بسم رب الشهدا🌹
همراه با خاطرات مادر ❣
شهید #مصطفی_صدرزاده
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣
ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔
که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣
الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔
که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭
بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔
مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید.
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده
#مادرانه
#خاطرات_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده
➖➖➖➖➖➖➖
✅ کانال #شهید_مصطفی_صدرزاده ( با نام جهادی سید ابراهیم)
✅ @syed213
بسم رب الشهدا
.
.☑️ «نقل از مادر بزرگوار شهیدمصطفی صدرزاده»
.
.
⚫️این روزها مرا به زمانی می برد که مصطفی را درسن چهارسالگی نذر حضرت اباالفضل کردم.
و خودش از کودکی برای محرم آرام و قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید .
.زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو هم توی دسته عزاداری راه بدن ، یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭
ومی گفت خواب رفتم جاموندم،
.یازمانی که در سن نوجوانی رفت لباس عید بگیره ولی لباس مشکی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣
. و یا سال 88 که در روز عاشورا بی حرمتی دید و تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔
.
▪️تمام این خاطرات مرا بی قرارش می کند و یقین پیدا میکنم که آمدنش در پنجم محرم و رفتنش در نهم محرم و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭🌹
#حسینیه_شهید_صدرزاده
#مادرانه
➖➖➖➖➖➖➖
#شهید_مصطفی_صدرزاده ( با نام جهادی سید ابراهیم)
@syed213