eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
815 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
روز دیدارمصطفی سر رسید . و قرار بود پیکرش رو برای دیدار عمومی در حسینه معراج برگزار کنن. من از قبل با مصطفی سری تو سرها داشتیم و دیداری هم که پیشکسوتان گروهان باهنر گردان عمار در بهشت داشتیم مصطفی رو دعوت کردیم و این ارتباط او با عزیزان برقرار شده بود. من هم بعد رفتن او به سوریه با خانواده شون در تماس بودم. روز قبل شهادت داستان عجیبی پیش آمدکه الان وقت بیانش نیست .پیکر یک هفته طول کشید تا بدست خانواده برسه و من دا یم در منزل ایشان بودیم و با تاکید پدر و خانواده قرار شد کلیه امورتشیع به عهده بنده باشه . بخاطر همین هم خانواده مصطفی هر جا خواست بره خودم میبردم . اون روز خانم آقا مصطفی و پدرشان و مادرش شهید حسن قاسمی دانا و فاطمه خانم و آقا محمدعلی رو با خودم بردم معراج . لحظه موعود سررسید و پیکر رو حمل کردن به حسینه .پرچم ایران رو تابوت بود .و کسی تا اون لحظه پیکر رو ندیده بود .(البته روز قبل که پیکر رسید من بطور اختصاصی پیکر رو دیده بودم . پیکر و صورت آقا مصطفی خیلی طبیعی بود با همون لباس که لحظه تیر خوردن تنش بود ) . ولی وقتی روی پیکر رو زدن کنار من که هنگ کردم . برای تغسیل و کفن پیکر رفته بود غسالخانه . در حین تغسیل گویا از سینه و دهان مصطفی خون جاری میشه و هر کاری میکنن خون بند نمیاد. بخاطر همین دهان و بینی او را با پنبه پر کردن که دیدن این چهره برای من که قابل قبول نبود .گذشت تا اخر مراسم رسید و همون نفرات رو سوار کردم داشتم از درب معراج بیرون میزدم که خانم آقا مصطفی گفت : حاج آقا .....ببینید فاطمه چی میگه .!!!!! در همون حال حرکت از فاطمه پرسیدم چی شده عموجان چی میخای ؟!!! با هقهق ریز گفت این که بابای من نبود !!!!😭 من انگار ی پتک زدن تو سرم .! در حرکت ماشین رو نگه داشتم تا درب معراج بسته نشده بود عقب رفتم و کنار ساختمان اداری ایستادم و از دوستان خواستم اقای رنگی رو صدا کنن (آقا رنگی مسئول معراج شهدا هستن ) اقای رنگی امد گفت چی شده حاجی .گفتم ببین فاطمه خانم چی میگه . ایشان از همون سمت از فاطمه خانم پرسید چی شده عمو جان چی میخای !!! فاطمه هم با همین حال گفت این بابای من نیست .اقای رنگی دیگه هیچی نگفت . انگار خودش هم از اون چهره شهید راضی نبود گفت شما برید من زنگ میزنم دوباره بیایید برا دیداری خصوصی . فقط خانمش با فاطمه خانم . به میدان حسن آباد نرسیده بودم اقای رنکی زنگ زد . گفت پیکر دوباره خون ریزی کرده باید بره برای تغسیل مجدد . فردا ساعت 11 بیایید برای دیدار فردا مجددا با خانم آقا مصطفی و مادر شهید حسن قاسمی دانا و برادر خانم آقا مصطفی رفتیم معراج . پیکر رو آوردن و با احتیاط خود اقای رنگی روی پیکر رو باز کرد . چشمم به جمال آقا مصطفی که افتاد گفتم خدا رو شکر . این چهره با چهره دیروز که دیدیم خیلی فرق کرد . و به چهره اصلی نزدیک تر شده .خدا کنه فاطمه خانم هم به پذیرن خانم آقا مصطفی فاطمه خانم رو صدا زد تا پدر رو ببیند و ....از او سوال کرد بابا رو دیدی ! خوشکل شده نه !😭 فاطمه هم تایید کرد که این پدر اوست . کفنی که تهیه شده بود رو آوردم و دوباره بر میکر پیچیدیم و وداع صورت گرفت . بعدا اقای رنگی میگفت تا بحال چنین صحنه ایی رو ندیده بودم . اگر اینکار صورت نمیگرفت و رضایت فاطمه خانم رو جلب نمی کردم انگار که هیچ کاری نکردم برای شهید . و تا ابد دین گردن میماند .
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
اینم عکس هایی که ایشون برامون فرستادن از فاطمه خانم و همسر شهید توی معراج شهدا و برای بار اول هست که منتشر می شوند عکس ها 👌🏻 اگه شما هم خاطره ای دارین و دوست دارین بازگو کنید با ما برامون بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب _اون گوشه فرش رو بزن بالا. بعد ها که جایش را یاد گرفتی دیگر نمی پرسیدی و خودت میرفتی سراغش،اما من هم جایش را عوض میکردم. آه آقا مصطفی ،عزیز دل،این پول،پول خودت بود،فقط میخواستم زن بودنم را نشان بدهم. ■■■ هر دختری دوست دارد وقتی باردار میشود یکی از اولین کسانی که خبردار میشود ،مادرش باشد.دوست دارد به خانه پدرش برود،در گوشه ای از اتاق،آنجا که آفتاب روشنش کرده،دراز بکشد و حس کند در گهواره است.دوست دارد مادرش نازش را بکشد و بگوید:《بلندشو،بلند شو دختر،باید زیرت جا بندازم!مبادا پک و پهلوت رو سرما بدی!》 هر دختری دوست دارد مادر بالای سرش بنشیند،موهایش را نوازش کند و بپرسد:《کِی بریم برای خرید سیسمونی،دیگه وقتی نداری ها!》 اما من از این چیز ها در میرفتم.آنقدر نگفتم تا وقتی که پدربزرگ بعد از یک بیماری سخت،بستری شد بیمارستان و بعد هم فوت کرد و رفتیم دیلمان برای خاکسپاری.وقتی بابا بزرگ خوب و مهربان را با دنیایی خاطره گذاشتیم زیر خاک،گریان و نالان سوار ماشین شدیم و راه افتادیم طرف سیاهکل.من با ماشین پدرم و تو با ماشین برادرم.ماشین شما در آن هوای بارانی جلو بود و ماشین پدرم دنبال شما.وقتی برای یک لحظه بین ما فاصله افتاد،بعد از مدت زمان کمی متوجه شدید و آمدید سراغمان.تصادف کرده بودیم.آنجا بود که سراسیمه دویدی طرف ماشین و رنگ و رو پریده گفتی:《سمیه؟》و مامان داد زد:《مصطفی جان ،هول نکن،بچه چیزی ش نشده!》 در همان راه به او گفته بودم.گفته بودم تا غصه اش کم شود.تو داد زدی:《بچه فدای سر سمیه!خودش چطوره؟》 آنجا نشان دادی که چقدر دوستم داری.با وجود حال بدی که مامان داشت،گل از گلش شکفت.کدام مادری است که از روابط خوب بین دختر و دامادش شاد نشود؟ ■■■ ماه های اول بارداری افسرده بودم و بیشتر دوست داشتم گوشه ای دراز بکشم.حالم خوش نبود،اما بعد شدم یک پارچه انرژی.یک روز آمدی دیدی رفتم نشستم بالای اُپن آشپزخانه و نخود و لوبیا پاک میکنم و یک روز دیدی همان جا گوشت خرد میکنم. _اون بالا چه میکنی؟نکنه سرگیجه بگیری و بیفتی؟ ادامه دارد... با ما همراه باشید... @syed213
⚘﷽⚘ 💖💖💖💖💖 🌺🌺🌺🌺 💖💖💖 🌺🌺 💖 و آن ها چفیه بستند تا بسیجی وار بجنگند من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم! آن ها چفیه را خیس می کردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود من چادر می پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم! “بانو چادرت را بتکان قصد تیمم داریم. حرف شهدا👇👇 🌺🌺🌺🌺 @syed213 🌺🌺🌺🌺
کشف محموله سنگین موادمخدر توسط مرزداران سیستان و بلوچستان 🔹فرمانده مرزبانی سیستان و بلوچستان: مرزداران هنگ مرزی میرجاوه در عملیاتی، ضمن توقیف دو دستگاه خودرو تویوتا، مقدار یک تن و ۹۲۷ کیلوگرم انواع موادمخدر شامل یک تن و ۵۹۷ کیلو گرم تریاک، ۱۰۰ کیلوگرم هروئین، ۳۹ کیلوگرم مرفین، ۶۷ کیلوگرم حشیش، ۳۹ کیلوگرم شیشه و ۸۵ کیلوگرم کراک کشف کردند. fna.ir/ex6d78 @syed213
دعای جوشن کبیر.pdf
694.3K
⚘﷽⚘ 📜متن کامل دعای جوشن‌کبیر به همراه ترجمه فارسی ◾️التماس دعا @syed213
دلــم گـرفتـه بـرایـت ... ولـی ... فــدای ســرت.... #دلتنگتم_رفیق😭 التماس دعا شبتون شهدایی 👇👇 @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی صبـح می‌دهید و گنجشک‌ ها از طراوت شما پرواز می کنند ... حسودی‌ ام می‌ شود به دل هایی که هر صبـح بدرقه‌ تان می‌ کنند . . . #سلام ✋ صبحتون شهدایی 👇👇 @syed213
⚘﷽⚘ 📸 پیروی از امیرالمؤمنین (ع) 🔹اگر همان قدری که مردم به عدالت، انصاف، شجاعت و ظلم ستیزی امیرالمؤنین علاقه دارند، در مقام عمل هم خود را به این خصوصیّات نزدیک می‎کردند، دنیا گلستان می‎شد. @syed213
🌸 🌸 امیرالمؤمنین علی عليه السلام : 💠اِيـّاكَ وَ مـُصـادَقـَةَ الْكـَذّابِ فـَاِنَّهُ كـَالسَّرابِ. يـُقـَرِّبُ عـَلَيـْكَ الْبـَعـيـدَ وَ يـُبـَعِّدُ عـَلَيـْكـَ الْقَريبَ..💠 🌿از دوسـتـى دروغگو بپرهيز، كه او به سان سراب است ، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نماياند..🌿 ✨ ، ح 37، ص 1105 @syed213
ای کاش امروز نسیم صبحگاه سلام و عرض تسلیت مارابه شمابرساند مولا جان... به خون‌خواهی پدر غریبت برگرد عاشقانت باجان ومالشان آماده‌اند فدایت شوند بحق علی ع اللهم عجل لولیک الفرج🤲 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تجمع مردم مسلح آمریکا مقابل مجلس ایالتی «میشیگان» در اعتراض به محدودیت‌های کرونایی @syed213
🔴 ولی بازم دم گرم که کاری به بچه ها نداره @syed213
مداحی آنلاین - آی شیعه ها گریه کنید - کریمی.mp3
4.24M
🔳 (ع) 🌴آی شیعه ها گریه کنید 🌴بابا جان مرو مرو 🎤 •┈┈••✾•🌷🍃🖤🍃🌷•✾••┈┈• @syed213 •┈┈••✾•🌷🍃🖤🍃🌷•✾••┈┈•
صلّی الله علیه و آله فرموند : اگر تمامی درختان قلم و دریاها مرکب و جنیان حسابگر و انسانها نویسنده شوند ، نمیتوانند علیه السلام را جمع آوری کنند ... 🔻ارشاد القلوب ۲ / ۲۰۹ @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمتی از کتاب تقدیم نگاه مهربونتون🌺🌺
زندگی نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده کتاب _نه بابا!خوب خوبم! _بچه عزیزه،اما مادرش عزیزتره ها! _حالا بذار بیاد،اون وقت معلوم میشه خاطر کی رو بیشتر میخوای! _به تو ثابت میکنم لب بود که دندون اومد! _جوجه رو آخر پاییز میشمرن آقا مصطفی! اما آخر پاییز رسید و معلوم شد که تو راست می گفتی:《با همه عشقی که به بچه ها دارم ،حاضرم اونا رو به خاطر تو قربانی کنم.می فهمی سمیه؟》 در طول دوران بارداری حواست بود چه ویاری دارم.مدام هم سفارش میکردی :《دولا نشو سمیه !تقلا نکن سمیه!بذار بردار نکن سمیه!》 اما همه اینها تا وقتی بود که کارهای مهم،از آن نوع کارهایی که خودت میگفتی:《اگه سرم بره قولم نباید بره》،برایت پیش نمی آمد.اسفند ۱۳۸۷ بود و قرار بود خانه تکانی کنیم.عید روز شنبه بود و من برنامه شستن دیوارها و آشپزخانه را گذاشته بودم برای روز پنجشنبه آخر سال که تو هم باشی.بعد یک شام خوشمزه و چای داغ گفتم:《آقا مصطفی،فردا باید بمونی برای تمیز کردن دیوارای اتاق و آشپزخونه!》 _من که فردا نیستم! _نیستی؟پس دیوارا رو کی باید بشوره؟ _فردا پنجشنبه آخر ساله و باید با حاج آقا بریم گدایی! _گدایی؟ _بله برای مسجد،طبق معمول سنواتی.صدای من بلنده و کمک میگیرم،کمک مردمی! با ناراحتی گفتم:《چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه!》 _ولی من باید برم! و رفتی.به همین سادگی. در فاصله ای که نبودی با سجاد به خرید رفتم.یک بلوز آبی روشن،یک شلوار طوسی و یک جفت کفش قهوه ای برایت خریدم.حتی شلوار را هم به پای او میزان کردم و دادم خیاط کوتاهش کرد.میدانستم نه بلوزی میپوشی که به تنت بچسبد و نه شلواری که فاقش کوتاه باشد. نه رنگ جیغ و نه کفش نوک تیز.برای همین،خرید کردن برایت آسان بود.آنها را کادو پیچ کردم.شب که آمدی کادویت را دادم و تو هم آنها را پوشیدی و تشکر کردی.دیگر ناراحتی نماند،چون این یک قانون نانوشته بین ما بود که قهر بی قهر. ادامه دارد... باما همراه باشید... @syed213
چشمانم را میبندم به امیدی که تو را با آن خنده های ریز کودکانت در رویایم ببینم 😔 #شبتون_شهدایی @syed213
⚘﷽⚘ 📸 لوح|جنایت واردات رهبر انقلاب: 🔹یکی از کارهای لازم ،منع جدّی واردات بی‌رویه است. یک دستگاهی می‎گوید که ما وسیله ای را درست کردیم به یک سوّم قیمت، امّا فلان دستگاه دولتی که به این وسیله احتیاج دارد، میرود با تولیدکننده‌ خارجی قرارداد میبندد، وارد می‎کند. 🔹اگر این کار در یک موارد مهمّی انجام بگیرد، باید اسمش را گذاشت جنایت، خیانت. ۹۹/۲/۱۷ @syed213
⚘﷽⚘ ⭕️ توئیت واحد سلامت مصاف به مناسبت سالروز تأسیس رژیم صهیونیستی ✍️ ما عهد بستیم که با تولید علمی که با تومورهای بدخیمی چون شما صهیونیست ها مبارزه می کند، دنیا را جای بهتری برای زندگی کنیم. دنیای سالم، دنیایی ست بدون شما، دشمنان لبخندهای کودکان بی‌گناه. @syed213
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا