📌اجتهاد، هویت اجتماعی، پیشرفت
🔹اجتهاد فرایندی ست برای استمرار و بقای بخشی از سنت در امتداد آینده.
بنابر این هر جامعه ای که دارای سنت ها و ارزشهای پایداری باشد، قهرا نیازمند چنین ساز و کاری برای حفظ هویت خود می باشد.
از اینجهت اجتهاد با حفظ هویت اجتماعی پیوند وثیقی دارد.
این جامعه ی بی هویت و بی بنیان است که در شرایط اجتماعی متکثر، تنوع می پذیرد و در هر عصری شکل خاصی می گیرد.
اما جامعه ی اصیل و ریشه دار، با انگیزه ی حفظ سمت ها و ارزش های خود حتما گونه ای از فرایند اجتهاد را برای خود ایجاد خواهد کرد.
(تلاش های جهان مسیحیت برای عقلانی کردن دین در دوران قرون وسطی را باید تلاشی در همین راستا قلمداد کرد.
جهان مسیحیت از رهگذر عقلانی کردن مسیحیت در پی حفظ بقای و حفظ آن در ساحت اجتماع بود.
حتی آن زمان که از اعتقادات گذشته دست کشید، با اجتهاد در باورهای گذشته الهیات متناسب با پیشرفت را فراهم کرد و سپس به عالم جدید قدم گذاشت. )
این نکته نیز البته گفتنی است که همه ی تلاشها نیز الزاما به نتیجه ی مطلوب نمی رسد، برخی از مدل های اجتهادی به هدم دین و برخی دیگر به انحطاط جامعه منجر می شود.
از اینرو تدوین مدل اجتهاد، از جهت کارکرد اجتماعی بسیار حایز اهمیت است.
ویژگی خاص مکتب اجتهادی امامیه، پیوند آن با حکمت از سویی و در نظر گرفتن پیچیدگیهای اجتماعی از سوی دیگر است.
عقلانیت ناب اسلامی از سویی در مدل اجتهادی اثرگذار بوده و پیچیدگیهای اجتماعی نیز به نوعی به فرایند اجتهاد رنگ و شکل داده است.
روشن است اجتهادی که قرار است بعنوان بخشی از فرایند پیشرفت اجتماعی نگریسته شود، تنها به مسائل عملی محدود نمی شود؛ بلکه مسائل نظری را نیز در بر می گیرد.
البته اجتهاد در مسائل نظری، به معنی تجدید نظر در اعتقادات گذشته و ارائه اعتقادات جدید راه و بیراه نیست، بلکه بمعنی عرضه مسائل نظری جدید، به همان نظام اعتقادی گذشته و تدارک پاسخ انهاست، هر چند ارائه ی ضابطه مند تفاسیر جدید از مسائل اعتقادی نیز چندان دور از ذهن نیست.
این مدل اجتهادی پیشرو بیش از همه در آثار و اندیشه متفکران انقلاب اسلامی مانند امام و آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و علامه ی مصباح جلوه گر شده و گمان ما بر این است که تنها مدل بومی توسعه و پیشرفت برای ایران اسلامی از بستر همین نظام اندیشه بر می خیزد.
این نوشتار ها در پی تبیین این مدل اندیشه ی اجتهادی است.
🖌محمدرضا کرباسچی
#نظریه_اجتماعی
#نظریه_پیشرفت
#متفکران_انقلاب_اسلامی
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
@taamollat
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم)
🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان
🔹تردید نباید کرد که دیدگاه استاد مطهری درباره ی تغییرات اجتماعی، دیدگاهی برآمده از دیدگاه فلسفی و حتی کلامی است، خصوصا آنجا که وارد لایه ی تجویزی دیدگاه خود می شود، این رابطه ی منطقی بیشتر رخ می نماید.
علامه مطهری بعد از توصیف و تقسیم تغییرات اجتماعی به تغییرات نفس زمان و تاریخ، و تغییرات اراده و سلیقه ی ادمیان، لزوم هماهنگی با آن تغییرات را به صلاح آمیز یا فسادانگیز بودن آنها منوط می کند.
چه بسیار کسانی که تغییرات را اصیل گرفته و حکم به تبعیت از آن کرده اند و چه بسیار کسان که قائل به توقف مطلق در برابر تغییرات شده اند و آنانی که هم قائل به تفصیل شده اند معیار درستی دست نداده اند.
بر همین اساس از دیدگاه ایشان هر هماهنگی با اقتضائاتی را نباید صلاح و هر مخالفت با اقتضائاتی را نباید تحجر و واپس گرایی تلقی کرد.
چه بسا مقاومت در برابر یک مقتضای زمان، عین صلاح و اتفاقا تن دادن به یک تغییر و همراه شدن با آن عین تحجر و عقب افتادگی باشد.
ایشان سیدجمال الدین اسد آبادی را -علی رغم توقف و ایستادگی در برابر تغییرات ناشی از مدرنیته- یک مصلح اجتماعی بزرگ و «سلسله جنبان اقدامات اصلاحی» در جهان اسلام می داند.
🔻ملاک پذیرش تغییرات اجتماعی
ایشان ملاک پذیرش و برسمیت شناختن تغییرات اجتماعی را، قرار داشتن در مسیر رشد و کمال انسانی (فطرت) می داند و هر تغییری بیرون از این مسیر را خلاف جهت فطرت دانسته و معتقد است که اقدام درست ایستادگی در برابر آنست.
این نوع قضاوت درباره ی تغییرات اجتماعی، از نوع نگاه به هستی و واقعیات نشات می گیرد.
#نظریه_اجتماعی
#تغییر_اجتماعی
#شهید_مطهری
#اجتهاد
@taamollat
📌تفسیر خاص استاد شهید از اصلاحگری، بر اساس نگاه ایشان به مقوله ی تغییر
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش پنجم) 🔹تبیین مقتضیات و نیازهای زمان 🔹تردید نباید کرد که
📌مبانی اجتهاد از دیدگاه شهید مطهری ره (بخش ششم)
🔹در یادداشت قبل گفته شد که استاد شهید، بر اساس مبانی حکمی خویش تمامی تغییرات را برسمیت نشناخته و آن ها را به تغییرات در جهت کمال و تغییرات در جهت سقوط تقسیم می کنند. (اسلام و مقتضیات،ج۱, فصل۱۲)
تقسیم اقدامات به اصلاح و افراد نیز از همین مبنا ریشه می گیرد.
استاد شهید در فصل اول و دوم از بخش اول کتاب «انحطاط و ترقی تمدن ها» پس از بحث درباره ی علت اصلی تحول و تغییر تاریخی، به عوامل ترقی و انحطاط تمدن ها و جوامع پرداخته و لایه ای دیگر از #فلسفه_تاریخ مبتنی بر #حکمت_اسلامی را آشکار نموده است.
🔹راز اصلی حرکت در تاریخ
بحث از «علت اصلی حرکت جامعه و تاریخ» همواره تقاطع جریان حکمت اسلامی و جریانات دیگر، خصوصا فلسفه های مادی بوده است.
در حالیکه فلسفه های مادی بر عواملی چون جغرافیا و ابزار تولید تاکید می کرده اند، حکمت اسلامی به دلیل اصراری که بر استقلال انسان در مقابل جامعه دارد، نقش فرد انسانی و اراده ی او را پررنگ تر از سایر عوامل به تصویر می کشد.
استاد شهید پس از بررسی عواملی چون ابزار تولید، جغرافیا، نوابغ، زور و قدرت و نژاد، بر عامل «استعداد ابتکار در انسان» و «فطرت» او تاکید می کند و اصرار دارد که این دو -فارغ از جبراجتماعی و جغرافیا و زور سر نیزه ها، مهمترین عوامل تغییر و تحول تاریخ هستند.
#نظریه_اجتماعی
#شهید_مطهری
#تغییر_اجتماعی
#اجتهاد
@taamollat
هر چه بیشتر درون آثار مطهری غور می کنم، مطمئن تر می شوم که ژرفای او تمام شدنی نیست.
همه ی کوچه های اندیشه اش به هم راه دارد، در عین حال همه از یک نقطه شروع می شود و به یک نقطه هم می رسد.
وقتی می خواهی نظریه ی اجتماعی اش را بکاوی، لاجرم به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دین و انسان شناسی اش کشیده می شوی، و هنگامی که به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دینش سرک می کشی ده ها پنجره ی کوچک و بزرگ دیگر از دور نمایان می شود که هر کدام عالمی است که تو را به خود دعوت می کند.
قوت برخی به تسلط آنها بر تاریخ است و برخی دیگر به فلسفه و دیگری به فقه و آن دیگری به تفسیر.
مطهری در همه ی اینها حرف برای گفتن دارد، اما به گمانم نقطه ی قوت و تمایژ او نه در فلسفه ی اوست، نه در تاریخش و نه....
تمایز مطهری با سایرین در همین «نظم منحصر بفرد در علوم اسلامی» است.
مطهری این علوم را چنان بهم آمیخته و بر هم سوار کرده که اگر کسی از دور به آن بنگرد با تصویری باشکوه و منتظم از عالم مواجه می شود.
عالمی که مطهری تصویر می کند تناقض ندارد، خلل و نقصان و توقف هم ندارد و آن همان عالم قرآن است.
در معرفتی که مطهری عرضه می کند دانش ها دست در گریبان یکدگر نیستند، بلکه کنار هم به کشف عالم مشغولند.
با مطهری می توان از طلبگی لذت برد؛
می توان زیبایی های عالم را دو چندان دید، می توان از نظم عالم در شگفتی شگرف فرو رفت.
می توان به حیات، انسان و تاریخ امیدوار بود.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا.
@taamollat
تأملات اجتماعی
هر چه بیشتر درون آثار مطهری غور می کنم، مطمئن تر می شوم که ژرفای او تمام شدنی نیست. همه ی کوچه های
🔻این یادداشت زمانی بر قلمم جاری شد که در میان کتابها، در پی کشف دیدگاه او درباره «تغییر اجتماعی» بودم که ناگهان حس کردم این مسئله در اندیشه ی او کاملا وابسته به فلسفه ی تاریخ و فلسفه ی دین اوست و تا آنها حل نشود، تغییر اجتماعی مورد نظر او تبیین نخواهد شد. در این باره خواهم نوشت انشالله
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 سخن شورانگیز استاد مطهری درباره عدالت جهانی امام عصر(عج)
🔸اجرای عدالت واقعی، مرد آسمانی میخواهد
🌹 سالروز میلاد منجی عالم بشریت حضرت صاحب الزمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) مبارک باد!
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سالروز شهادت بیدارگر مشرق زمین
♦️۱۸ اسفند سالروز بزرگداشت سیدجمال الدین اسدآبادی
♦️سید جمال الدین اسدآبادی آغازگر بیداری در کشورهای اسلامی و در زمان حیات خود با اندیشههای درخشانش از #مصلحان_اجتماعی و رهبران نهضت ضداستعماری در جهان اسلام بود.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌یادنامه ای برای همه ی مصلحان اجتماعی
(بمناسبت سالروز رحلت مصلح بزرگ امت اسلام، سیدجمال الدین اسد آبادی)
🔹اصلاحگری اجتماعی را بیقین باید بخشی از فعالیت جامعه شناسانه تلقی کرد که بدون آن، علم شناخت جامعه به ثمر نمی رسد.
بزرگترین جامعه شناسان، همان مصلحان اجتماعی بوده اند که علم خود را به صحنه آوردند و در جهت رشد اجتماعی بکار انداختند.
با این مقیاس، ما در طول تاریخ مان، جامعه شناسان و مصلحان بزرگی داشته ایم که اگرچه آنان را جامعه شناس یا مصلح نمی شناسیم، اما آنان حقیقتا چنین بوده اند.
خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، امام خمینی، علامه طباطبایی، استاد شهید مطهری و... همگی مصلحان بزرگی بودند که دانش خود را در جهت شناخت جامعه و تغییر و اصلاح آن بکار گرفتند.
۲. بی گمان سیدجمال الدین اسدآبادی را باید سردمدار اصلاحگری اجتماعی در دوران اخیر بحساب آورد.
سیدجمال در دوره ای که امواج مدرنیته ذهن و قلب امت اسلام را درنوردیده و او را از خود بیخود کرده بود، پا به میدان گذاشت و با تکیه بر میراث اسلامی امت اسلامی را به بازگشت به هویت خویشتن فراخواند.
اصل توجه به جامعه و امت،
بیماری مزمن امت اسلام و از خودبیگانگی او، تفرقه و هضم شدن در هاضمه ی سایر امت ها، ارکان اصلی نگاه انتقادی سیدجمال به وضعیت امت اسلامی بود که در نهایت او را به تلاش های پیگیر برای بیداری و وحدت امت اسلام کشانید.
۳. فهم اشتباهی از اصلاح اجتماعی وجود دارد که بسیاری را فریفته و به کوره راه برده که بر اساس آن هر اقدامی در راستای تغییرات زمانه و یا در جهت رفاه و اسایش، اقدام اصلاحی شمرده می شود.
استاد شهید مطهری -که در اصلاح معانی ذهنی کلمات قوت ویژه ای دارد- در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان»، به سراغ لفظ «اصلاح» می رود و می گوید: هماهنگ شدن با تغییرات اجتماعی را نباید الزاما اصلاح به شمار اورد، چه بسا تغییر ی که اتفاقا حرکتی فاسد و قهقرایی باشد. (فصل۱۲)
سپس ایشان در تعریف اصلاح واقعی مطالبی دارند که در همان کتاب قابل مشاهده است.
بر همین اساس ایشان سیدجمال را دقیقا بخاطر «همراه نشدن با تغییرات زمانه» و اصرار بر هویت خویشتن یک مصلح اجتماعی بزرگ می داند.
سیدجمال در زمانه ای که موج هستی شناختی و انسان شناختی جهان مدرن ذهن روشنفکران ایرانی را تسخیر کرده بود، اتفاقا به منظور حفظ هویت ایرانی و اسلام در برابر آن امواج ایستاد و راه پیشرفت را از مسیر هویت و علم بومی پیش کشید.
اگر آن اقدامات و اشارات سرانگشت او نبود، خدا می داند که مسیر پیشرفت حقیقی و بیداری امت اسلام چند سده ی دیگر به عقب می افتاد.
تاکید سیدجمال بر اینکه پیشرفت در وهله اول با شناخت خویشتن و پرهیز از ازخودبیگانگی رخ می دهد را باید جوهره ی اقدامات و تعالیم او دانست.
نسل انقلابی امروز ما به اندازه ی امام و دیگران، به سیدجمال و تعالیم او مدیون است.
۴. در میان امت اسلامی هنوز هم بسیاری هستند که راه پیشرفت را نه در حفظ هویت، بلکه در رها کردن هویت اسلامی می دانند و معتقدند راه پیشرفت آن است که «از فرق سر تا نوک پا فرنگی شویم.» طبیعتاً اصلاح در نظر اینان چیز دیگر و مصلح کس دیگریست.
نباید از اینان انتظار داشت که به سیدجمال و سلسله ای که او به حرکت انداخت روی خوش نشان دهند. تقابل آن روزها، امروز هم برقرار است.
۵.سخن درباره شخصیت و اقدامات او بسیار است، بماند برای فرصتی دیگر، غرض اصلی فقط توجه دادن بود به شخصیت او و اقدامات و مدل اصلاحی اش.
در زمانه ای که رسانه های بی در و پیکر و حوادث نو به نو، ما را از توجه به ارکان هویتی مان بازداشته اند.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
#اصلاحگری_اجتماعی
#نظریه_اجتماعی
@taamollat