مائیم و اربعین این وادی نور
مائیم و شوق کربلا، شور و شعور
با پای پیاده میروم کرببلا
در هر قدمی دعا کنم بهر ظهور
#حب_الحسین_یجمعنا
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کرامت_باب_الحوائجحضرتاباالفضل(ع)
✨✨✨ شفای پسر ١٨ ساله ای که دوسال تو کُما بود...
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_هفتاد_و_دو
#فصل_ششم_کتاب
#پلهپله_تا_ملاقات_خدا
#از_زبان_هادی_صدرزاده_پسرعموشهیدصدرزاده
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨ خوابگاه من تهران بود. یکبار حسابی مریض شده بودم و آخر هفته نتوانستم بروم شهریار. مصطفی سراغم را از عمهها گرفت و آنها گفتند که مریض است. زنگ زد و گفت: «هادی دارم میام دنبالت آمادهباش!»
✨ گفتم: «من جون تکون خوردن ندارم. به زور رفتم دکتر و الانم خوابیدهام. اصلاً به خودت زحمت نده!»
✨ بعد از نیمساعت به من زنگ زد و گفت: «من توی مسیرم!»😊 ساعت نه ده شب با همسر و دخترش فاطمه آمدند خوابگاه دنبال من.
✨روز بعد هم مرا برد درمانگاه تا سرم بزنم.
🌀زندگی را برای خودش نمی خواست.🌀
✨برای کارهایش خیلیها انقُلت میآوردند و از مصطفی ایراد میگرفتند. بعد از رفتنش به سوریه اوضاع بدتر شد. خیلیها از فامیل کارش را قبول نداشتند و همین قضیه باعث میشد روی پدر و مادرش فشار شدیدی باشد.😔
✨ میگفتند: «چه دلیلی داره مصطفی به جنگی بره که در یه کشور دیگهس؟» هیچکس تصویر درست و دقیقی از اوضاع آنجا و چرایی رفتن مصطفی نداشت.
✨ اولین بار که از سوریه برگشت و همدیگر را دیدیم، متوجه شدم خودسازیهای مصطفی او را شاگرد نمونهی این جنگ کرده.👏 وقتی که حرف میزد مدام با شهدا مقایسهاش میکردم. آنجا بود که فهمیدم سلاح در دست گرفتن و جنگیدن، سیر و سلوک و خودسازی متفاوتی میخواهد. هر بار هم که میرفت و برمیگشت یک مصطفای جدید از سوریه میآمد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
#چهل_شب_چهل_نکته
کربلا؛
مسئولیت است،
بر دوش بیدار شدگانِ حقیقت
تا خفته گان را از خواب غفلت برهانند
و قیام کنند در برابر تاریکی
آری؛معرفت و بصیرت مسئولیت می آورد برای عارف و بصیر در مسیر قرب الی الله که جامعه بشریت را آگاه کند از حقایق و جانهای انس را زنده کند به نور حق...
و در این مسیر بگذرد از جان و مال و عیال و با خون خود تثبیت کند زنده ماندن خط حزب الله را در طول تاریخ...
و به حقیقت،کربلا نقطه اوج این مسئولیت بود بر دوش هفتاد و دو عارفِ بصیر که فریادی زنده کننده شوند برای مومنین و آزادگان و شمشیری برنده شوند بر علیه جبهه ظلم و تاریکی...
#سیداحمدرضوی
#حسینیم
@syed213
4_5936183769928041499.mp3
2.55M
اومدم کمی قدم بزنم
تو هواتون ازتو دم بزنم
اومدم مهمون تو بشم و
یه سری باز به حرم بزنم
🌹🌹🌹
ذکر لب سینه زنهات
حب الحسین یجمعنا
🎙 #سیدرضانریمانی
صوت مراسم سومین سالگرد #شهید_مصطفی_صدرزاده
@syed213
هر لحظه دعا بهر فرج دارم من
این لطف ز ثامن الحجج دارم من
با پای پیاده میروم کرببلا
در هر قدمی ثواب حج دارم من
#حب_الحسین_یجمعنا
@syed213
#شهیدانزندهاندونزدپروردگارشانروزیمیگیرند
#ای_شهـید
ازمیلہ هاے این قفس
نگاهم میرسدبہ تو
تویے ڪہ رهاشده اے
ازهمہ #تیروترڪشهاے گناه
جداشده اے ازاین تن خاڪے
پرواز یادم بده
اے پرستوے عاشق
سلام! صبحت بخیر علمدار...🌹
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سالروز_شهادت
@syed213
❤️بسم رب الشهداء و الصدیقین❤️
🌹« و أفوض أمري إلى الله إن الله بصير بالعباد »🌹
معرفی مختصری از مدافع حرم
🌹#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
فرمانده ی دلاور گردان خط شکن عمار لشکر فاطمیون
با نام جهادی #سید_ابراهیم
🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂
تاریخ تولد: نوزدهم شهریور ماه 1365
محل تولد: شوشتر
وضعیت تاهل: متاهل
فرزندان نازنین به نام #فاطمه خانم و #محمد_علی
🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂
📖 یک برگ از خاطرات دفتر زندگی ❤️#آقا_مصطفی 🌹
روزي كه #محمد_علي متولد شد، #آقا_مصطفي براي چندمين بار مجروح و در همان بيمارستان بستري شده بود. سيد ابراهيم با #شوخ_طبعي هميشگي خود و برای فرار از نگاه پرستاران كه نگران سلامت ايشان بودند و با پهلويي تير خورده نزديك هفت طبقه به سمت طبقات بالای بیمارستان قدم بر داشت. تا #محبت هميشگي خود را نثار #همسرش كند. ❤️
🌹و #شهيد قريب به هشت بار در راه دفاع از حريم اهل بيت با مجروحيت جسمش ،حريم حضرت زينب را #علمدار بود...
🌹 شهادت در تاریخ : ظهر جمعه روز تاسوعا مصادف با آبان ماه 1394
🌹محل شهادت: شهر حلب واقع در سوریه
🌹مزار شریف شهید: گلزار شهدای بهشت رضوان کهنز ( #شهریار )
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🔴 شهید مورد علاقه : #شهید_ابراهیم_هادی
🍂🍂🍂🍂🍂
🌹❤️ #شهید_صدرزاده و یک دنیا معرفت ❤️🌹
و اما چقدر از تو نوشتن #سخت است كه سرمشق از انوار الهي #معصومين داشتي.. ..شجاعت بي حد تو درس گرفته از علمداري بود كه تو فدايي #زينبش شدي. وجودت مملو از عشق و احترام به پدر عزيز و مادر مهربانت، اخلاص عجيبت در كارها و رفتار زبانزد همگان بود و در نهایت همه ي وجودت را براي #عمه_جانِ_سادات "خرج يك كاشي حرم بي بي كردي " اي #شهيد...
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🔴🔴🔴 #سيره و مرام او ...
از نگاه همرزم #شهيد: یکی از مشخصات بارز شهید تاکید بر #نماز_اول وقت بود، و مادر: تو را #ولايي معرفي كرد آنچنان كه همه ميدانستند و #خط_قرمز تو رهبر و آقاي توست...پس اين تو بودي كه مردانه جلوي فتنه گران 88 حضور داشتي و حريم ولايت و كشور را جانانه مدافع بودي...و #اخلاص در عمل را عامل به حرف #شهيد_همت هستي كه در مرام به مانندش بودي
⬅️ روايتي از خواب #مادر_بزرگ شهيد ...
در منزل تنها و در اتاقم حضور داشتم، مصطفی با #لبانی_خندان و سرشار از خوشحالي و با تعداد زيادي #سربند_رنگی نوشته شده، به پيش من آمد. همه سربندها روي شانه او بودن انگار که می خواست به همه، سربند اهدا كند
دو بیتی که بر لبانش جاری بود
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ..... فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی ........ دیوانه که شد هر دو جهان را چه کند
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روایت حاج قاسم سلیمانی از نحوه حضور شهید صدرزاده در سوریه
✅کانال مدافع حرم شهید سید مصطفی صدرزاده( سید ابراهیم)
@syed213
هدایت شده از
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهدید اسرائیل توسط لشگر فاطمیون
لب مرز اسرائیل
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
برای دعوت شدگان کربلای ارباب که به نیابت از #شهید_مصطفی_صدرزاده تشریف میبرند...
@syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا مصطفی سالروز شهادتت مبارک...🌹
#آقامصطفیالتماسدعا
@syed213
eb643c3fe9897e99043285e0ab068dc1cfb57d93.mp3
14.14M
💥مارفتیم جبهه شددانشگاه
شما اومدین دانشگاه شد جبهه 💥
❤ حاج حسین یکتا
گوش بدین تا حالتون جا بیاد
@syed213
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_هفتاد_و_سه
#فصل_ششم_کتاب
#پلهپله_تا_ملاقات_خدا
#از_زبان_هادی_صدرزاده_پسرعموشهیدصدرزاده
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔰 اوایل اگر کسی چیزی میگفت با تندی جواب میداد. چون او میدید آنجا چه اتفاقات و جنایاتی در حال وقوع است، برای همین نمیتوانست سکوت کند.
🔰 به او میگفتند: «به تو چه ربطی داره که میری سوریه میجنگی؟»❓
🔰 یکی از عموهایم که از پانزده سالگی در جنگ ایران و عراق بود، در یکی از دورهمیهای خانوادگی با مصطفی شروع به بحث دربارهی مباحث جنگی کرد و از مصطفی انتقاد کرد. مصطفی هم جواب عمو را داد و این قضیه کمی باعث دلخوری و ناراحتی شد.😔 دیگر هر بار که برمیگشت، جواب حرفهای دیگران را نمیداد و سکوت میکرد.
🔰 تازه بعد از شهادتش همهی ما فهمیدیم در سوریه چه خبر است و او آنجا چه میکرده.😔
🔰 بیشتر وقتها میرفت سوریه. گاهی به خاطر رفاقتی که با هم داشتیم زمان سفرش را به من میگفت. چون خیلی وقتها پیش هم بودیم، دیگران مدام سراغش را از من میگرفتند. من هم چیزی به رویم نمیآوردم تا به موقع خودشان متوجه شوند.
🔰 نوع محبت کردنش خاص بود.💕 هر وقت خانهی پدربزرگ و مادربزرگمان میآمد، عمهها را بغل میکرد و میبوسید. مامانبزرگ را نوازش میکرد. بعد هم پایین پای بابابزرگ مینشست و با روغن زیتون پایش را با آرامش ماساژ میداد.❣
🔰 دائمالوضو بود. محمدحسین برادرش به شوخی میگفت: «داداش چه خبر اونقدر وضو میگیری، رنگت عوض شده!»😉
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213