eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
35.4هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
409 فایل
کانال رسمی مجموعۀ مستقل و مردمی تبیین (ارائه دهنده و مجری اولین سیر مطالعاتی آشنایی با منظومۀ فکری رهبر انقلاب) پایگاه اطلاع‌رسانی: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی فنی: @support_tabyin روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
ایمان و تعبد منبع لایزالی است که انقلاب اسلامی از آن تغذیه کرده وخوشبختانه از خیلی از آسیب‌ها دور مانده است. جایی که علم در آنجا پیاده وناتوان است، ایمان، کشورها را نجات داده وملت‌ها را از اسارت خارج کرده است. ایمان، تسلط بدی‌ها و زشتی‌ها و ستم‌‌ها را زایل کرده است. @daghdaghehayefarhangi @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
پدرم ما را عادت داده‌ بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهره‌گیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایام ماه محرم و همچنین ماه‌های تابستان هم بهره می‌گرفت. در هفت روز اول ماه محرم برای من درس می‌گفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضه امام حسین علیه‌السلام می‌رفت. چیزی را به نام تعطیلی تابستان قبول نداشت و می‌گفت: ما در نجف علی‌رغم هوای طاقت فرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه می‌دادیم؛ بنابراین تابستان‌ها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود. @t_manzome_f_r مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری
توحيد عبارت است از حاكميت الله بر زندگى انسان‏‌ها، نه فقط اينكه انسان معتقد باشد كه يك خدايى هم هست. خب! خود كفار قريش مگر معتقد به خدا نبودند؛ البته آن‌ها شريك قائل بودند براى خدا، آن شركا را هم شفعاى خودشان مى‏‌دانستند پيش پروردگار. توحيد به آن حادّ معناى توحيد، عبارت از اين است كه در جامعه حاكميت خدا باشد، خب حاكميت خدا به چيست؟ حاكميت خدا به اين است كه اولاً؛ قوانين الهى در جامعه جارى بشود، آن چيزى كه قانون الهى است، او در جامعه اجرا بشود نه قوانين خاصّ آمريكا يا قوانين خاصّ شوروى يا قوانين غربى و قوانين بشرى، قوانين منطبق باشد با كتاب الله... هر نوع سلطه معنوى و مادى از نظر اسلام بر انسان‏‌ها ممنوع است؛ هم سلطه فكرى و هم سلطه مادى؛ مادامى كه منتهى به خدا نباشد: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ يعنى سلطه فكرى و روحى رهبان و احبار هم ربوبيت است و ممنوع است؛ سلطه مادى فرعونى هم ربوبيت است و ممنوع است. و حكومت، حق ذات مقدس پروردگار است بر انسان‏‌ها و لا غير. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر انسانی باایمان باشد، قدر و ارزش و مقدار پدیده‌های مادی و توانایی‌‌های آن‌ها را می‌شناسد و درباره آن‌ها نه زیاده‌روی می‌کند و نه کوتاهی. @daghdaghehayefarhangi @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت می‌کرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب می‌کرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم. هر گاه در مورد درسی که می‌خواندم، اظهار نظر می‌کردم، پدرم خیلی خوشحال می‌شد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، می‌گفت تو مجتهدی و قدرت استنباط داری. با برادرم مباحثه می‌کردم. پس از مباحثه پدرم ما را به اتاق خود می‌خواند، از ما پرسش می‌کرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح می‌داد. ... به خاطر هیبت و جدیت پدر در اثنای درس و مذاکره، من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم! بی‌شک این تندی و خشم پدر هر‌چند جنبه‌هایی منفی داشت، اما منکر جنبه‌های مثبت آن نمی‌توانم بشوم؛ زیرا این سختگیری ما را منضبط بار آورد. @t_manzome_f_r مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری
مسئله حكومت در اسلام يك شكل بسيار زيبا و با شكوهى دارد. اساساً از نظر اسلام افراد بر يكديگر حكومت نمى‏‌توانند بكنند؛ بشر آزاد است. حاكم حقيقى بر بشر خداست؛ منتهى حكومت خدا بر مردم، بايد به شكل حكومت يك انسان بر مردم كه بر طبق معيارهاى الهى باشد تجسّم پيدا كند؛ بدون آن حكومت خدا بر مردم معنا ندارد. اين انسان، پيغمبران الهى هستند كه براى حاكميّت [در] بين مردم آمدند و در غيبت پيغمبران، جانشينان، اوصياء، فقهای امت، دين‌شناسان، آگاهان، آن كسانى كه منصب ولايت را و امامت را از پيغمبر و از ائمه به ارث بردند؛ كه باز در همين روايت مى‏‌فرمايد: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ» اين معناى امامت است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
منشا این انقلاب در تدیّن و ایمان مذهبی و اسلامی است. ایمان مذهبی به انسان قدرت، شجاعت، معرفت، استقلال، اتکاء به نفس، ثبات واستقامت در میدان‌های سرشار از خطر را می‌دهد. ایمان نقش واقعیات را به انسان، آنچنان که هست، می‌نمایاند. @daghdaghehayefarhangi @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
از شش سال تحصیل در حوزه‌ی مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر می‌کنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعه‌ی کتاب‌های داستان و رمان‌های مشهور جهانی و ایرانی... همچنین تمامی یا بیشتر داستان‌های ایرانی را نیز خوانده‌ام. خواندن این داستان‌ها و رمان‌ها تاثیر محسوسی در ذهن و شیوه نگارش انسان دارد. در سال ۱۳۳۶ چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتاب‌هایی را هم که به آنها علاقه داشتم، به همراه خودم بردم. بعد به کتاب‌خانه‌ی شوشتریه‌ی نجف اشرف رفتم که اتفاقاً بسیاری از کتاب‌های عمویم- سید محمد- در این کتاب‌خانه هست و موقوفه آنجاست. در آنجا کتاب‌هایی را استنساخ کردم. سپس به همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم و از خرمشهر با قطار به تهران آمدیم. @t_manzome_f_r مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری
در قرآن، حكومت در اصل متعلق به خداست و هيچ شريكى را خداى متعال در حكومت خود قبول نمى‏‌كند. آيات متعددى... در قرآن اين مطلب را براى ما توضيح مى‏‌دهد... «لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ»؛ در حكومت هيچ كس شريك خدا نيست. آن كسانى كه خودشان را داراى حكومت مستقل از خدا مى‌‏دانستند و مى‏‌دانند يا حكومت بر دل‏هاى مردم را متعلق به خدا و حكومت بر صحنه زندگى را متعلق به خودشان مى‌‏دانستند، اينها «انداد الله» هستند؛ شریك الله هستند. خدا آنها را رد مى‌‏كند. «لا يُشْرِكُ في‏ حُكْمِهِ أَحَداً»؛ هيچ كس را خداى متعال در حكومت با خود شريك نمى‌‏كند. «وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ»؛ هيچ ولّى‌‏ای غير از خدا، انسان‏‌ها ندارند. «قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ آيا من غير از خدا كسى را به عنوان ولى انتخاب بكنم؛ در حالى كه آفريننده آسمان و زمين خداست؟! اگر انسان زير بار حكومت كسى قرار است برود، بايد زير بار حكومت آن كسى برود كه قدرت در سراسر آفرينش در قبضه اوست. كه اين آيه، استدلالى هم در كنار مسئله دارد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
صحبت بر سر این است که قوانین زندگی انسان‏‌ها و روابط فردی و اجتماعی جامعه بشری هم باید از خدا الهام بگیرد، یعنی حاکم و فرمانروای قانونی در جامعه ‎الهی... فقط خداست. حالا این سئوال پیش می‌‏آید که «حاکم خداست» یعنی چه؟ خدای متعال که با مردم روبرو نمی‏‌شود تا امر و نهی بکند و از طرفی انسان‏‌ها هم ‎احتیاج دارند که یک انسانی بر آن‌ها حکومت بکند، یک انسانی لازم است که سر رشته کار انسان‏‌ها را به دست بگیرد. و الا اگر چنانچه در میان جامعه ‎انسانی و بشری، فقط قانون باشد و لو آن قانون از طرف خدا باشد، ولی... فرمانروایی، یا یک هیئتی نباشد که حکومت کند...‎ اگر ناظری بر اجرای قانون در جامعه بشری نباشد، انتظام جامعه بشری باز هم به هم خورده ‎است. اما این انسان چه کسی می‏‌تواند باشد؟ آن انسان یا انسان‏‌هایی که قرار است بر بشر و جامعه بشری عملاً فرمانروایی بکنند، عملاً ولیّ جامعه باشند، عملاً ولایت جامعه را به عهده بگیرند، این‌ها چه کسانی می‏‌توانند باشند؟ @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
آن انسان یا انسان‏‌هایی که قرار است بر بشر و جامعه بشری عملاً فرمانروایی بکنند، عملاً ولیّ جامعه باشند، عملاً ولایت جامعه را به عهده بگیرند، این‌ها چه کسانی می‏‌توانند باشند؟ پاسخ‏‌های گوناگون به ‎این سئوال داده‎اند. پاسخ واقعیت‏‌های تاریخی هم به ‎این سئوال گوناگون بوده ‎است. عده‎ای گفته‌‏اند: «الْمُلْكُ لِمَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ»؛ یعنی هر که غالب شد، یعنی حکومت جنگل، یک عده‎ای گفته‎اند هرکسی که دارای تدبیر بیشتری هست، عده‎ای گفته‎اند هرکسی که ‎از طرف مردم مورد قبول باشد، یک عده‎ای گفته‎اند که هرکس که ‎از دودمان چنین و چنان باشد، یک عده‎ای سخنان دیگری گفته‎اند و منطق‏‌ها و سلیقه‏‌های دیگری ابراز کرده‎اند. پاسخ دین و مکتب به این سئوال این است که «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» آن کسی که عملا در جامعه زمام فرمان را، امر و نهی را از سوی پروردگار عالم به دست می‏‌گیرد «رسول» اوست. لذا در جامعه وقتی که پیغمبری آمد، معنی ندارد که با بودن پیغمبر حاکم دیگری به جز پیغمبر بر مردم حکومت بکند. پیغمبر یعنی همان کسی که باید زمام قدرت را در جامعه به دست بگیرد؛ حاکم باشد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
حكومت خدا آن وقتى تحقق پيدا مى‏‌كند كه يك انسان از طرف خداى متعال عملاً و در واقعيت جامعه زمام قدرت مردم را به دست بگيرد... خداى متعال اين حكومت را تنفيذ مى‏‌كند به انسان‏‌هايى. اين انسان‏‌ها كه هستند؟ پيغمبران؛ در درجه اول، حاكم الهى پيغمبرانند.... «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ اين آيه يك نكته‏‌اى دارد، مى‏‌فرمايد آنچه را كه پيامبر به شما گفت، آن را از او بپذيريد؛ آنچه شما را از آن نهى كرد از آن اجتناب كنيد... اين سخن... خطاب به مؤمنينى است كه اصل وحى خدا و دين خدا را قبول كردند؛ وحى خدا را از پيغمبر گرفته‌‏اند؛ آيات قرآن را و احكام الهى و شرعى را پذيرفتند؛ به اينها خدا مى‏‌گويد: هر چه پيغمبر گفت قبول كنيد. پس روشن است كه هر چه پيغمبر گفت، منظور احكام شرعى نيست ـچون اين مردم احكام شرعى را از پيغمبر گرفتند به آن ايمان آوردند، به آن عمل هم كردند ـ اين يك چيز اضافه را به مردم مى‏‌گويد؛ مى‏‌گويد: اگر اين پيغمبر به شما حكمى داد، دستورى داد، اجراى كارى را خواست، دخالت جان و نفس و مال شما كرد، شما بايد آن را قبول كنيد؛ يعنى همان حكم حكومتى؛ يعنى آن دخالت اجرايى در امور مردم. خب، پس ولايت الهى به پيغمبر منتقل شد... @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
ولايت الهى به پيغمبر منتقل شد. از پيغمبر هم ـ به‌اتفاق همه مسلمين ـ ولايت و حكومت به غيرِ پيغمبر منتقل‌ شده است. حالا به كى منتقل‌شده؟ اين، بين فِرَق مسلمين، محل اختلاف است. شيعه دراین‌بین، معتقد است كه ولايت پيغمبر منتقل‌ شده است به ائمه معصومين كه دوازده نفرند ... اگر آن روز امّت اسلامى، نصب پيغمبر را درست و با معناى حقيقىِ خودش درك مى‌كرد و تحويل مى‌گرفت و دنبال على‌بن‌ابى‌طالب "علیه‌السلام" راه مى‌افتاد و اين تربيت نبوى استمرار پيدا مى‌كرد و بعد از اميرالمؤمنين هم انسان‏‌هاى معصوم و بدون خطا، نسل‏‌هاى بشرى را مثل خودِ پيغمبر، پى‌درپى زير تربيت الهىِ خويش قرار مى‌دادند، بشريت بسيار زود به‎ آن نقطه‌اى مى‌رسيد كه هنوز به آن نقطه نرسیده است. علم و فكر بشرى پيشرفت مى‌كرد؛ درجات روحى انسان‏‌ها بالا مى‌رفت؛ صلح و صفا در بين انسان‏‌ها برقرار مى‌شد و ظلم و جور و ناامنى و تبعيض و بى‌عدالتى از بين مردم رخت برمى‌بست. اين‌كه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها... فرمود اگر دنبال على راه مى‌افتاديد، شما را به چنين سرمنزلى هدايت مى‌كرد و از چنين راهى مى‌برد، به همين خاطر است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
ما معتقد به «ولايت» هستيم؛ و معتقديم پيغمبر اكرم "صلی‌الله علیه‌وآله" بايد خليفه تعيين كند و تعيين هم کرده است. آيا تعيين خليفه براى بيان احكام است؟ بيان احكام خليفه نمی‌خواهد. خود آن حضرت بيان احكام می‌كرد. همه ‎احكام را در كتابى می‌نوشتند و دست مردم می‌دادند تا عمل كنند. اين‌كه عقلاً لازم است خليفه تعيين كند، براى حكومت است. ما خليفه می‌خواهيم تا اجراى قوانين كند. قانون مجرى لازم دارد. در همه كشورهاى دنيا این‌طور است كه جعل قانون به‌تنهایی فايده ندارد و سعادت بشر را تأمين نمی‌كند. پس از تشريع قانون، بايد قوه مجريه‏‌اى به وجود آيد. در يك تشريع يا در يك حكومت اگر قوه مجريه نباشد، نقص وارد است. ... ضرورت اجراى احكام و ضرورت قوه مجريه و اهميت آن در تحقق رسالت و ايجاد نظام عادلانه‏‌اى كه مايه خوشبختى بشر است، سبب شده كه تعيين جانشين مرادف اتمام رسالت باشد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
در اسلام ولی امر، آن‌کسی است که فرستاده خداست، آن‌کسی است که خودِ خدا معین می‏‌کند... او پیغمبر و امام را معین می‏‌کند و برای بعد از امام نیز صفاتی را معین می‏‌کند که ‎این‌ها بعد از ائمه هدا معصومین حاکم بر جامعه ‎اسلامی ‏هستند. پس «ولی» را خدا معین می‏‌کند؛ خودش ولی است، پیغمبرش ولی است. امام‏‌ها ولی هستند، امام‏‌های خاندان پیغمبر، تعیین‌شده‌اند که دوازده نفرند و در رتبه بعد کسانی که با یک معیارها و ملاک‏‌های خاصی تطبیق بکنند و جور بیایند. آن‌ها از برای حکومت و خلافت معین‌ شده‌اند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
... اما در دوران غيبت، يعنى در همان دورانى كه ما هم معتقديم كه امام معصومى در جامعه وجود ندارد؛ آن حكومت متعلق به كى باشد بهتر است؟ عقیده ما و اعتقاد به ولایت‌فقیه اين را می‌گويد كه همان حكومتى كه متعلق به خدا بود و منتقل به پيغمبران و پيغمبر اسلام شد، در اين دوران منتقل می‌شود به يك انسانى كه طهارت و تقوا [را] در حدّ عدالت داشته باشد؛ انسان پاكيزه و باتقوایی باشد؛ گناه نكند؛ ظلم نكند؛ گرايش به دشمنان خدا پيدا نكند؛ مطيع امر خدا باشد؛ با هواى نفس خود مخالفت كند؛ بر نفس خود كنترل داشته باشد؛ اين يك شرط. علاوه بر آن، به احكام اسلامى و به قرآن كاملاً مسلط باشد؛ يعنى قدرت فقاهت داشته باشد؛ بتواند اسلام را بفهمد؛ دين را بشناسد؛ احكام الهى را از مستندات آن كشف كند؛ با قرآن مأنوس باشد؛ با سنّت اُنس داشته باشد و توانايى استنباط داشته باشد. علاوه بر آن ـ يعنى از غير فقاهت و عدالت ـ درايت و كفايت هم لازم است؛ انسانى باشد كه داراى درايت لازم باشد؛ هوشمند باشد؛ زمان را بشناسد؛ دشمنان اسلام را بشناسد؛ دنيا را بشناسد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
علمای دين در اسلام، پيشروان اصلاح و ترقى و پيشرفت ملت‌اند. اين مسئوليت برعهده عالمان دين گذاشته‌ شده است... فقط مسئله اين نيست كه ما حكم شريعت و مسئله دينى را براى مردم بيان كنيم. كار علماء كار انبياء است. «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَا». انبياء كارشان مسئله‌گویى فقط نبود. اگر انبياء فقط به اين اكتفا مي‏‌كردند كه حلال و حرامى را براى مردم بيان كنند، این‌که مشكلى وجود نداشت؛ كسى با این‌ها درنمی‌افتاد. در اين آيه شريفه «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ»، اين چه تبليغى است كه خشيت از مردم در او مندرج است كه انسان بايد از مردم نترسد در حال اين تبليغ. اگر فقط بيان چند حكم شرعى بود كه ترس موردى نداشت كه خداى متعال تمجيد كند كه از مردم نمي‏ترسند؛ از غير خدا نمي‏ترسند. ... چه بود اين رسالتى كه ...بايد جنود الله را براى او بسيج كرد، ... انبياء براى اقامه حق، براى اقامت عدل، براى مبارزه با ظلم، براى مبارزه با فساد قيام كردند، براى شكستن طاغوت‏‌ها قيام كردند. ...مبارزه با همه آن چيزى است كه مظهر آن عبارت است از طاغوت؛ با شرك، با كفر، با الحاد، با فسق، با فتنه؛ اين وظیفه ماست. ما نمي‏‌توانيم آرام بنشينيم، دلمان را خوش كنيم كه ما چند تا مسئله گفتيم. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
خدای متعال مرد را و زن را از جهاتی مثل هم قرار داده است؛ از لحاظ عروج به مقامات معنوی با هم تفاوتی ن
زن در نزد خداوند مثل مرد است و هدف از آفرینش هر دو جنس رسیدن به کمال انسانی و بهره‌برداری بیشتر از فضایل انسانی است و هر زن و مردی متناسب با تلاشی که می‌کند می‌تواند به هدف خلقت دست یابد. نگاه اسلام به جنسیت، یك نگاه درجه‌ی دو است؛ نگاه درجه‌ی یك، حیث انسانیت است، زیرا پیش از آنکه انسان متصف به زن بودن یا مرد بودن باشد، متصف به انسانیت است و در انسانیت، جنسیت نقشی ندارد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
خدای متعال مرد را و زن را از جهاتی مثل هم قرار داده است؛ از لحاظ عروج به مقامات معنوی با هم تفاوتی ن
آیه ۳۵ از سوره مبارکه احزاب: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا»؛ بر اساس این آیه زن و مرد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، شاید این تاکید به این دلیل است که خواستند آن تصورات جاهلی مربوط به زن را بکوبند و بگویند مردِ خاشع، زنِ خاشع؛ مردِ متصدق، زن متصدق؛ با هم هیچ فرقی ندارند. ۹۰/۱۰/۱۴ @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
آیه ۳۵ از سوره مبارکه احزاب: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَات
آیه ۲۱ از سوره مبارکه روم: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»؛ این آیه اشاره به این حقیقت دارد که، از جمله‌ی نشانه‌های قدرت الهی یکی این است که برای شما انسان‌ها، از نوع خودتان و از جنس خودتان همسرانی قرار داد؛ برای شما مردان، زنان را و برای شما زنان، مردان را. یعنی جنس جداگانه‌ای نیستند، در دو رتبه جداگانه نیستند؛ همه یک حقیقت، جوهر و ذاتند. ۱۳۷۶/۰۷/۳۰ @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
آیه ۲۱ از سوره مبارکه روم: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُن
اسلام، طبیعت زن و طبیعت مرد را به خوبی می‌شناسد. در اسلام آنچه که مطرح است، عبارت است از تعادل؛ یعنی رعایت عدالت محض میان افراد بشر، از جمله میان جنس زن و جنس مرد. برابری در حقوق مطرح است، اما در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ همچنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است. بنابراین، بیشترین حقایق و بیشترین واقعیتهای فطرت و طینت بشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اسلام، طبیعت زن و طبیعت مرد را به خوبی می‌شناسد. در اسلام آنچه که مطرح است، عبارت است از تعادل؛ یعنی
اسلام مرد را قوّام و زن را ریحان می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است و نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق به شدّت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. ترازوی آنها هم اتفاقاً برابر است؛ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یك کفه می‌گذاریم، و جنس مدیریت و کارکرد و محلّ اعتماد و اتکا بودن و تکیه گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر میشود. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اسلام مرد را قوّام و زن را ریحان می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن ح
برابری و تفاوت زن و مرد در عرصه اجتماعی از نظر اسلام، میدان فعّالیت و تلاش علمی، اقتصادی و سیاسی برای زنان، کاملا ً باز است. اگر کسی با استناد به بینش اسلامی بخواهد زن را از کار علمی و تلاش اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بی‌نصیب سازد، بر خلاف حکم خدا عمل کرده است. زنان به قدری که توان جسمی دارند و نیازها و ضرورتهایشان اجازه می‌دهد، می‌توانند در فعّالیت‌ها شرکت کنند ... اما از آن طرف، این را هم که زن را مجبور به انجام کارهای سنگین و تلاش‌های دشوار اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی کنند، اسلام توصیه نکرده است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
برابری و تفاوت زن و مرد در عرصه اجتماعی از نظر اسلام، میدان فعّالیت و تلاش علمی، اقتصادی و سیاسی برا
"مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم"، این حدیث مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعه‌ی اسلامی و امور جهان اسلام و همه‌ی مسائلی که در دنیا می‌گذرد، احساس مسؤولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفه‌ی اسلامی است. بنابراین در عرصه‌ی فعّالیت‌های اجتماعی و سیاسی و علمی و فعّالیت‌های گوناگون، زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس می‌کند، آن وظیفه‌ای را که بر دوش خود حس می‌کند، انجام دهد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری