eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
810 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️:↯ حیـــــفہ نماز اول وقت مون از دست برهツ امام حسن عسکری(؏) فرموده اند:↯ «موسی بن عمران با خداوند سخن گفت و از پروردگار خویش پرسید: خدایا! پاداش کسی که نمازش را اول وقت می خواند چیست؟ خداوند تبارک و تعالی فرمود: خواهش و خواسته او را برآورده می کنم و بهشت را بر او مباح می گردانم.» 📿 🙏 🕊@syed213
🌹 امام حسن عسکری(ع): در زمان غیبت مهدی(عج) هيچ کس نجات پيدا نميکند غیر از دو دسته: اول: شیعیان ثابت قدمش دوم: دعاکنندگان فرجش @syed213
جزیره مجنون جایی است که بچه های زیر لب زمزمه می کنند: رويِ اين دستم بر روي آن دستم آه !!! بفرستم كدامش را براي ؟!😭 @syed213
•﷽• يکــ۱ـےمـےپرســ؟ـد انــ:)ـدوه تو از چيستـــ!! سبب ساز سکـــوت مبهمت ڪيـست؟ برايــش صادقانه مي نويســــم: براے آنڪه بايد باشد و نيســت ♥️ @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین صدای شهید مصطفی صدرزاده هنگام عملیات 😔😔 من الان چپ و راستم پره داره سانت سانتی میزنه مفهومه سید داوود... @syed213
♥️:↯ حیـــــفہ نماز اول وقت مون از دست برهツ (؏):↯ «ملك الموت دࢪ هنگام مردݩ، شیطان ࢪا از محافظ بࢪ نماز دوࢪ مے ڪند و شهادت به یگانگے خدا و نبوت پیامبرش ࢪا در آݩ هنگامہ بزرگ بہ او تلقیݩ می نماید.» 📿 🙏 🕊@syed213
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب می گفتی:《فاطمه هم به تو رفته.موبه‌مو!پله اول،پله دوم!》 زود رنج و عصبی شده بودم و حساسیتم بالا رفته بود.شده بودم گل قهر و ناز،به کلامی می رنجیدم و در خودم فرو می رفتم.شب تولد سارا،بچه خواهرت بود.همه بودند.شمع که خاموش شد و کیک بریده شد،فاطمه بهانه گرفت :《تولد من بابا نبود،تولد سارا باباش هست!》 _عوضش بابا جان تو رو برد پارک! _من بابای خودم رو میخوام! به خانه که آمدیم تلفن زدم و تو با فاطمه صحبت کردی اما آخرش گفتی:《عزیز این تویی که باید بچه رو آروم کنی!》 دو روز بعد محمدعلی بغلم بود.جلوی آینه شمعدان سر طاقچه ایستاده بودم،در حالی که با تو تلفنی حرف میزدم،فاطمه شکلک در می آورد و محمدعلی غش غش می خندید.بغض کردی:《سمیه،تورو به خدا دیگه این کار رو نکن!خیلی اذیت میشم وقتی صداش هست و خودش نیست!》 چی شده بود که اینقدر حساس شده بودی؟خیلی حرف ها آمد به زبانم،اما نوک زبانم را گاز گرفتم و نگفتم.آن روز تلفن را قطع کردم.چیزی داشت اتفاق می افتاد که نمی دانستم چیست،اما مثل شب پره ای دور سر من و بچه ها می گشت.تصمیم گرفته بودم بروم کلاس رانندگی.راجع به این موضوع چیزی نگفتم،میخواستم سورپرایز بشی.البته اجازه اش را خیلی پیش تر ها گرفته بودم.رفته بودم آموزشگاه منتظر تا ماشین بیاید و تمرینم را شروع کنم.پیام دادی:《به من زنگ بزن.》 زدم. پرسیدی:《کجایی؟》 خواستم نگویم،ولی نمی توانستم دروغ بگویم:《بیرون!》 _کجا و چه میکنی؟ _اومدم آموزشگاه رانندگی! _جدا؟آفرین!الان چه مرحله ای هستی؟ _آیین نامه رو آزمون دادم،قبول شدم،میرم فنی. _دستت درد نکنه خانمم! _از دست تو مجبور شدم! _چند وقت بود به تو می گفتم برو،ولی گوش نکردی! _من راننده شخصی داشتم.حالا هم دلم میخواد بیشتر با تو باشم! _جدا از شوخی،لازمت میشه! _حالا تو کجایی؟ _توی پادگان،بچه ها رو آموزش میدم.نگران نباش،جای من امنه! میخواستم موضوعی رو بهت بگم.یکی از بچه ها خواب دیده حضرت زهرا س بهش گفته مرحله اول رو شما بگذرونید،مرحله دوم خودم فرمانده شما هستم.از این حرف خیلی انرژی گرفتیم. _حالا مرحله اول را گذروندید؟ _بله تموم شده،از این به بعد دیگه کار خود بی بی‌یه. _تو که میگفتی سر شصت روز میای،حالا که شده هفتاد روز! _باید این "فوعه و کفریا" رو آزاد کنیم بعد بیام.هر دو محله شیعه نشینه! صحبتمان به درازا کشید،طوری که دوبار گوشی ام را شارژ کردم.از همین فاصله از حرف هایت انرژی می گرفتم.بالاخره دل کندم تا بعد. شبی دوباره زنگ زدم.گوشی ام دو سه هزار تومان شارژ داشت.با بی سیم صحبت میکردی.از من خواسته بودی با هم پیام تصویری داشته باشیم و به اصرارت این برنامه را روی گوشی نصب کرده بودم.از وقتی از سوریه برگشته بودم بی تابی ام بیشتر شده بود.حالا پول تلفنی که برای این مدت داده بودم،عجیب و غریب بود.فقط یک آدم مجنون این کار را میکرد.پرسیدی:《کار پایگاه چی شد؟》 قرار بود یک سری کارهای قرآنی در مسجد‌ انجام بدهم که از من پرسیدی چه کردم.برای مدرسه فاطمه هم قرار بود ایستگاه صلواتی داشته باشیم و تعدادی کبوتر کاغذی درست کنم و روی آن ها مطالبی بنویسم.آن شب درباره این کبوترها گفتم،کبوترانی که با قیچی بال هایشان را چیده بودم و با ماژیک قرمز باید روی آنها شعار می نوشتم. ادامه دارد... با ما همراه باشید... @syed213
ماه‌میداݩدومݩ حاݪ‌مࢪا دوراز تو...! 🌙 🕊@syed213
اولِ صبح ;پس از گفتنِ یڪ بسم اللہ از دل و جان تو بگو: حسیـــن یا ثاراالله.... ♥️ 🕊@syed213
راه را گم کرده ام آواره و تنها شدم یاد نبودم غرق در شدم أَیْنَ فَرَجُکَ الْقَرِیب ...🌱 🌷 💛 اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم🌸☘ 💛 @syed213💛
🔻امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: 🔸در سالم بودن آدمى، همين بس كه عيوب ديگران را كمتر در ذهن خود نگه دارد 🔹حَسبُ المَرءِ... مِن سَلامَتِهِ قِلَّةُ حِفظِه لِعُيوبِ غَيرِهِ 📚ميزان الحكمه جلد٨، ص ٣٣٢ @syed213