eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
815 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب گفتی:《باورت میشه سمیه؟اونجا آهنگ بچه گونه گذاشته بودن.حاج آقا برگشت،چون عقیده داره صدای آهنگ در روح بچه تاثیر بد می گذاره.》 همان سال،در ماه رمضان،استخری را اجاره کرده بودی و کنار استخر میزی گذاشته بودی برای حاج آقا بطحایی که از ساعت دوازده شب تا نزدیکی های سحر،به مسائل شرعی مراجعان پاسخ دهد.در خانه منتظر می ماندم تا برای سحری بیاید.اگر دیر میکردی سحری نمی خوردم و بدون سحری روزه می گرفتم.حال و روزم را که می دیدی سعی میکردی شب بعد به موقع به خانه برگردی.حتی یک شب با عجله برگشته بودی که ماشین پرشیای بدون خشی را که تازه خریده بودی،صاف برده بودی وسط تلی از شن و ماسه! _با عجله می اومدم که خوابم برد.خوب زهر چشم گرفتی از من خانم! چه باید می گفتم؟مهم این بود که در جاده عشق با چشم هایی باز می راندی. راه انداختن استخر و اداره آن یکی از کارهایی بود که با عشق به آن دست زدی. ادامه دارد.. با ما همراه باشید.. @syed213
⚘﷽⚘ پاسخ قاطع موسوی به هوک: این شمایید که باید دست به انتخاب بزنید 🔹سخنگوی وزارت خارجه خطاب به هوک گفت: این شمایید که باید دست به انتخاب بزنید: یا شکست را بپذیرید و راه احترام به ملت ایران را در پیش گیرید، یا همچنان به تحقیر، منفور بودن و انزوای بیشتر خود ادامه دهید. fna.ir/exo5oq @syed213
⚘﷽⚘ 📲رهبر انقلاب: جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدّی به زن را حقّ خودشان می‌دانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازات‌های سختی را پیش‌بینی کند. @syed213
⚘﷽⚘ ★خیالت برده از ما و ❣خود آسوده می خوابی😌 ★بخواب آسوده، ❣که جز این آرزویم نیست✘ 🌙 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید که داشته باشی دیگه نباشه 😉 صبح که از خواب بیدار میشی دلت❤️ رو بهش بسپار بگو میدونم کنارمی و هوامو داری 🙏 👌تو کارات که افتاد ببین چجوری میکنه😍 @syed213
🌸 امیرالمؤمنین (علیه السلام) : 💐 زمانی که ظهور کند ، زمین چنان برکات و گنج هایش را خارج می کند که دیگر فقیری یافت نمی شود که به آن صدقه دهند. 📙 بحارالانوار ؛ ج53 ، ص338 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @syed213
تمام هفته دلتنگت هستم،جمعه ها غالباً بیشتــر... جمعه ها چشمم به در کمی بیشتر خیره می‌شود کمی بیشتر گوش هایم تیز می‌شود.... و دست هایم کمی بیشتر می لرزد... اما پدرم در مقابل همه ی این کمی بیشترها، و جمعه ها خیـلی بیشتر دلم می‌گیرد... بغض امانم نمی‌دهد وقتی فکر میکنم میشد این جمعه دیگر بیایی و پایان دهی به اضطراب زمین و آسمان ها از نبودنت،،، میشد بیایی و بهانه شوی برای لبخند یتیمانت!! 😭😭 اما من و گناهانم نگذاشت از غربت درآیی و جهانی را از یتیمی و بیچارگی نجات بخشی .... دلم از خودم می‌گیرد و غفلت های بی حدم.... بدترین هم که باشم، باز شما را دوست دارم آنقدر که حس میکنم جمعه های بدون شما نفس کشیدن چنان آب خوردن در محرم سخت میشود....😭 خلاصه آقا امان از جمعه هایی که نیستی......! 🌹 @syed213
