eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
811 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
◾شهادت حضرت رقیه (س)، دختر سه ساله امام حسین‌ علیه‌السلام تسلیت باد. @syed213
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 بالاخره شهادتش را همه فهمیدند. روزهایی که گذشت چیزی فراتر از از روزهایی سخت بود. 😔 🌹 اینکه تو برادرت را از دست داده باشی، اما مجبور باشی محکم بایستی و به اطرافیانت روحیه بدهی و حواست باشد که اشکت را کسی نبیند، کار سختی است.😔 🌹 فقط خدا می‌داند آن روزها به من چه گذشت. شب‌ها به عشق دیدنش چشم روی هم می‌گذاشتم.💕 🌹یک شب بالاخره به خوابم آمد. 😍داشت می‌رفت عملیات. قیافه‌اش تقریبا شبیه عکسی بود که داشت سربند می‌بست. 🌹 زیرلب یک شعر را زمزمه می‌کرد، اما صبح هرچه فکر کردم فقط یک بیت از کل شعر یادم بود: «از سایه‌سار نام تو راهی به جا نمی‌برم / آری خود تو می‌شوم تا از خودم رها شوم» 🌹 هر چه در اینترنت گشتم، نتوانستم ادامه‌ی شعر را پیدا کنم، برای همین ادامه‌اش را خودم از زبان مصطفی گفتم: از سایه سار نام تو راهی به جا نمی‌برم آری خود تو می‌شوم تا از خودم رها شوم من جیره‌خوار سفرا و تو حافظ آل‌علی از برکت وجود تو حافظ زینب می‌شوم از خشکی لبهای تو سیراب معرفت شدم آقا اگر رخصت دهی غم‌خوار زینب می‌شوم راهی نمانده تا شوم قربانی راه حسین جانم اگر قابل شود فدای زینب می‌شوم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح @syed213
کربلا؛ فریاد مظلومیت است، که آتشی شده در دلهای مومنین و هرگز خاموشیِ برای آن متصور نیست آری؛فریاد مظلومیت و غربتِ منادیِ " هل من ناصر ینصرنی " که تنها هفتاد و دو سردارِ بی سر لبیک گفتند به ندایش،آتشی شد خاموش نشدنی بر تارک تاریخ تا ابد در قلوب شیعیان ... و رسول خدا به حق فرمود : " إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً " و حرارت، زنده نگاه میدارد خشم قلوب مومنین را در گرفتن انتقام از ظالمین و قاتلین شهداء دشت کربلا... و گُر میگیرد این حرارت آن هنگام که فریادِ یا لثارات الحسینِ سپاهیانِ موعودِ منتَظَر در اطراف کعبهِ دلها طنین انداز میشود و منتقمین خون حسین (ع) قیامشان را به رهبری صمصام منتقم آغاز میکنند... @syed213
8619067_334.mp3
11.53M
با سر اومدی مشکل منو حل کنی ... دست نداری که دخترت رو بقل کنی ... اومدی بگو.... پس کجاست عمو... 🏴 شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد... 🎙 @syed213
زائر کرب و بلا گفت خداحافظ و دید دل من پشت سرش کاسه ی آبی شد و ریخت نشدم نُـوکر خوبی به دَرَت،حق داری اربعین داغ حرم را به دلـم نگذاری @syed213
#قرار_منتظران_مهدی(عج) هر شب ۵ صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان(عج) به نیابت از #شهید_عبدالله_باقری #شبتون_شهدایی @syed213
#شهیدان‌زنده‌اندونزدپروردگارشان‌روزی‌می‌گیرند #سلام‌برشهدا چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا  می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا سلام صبحت بخیر شهید خرابه‌ی شام #یاحضرت‌رقیه(س) @syed213
زیارتنامه حضرت رقیه (س) @sued213
negash-be-asemon-karimi.mp3
2.67M
نگاش به سمت آسمون.... ستاره ها رو می‌شمرد.... خسته میشد بلند میشد.... زخم‌های پا رو می‌شمرد... 🎙 (س) @syed213
از پیج ما حمایت کنید اگر تعداد منبرهای پیجمون بالا بره مجموعه عکسا و خاطراتی رو از اقامصطفی میزاریم که تاحالا دیده نشده در اینستا @syed__213
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔰 وقتی که پسرعمویم "وحید صدرزاده" شهید شد، 🌹 نه ساله بودم. 🔰 در سال‌های جنگ یکی از کارهای ما این بود که دست در دست مادرمان راهی تشییع جنازه‌ی شهدا شویم و به خانواده‌هایشان سر بزنیم. 🔰 این فضا و حس و حال در من ماندگار شد. بزرگ‌تر که شدم و جنگ تمام شد، باز هم دنبال شهدا بودم، اما به طریق دیگری. با مطالعه‌ی کتاب‌هایی که درباره‌شان بود یا با رفتن به بهشت زهرا دیدارم را با شهدا تازه می‌کردم. 🔰 یک بار مثل همیشه مصطفی برای دیدن مادر و پدرم به خانه‌مان آمد. می‌دانست من به کتاب زندگی‌نامه‌ی شهدا علاقه‌مندم. به اتاقم آمد و بی ‌مقدمه پرسید: «عمه‌جان کتاب ابراهیم هادی رو خوندی؟» سر تکان دادم و گفتم: «نه!» 🔰 نگاهی به کتابخانه‌ام کرد و دستی روی کتاب‌هایم کشید و گفت: «حتما این کتاب رو بگیر و بخون. جاش اینجا خالیه!» 🔰 از نمایشگاه، کتاب "سلام بر ابراهیم" را خریدم و شروع به خواندنش کردم، اما به نظرم کتاب آن حس و حالی را که از خواندن روایت زندگی سایر شهدا به من منتقل می‌کرد، نداشت.😔 🔰 وقتی دوباره همدیگر را دیدیم، درباره‌ی کتاب پرسید. من هم جواب دادم: «تا نیمه‌ی اون رو خوندم، اما خیلی بهم نچسبید. مگه می‌شه یه آدم این‌قدر خوب و همه فن‌حریف باشه؟» 🔰 سر تکان داد و به چشمایم نگاه کرد و گفت: «عمه کتاب رو درست نخوندی، دوباره بخون. کتاب رو داری؟» گفتم: «نه، امانت دادم به کسی!» به شوخی گفت: «خیرت به ما نمیرسه که!»😉 کتاب را برای دختر‌دایی‌اش می‌خواست. 🔰 مصطفی خودش از درس گرفته بود و می‌خواست این شخصیت را به همه معرفی کند. ابعاد شخصیتی او را در خودش پیاده کرده بود.👏 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح @syed213