#شرح_دعای_عهد
✅قسمت پنجم👌
وَ #رَبَّ_الظِّلِّ_وَ_الْحَرُورِ ؛و اى پروردگار سايه و آفتاب گرم
و معلوم است که سایه، سرد است و گرما، گرم است و این دو، نقیض یکدیگرند و مخالف یکدیگرند. پس ممکن است که #سایه اشاره به «#نیکان » باشد و #گرما اشاره به «#بدان ». زیرا که «نیکان » در #سایه_عرش_خداوند ند و «بدان » در #گرمای_آفتاب_محشر ند. و «نیکان »، دلهای ایشان از #امید_رحمت_پروردگار #خنک، و «بدان »، دلهای ایشان از #آتش_خوف_و_عذاب #سوزان است. و «نیکان » در خنکی #نعمت_های_خداوند #آسوده اند و «بدان » در #گرمی_عذاب_جهنم #گرفتارند.
و ممکن است که سایه اشاره به «بدان » و گرما اشاره به «نیکان » باشد. زیرا که «بدان » مثل #سایه_تاریک_و_دور از #انوار_الهی می باشند. و «نیکان » گرم #محبت_خدا و #عشق_او هستند. و «بدان » مثل سایه سرد می باشند; یعنی مثل آهن سرد که #پتک_امتحانات و #تکالیف و #مواعظ_خداوند در ایشان اثر نمی کند. و «نیکان » مثل آهن و مس و امثال آنهایند که ایشان را در #کوره_امتحانات خداوندی #گرم و #گداخته ساخته باشند. و به این واسطه در نزد خدا و اولیاء او تسلیم باشند، که به هر شکلی بخواهند که ایشان را بسازند، قبول کنند و ابا و امتناع ننمایند؛ مثل مس گداخته که قبول این می کند که او را انواع ظروف بسازند و همچنین «بدان »، دل سرد از اعمال خیرند. و آنها را به جا نمی آورند. و «نیکان » دل گرم به آنهایند و آنها را بجا بیاورند. و «بدان » به #طمع در دنیا و به #امید آن خنک دلند. و «نیکان » از #خوف_خدا و #تشویش_اعمال خود، در آتشند. و بالجمله مناسبات این گونه تاویل هم بسیار است.
و علی ای حال، این دو لفظ «ظل و حرور» باشد، اگرچه باکی نیست که مراد از آنها، همین ظاهر معنی آنها باشد، که #سایه_حقیقی و #گرمای_حقیقی باشد، ولکن باکی هم نیست که سر آنها و حقیقت آنها، مثل سایر فقرات این دعا، اشاره به آنچه باشد که مذکور شد. یا نحو آنها، از آنچه که مناسب است. زیرا که مانعی از خفاء اسرار در کلمات خدا و رسول و ائمه (ع) نیست. بلکه البته هر کلامی از کلمات ایشان، مشتمل بر اسرار بسیار، بلکه حقایق بی شمار هست.
پس یحتمل که آنچه گفتیم از آنها باشد. و چون بیان اختلاف در فقره مذکور شد که به سبب (۲۹) #ظهور_باطن هر کسی است، به ظهور امام عصر; یعنی چون لاف خلق می شود، لهذا ظهور آن بزرگوار، نظیر ظهور خاتم الانبیاء (ص) و قرآن است که نظیر #باران_رحمت_خداوند بودند; که در #زمین_قابل، #موجب_روییدن #گل و لاله شدند. و در #زمین_ناقابل، موجب روییدن #شوره و نمک شدند. و از این جهت، #حضرت_خاتم(ص) «رحمة للعالمین » شد. و قرآن هم «شفاء» و «رحمت » شد. «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین » (۳۱) با وجودی که همین رحمت نسبت به کافرین عذاب شد چنانکه خداوند تخصیص فرموده شفا و رحمت را به مؤمنین. و فرموده که: «ولا یزیدالظالمین الاخسارا» (۳۲) و در خصوص مطلق رحمت فرموده که: «ان رحمة الله قریب من المحسنین.» (۳۳)
پس مقتضای جمع فیما بین این آیات، آن است که; رحمت هر چند عام باشد، لابد برای کافرین و ظالمین عذاب خواهد بود. زیرا که موجب رسوایی و ظهور #نفاق و #کفر ایشان می شود. پس همچنین حضرت قائم (ع) هم بعد از ظهور خود، رحمت و عذاب برای مؤمنین و کافرین خواهد شد; مثل قران. و از این جهت می گویی:
پینوشتها:
۲۹. اصل: به سبب.
۳۰. انبیاء /۱۰۷.
۳۱- اسراء/ ۸۲.
۳۲. اسراء/ ۸۲.
۳۳. اعراف/۵۶.
منبع: مجله: موعودخرداد و تیرماه ۱۳۷۶، شماره۳، نقل از سایت حوزه