eitaa logo
تبیین منظومۀ فکری رهبری
35.4هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
409 فایل
کانال رسمی مجموعۀ مستقل و مردمی تبیین (ارائه دهنده و مجری اولین سیر مطالعاتی آشنایی با منظومۀ فکری رهبر انقلاب) پایگاه اطلاع‌رسانی: https://www.tabyinmanzome.ir پشتیبانی فنی: @support_tabyin روابط عمومی: ۰۹۱۰۲۵۸۸۸۱۸ @ertebat_tabyin
مشاهده در ایتا
دانلود
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر ما اين اشتباه را مى‌‏كرديم و بكنيم كه در مسئله حكومت و مديريت جامعه، ملاك و معيار اسلامى را فرام
غدير در آثار اسلامى ما به «عيدالله ‌الاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شده‎است. اين تعبيرات كه نشان دهنده تأكيد و اهتمامى خاص به اين روز شريف است، خصوصيتش در مسأله ولايت است. آن عاملى كه در اسلام ضامن اجراى احكام است، حكومت اسلامى و حاكميت احكام قرآن است، والّا اگر آحاد مردم، ايمان و عقيده و عمل شخصى داشته باشند، ليكن حاكميت ـ چه در مرحله قانونگذارى و چه در مرحله اجرا ـ در دست ديگران باشد، تحقّق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن ديگران بستگى دارد. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ مسأله حكومت، اساس قضاياى همه پيغمبران بوده‎است. هر كه ‎اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامى ضرورت ندارد، منكر ضرورت اجراى احكام اسلام شده، و جامعيت احكام و جاودانگى دين مبين اسلام را انكار كرده‎است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
غدير در آثار اسلامى ما به «عيدالله ‌الاكبر»، «يوم العهد المعهود» و «يوم الميثاق المأخوذ» تعبير شده‎ا
منطق شیعه در این مسئله، بسیار منطق ظریف و دقیقی است. ضمن اینکه نصب خدا را از قرآن استنباط می‏‌کند، معیارها و ملاک‏‌ها را هم به دست مردم می‏‌دهد که مردم فریب نخورند. و نگویند علی‌بن‌ابی‌طالب روی سرِ ما... جانشین او هارون‌الرشید هم همینطور! حرف آنها این بود که علی‌بن‌ابی‌طالب را برحسب ظاهر قبول می‏‌کردند و بعد منصور عباسی را هم به نام جانشین علی‌بن ابیطالب می‏‌پذیرفتند و هیچ منافاتی بین این دو نمی‏‌دیدند. اما شیعه می‏‌گوید: این حرف درست نیست و اگر تو حکومت علی را قبول داری، باید معیارهای خلافت و ولایت را هم قبول داشته باشی؛ باید قبول داشته باشی که علیّ‌بن ابی‌طالب به خاطر جمع بودن این معیارها به عنوان «ولیّ» انتخاب شده، پس اگر کسی در او این معیارها نبود یا ضد این معیارها در او بود، این آدم حق ندارد که جانشین علیّ‌بن ابی‌طالب، خودش را معرفی کند؛ حق ندارد ولایت شیعه را و ولی امر بودن را، ادعا کند و کسی حق ندارد از او بپذیرد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
اگر در قضيه غدير، عموم مسلمين ـ چه شيعيان كه اين قضيه را قضيه امامت و ولايت مى‌دانند و چه غيرشيعيان كه ‎اصل قضيه را قبول دارند، اما برداشت آنها از اين موضوع، امامت و ولايت نيست ـ بيشتر توجه خودشان را امروز متوجه و متمركز به نكاتى كنند كه در قضيه غدير است، براى مصالح مسلمين دستاوردهاى زيادى خواهد داشت... يكى از اين نكات مهم، عبارت است از اين‌كه، با مطرح كردن اميرالمؤمنين (عليه‌الصّلاه‏‌والسّلام) و با نصب آن بزرگوار براى حكومت، معيارها و ارزش‏‌هاى حاكميت، معلوم شد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر در قضيه غدير، عموم مسلمين ـ چه شيعيان كه اين قضيه را قضيه امامت و ولايت مى‌دانند و چه غيرشيعيان
همه می‌دانند و صاحب‏نظران جهانى هم می‌دانند كه اين مسئله [ولایت فقیه] از ابتكارات بسيار برجسته و نمايان و ممتاز اسلام است. فكر حكومت ولى فقيه ـ به معناى درست اين كلمه ـ فكرى است كه امروز پاسخگوى نيازهاى حقيقى بشر است. بشر امروز از بی‌تقوايي‏‌ها رنج می‌برد؛ از بی‌توجهى به معنويات رنج می‌برد. زندگى انسان‏‌ها دستخوش غرقه شدن در مادّيات است. اگر حكومتى تشكيل بشود كه در رأس آن حكومت ـ كه طبيعى است بيشترين تأثير را حكومت در وضع زندگى، در سرنوشت مردم دارد ـ در رأس حكومت كسى قرار داشته باشد ـ كه فرض اين است كه عالم به دين است، عالم به معنويات است، خويشتندار در مقابل گناه است، مطيع خداست ـ اگر اين حقيقت تحقق پيدا بكند، هيچ چيز براى بشريت از اين مفيدتر، نجات‏بخش‏‌تر و انجام آن براى بشريت فوری‌تر و ضروري‏‌تر نيست. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
همه می‌دانند و صاحب‏نظران جهانى هم می‌دانند كه اين مسئله [ولایت فقیه] از ابتكارات بسيار برجسته و نما
مسئله رهبرى كه همان ولايت فقيه است جزو مترقی‌ترين مسائل اجتماعى و سياسى امروز است. و تِز جمهورى اسلامى، يكى از پيشروترين تِزهاست. بعضى خيال می‌كنند، ولايت فقيه يك چيزى است كه داخل مدارس ـ مدارس طلبگى ـ بحث ولايت فقيه را درست كرده‏‌اند؛ اين‏جور نيست. ولايت فقيه مترقی‌ترين و مدرن‏ترين تزهاى حكومتى امروز است. ولايت فقيه يعنى حاكميت آن انسانى كه در تفكر و ايمان و ايدئولوژى حاكم بر جامعه خودش از همه بهتر وارد است و بهتر می‌شناسند. يك چنين كسى بايد در يك جامعه حكومت بكند؛ يك چنين انسانى می‌تواند اين جامعه را به فلاح و نجات و به تكامل مادى و معنوى برساند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
مسئله رهبرى كه همان ولايت فقيه است جزو مترقی‌ترين مسائل اجتماعى و سياسى امروز است. و تِز جمهورى اس
سلطنت و ولايتعهدى همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيد الشهداء (علیه‏السلام) براى جلوگيرى از برقرارى آن قيام فرمود و شهيد شد. براى اينكه زير بار ولايتعهدى يزيد نرود و سلطنت او را به رسميت نشناسد قيام فرمود، و همه مسلمانان را به قيام دعوت كرد. اينها از اسلام نيست. اسلام سلطنت و ولايتعهدى ندارد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سلطنت و ولايتعهدى همان طرز حكومت شوم و باطلى است كه حضرت سيد الشهداء (علیه‏السلام) براى جلوگيرى از ب
ماهيت امامت، با ماهيت سلطنت، مغاير و متفاوت و متناقض است. اين دو ضدّ همند. امامت، يعنى پيشوايىِ روحى و معنوى و پيوند عاطفى و اعتقادى با مردم. اما سلطنت، يعنى حكومت با زور و قدرت و فريب؛ بدون هيچ‌گونه علقه معنوى و عاطفى و ايمانى. اين دو، درست نقطه مقابل هم است. امامت، حركتى در ميان امت، براى امت و در جهت خير است. سلطنت، يعنى يك سلطه مقتدرانه عليه مصالح مردم و براى طبقات خاص؛ براى ثروت‌اندوزى و براى شهوترانى گروه حاکم. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
ماهيت امامت، با ماهيت سلطنت، مغاير و متفاوت و متناقض است. اين دو ضدّ همند. امامت، يعنى پيشوايىِ روحى
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. ... شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير ... بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمی‌جنگد لذا شما می‌بينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت می‌كنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهت‏گيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياست‏‌هاى استعمارى و استكبارى است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمي
اگر علماى اسلام قبول مى‌كنند كه قرآن فرموده‎است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه» پيامبر نيامد كه نصيحتى بكند، حرفى بزند، مردم هم كار خودشان را بكنند و به او هم احترامى بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگيرد، جامعه و زندگى را هدايت كند، نظام را تشكيل بدهد و انسان‏‌ها را به سمت اهداف زندگى درست پيش ببرد. اگر علماى اسلام قبول دارند كه قرآن كريم مى‌فرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، اقامه قسط و عدل و رفع ظلم و ايجاد زندگى صحيح براى بشر، هدف اديان است، پس بايد حركت به سمت حاكميت اسلام باشد و حاكميت اسلام در كشورها و جوامع اسلامى، امرى ممكن است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر علماى اسلام قبول مى‌كنند كه قرآن فرموده‎است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِ
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمي‏‌توانند اداره كنند، اين مختص به ‎انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام... سياست به معناى پشت هم اندازى و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومى مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعنى اداره درست جامعه؛ اين جزو دين است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسا
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمين از سوى قدرتمندان باقى نخواهد ماند. قضيه اصلى حاكميت اسلام است. اگر عمل مسلمين به احكام اسلامى يعنى همين احكام فردى و عبادات؛ به گاو و گوسفند قدرتمندان جهانى ضررى نزند و سياست استعمارى و سلطه طلب آنها را تهديد نكند آن قدرها با اسلام داعيه بر مبارزه نخواهد داشت. شعار جدايى دين از سياست كه در دوران اخير يعنى در صد سال، صد و پنجاه سال اخير بوسيله استعمارگران در ميان مسلمين رايج شد ناشى از همين قضيه بود. آنها با نماز و روزه و بقيه عبادات اگر انگيزه و تمايل به حاكميت اسلام و حاكميت سياست اسلامى نباشد نمی‌جنگد لذا شما می‌بينيد در كشورهاى اسلامى گاهى در مواردى كسانى هستند كه ظواهر اسلامى را هم رعايت می‌كنند اما سياست آنها، حركت آنها، جهت‏‌گيرى كلى كشور آنها درست بر طبق خواست سياست‏‌هاى استعمارى و استكبارى است. در رژيم منحط گذشته هم همين جور بود با ظواهر اسلامى و با عبادات تا آنجايى كه صحبت از سياست نباشد تهديد حاكميت طاغوت نباشد هيچ‏گونه معارضه‏‌اى نبود. پس توجه می‌فرمایيد كه مسئله حاكميت در اسلام چقدر مهم است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اگر انگيزه و مطالبه حاكميت اسلام را از اسلام كسر كنيم، اين همه معارضه و مزاحمت نسبت به اسلام و مسلمي
پس از رحلت رسول اكرم (صلی‏‌الله علیه و آله)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است، ترديد نداشت. هيچ كس نگفت حكومت لازم نداريم. چنين حرفى از هيچ كس شنيده نشد. در ضرورت تشكيل حكومت همه اتفاق نظر داشتند. اختلاف فقط در كسى بود كه عهده‏‌دار اين امر شود و رئيس دولت باشد. لهذا، پس از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)، در زمان متصديان خلافت و زمان حضرت امير (علیه‏السلام)، هم حكومت تشكيل شد. سازمان دولتى وجود داشت و اداره و اجرا صورت می‌گرفت. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
پس از رحلت رسول اكرم (صلی‏‌الله علیه و آله)، هيچ يك از مسلمانان در اين معنا كه حكومت لازم است، ترديد
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمي‏توانند اداره كنند، اين مختص به ‎انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان
يكى از چيزهايى كه براى ما [روحانیون] خيلى مهم است، مسئله «ارتباط با سياست» است... سال‏‌هاى متمادى سعى كردند كه مقوله دين را از مقوله سياست جدا كنند. با اينكه ‎انقلاب اسلامى پيروز شده و سياست دينى در كشور، محور همه فعاليت‏‌هاست و مسئله ‎الهام‌گيرى و سرچشمه پيدا كردن سياست از دين ـ نه دين از سياست، بلكه سياست از دين ـ جزو عرفهاى رايج ملت‏‌هاى مسلمان شده، هنوز دارند تلاش مى‌كنند، بلكه بتوانند اين عرف را بشكنند. اگر با لايه‌هاى عميق‌تر تبليغات سياسى جهانى ... آشنا باشيد، مى‌بينيد همين حالا دارند تلاش مى‌كنند كه دين را از سياست جدا كنند. آنها دنبال اين هستند كه سياستمدارها بدون ارتباط با دين و بدون اعتناى به دين، كار خودشان را بكنند و آخوند و مبلغ دين هم فقط احكام فردى و شخصى و طهارت، نجاست و دماء ثلاثه و حداكثر مسئله ازدواج و طلاق را براى مردم بيان كند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
سال‌‏ها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دست‏‌هاى تحريف بتوانند به نام دين، هر سخن باطلى را در اذهان جاى داده و بديهی‌ترين اصل دين خدا را منكر شوند و شرك را جامه توحيد پوشانده و مضمون آيات قرآن را بى‌دغدغه انكار كنند، و در حالى كه قرآن اقامه قسط را هدف از ارسال رسل مى‌داند؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، و در حالى كه با خطاب «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ»،... اعتماد به ستمگران را ممنوع مى‌سازد... و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافى با ايمان مى‌شمرد... و كفر به طاغوت را در كنار ايمان به خدا قرار مى‌دهد...ِ و در حالى كه نخستين شعار اسلام، توحيد، يعنى نفى همه قدرت‌‏هاى مادى و سياسى و همه بت‌‏هاى بى‌جان و باجان بود، و در حالى كه اولين اقدام پيامبر(صلی الله علیه و آله) پس از هجرت، تشكيل حكومت و اداره سياسى جامعه بود... باز كسانى پيدا مى‌شوند كه بگويند دين از سياست جداست، و كسانى هم پيدا شدند كه اين سخن ضداسلامى را از آنها بپذيرند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
سال‌‏ها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دست‏‌هاى تحريف بتوانند به نام دين، هر سخن باطلى را
...يكي از بدترين چيزي كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براي اين است كه ما همان عبادت بكنيم، چنان‌که مذهب مسيح را هم مسخ كردند. مذهب مسيح مسخ شد. مسيح هرگز نمي‏‌شود كه دعوتش اين باشد كه فقط عبادت بكنيد، ظلمه را بگذاريد به كار خودشان، اين نمي‏شود، نبي نمي‏تواند این‌طور باشد... این‌ها اسلام را ...در نظر جاهلين مسخ كردند. اسلام را به‌صورت ديگر نشان دادند و اين از كيدهایي بود كه با نقشه‏‌هایي پياده شده است و ما خودمان هم باور كرديم آخوند را به سياست چه؟! اين حرف، حرف استعمار است. آخوند را به سياست چه؟ «ساسة العباد» در دعاي جامع، زيارت جامعه است؛ «ساسة العباد»؛ چطور امام را به سياست آره، اما آخوند را به سياست نه؟! @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
...يكي از بدترين چيزي كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براي اين است
يكى از ابعادِ انسانْ بُعدى است كه در اين دنياى مادى می‌خواهد معاشرت بكند، در اين دنياى مادى می‌خواهد تأسيس دولت بكند، در اين دنياى مادى می‌خواهد تأسيسِ‏ مثلاً ساير چيزهايى كه مربوط به ماديتش هست بكند. اسلام اين را هم دارد. آن‌قدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه‌وچند كتاب فقه را ملاحظه می‌كنيد، هفت ـ هشت‌تا كتابى است كه مربوط به عبادات است، باقى‌اش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و این‌طور چيزهاست. ما همه آن‌ها را گذاشتيم كنار و يك بُعد را، يك بعد ضعيفش را گرفتيم. اسلام را هم‌ چون بد معرفى كرده‏‌اند به ما كه ما هم باورمان آمده است كه اسلام [را] به سياست چه! سياست مال قيصر و محراب مال آخوند! ... اسلام دين سياست است؛ حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير و كتاب حضرت امير به مالك اشتر را بخوانيد، ببينيد چيست؟ دستورهاى پيغمبر و دستورهاى امام (عليه‏السلام) در جنگ‏ها و در سياسات ببينيد چه دارد. اين ذخاير را ما داريم. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
يكى از ابعادِ انسانْ بُعدى است كه در اين دنياى مادى می‌خواهد معاشرت بكند، در اين دنياى مادى می‌خواهد
اصل مسئله نصب حاكم، مسئله مهمى است كه پيام غدير است. چرا بايد اين پيام روشن را كه پيغمبر اكرم ـ مؤسّس اسلام ـ به همه مسلمين داده است، العياذُ بالله ناديده گرفت؟ آنجا كه مى‌گويد: «مسلمانان! دين را از اساس زندگى و از امر حكومت كه پايه زندگى فردى و اجتماعى است، جدا نكنيد. دين را به گوشه خلوتِ خانه‌ها و ذهن و مسائل روحى منحصر نكنيد. دين را به انزوا نيندازيد.» اساس زندگى بشر، كه بر پايه حكومت است، امرى است متوجه دين؛ مسئوليتى است بر دوش دين و دين بايد اين كار را انجام دهد... @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اصل مسئله نصب حاكم، مسئله مهمى است كه پيام غدير است. چرا بايد اين پيام روشن را كه پيغمبر اكرم ـ مؤسّ
خوب مى‌شود فهميد حرف كسانى كه سعى مى‌كنند تا دين و بخصوص دين اسلام را جداى از حكومت معرفى كنند، غلط است. البته همه اديان در اين جهت مثل هم هستند؛ ليكن اين ادعا در مورد اسلام، خيلى عجيب است كه كسى بخواهد دين اسلام را از زندگى، سياست، اداره كشور و از حكومت جدا كند؛ كنار بگذارد و بين این‌ها تفكيك ايجاد نمايد. اسلام از روز اولى كه به وجود آمد، با يك مبارزه دشوار، به سمت تشكيل يك نظام و يك جامعه حركت كرد. بعد از سيزده سال مبارزه هم، پيغمبر اكرم توانست ـ اگرچه نه در شهر خود و در نقطه ولادت اين بعثت، اما در نقطه ديگرى از دنياى آن روز ـ اين نظام را سر پا كند و به وجود آورد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
خوب مى‌شود فهميد حرف كسانى كه سعى مى‌كنند تا دين و بخصوص دين اسلام را جداى از حكومت معرفى كنند، غلط
يك عدّه هستند كه تصوّر مى‌كنند مى‌شود ملتى مسلمان بود؛ امّا به احكام اسلامى عمل نكرد! اين تصوّر، معنايش جدايى دين از سياست است. معنايش اين است كه اسمتان مسلمان باشد، امّا به احكام اسلامى عمل نكنيد و سيستم بانكدارى، اقتصاد، آموزش‌وپرورش، شكل و محتواى حكومت و ارتباطات فرد و جامعه‌تان، به خلاف اسلام و طبق قوانين غير اسلامى و حتّى ضد اسلامى باشد. ... نمى‌شود كه ما فرض كنيم عدّه‌اى مسلمانند، امّا از اسلام فقط نماز، روزه، طهارت و نجاست و امثال اين چيزها را دارند. در جوامعى كه مى‌خواهند مسلمان باشند، اسلام بايد حاكم باشد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
يك عدّه هستند كه تصوّر مى‌كنند مى‌شود ملتى مسلمان بود؛ امّا به احكام اسلامى عمل نكرد! اين تصوّر، معن
اسلام علاوه بر اينكه بشر را در روحيات غني مي‏‌كند، در ماديات غني مي‏‌كند. اسلام دين سياست است قبل از اينكه دين معنويات باشد. اسلام همان‏طوري كه به معنويات نظر دارد و همان‏طوري كه به روحيات نظر دارد و تربيت ديني مي‏‌كند و تربيت نفساني مي‏‌كند و تهذيب نفس مي‏‌كند، همان‏طور به ماديات نظر دارد و مردم را در عالم تربيت مي‏‌كند كه چطور از ماديات استفاده كنند و چه نظر داشته باشند در ماديات. اسلام ماديات را همچو تعديل مي‏‌كند كه به الهيات منجر مي‏‌شود. اسلام در ماديات به نظر الهيات نظر مي‏كند و در الهيات به نظر ماديات نظر مي‏كند. اسلام جامع مابين همه جهات است. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اسلام علاوه بر اينكه بشر را در روحيات غني مي‏‌كند، در ماديات غني مي‏‌كند. اسلام دين سياست است قبل از
انبياء كارشان مسئله‌گویى فقط نبود. اگر انبياء فقط به اين اكتفا مي‏‌كردند كه حلال و حرامى را براى مردم بيان كنند، این‌که مشكلى وجود نداشت؛ كسى با این‌ها درنمی‌افتاد. ... «الَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ الله وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ الله»، اين چه تبليغى است كه خشيت از مردم در او مندرج است كه انسان بايد از مردم نترسد در حال اين تبليغ. اگر فقط بيان چند حكم شرعى بود كه ترس موردى نداشت كه خداى متعال تمجيد كند كه از مردم نمي‏‌ترسند؛ از غير خدا نمي‏‌ترسند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
انبياء كارشان مسئله‌گویى فقط نبود. اگر انبياء فقط به اين اكتفا مي‏‌كردند كه حلال و حرامى را براى مرد
اين تجربه‌هاى دشوارى كه انبياء الهى در طول عمر مبارك خودشان متحمل شدند، براى كى بود؟ چه‌کار مي‏‌كردند؟ «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا» چى بود اين رسالتى كه بايد برايش جنگيد؟ بايد جنود الله را براى او بسيج كرد، پيش برد؛ فقط گفتن چند جمله حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟ انبياء براى اقامه حق، براى اقامه عدل، براى مبارزه با ظلم، براى مبارزه با فساد قيام كردند، براى شكستن طاغوت‏‌ها قيام كردند. طاغوت آن بتى نيست كه به فلان ديوار يا در آن زمان به كعبه آويزان مي‏‌كردند؛ او كه چيزى نيست كه طغيان بخواهد بكند. طاغوت آن انسان طغيانگرى است كه به پشتوانه آن بت، بت وجود خود را بر مردم تحميل مي‏‌كند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
اين تجربه‌هاى دشوارى كه انبياء الهى در طول عمر مبارك خودشان متحمل شدند، براى كى بود؟ چه‌کار مي‏‌كرد
آن انسان یا انسان‏‌هایی که قرار است بر بشر و جامعه بشری عملاً فرمانروایی بکنند، عملاً ولی جامعه باشند، عملاً ولایت جامعه را به عهده بگیرند این‌ها چه کسانی می‏‌توانند باشند؟... پاسخ دین و مکتب به این سؤال این است که «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»؛ آن‌کسی که عملاً در جامعه، زمام فرمان را، امرونهی را از سوی پروردگار عالم به دست می‏‌گیرد، «رسول» اوست. لذا در جامعه وقتی‌که پیغمبری آمد، معنی ندارد که با بودن پیغمبر، حاکم دیگری به‌جز پیغمبر بر مردم حکومت بکند؛ پیغمبر یعنی همان کسی که باید زمام قدرت را در جامعه به دست بگیرد. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری
تبیین منظومۀ فکری رهبری
آن انسان یا انسان‏‌هایی که قرار است بر بشر و جامعه بشری عملاً فرمانروایی بکنند، عملاً ولی جامعه باش
سازش با ظالم، ظلم بر مظلومين است، سازش با ابرقدرت‏‌ها، ظلم بر بشر است. آن‌هایی كه به ما مي‏‌گويند سازش كنيد، آن‌ها يا جاهل هستند يا مزدور. سازش با ظالم، يعني، این‌که دست ظالم را بازکن تا ظلم كند. اين خلاف رأی تمام انبياست. انبياي عظام، تا آنجا كه توانستند جديت كردند كه ظلم را از اين بشر ظالم بزدايند، به موعظه، به نصيحت، به امربه‌معروف، به نهي از منكر، به «أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديد»، «آخِرُ الدَّوَاءِ الْكَيُّ»؛ بعدازآنکه موعظه نشد، نصيحت نشد، آخرْ دوا، اين است كه داغش كنند؛ شمشير، آخرْ دواست. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری