى‌شود. نگران است؛ نگرانِ اين‌كه اين جامعهٔ نوبنياد را با اين خصلت‌هاى نو بايد به دستِ چه كسى سپرد و چه كسى مى‌تواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره‌اى كه همراه با آن، حتّى يک درجه زاويهٔ انحرافى در مسيرِ نهضت به‌وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است؛ مسأله شوخى نيست ... 🔹پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به‌عنوانِ رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى‌بيند كه با انقلابِ اسلام، عدّهٔ معدودى مسلمانِ زُبدهٔ خالص ساخته است؛ بقيّه هم به اسلام و جامعهٔ اسلامى آمده‌اند، نمازِ مسلمانى را مى‌خوانند، ماهِ رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتّى زكات هم مى‌دهند، حتّى به ميدانِ جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، امّا آيا ساختمانِ درون و جسم و جان و روح و خُلق و عادتِ آن‌ها ساختمانِ خالصِ سرهٔ اسلامى است؟ نه! 🔹تعجّب نكنيد ... چطور پيغمبرِ اسلام نگران است كه اين بزرگ‌ترين ميراث را پس از او چه كسى نگه‌دارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطرافِ خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدّم بر همه فقط يک انسان واجدِ شرايط مى‌باشد؛ انسانى كه اصولاً از نسلِ انقلابِ اسلام است، چون ده‌ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده‌سال را نيز زيرِ دستِ پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلت‌هاى پيغمبرِ بزرگوارِ اسلام رشد كرده است: . 🔹اين انسانِ زُبدهٔ آگاهِ هوش‌مندِ بافضيلت، كودک بود كه به خانهٔ محمّد رفت؛ دوران كودكى را در خانهٔ پاکِ پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد؛ اوّلين مردى بود كه اسلام را پذيرفت؛ چه اسلام‌پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميّت، بى‌دَغَل، بى‌طمع؛ نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارىِ لشكر دارد؛ هيچ طمعى ندارد. خالص در راهِ خدا! 🔹شما اصلاً از فرمانِ خدا صرف‌نظر كنيد، از تصميمِ پيغمبر صرف‌نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يک رهبرِ ديگر جامعه‌اى را با آن خونِ دل ساخته بود، مى‌آمد با شما و با آن‌ها كه با تاريخِ سرنوشتِ اسلام آشنايى دارند و با اين حقايقِ اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضتِ اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصّهٔ شيعه و سنى مطرح نيست. 🔹آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست على عليه‌السّلام را بگيرد و بگويد "من كنت مولاه فهذا على مولاه"، مردم على را ترور كنند؟ نگرانىِ پيغمبر اين نبود، او چنين ترسى از مردم نداشت، پيغمبر نگرانىِ ديگرى داشت؛ از اين‌طرف نگران بود كه اگر على بر سرِ كار نيايد ميراثِ گران‌بهايش ـ يعنى جامعهٔ نوساخته و نوخاستهٔ اسلامى ـ به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن‌سو نگران بود كه اگر على را به فرمانِ خدا به زمام‌دارى منصوب كند عكس‌العملِ سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العمل‌هاى سياسىِ اين امر كه ممكن بود يک بحرانِ سياسى در مسيرِ نهضتِ اسلام به‌وجود بياورَد بيمناک بود. 🖌 📚 ولایت رهبری روحانیت (۱۳۹۰) صص ۷۴-۸۳ (سخنرانی در سال ۱۳۵۱ آبادان) @sulookmanavi