⚘﷽⚘ ابتلای ۱۰هزار نفر از کادر درمان کشور به کرونا 🔹معاون درمان وزارت بهداشت: از ابتدای شیوع کرونا تاکنون بالغ بر ۱۰هزار نفر از کادر درمانی اعم از پزشک و پرستار به این بیماری مبتلا شده‌اند. fna.ir/exocyt @syed213
⚘﷽⚘ سردار حاجی‌زاده: محدودیتی در انتقال فناوری دفاعی به خودروسازی نداریم فرمانده نیروی هوافضای سپاه در بازدید از پروژه‌های جهش فناورانه محصولات ایران خودرو: 🔹ما یک صنعت فناورانه دراختیار داریم که بدون محدودیت آماده انتقال آن به صنعت خودروی کشور هستیم. 🔹راه صنعت خودروی کشور از بیرون مرزها نمی گذرد و با تکیه بر دانش ایرانی می‌توانیم پیچیده‌ترین فناوری‌ها را مدیریت کنیم. 🔹صنعت خودرو کشور باید به سمت طراحی و تولید پلتفرم ایرانی، ارتقای کیفیت محصولات، کاهش مصرف سوخت و آلایندگی ها گام بردارند. fna.ir/exocvb @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆😉 ❤️💔 *❤️ آقا جان تمام این سالها که درســـ📖ــــ خواندیم:* "دبیر ریاضی" به ما نگفت که حد تو وقتی شیعیانت به گناه نزدیک می شوند بی نهایت است "دبیر شیمی" نگفت که اگر و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایطــ😍 تو مهیا می شود "دبیر زیست" نگفت که این صدای تپش قلب نیست صدای بی قراری دل برای مهدیست💔..! "دبیر فیزیک" نگفت که جاذبه زمین اشک💦 های غریبانه ی توست..نگفت که جاذبه ی زمین🌎 به همان سمتی ست که تو هستی "دبیر ادبیات" از عشق مجنون به لیلی ، از غیرت فرهاد گفتـــ😐ــــ ، اما از عشق شیعه به مهدی، از غیرتش به زهرا(س) نگفت "دبیر تاریخ" نگفت که اماممان امسال سال چندم غربتش است و اینکه نگفتــ😕 غربت اهل بیت علی(ع) از کی شروع شد و تا کی ادامه دارد "دبیر دینی" فقط گفت که انتظار فرجــ از بهترین اعمال👌 است اما نگفت که انتظار فرج یعنی گناه❌ نکنیم و یعنی گناه نکردن از بهترین اعمال است. "دبیر عربی" به ما یاد داد که اسم خاصی است که تنوین پذیر است! اما نگفت که مهدی خاص ترینـــ🌺اسم خاص است که تمام غربت و😭 تنهایی را پذیرا شده است فدای غربتت آقای‌من❣😔🥺 💖منتظران ظهور💖 ✅ @syed213 🍀 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🍀
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب تو فکر اقتصادی خوبی داشتی.اگر در کاری اراده میکردی،موفق میشدی،هر چند این کار را هم از این جهت به عهده گرفته بودی که صاحب استخر دوستت بود و دوست دیگرت از صاحب استخر چکی داشت که پاس نمیشد و برای زنده شدن پول او استخر را اجاره کردی.در حقیقت میخواستی از ورشکستگی نجاتش دهی. یکبار پرسیدم:《چطور توی کارای اقتصادی میتونی وارد بشی و به سودم برسی؟》 گفتی:《مثه به شطرنج باز اول فکر میکنم و بعد عمل.》 درست بود،بازی شطرنج تو حرف نداشت.حتی پدرم که شطرنجش خوب بود در برابر تو می باخت‌.اگر دل به مسابقات میدادی،حتما مقام می آوردی،ولی فاصله می گرفتی از برد و باخت شطرنج:《تا حد سرگرمی خوبه وگرنه میشه قمار و حرومه!》 در آمد استخر تابستان خوب بود و زمستان بد.در زمستان،تنها هزینه کارکنان در می آمد.گرچه درآمد تو هر چقدر که بود باز سهم من خیلی هم که زرنگ بودم دویست تا تک تومانی بود از هزار تومان تو.بخش بیشتر پولت را برای بسیج،هیئت،کارهای خیریه و شاگردانت هزینه میکردی. ■■■ کارهایت غافلگیرم میکرد،اما دیوانگی هایت را دوست داشتم.تو آدم پیش بینی نشده ای بودی و من تو را با همه ویژگی هایت دوست داشتم.همین که بودی،همین که به صدایت گوش میکردم،طرز صحبتت،تکه کلامت،نگاه کردنت،خندیدنت،نظر دادنت،پیشنهاد ها،طرز فکرت،حتی اخم ها و مخالفت هایت.این اسمش چی بود؟عشق؟اگر عشق،پس من روز‌به‌روز بیشتر عاشقت میشدم.یک شب برای شام همه فامیل دعوت شدیم به پارک جوانمردان‌.بعد شام گفتی:《میای بریم کمی قدم بزنیم؟》 فاطمه را بغل کردم و رفتیم تا قدم بزنیم. در حال قدم زدن بودیم که تلفنت زنگ زد. حاج آقا بطحایی بود که همراه خانمش از مشهد آمده بودند تهران و حالا میخواستند بروند قم.گوشی را که قطع کردی گفتی:《میای اونا رو برسونیم قم؟》 _الان؟با بچه؟من فقط یک پیراهن اضافه برای فاطمه همراهمه! _مهم نیست!اگه لازم شد سر راه میخریم،فقط سریع راه بیفت! از مهمان ها که با تعجب نگاهمان میکردند،خداحافظی کردیم و رفتیم دنبال سید بطحایی و خانم و بچه‌شان و آنها را سوار کردیم و رفتیم قم .نیمه شب رسیدیم خانه مادرزن سید. ادامه دارد... با ما همراه باشید... @syed213
⚘﷽⚘ 🎨 لوح | تلاش فکری و عملی مجلس، برای معیشت طبقات ضعیف 🔹رهبر انقلاب: در حال حاضر، اقتصاد و فرهنگ در صدر فهرست اولویّتهای کشور است. در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمده‌ی مشهود، باید اذعان کنیم که در دهه‌ی پیشرفت و عدالت، نمره‌ی مطلوبی درباب عدالت به ‌دست نیاورده‌ایم. این واقعیّتِ ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف، به مثابه‌ی اولویت، وادار سازد. (۹۹/۳/۷) @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🔴 ‏دنیا رو ببین ، چرخید و چرخید و در قلب آمریکا ملت معترض عکس ‎ و ‎ رو سر دست گرفتند و داد میزنن سردمداران آمریکا تروریست هستند . میگن خون مظلوم میجوشه همینه ها ‎ "علی مختارزاده" @syed213
چہ مےفهمیم #شهادت چیست مردم ؟ #شهیـد و همنشینش ڪیست مـردم ؟ تمام جستجومان #حاصلـش این شد: شهـادت #اتـفاقـے نیست مـردم #شهید_مصطفی_صدرزاده ❤️ #شب_بخیر_علمدار 🌙 #شبتون_شهدایی😉☺️ ❤️ @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رِفیق ... برایِ #شهید شدن ، هُنَر لازم است... هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس.. هُنَرِ بِه خُدا رسیدن... هُنَرِ تَهذیب... تا هُنَرمَند نشی، #شهید نِمیشی!! رفیق هنرمندم صبحت بخیر 😉 رفیق هنرتو بهم یاد بده که من بی هنرم😔 #صبحتون_شهدایی😍 ❤️ @syed213
امام علی علیه السلام: آنچه از دنیا در کف توست پیش از تو صاحبی داشته، و پس از تو به کسان دیگر می رسد 🗣 📚‎‌‌‌ @syed213
رســـول خـدا می فرماید؛ خوشـــابہ حاݪ ڪــسی ڪه بـــه حــضور <قائـــــم> برســــد درحالے که از قــــیام اونیـــــز پیــــرواو باشــد. بحارالانوارمجلسےج۵۲ص۱۳۰ @syed213
⚘﷽⚘ ⭕️ اطلاعیه مهم خانواده شهید حدادیان 🔸باعرض سلام خدمت ادامه دهندگان راه شهدا و امت حزب الله و تمامی کسانی که از (اسفند ۹۶) زمان شهادت شهید محمدحسین حدادیان و سه پرسنل ناجا که توسط فرقه ضاله درویشی نعمت اللهی گنابادی بشهادت رسیدند در کنارمان بوده اید. 🔺دوستان زیادی پیگیر رسیدگی قضایی این پرونده بودند که نتیجه بشرح ذیل اعلام میگردد: ۱.با توجه به نفوذ در بعضی از دستگاه های دولتی(اطلاعاتی) و قضایی ( دادگستری)، سران این فرقه حتی تا کلانتری هم احضار نشدند. ۲.متهم ردیف اول به هیچ عنوان شناسایی نشد. متهم ردیف دوم توسط بازپرس محترم امور جنایی شناسایی شده و قرار محاربه برای ایشان صادر شد ولی در مرحله دادگاه و تجدید نظر این متهم تبرئه گردید. لذا با توجه به نفوذی که اعلام شد توقع رسیدگی عادلانه را نداشته و نداریم ولی تا خون در رگ هایمان جاریست و به پشتوانه شما مردم دلسوز و عزیز شهیدپرور، دست از مبارزه با این فرقه ضاله بر نمیداریم و گزارش کاملی نسبت به رسیدگی به این پرونده را جهت اطلاع و دستورات لازمه تحویل بیت مقام معظم رهبری ارائه مینماییم. "خانواده شهید فتنه دراویش محمدحسین حدادیان" @syed213
⚘﷽⚘ ⭕️ معترضان در آتلانتا مرکز ایالت جورجیای آمریکا شیشه دفتر خبری سی‌ان‌ان را (در اعتراض به قتل یک جوان سیاهپوست به دست پلیس آمریکا) شکستند @syed213
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب شب آنجا خوابیدیم وفردا سید و خانمش وسایلشان را جمع کردند و عازم نجف شدند.ما هم رفتیم حرم زیارت و بعد هم بازار.یک چادر عربی برایم خریدی که مدام می گفتم:《آقا مصطفی من از این چادرا سر نمیکنم.》و تو اصرار میکردی:《اتفاقا خیلی بهت میاد!》 بعد هم مرا بردی رستوران،ناهارمان را که خوردیم راه افتادیم‌‌.نزدیکی های حسن آباد تسبیحت را درآوردی و استخاره پشت استخاره :《چیکار میکنی آقا مصطفی؟تصادف میکنی ها!》 _میای بریم مشهد؟خوب اومد! _مشهد؟اونم حالا؟انگار خبر نداری دو روز دیگه عروسی سجاده،هنوز لباسم رو پرو نکردم! _اما امام ما رو طلبیده،سه بار گرفتم،هر سه بار خوب اومد! به بزرگراه آزادگان که رسیدیم،به جای اینکه به طرف شهریار بپیچی ،پیچیدی طرف اتوبان امام رضا ع و رفتی به طرف مشهد.یک شب آنجا ماندیم،صبح رفتیم زیارت و چرخی در مشهد زدیم و دوباره حرکت به سوی تهران.هر جا صدای اذان می شنیدی،می ایستادی برای نماز.نرسیده به آزادی،بزرگراه فتح،پارک المهدی نگه داشتی و صندلی ات را عقب دادی و خوابیدی.هر چه گفتم دو قدم مونده به خونه،گفتی:《نای حرکت ندارم،نذار مسافر امام رضا ع تلف شه.》 وقتی چیزی را میخواستی،کسی نمی توانست رای تو را بزند.پشت فرمان خوابت برد و من بچه به بغل پلک نزدم.همانطور که نگاهت میکردم ،سعی میکردم حدس بزنم داری چه خواب خوشی می بینی که گوشه لبت اینطور لبخند پر پر میزند‌. ■■■ جنگ در سوریه مدت ها بود که شروع شده بود و این حال تو را بد میکرد.حالا ذهنت از استخرداری و برنج فروشی و رفتن به پایگاه و درس و مشق رفته بود سراغ سوریه. _باید هرطور شده برم پدر تکفیریا و داعش رو در بیارم! نگرانت بودم.از این فکر تازه،از این خیره شدن به اخبار تلویزیون،از این عشقی کع ممکن بود بال و پرت را بسوزاند. زمزمه هایت شروع شد:《سمیه با یک نفر از اهالی شهر ری آشنا شده ام که در سوریه برای رزمنده ها غذا تدارک می بینه.میخوام همراهش برم.》 _یعنی میخوای بری غذا درست کنی ؟تو یک نیمرو بلد نیستی درست کنی آقا مصطفی ! _بحث غذا درست کردن نیست،بحث رفتنه! _نمی فهمم ، میخوای بری بجنگی ؟ _نه بابا!همین که توی آشپزخونه باشم،بالای سر سرآشپز و آشپزخونه. ادامه دارد... با ما همراه باشید... @syed213