📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
♦#مراقبه چیست؟
🔹در قدمِ نخست یعنی در هر زمان فقط یک کار را انجام دادن.
زمانیکه در حمّام در حالِ دوش گرفتن هستید، قطراتِ آب را روی بدنِ خود احساس کنید و از اینکه باعثِ تمیزی و آرامشِ شما میشود لذّت ببرید. موقعیکه در حالِ غذا خوردن هستید، فقط به طعم و مزّه غذا تمرکز کنید. وقتی در حالِ ریختنِ چای در استکان هستید، به صدای ریزشِ آن گوش دهید.
🔹این یک تواناییِ ذهنیِ فارغ از دین و مذهب است که با تمرین برای افرادی که سلامتِ نسبیِ ذهنی دارند بهدست میآید. (اگر کسی دلش پر از نفرت و کینه و حرص و حسد است، حتّی با تمرین نمیتواند به مراقبه دست پیدا کند).
🔹وقتی مراقبه آمد و وقتی این یکپارچگی در وجودتان نشست، خودبخود وقتی نماز میخوانید فقط نماز میخوانید و وقتی ذکر میگویید فقط ذکر میگویید. آنوقت است که یک متدیّن بهرهاش از عباداتِ دینیاش چند چندان میشود.
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۱)
🔸در مکاتبِ معرفتیِ بشری بر کاری بهنامِ مراقبه تٲکید میشود. مراقبه را معمولاً یکجا دراز کشیدن و نفسها را شمردن و به چیزی فکر نکردن معنی میکنند، یا در صدای آبشاری محو شدن، یا به اعضای بدن دقیق شدن، یا تصویری در ذهن ساختن و توجّه از آن برنداشتن، یا به شمعی یا نقطهای خیره شدن. (اینها همه نوعی "تمرکز" است نه "مراقبه").
🔸مراقبه راهی کلّی برای زندگی است نه فعّالیّتی محدود و مجزّا. مراقبه، دیدن و مشاهده کردنِ درون است. وقتی این مراقب بودن و پاییدن نبود، افکار سر و کلّهشان پیدا میشود! آنها ساعتها بدونِ هدف به اینسو و آنسو میروند.
🔸تکنیکِ اصلی برای سوار شدن بر موجِ افکار و احساسات، مشاهدهٔ آنهاست. وقتی افکار و ذهنیّاتِ خود را مشاهده میکنید، چه کسی در حالِ مشاهده است؟ روحِ شما. بنابراین رفتن در حالتِ مشاهدهگر، "رفتن از ذهن به روح" و "استقرار در روح" است. آنجا هیچ غم، نارضایتی، و خواستی نیست.
🔸نیازی نیست به سراغِ احساسات بروید و آنها را جستجو کنید؛ فقط در انتظار بمانید تا هریک به سطح بیاید؛ زور نزنید؛ بگذارید ذهن آرام باشد؛ هرگاه به سطح آمد، فقط آنرا درک کنید، از آمدنش مطّلع باشید، آنرا ببینید.
همهٔ خاطراتِ گذشته و تمامِ دغدغههای آینده را در ذهن حمل نکن. هر لحظه را با "حضور" زندگی کن و آینده را هم به آینده بسپار.
🔸بیشترِ رنجِ ما، مخلوقِ خودمان است. ذهن جادوگرِ بزرگی است! رنج میآفریند و رنج میبرَد؛ لذّت میآفریند و از آن کِیف میکند. ذهن از گزشِ ماری میرنجد که خود آنرا خلق کرده است. تنها اگر اینرا میدانست، آنقدر آنرا نمیآفرید؛ آنوقت بخشِ عمدهای از دردِ ذهن محو میشد.
اگر ذهنِ خود را درک کنیم، اغلبِ مشکلاتمان برطرف میشود؛ زیرا خیلی از مشکلات ساختهٔ ذهن است، در خارج از ذهنِ ما وجود ندارد.
🔸ما به حجمِ عمدهای از فرایندی که آنرا ذهن مینامیم، آگاه نیستیم؛ و بخشِ عمدهای از تجارب و احساسات و تصمیماتی که در گذشته داشتهایم را به فراموشی سپردهایم، امّا همچنان بر ذهنِ ما اثر میگذارند. این قسمت از ذهن را "ناهشیار" مینامند. باید سعی کرد خود را از دستِ ناهشیارِ خود رها کنیم؛ خیلی از چیزها اهمیّتشان را برایتان از دست میدهند، دیگر برای خیلی چیزها دغدغهای ندارید؛ این به شما آزادیِ بیشتری میدهد.
🔸در حضور باشید. حضور، شفّاف دیدنِ صِرفِ همه چیز است بدونِ در نظر گرفتنِ خواستِ اینکه چیزها جورِ دیگری باشند؛ نوعی "تماشاگری در هستی" است، تماشا در حالتِ بیذهنی، بیقضاوت، بیخواست. (حرص، وابستگی، شهوت، و طمع، سرچشمه رنجاند).
🔸مهمترین تجاربِ زندگی مربوط به روابط است. خیلیها میپندارند آدم تنها هنگامی که نشسته است و ذکر میگوید میتواند به حضور برسد و زمانِ حضور نباید هیچکاری را انجام دهد؛ آنها در این پندارند که تنها زمانِ معیّنی مختصّ حضور است، و این یعنی به هنگامِ ارتباط با دیگران تمایلی به مشاهدهٔ ذهنشان ندارند.
🔸خیلیها در زندگیِ روزمرّهشان به مراقبه مینشینند امّا حرص، آرزو، خشم، نفرت، غرور، و حسادتِ خود را نمیبینند. خیلی از مراقبهگران از اهمیّتِ نظارهٔ صادقانهٔ آلودگیهایی که در حالِ تعامل یا گفتگو با دیگران بروز میکند، آگاهی ندارند.
🔸باید در حاضر بودن بهویژه هنگامِ سخن گفتن، دقّتِ بسیار بهخرج داد؛ هنگامِ سخن گفتن، از حرکاتِ لبها، لحن و بلندیِ صدا - و هر آنچه با سخن گفتن مرتبط است - غافل نباش.
غیبت را چه چیز شروع میکند؟ یک احساسِ تنفّر راجع به آن طرف. تا آن احساس آمد - وقتی که هنوز زبان به غیبت سبقت نگرفته - همه چیز را در کنترل و نظاره داشته باشید.
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۲)
🔹مراقبه کردن در هنگامِ بیقراری مهمتر است. وقتی گمان میکنیم مراقبه کردن برایمان ممکن نیست چون ذهنمان بههمریخته است، همانوقت مهمترین زمان برای مراقبه کردن است.
🔹در مراقبه و حضور، تنها شناختِ حالتی که ذهن در آن قرار دارد کافی است. اگر سعی کنید چیزی بیش از این انجام دهید، بیشتر آزرده خواهید شد. سعی نکنید کنترلی اِعمال کنید.
وقتی ذهن پر از شهوت است، فرد بداند که ذهن پر از شهوت است ... شناختِ روشن. همین، نه بیشتر. خشم را ببینید، و ...
🔹ذهن دوست دارد به گذشته یا آینده فکر کند. ذهن لحظهٔ حال را صرفاً بهصورتِ غیرمستقیم لمس میکند، نمیخواهد در لحظهٔ حال بمانَد. آدمها میگویند میخواهند شاد باشند، پس چرا برای در حضور بودن علاقهای نشان نمیدهند؟ زیرا گمان میکنند شادی در جای دیگری است، مثلاً در لذّتِ حسّی، یا بهدست آوردنِ خواستهها، یا کسی شدن و موقعیّتهای خطیری را در کنترلِ خود داشتن، و تجربه کردنِ احساساتِ خوشایند.
🔹باید فعالیّتهای غیرضروریِ خود را کم کنیم. وقتِ زیادی را بهدنبالِ چیزهای بیارزش تلف میکنیم؛ باید وظایف و مسئولیّتهای اندک داشت تا آنها را درست انجام داد.
🔹باید مراقب بود حرص، بیزاری، مقایسه، حسادت، خِسّت، نگرانی، غرور، و ... در ذهن پدید نیاید. نخستین و مهمترین قدم در مراقبه، نچسبیدن به پدیدههای ذهنی و جسمی است. در روح ساکن شوید. حضور، ساکن شدن در روح است. مراقبه، توجّه به این مطلب است، مراقبه، مراقبت کردن از حضور است.
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۳)
♦موانعِ حضور (۱)
✔️۱. آرزوها
🔸اگر بخواهیم فرایندهایی را که در ذهنِ ما دائماً وجود دارند و مانعِ حضورِ ما هستند برشماریم، چند مقوله شایعتر و پررنگتراَند؛ یکی از آنها آرزوهاست.
🔸آرزو سرچشمهٔ ناراحتی است و ذهن را بیقرار میکند. به سببِ اینکه آرزو داریم و آنها را خیلی جدّی میگیریم، رنج میبریم. فکر میکنیم اگر آنچه را که میخواهیم بدست آوریم، زندگی پرمعناتر میشود، امّا وقتی بدست آوریم میبینیم خیلی بیارزش است و چیزی حل نمیشود و همان هستیم با همان رنجها! یک بچّه در یک اتاقِ پر از اسباببازی، امّا باز هم کسل و ناشاد، و بدنبالِ اسباببازیهای بیشتر. آن بیشترها را هم که بدست آوری، میبینی باز رنج میبری.
🔸عمرت در رنجِ چیزهایی میگذرد که نداری در حالیکه هیچوقت از آنچه داری خرسند نیستی؛ انگار برایت تکراری و بیمعنا میشوند. باید تصمیم گرفت این چرخه را متوقّف کرد. باید فهمید اگر همانچه الان داری خرسندت نسازد، چیزی که آرزوی آنرا داری نیز خرسندت نخواهد ساخت.
🔸آرزوها تو را به این گمان میاندازد که اگر برآورده شوند، شاد خواهی بود؛ امّا پایانی بر کامرواییِ آرزوها نیست. گمان میکنیم روزی شاد خواهیم بود؛ روزی، روزی، ... و آن روز همواره جلوتر میرود! در هیچ چیز رضایتی نیست، امّا هنوز گمان میکنیم اگر چنین و چنان شود، شادکام خواهیم شد. طلبِ رضایت، طلبِ درد است.
🔸با درکِ عمیقِ این پدیده، #رها_کردن را میآموزیم. اگر خواهانِ لذّتی، ناگزیر دردِ همراهِ با آنرا نیز باید پذیرا باشی؛ اگر درد نمیخواهی، پس بدنبالِ لذّت نرو. طمع، آرزو، و وابستگی، زندگی را پیچیده میکند؛ بدونِ آنها میتوانی زندگیِ سادهای داشته باشی. آرزوی کمتر، فشارِ کمتر.
🔸نارضایتی یک بیماری است. اگر آلودگیهای ذهنیِ خود را حفظ کنی، فرقی نمیکند کجا باشی؛ به هرجا که برَوی، ناراحت خواهی بود. آدمها مملوّ از آرزوها و تمایلاتِ متعارضاَند، و اغلب نمیدانند واقعاً چه میخواهند؛ آنها چپ و راست نظرِ خود را تغییر میدهند. (ناپایداری، خود یک قاعدهٔ ذهنِ مملوّ از احساساتِ متعارض است).
🔸اگر در درون شاد باشی، چیزِ زیادی برای شاد بودن لازم نخواهی داشت ...
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۴)
♦موانعِ حضور (۲)
✔️۲. وابستگی به داشتهها
🔸ما عادت کردهایم به اشخاص - و حتّی اشیاء - وابسته شویم. وابستگی، ترسِ از دست دادن است؛ از دست دادن اگر یکبار آدم را ناراحت کند، ترسِ از آن هر روز مثلِ خوره آدم را میخورَد.
🔸باید وابستگیهای خود را شناسایی کنیم. وابستگیها وقتی شناسایی شدند، راحتتر از بین میروند. (وقتی شناسایی شدند و وقتی احمقانه دانسته شدند، از بین میروند). درک کردنِ وابستگی بسیار مهم است؛ تنها درکِ عمیقِ وابستگی است که میتواند ذهن را از آن آزاد سازد.
✔️۳. بیماریهای ذهن
🔹غرور، طمع، و حسد سه بیماریِ اصلیِ ذهنِ انسان است؛ کینه و خشم و شهوت و عداوت از آنها میآیند.
🔹نخستین چیزی که باید بهروشنی به آن رسید، این حقیقت است که شخص از افکارِ ناسالمِ خود ناراحت میشود؛ پذیرشِ این واقعیّت برای اغلبِ آدمها سخت است. متاسّفانه ما نه فقط نسبت به این صفاتِ درونی بصیرت نداریم بلکه آنها را انکار میکنیم. انکار، کور میکند. اگر آدم ناراستیاش را بشناسد و به آن معترف باشد، قطعاً میتواند از آن نجات یابد. اگر دیو را انکار کنیم، در تاریکی شکارمان خواهد کرد. بگذار دیو به بیرون در روشناییِ روز بیاید؛ او طاقتِ نور را ندارد، جان خواهد داد.
🔹یکی دیگر از صفاتِ بد، بددلی است. بددلی از بدخواهی ناشی میشود. آدمِ بددل هر روز خود و اطرافیان را با تلقیناتِ منفی آزار میدهد؛ او اشتباهاتِ خود را نمیبیند و یاد گرفته دیگران را سرزنش کند. فکر میکند علّتِ ناشادیِ او دیگراناَند.
🔹حتّی باید از احساساتِ شدید حذر کرد. احساساتِ شدید بسیار انرژیبَر است و ما را فرسوده میکند؛ زندگی با احساساتِ شدید نمیتواند تداوم یابد؛ به همین سادگی!
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۵)
♦موانعِ حضور (۳)
✔️۴. تٲییدطلبی (۱)
🔹عاملِ دیگری که مانعِ حضور است و انرژیِ زیادی از انسان میگیرد، تٲییدطلبی است.
🔹اشخاص نیروی عظیمی را صرف میکنند تا مردم آنان را دوست داشته باشند؛ خیلی خود را تغییر میدهند تا آنطور باشند که آنها میخواهند. کاری بیفایده است! آنچه بدست میآورند نسبت به آنچه از دست میدهند اندک است؛ اصلاً هیچ است.
🔹چرا میخواهید افکارِ خود را بیان کنید؟ این یک وابستگی است. اگر از آن رها شوید، ساکت و آرام خواهید شد؛ دیگر نیاز ندارید دیگران درکتان کنند؛ امّا اگر چنین کنند، قدرِ آنرا بدانید.
🔹هیچکس نسبت به تو قدرتی ندارد مگر اینکه تو این قدرت را به او داده باشی. خودت به دیگران این امکان را میدهی که بر ذهنِ تو تسلّط داشته باشند؛ آنها همچون پادشاه/ملکه رفتار میکنند اگر تو آنها را بر تخت نشانده باشی! نِیها هنگامِ وزشِ باد سخت میجنبند؛ کدامیک باید سرزنش شود؟ نِی یا باد؟
🔹طعمهٔ قدرتِ شخصِ دیگری شدن، از طریقِ آرزوی کودکانهٔ خودِ فرد برای حمایت شدن، تقویّت میشود. برخی خوب بودن را بطورِ کلّی بهعنوانِ مطیع بودن تعبیر میکنند، امّا مطیع بودنِ صِرف، قدرتِ درونی را تضعیف میکند. مطیعِ الزاماتِ بیرونی بودن، در درازمدّت سبب میشود فرد قدرتِ واقعیِ انتخابِ مسئولانهٔ خود را از دست بدهد.
🔹روابطِ توٲم با وابستگی، بهرهکشی، و سلطهگری، زیاد دوام نمیآورند. رابطهٔ خوب خیلی نادر است، حتّی در میانِ اعضای یک خانواده. حتّی عشق به تنهایی کافی نیست؛ درکِ احساسات، آرزوها، رۇیاها، ترسها، و امیدهای یکدیگر بسیار مهم است.
🔹اگر محدودیّتهای خود را به مردم گوشزد نکنی، بیشتر از تو توقّع خواهند داشت، و در پایان احساس میکنی موردِ بهرهکشی قرار گرفتی، و با ناراحتی واکنش نشان خواهی داد، و رابطهٔ تو با آنها آسیب میبیند. آنها بیشتر دغدغهٔ آنچه خود میخواهند دارند نه آنچه تو میخواهی؛ پس باید آنها را آگاه کنی و از آنها بخواهی.
🔹لازم است شخص، خود را از این فضاها رها کند؛ چون مقاومتِ همیشگی در برابرِ آدمها و موقعیّتها - حتّی اگر ناچیز باشد - میتواند به فشارِ ذهنی بیانجامد و در بلندمدّت خستهکننده باشد. (ذهنِ خود را مشاهده کنید و ببینید چقدر واکنش به موقعیّتهای واقعی و خیالی در آن جریان دارد).
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۶)
♦الف ـ موانعِ حضور (۴)
✔️۴. تٲییدطلبی (۲)
🔸فکر نکن اگر خود را فدای مردم کنی آنها راضی خواهند شد؛ همچنین دوست ندارند به آنها یادآوری کنی چقدر برایشان فداکاری کردهای. اگر کسی را یاری کردهای، بهتر است فراموش کنی.
🔸کاری را که دوست نداری، انجام نده؛ وقتِ زیادی را در انجامِ کارهایی که دوست نداریم تلف کردهایم. به شیوهٔ خودت زندگی کن؛ به هر حال چه کسی واقعاً به تو اهمیّت میدهد. ما معیارهای ارزشیِ خود را داریم و اینکه دیگران راجع به ما چه فکر میکنند، صرفاً یک فکرِ گذرا و میراست. باید یاد بگیری خودت باشی.
✔️۵. میل به تغییرِ دیگران
✔️۶. شهوتِ کمال
🔹از موانعِ بزرگ برای حضور، شهوتِ کمال است. آدم میخواهد بالاتر و بالاتر برود؛ این، او را از حضور در اکنون باز میدارد. سالک هرچه دارد لحظه اکنون است که باید در آن حاضر باشد؛ وقتی این سرمایه را از دست داد، به آینده نمیرسد.
✔️۷. معاشرت با اهلِ غفلت
🔹اینکه کجا و با چه کسانی زندگی میکنی، بسیار مهم است. آدم از اطرافیانِ خود و اطرافِ خود خیلی تاثیر میپذیرد.
✔️۸. مشکلاتِ زندگی
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۷)
♦الف ـ موانعِ حضور (۵)
✔️۹. مشغله
🔹از دیگر عواملِ بر هم زنندهٔ حضور - که امروزه شایع شده - مشغله است. دنیا پر از یاوه است. کارِ درست را بدونِ دغدغه برای رسیدن به نتیجه، انجام بده؛ نگذار ذهنت مشغولِ نتیجه شود. شتاب برای رسیدن به نتیجه، مُخلّ پیشرفت است. با ذهنی آرام هر آنچه گمان میکنی درست است را انجام بده و با صبوری انتظار بکش؛ رها کردن را یاد بگیر.
🔹زندگیِ شلوغ، زندگیِ بیمایهای است. آدمها احساسِ پوچی میکنند و برای سرپوش گذاشتن بر آن، سعی میکنند خود را مشغول نگه دارند، و وقتی سرشان شلوغ است احساسِ مهم بودن میکنند.
