▪️لباسهایی که در اردوگاه میپوشیدیم
لباس زرد رنگی که آرم P.W داشت، لباس رسمی ما بود و همه جا و بخصوص نزد صلیب سرخ جهانی شناخته شده بود و ما موظف بودیم در هنگام آمار و بیرون از آسایشگاه، آنها را بپوشیم.. چند ماه اول، لباس های متفاوتی بما داده بودند که بیشتر برای این بود که برهنه نباشیم ولی بعد از دو سه ماه، وقتی که قرار بود صلیب ما را ببنید به همه ما، یعنی به کل اردوگاه، لباس زرد رسمی دادند که به علل سیاسی عراق مانع ثبت نام ما در صلیب سرخ شد. لباس زرد، شامل یک پیراهن و یک شلوار بود که در پشت و سمت راست سینه، آرم PW داشت و در سمت چپ هم، اسم و فامیلی خودمان رو گلدوزی میکردیم. بعد از مدتی ، به اسرای جدید، لباس یک تیکه سرمهای که پشت و جلوی سینه آن، کلمه (p,w) - با رنگ زرد روغنی - نوشته شده بود دادند. بعضی هم که کلمه (pw) نداشت یا پاک شده بود، بچههای نقاش و بچههای نجاری با اجازه از نگهبان، رنگ را در اختیار بچهها میگذاشتند و یک موقع میشد که یکی از بچههای نجاری، لباس تحویل میگرفت و داخل نجاری مینوشت و رنگ میزد، چون قوطیهای یک کیلویی و ۳ کیلویی رنگ داخل نجاری بود و مشکل رنگ نداشتیم. من لباس بیلرسوت که در اردوگاه ۱۸ دادند را با خودم به ایران آوردم. البته تو اردوگاه ابتکار بخرج دادیم و آن را دوتیکه کرده و بصورت پیراهن و شلوار بود. در اردوگاه ۱۱ هم ،دو سه سال بعد از اسارت، لباس یکدست داده بودند که با کمک یکی از دوستان خوش سلیقه به بلوز و شلوار و زیرپوش تبدیلش کردیم البته کمی هم از پارچهاش اضافه اومد که تبدیل به شورت شد به اینها بیلرسوت می گفتند که اول، یک تیکه و سرمهای رنگ بود ولی بعد خودمون برش زدیم. در سال ۶۷ به هر نفر یک لباس پشمی دادند که فقط یک پیراهن سبز یشمی بود که شلوار نداشت. لباس یه تیکه رو هم همه نداشتند بعضی فقط همان لباس یشمی که ضخیم بود داشتند که شلوار هم نداشت ولی اوایل به بعضی یک دشداشه داده بودند که آن را پیراهن کرده بودند. لباسهای بیلرسوت، سرمه ای رنگ بودند مثل لباسهای خلبانی، یعنی بلوز و شلوار سرهم بودند که بعضیها آن را از هم جدا کرده بودند. البته اوایل اگر لباس یک تیکه را برش میزدیم نگهبانا گیر میدادند و اذیت میکردند بعد از اینکه توجیه شدند که با اون لباسهای یه تیکه،سرویس بهداشتی رفتن مشکل است و از طرفی چون لباسها را که دوتیکه کرده بودند فرم خوبی داشت دیگه عادی شد و چیزی نگفتند. بعضیها هم سبز یشمی را داشتند و هم لباس یک تیکه یا همون بیلرسوت را که جداش کردند.
برای داخل آسایشگاه هم یک پیراهن و پیژامه نازک از جنس تیترون داده بودند که بخاطر عدم وسایل گرم کننده، برای زمستان و پاییز مناسب نبودند ولی برای تابستان و بهار خوب بودند.
🔹آزادگان تکریت ۱۱ و ۱۸
علیرضا دودانگه، صادق محبی، مهران پاسالاری، عباس نجار، خسرو میرزائی، مصطفی شاهزیدی،....
https://eitaa.com/taakrit11pw65
#علیرضا_دودانگه #خاطرات_آزادگان #ازادگان #عباسعلی_مومن #خسرو_میرزائی #مصطفی_شاهزیدی #مهران_پاسالاری #صادق_محبی