🔰مرگ بی قاعده
✍ رضا تسلیمی
🔸ویروس کرونا به تدریج در حال عالم گیر شدن است. اکنون گزارش های جسته و گریخته ای از نقاط گوناگون جهان منتشر می شوند که بر شیوع این ویروس در قاره های مختلف و کشورهای متفاوت دلالت می کنند.
🔹اما هنوز هم بسیاری از کشورها شیوع کرونا در بین شهروندانشان را انکار می کنند و یا رواج آن را بسیار کمتر از آنچه در واقعیت رخ داده است جلوه می دهند. به عنوان مثال، افراد بسیاری می پرسند چطور است که گزارشی از ابتلا به کرونا در ترکیه به چشم نمی خورد؟ یا چطور است که هندوستان با آن جمعیت و وسعت هنوز به نحو جدی با کرونا درگیر نشده است؟
♦️به نظر می رسد پاسخ این پرسش ها در مفهوم «قاعده مند سازی مرگ» (بیات ریزی، 2008) نهفته است.
🔸مرگ تهدیدی علیه نظم اجتماعی است. هر جامعه ای مرگ را یک تهدید بزرگ می داند و با آن مقابله می کند. هابز معتقد بود در جامعه ای که مرگ در آن شایع و عنان گسیخته باشد، امنیت، کامیابی و رفاه وجود نخواهد داشت و زندگی انسان در آن توام با تنهایی، فقیرانه، نکبت بار، ددمنشانه و کوتاه خواهد بود (هابز، 1978).
🔹 هر جامعه ای با مرگ مقابله می کند و سعی می کند آن را کنترل کند و «قاعده مند» سازد. اما روش های قاعده مند کردن مرگ گوناگونند. مرگ ها گاهی مورد پذیرش قرار می گیرند و گاهی پنهان می شوند. مرگ های طبیعی بر اثر کهولت سن، مرگ در جنگ با دشمن، اشرار و گروه های جنایت کار یا در برخی کشورها مرگ خودخواسته (اتانازی) پذیرفته می شوند و به نحو عمومی به نمایش در می آیند اما مرگ بر اثر بلایای طبیعی، سوانح، بیماری های همه گیر، آلودگی هوا، اعتراضات اجتماعی یا خودکشی پنهان می شوند و مسکوت گذاشته می شوند. در حقیقت پذیرش مرگ یا پنهان کردن آن روش های گوناگون کنترل و «قاعده مند سازی مرگ» هستند (بیات ریزی و تسلیمی طهرانی، 1395).
🔸اکنون ویروس کرونا در همه کشورها به عنوان تهدیدی علیه نظم اجتماعی در نظر گرفته شده است. بسیاری از افراد به این ویروس مبتلا شده اند و تعداد قابل توجهی از آنها بر اثر بیماری ناشی از آن درگذشته اند. پس طبیعی است که مرگ های ناشی از کرونا باید «قاعده مند» شوند. در این مورد شیوه اصلی «قاعده مند سازی مرگ» بر انکار، پنهان سازی و مسکوت گذاشتن آن گذاشته شده است.
🔹مرگ های ناشی از کرونا، مرگ هایی «بی قاعده» هستند که اجتماع، اقتصاد، سیاست و فرهنگ جوامع گوناگون را تهدید می کنند. در نتیجه جوامع مختلف سعی می کنند این مرگ ها را انکار کنند، آنها را کم اهمیت بشمارند، بر روی آنها سرپوش بگذارند و تعداد واقعی کشته شدگان را پنهان سازند.
#قاعده_مند_سازی
#مرگ
⚜ @taammolat74
🔰دردهای انسان امروز برای اندیشیدن شایسته نیست؟
✍️ حسین فلسفی
🔘 بخش 2 از 2
🔸فلسفه در رویارویی با #مسئله_کرونا باید این باشد که زندگی و معنای آن را بازاندیشی کند. زندگی چیست و چه معنایی دارد و معنا چه معنایی دارد؟ آیا زندگی برنامهریزی شدنی است یا ویروسی هم میتواند آن را از راه به در کند؟ زندگی با وجود چنین رخدادهایی تا چه اندازه ارزش زیستن دارد؟ و….
🔹یکی از کارهای دیگر فلسفه در رویارویی با مسئله کرونا باید آن باشد که فلسفه بحث از «دیگری» را برجسته کند و درباره آن تأمل نماید. دیگری چیست و چه نسبتی با من دارد؟ حضور دیگری برای من و من برای دیگری از چه ارزشی برخوردار است؟ آیا میتوان بی دیگری زیست؟ حضور دیگری چه معنایی به معنا میدهد؟ مرز حضور دیگری در زندگی تا کجاست؟ نقش احساسات، عواطف و عقل در برقراری ارتباط با دیگران کدام است؟
🔸کار دیگر فلسفه در این مسئله باید #تأمل_در_تنهایی باشد؛ تنهایی چیست و تنها کیست؟ آیا میشود تنها زیست و چه معنایی میتواند داشته باشد؟ تنهایی چه نقش مهمی در پرورش آدمی دارد؟ آیا تنهایی به پوچی، بیمعنایی و بیهودگی زندگی میانجامد؟
🔹کار دیگر تبیین #مرگ است. در چنین شرایطی که مرگ همچون سایه در کنار زندگی است، تبیین آن بیش و پیش از هر چیزی بایستهتر مینماید. مرگ چیست؟ آیا میشود از آن گریخت؟ علت ترس از مرگ چیست؟ مرگاندیشی چیست و چه نتایجی دارد؟ و….
🔸کار دیگر تبیین #دین_و_شر است. از یکسوی خداوند خیر و قادر و عالم است و از سوی دیگر پدیده هایی مانند ویروس کرونا شر پنداشته میشوند چگونه میتوان این دو را باهم سازگار کرد؟ و….
💢از آنچه کوتاه گفته شد انتظار میرود فلسفه در چنین رخدادهایی با مشاوره دادن و تبیین پدیدهها پای در میدان بنهد و نقش تاریخی خود را بازی کند نه اینکه در گوشهای بخزد و چشمبهراه دیگر علوم باشد.
⚜️ @taammolat74
🔰 بودن به سوی مرگ
🔸 بهرغم گستره پهناور اندیشه #هایدگر، میتوان پرسشی بنیادین را در تمامی آنها ردیابی کرد: آیا میتوان به پرسش هستی در افق زمانمندی اندیشید. این همان پرسشی است که هایدگر در «هستی و زمان» و همچنین «متافیزیک چیست؟» به سراغش میرود. هایدگر استدلال میکند که بشر با فراروی از جهان پیرامونی، هستی خویش را شکل میدهد. بر همین قرار است که وی مفاهیمی چون «پایانمندی/محدودیت» و «عزلت/تنهایی» را بهعنوان اصول ساختاری و اولیه متافیزیک در نظر میگیرد.
🔹اینها پرسشهایی است که همچنان میتوان در جهان امروز به سراغشان رفت. رویارویی با جهان و محیط پیرامون و پرداختن به هستی در دنیای امروز اهمیت دارد خاصه در میان کرونا و ضرورت بازگشتن به مفاهیم اساسی زندگی. وضعیت فعلی جهان خوب نشان داد که آنچه هایدگر درباره حیات منحصربهفرد #دازاین میگفت تا چه اندازه اهمیت دارد. بنابه نظر او، ذات اندیشنده بدون وجود جهان خارج و بودن در جهان خارج، دارای شخصیت نیست.
🔸هایدگر مرگ را شیوهای از بودن میداند که دازاین به محض آنکه هستی یافت بار آن را بردوش میگیرد. وی مرگ را افق نهایی #دازاین میداند. شاید بتوان دست به خطر زد و اینگونه نتیجه گرفت که وضعیت فعلی جهان نوعی «بودن به سوی #مرگ» را برای ما به ارمغان آورده است، نوعی آگاهی از بیواسطگی و حضور دائمی مرگ بهمثابه بخشی از زندگی. وجه اصیل دازاین در نزد هایدگر نیز درست به چنین ساختاری اشاره دارد، چراکه اکنون دیگر کمابیش دریافتهایم که نابودی مسئلهای دوردست و بعید نیست، بلکه ساختاری بنیادی و جداییناپذیر از حیات هر روزهمان است.
⚜️ @taammolat74