🔹چگونه باید زندگی را تا حدّ ممکن ساده کرد؟ ذهنِ خود را تا حدّ امکان ساده کن، زندگی بسیار ساده میشود. "طمع"، دوش به دوشِ "جهل" زندگی را پیچیده میکند.
🔹باید برای خود وقت صرف کرد. باید بیشتر خلوت کرد؛ آدمها اهمیّتِ خلوت را درک نمیکنند. آنها میخواهند با کسی باشند که بتواند بهشکلی سرگرم کند یا برانگیزد. وقتی محرّکی نباشد، کسل میشوند. حتّی هنگامیکه جسمِ آنها تنهاست، تلویزیون تماشا میکنند. پس کِی وقتِ هیچکاری نکردن است؟! پس کِی وقتِ به درون فرو رفتن است؟ پس کِی وقتِ حاضر بودن در روح است؟
✔️۱۰. اسارت در علم
🔸اکثرِ آدمها زیاد میدانند امّا نمیدانند با زندگیِ خود چه کنند. نقشهها مفید هستند، بدونِ آنها گم میشوی؛ امّا برای فهمیدنِ اینکه آن مکان در نقشه واقعاً چگونه است، باید سفر و کاوش کنی. سرزمینها و نقشههای آن، کاملاً متفاوتاند؛ گرچه به هم ربط دارند. نقشه، نسخهٔ ناقصی از واقعیّتِ آن سرزمین است. حقیقت در زندگی کردنِ توست نه در کتابها.
✔️۱۱. قضاوت
🔸با حرف زدن دربارهٔ جهالتِ آدمها، وقتِ خود را تلف نکنیم و نسبت به اشکالاتِ خود بههوشتر باشیم.
@sulookmanavi
📚 ﷽ 📚
#سلوک_معنوی
#حیات_عارفانه
🗨 روح و کُنهِ #مراقبه (۸)
♦ب ـ عواملِ حضورآفرین
✔️۱. توجّه به خدا
🔹از نخستین عواملِ حضورآفرین، "توجّه به خدا"ست. "خود" را دیدن، مانعِ درکِ حضورِ "خدا"ست. خود، جمعِ همه ماهیات و چیستیها و پیچیدگیهایی است که ما را از هستی - و از اصلمان - جدا و به حبابی بر روی دریای هستی بَدَل کرده است؛ رنگهاست که ما را از بیرنگی تنزّل داده است. مراقبه، برگشت به حالتِ بیرنگی است.
🔹خوشحال باشید چون به شما هستی دادهاند. این هستی هیچ کوششی نمیخواهد، کوششها همه برای وجدانِ همین هستی و رهایی از قیود و تعلّقات است.؛ آنهم کوشش نمیخواهد، فقط رهایی میخواهد، فقط دست برداشتن از خود.
✔️۲. محبّت به خلق
🔸باید به آدمها عشق و محبّت نثار کنیم تا تعالی پیدا کنیم؛ دوست داشتن بدونِ وابستگی یا میل به تملّک. عشقِ خالص و محبّتِ واقعی هیچگاه به آزردگی و ناراحتیِ تو نمیانجامد؛ وابستگی و آرزوست که تو را ناراحت میکند.
🔸نباید در پاسخِ محبّت، توقّعِ محبّت داشته باشی؛ در آنصورت به خود علاقهمندی. انتظارِ ارجگذاری، قدردانی، و احترام از دیگران، اسارت و زندان است.
🔸هیچگاه از ازدواج یا هر رابطهای، بهعنوانِ ابزاری برای حلّ مسائلِ زندگی استفاده نکن. برای دو نفر که با هم زندگی میکنند، عشق کافی نیست؛ درکِ عمیق از یکدیگر ضروری است. باید همه چیز را دربارهٔ او بدونِ اینکه بخواهی تغییرش دهی بپذیری، و به آنچه اکنون هست احترام بگذاری.
@sulookmanavi