eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
799 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده شدن زن خرم‌آبادی پس از حضور ۱۸ ساعته در سردخانه بیمارستان! دانشگاه علوم پزشکی لرستان: 🔹ظهر دیروز یک خانم ۴۲ ساله به علت ضعیف شدن علائم حیاتی به یکی از بیمارستان‌های خرم‌آباد منتقل شد و کارکنان اورژانس پس از چندین تلاش ناموفق در زمینه احیا او را به سردخانه منتقل کردند. 🔹امروز صبح پزشک قانونی که برای صدور جواز دفن مراجعه می‌کند متوجه نفس کشیدن این خانم می‌شود. 🔹تیم پزشکی اورژانس پس از انجام مراقبت‌های لازم این فرد را در اورژانس بیمارستان مدنی بستری کردند. fna.ir/ex7fud @syed213
سلام 🤩☺ دوستان امشب در کانال تبادل داریم دوستانی که تمایل دارن با کانال تبادل داشته باشن به ایدی زیر مراجعه کنند @Ya_fatemeh_3130
حواسمان باشد هر گناه یعنی دست دادن به شیطان و پشت کردن به امام زمان(عج) پس به آقا بگوییم: عاشقانه هایم تمامیش برای توست! آقا جان دست دادنم فقط برای شماست 🌷اللهم عجل الولیک الفرج🌷 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب نزدیکیای میدون،اتوبوس راهش رو اشتباه رفت. ما جدا افتادیم.موتور خاموش شد.چند نفری اومدن طرفمون.دوستم رفت روی جدول خیابون شاید اتوبوس رو پیدا کنه که اونا ریختن روی سرم و شروع کردن به زدن. با هر چی که فکر میکنی میزدن توی سرم،بعد هم با قمه زدن.بالاخره یکی خودش رو انداخت روی من و داد زد:بسه بی انصافا کشتینش .صدای آژیر آمبولانسا رو که شنیدم،به زور لای چشمام رو باز کردم.یکی داد زد:بخواید ببرینش ،می کشیمش.دوستم اومد جلو که اون رو هم با چاقو زدن.این رو از فریادش فهمیدم،وقتی داد زد:سوختم،سوختم. بعد دیگه از هوش رفتم وظاهراً از پنج عصر تا یازده شب اون گوشه افتاده بودم.وقتی گذاشتنم توی آمبولانس و شماره تلفن خواستن،تازه به هوش اومده بودم.شماره دایی م فقط یادم اومد،اونم بخاطر اینکه از بچگی حفظ کرده بودم. تو تعریف میکردی و من اشک می ریختم و التماس میکردم:《توروخدا خوب شو آقا مصطفی!》 ■■■ دیگر پا به ماه بودم.هر روز منتظر که دردم بگیرد،اما خبری نبود.آخرین توصیه دکتر،خوردن روغن کرچک بود.شب نوزده رمضان بود،برایم آب میوه گرفتی و با روغن کرچک مخلوط کردی و میخواستی به زور به خوردم بدهی. _شب قدره. نمی خورم!میخوام باهات بیام احیا! با قربان صدقه وادارم کردی بخورم‌.روغن کرچکی را که آب میوه هم نتوانسته بود خوشمزه اش کند سر کشیدم،اما نگران به هم ریختن وضع مزاجم بودم. _آقا مصطفی باید تا صبح همینجا بشینی و از من مواظبت کنی ! تا ساعت یک نیمه شب ماندی،اما یک مرتبه بلند شدی و زنگ زدی به مادرم:《سمیه رو بیارم پیش شما؟》 اول مقاومت کردم بعد تسلیم شدم،اما در دلم نقشه ای ریختم‌.به محض اینکه رسیدیم خانه مامان،جفت پاهایم را کردی توی یک کفش که من هم می آیم‌. مامان گفت:《سمیه،میری مسجد دردت میگیره ها!》 گفتم:《عیبی نداره!》 بیرون مسجد زیر آسمان خدا نشستیم و قرآن سر گرفتیم. آن شب هیچ اتفاقی نیفتاد،ولی بعد از دو روز انتظار زدم زیر گریه:《آقا مصطفی نکنه بچه مون بمیره؟》 رفتیم دکتر بعد از معاینه و گرفتن عکس گفت:《بند ناف پیچیده دور گردن بچه،همین حالا برو بیمارستان!》 ادامه دارد... با ما همراه باشید... @syed213
⚘﷽⚘ 📸لوح| سردار سلیمانی : دفاع از فلسطین عزت و شرف می‌آورد @syed213
⚘﷽⚘ ⭕️ای برادران! قبل از اینکه به جبهه بیایم، میخواست با من با لباسِ نظامی عکس بگیرد؛ اگر شدم، دورش را بگیرید چراکه من او را بسیار دوست دارم💚 👈پ.ن: "فاطمه دقیق" دختر خردسال شهید «علی شفیق دقیق» رزمنده جاوید الاثر و دانش آموز مدرسه ابتدایی با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار تحسین همگان را برانگیخت👌 وی در وصف رزمنده نوشته است: ✍اگر شما گُلی🌷 را در صحرای دیدید خاک آن را ببوسيد ممکن است آنجا دفن شده باشد😭 🌷 @syed213
🍃🌸🍃🌺 💫هنـــوز سرد مـا با نگـاه چشمانـ😍 شما گرم می شود . . . 💫وقتی عقل، ❤️ شود عشق، میشود👌 آنگاه⇜ میشوی......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا