eitaa logo
تأملات اجتماعی
174 دنبال‌کننده
279 عکس
88 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
📌عاملیت و ساختار در مسجد (۲) 🔹مساجد و مراکز فرهنگی متعددی در تهران هستند که ساختارهای فرهنگی و مجموعه های پرقدرت و پر طمطراقی ایجاد کرده اند و گاهی تعداد متربیان آن به بالغ بر هزار نفر می رسد. طبیعت این مدل کار نوع اقناع عمومی است و دیگران را به این اندیشه می رساند که چون ساختار و مجموعه خیلی بزرگ و قابل توجه است، پس قطعا متربیان آن هم خوب تربیت شده اند و ... . بطور خاص مسجدی در شرق تهران و مدرسه ای در غرب نمونه هایی از این نوع مجموعه های ساختارگرا به نظر می ایند. قضاوت نهایی درباره ی این مجموعه ها اصلا کار آسانی نیست و نیاز به معیار و ملاک دقیق دارد، اما با سبک تربیت «فله» ای این مجموعه ها می توان دورنمایی از آینده ی متربیان آن مجموعه ها را حدس زد. در تربیت فله ای، فارغ از خاستگاه خانوادگی، مزاج، علایق و استعداد ها و آینده نگری ها، انبوهی از افراد تحت برنامه ی واحد و فشرده ای قرار می گیرند و چون عموم متربیان از سنین کم وارد این مجموعه ها می شوند معمولا آثار تربیتی آن مجموعه را تا سالها با خود نگه می دارند و البته با فرا رسیدن سالهای جوانی و خودیابی، ریزش ها شروع می شود. در این مدتی که در مسجد جدید مشغول شده ام، اهتمام خود را بر اصلاح ساختار مسجد و تشکیل ساختارهای مورد نیاز جدید متمرکز کردم. کاری بسیار زمان بر، فسفرسوز، دیر بازده و در نود درصد موارد هم بدون نتیجه ی مطلوب. بالاخره ساختار هیئت امنا و تصمیمات آن باید اصلاح شود، بسیج و کانون ها و امور مالی نیز و بدون آنها هیچ اقدام دیگری نتیجه ی مطلوب نخواهد داد؛ اما من در این مدت به روشنی از عامل ها و کنش‌گران فرد غفلت کرده بودم. در این هفته های اخیر وقت موسع تری برای گپ و گفت با مردم و نوجوانان و حتی خانمهای مسجد صرف کردم. آثار و نتایجش فوق العاده بود. هم از جهت تربیت فردی و هم از جهت کشف نیروهای خفته ی کف مسجد که می توانند در اصلاح ساختارها خیلی موثر عمل کنند. تا اینجا به این نتیجه رسیده ام که ساختار سازی و نظام سازی در مسجد و اجتماع بجای خود، اما در همین مقوله ی مهم هم محتاج تربیت فردی و ارتباط تک به تک با مردم هستیم. والله اعلم بالصواب. @modmasjed @taamollat
تأملات اجتماعی
📌عاملیت و ساختار در مسجد (۲) 🔹مساجد و مراکز فرهنگی متعددی در تهران هستند که ساختارهای فرهنگی و مجمو
📌بعد التحریر 🔹امشب با یکی از کوچولوهای مسجد که اتفاقا پسری است بسیار معقول و متین گپ و گفتی داشتیم. پسرک دانش آموز پایه ی پنجم است و تقریبا هر شب به مسجد می آید. و از همه جهت قابل تایید است. امشب از او پرسیدم برنامه اش برای آینده چیست. (این سوال را از خیلی از بچه ها می پرسم و هدفم بیشتر واداشتن آنها به فکر کردن است). با قاطعیت گفت: مهندسی معدن گفتم چرا؟ گفت شغل پدرم است و من هم آن را خیلی دوست دارم. بعد وارد یک بحث علمی شیرین شدیم درباره ی دانش های تجربی مانند زمین شناسی و مواد و... که سهم زیادی در مهندسی معدن دارند، همچنین ریاضیات و بحث های دیگر. تقریبا هیچ کدام این مباحث برایش صفر نبود و تقریبا همه را فهم می کرد و معلوم بود که محیط خانه شان کم و بیش علمی است. وقتی صدای اذان از گلدسته ها بلند شد و گفت و گوی ما به پایان رسید، از خوشحالی و شعف در پوست خودم نمی گنجیدم. من امشب یک پدیده و شخصیت بسیار پرظرفیت را در مسجد کشف کرده بودم که تا شب‌های پیش لابلای جمعیت «گم» بود. انشالله گفت و گوهایی را با او ادامه خواهم داد و امیدوارم به عنایت امام عصر ع از او و بسیاری دیگر، پدیده های موثر و مفیدی برای نظام سازی و جامعه سازی به منصه ی ظهور برسند. @modmasjed @taamollat
🔸اسعدالله ایامکم🔸 چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! 🔹شعری بسیار زیبا از سید حمید برقعی زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا قدیمی‌تر که قبل از قصۀ قالوا بلی این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان، با گریه آبش داد زمین خاکستری بود اشک او رنگ و لعابش داد زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی های تلمیحش جهان این شاه مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ابد حیران فردایش ازل مبهوت دیروزش ندانم های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا زمین زهرا، زمان زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود برد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پَر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست @taamollat
تأملات اجتماعی
🔸اسعدالله ایامکم🔸 چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! 🔹شعری بسیار زیبا از سید حمید برقعی زنی
شعری فوق العاده بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن» که وزنی فوق العاده روحانی و آرامش بخش است. و اگر چه در قالب قصیده است، اما هر سه چهار بیت قافیه را تغییر داده و از این جهت هم حقیقتا بدیع و تازه است. از جهت مضمون آفرینی نیز کولاک کرده حقیقتا، خصوصا بیت پنجم: شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد ریحانه ریحانه و بیت بعدش. تمام ابیاتش پر نکته و پر ارایه و قابل تحلیل است. هنیئا لکم 🌷
📌امشب آیت الله یزدان پناه در حاشیه ی درس اسفار و در توضیح نسبت مسئله ی نفس با طبیعیات و الهیات در مشاء و حکمت متعالیه و همچنین جایگاه الهیات بالمعنی الاخص در فلسفه می فرمودند: اگر کسی هستی و حیات را اینگونه ببیند، همه ی زندگی اش دگرگون می شود. قبلا هم از قول ایت الله انصاری شیرازی ره شنیده بودم که می فرمودند کسی که حکمت متعالیه به جانش بنشیند در این دنیا بند نمی شود و خود ایشان حقیقتا اینگونه بود. در آخرین روزهای حیاتشان که توفیق یارم شد و برای اولین و آخرین بار ایشان را از نزدیک دیدم، گویی غریبه ای بود در اینجا، گریه اش دائمی بود. و من مانند او را هرگز ندیده بودم و در آن دقایقی که در محضرشان بودیم، مراحل سلوک را تقریر می فرمودند و هر چند لحظه دوباره از خود بیخود می شدند و زار زار.... از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند. واقعیت آنست که ما علی رغم زیست در جهان اسلامی، اما هستی، انسان، دنیا و روابط انسانی را در قالب هایی دیگر می فهمیم و ابدا دنیا را آنچنان که حکمای ما مانند امام، آیت الله خامنه ای، علامه طباطبایی، شهید مطهری و‌‌..... از دریچه ی حکمت متعالیه می دیدند نمی بینیم. همین است که آنها می گویند ما رو به جلوییم و.... اما ما نمی فهمیم. چون آنها اساسا جای دیگری ایستاده اند و ما جای دیگر و از دو منظر به جهان و هستی نگاه می کنیم. حکمت متعالیه که اساس تقریرش بر سفرهای چهارگانه آدمی است، گویا آدمی را مسافری می بیند در این عوالم وجود و هر چه درباره ی اوست را در نسبت میان این عوالم ترسیم می کند. جلسات آیت الله یزدان پناه در تهران فرصت مغتنمی است برای بازخوانی و نظر کردن به خودمان از دریچه ی حکمت متعالیه و دیدن خود در پهنه ی بیکران هستی و رسیدن به خود واقعی. هلموا الیها. @taamollat
📌مناسک عبادی و همبستگی اجتماعی (لیلة الرغائب و حاشیه هایش) 🔹 امشب نماز لیلة الرغائب که حدود یک ساعت طول می کشید، علی رغم غر و لندها و اعتراضات گوشه و کنار، بخوبی و با جمعیت قابل توجهی برگزار شد. عده ای می گویند اصلا سند ندارد، عده دیگر می گفتند بیندازید بعد عشا و از این صحبت ها. انگیزه ی دیگران را نمی دانم، ولی انگیزه ی خودم از برگزاری این مناسک در مسجد، بیشتر آن بود که «عبادت» و عمل به نوافل خصوصا در این ایام خاص بعنوان یکی از مناسک قطعی دینداری تثبیت شود. در روایات داریم که مومن وقت خود را سه قسمت می کند: بخشی برای کسب و کار، بخشی برای تفریح و رسیدگی به خانواده و بخشی برای عبادت. انسان مومن در شبانه روز باید وقتی اگرچه کوتاه برای عبادت و ذکر و خلوت داشته باشد، اما این بخش اخیر کلا از مناسک دینداری و زندگی مومنانه به کنار رفته. شکر خدا در این منطقه از تهران که ما هستیم، هنوز هم مجالس مناجات خوانی رایج است و از این رو، دعوت به مناسک عبادی هم با اقبال مواجه می شود. یکی از کارکردهای قطعی مسجد هم همین ایجاد تعادل در شؤون گوناگون حیات مؤمنانه است. مساجد باید تلاش کنند برای عبادت و ذکر - به عنوان یکی از لوازم قطعی حیات مومنانه-، در زندگی مردم جای مناسبی باز کنند و مردم را به این مهم توجه دهند که زندگی مومنانه بدون عبادت و مناجات چیزی کم دارد. یکی از حواشی جالب نماز امشب آن بود که این نماز طولانی بصورت هماهنگ (ولی فرادی) خوانده شد. یعنی نمازها و اذکار تقریبا با هم انجام شد. بعد از اتمام و اقامه ی نماز عشا هم باتفاق جمعی از نمازگزاران، به خانه ی یکی از نمازگزاران که بتازگی مرحوم شده بود رفتیم. و همه ی اینها با هم همدلی و محبت را بین مردم بیشتر کرد. 🔹ما اگر توانسته باشیم از مجرای همین مناسک عبادی ساده، همدلی و همبستگی اجتماعی را افزایش دهیم، موفقیت بزرگی بدست آورده ایم و قدم بزرگی در راه نظام سازی اجتماعی و تمدن سازی برداشته اسم. از اینجهت امشب یکی از شب‌های فوق العاده ی مسجد ما بود. ربنا و لک الحمد.‌ @modmasjed @taamollat
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این تصاویر سحرگاه امروز مسجد ماست. دقایقی قبل از اذان صبح جمعه ۶ بهمن ۰۲. و اینها بچه های مدارس سمپاد تهران هستند. اینها زیر همین بمباران تبلیغاتی و دشواری های اقتصادی قد کشیده اند و بالا آمده اند و وقتی انسان دقایقی با آنان به گفت و گو می نشیند، پی می برد که در پس این چهره های امروزی و ظاهراً بی تعلق به دین و مقدسات، چه فطرت پرشور و زنده ای در حال جوشش است. حال و هوا و دغدغه هایشان بسیار حسرت برانگیز است. نیروهای اصلی تاریخ و اجتماع که باید مبنای قضاوت درباره ی جامعه قرار بگیرند اینها هستند. رحمت خدا بر امام و شهیدان که این راه را بر ما گشودند. @modmasjed @taamollat
📌تطورات معنای «عبادت» در سالهای اخیر و نتایج آن در طول تاریخ طبقه ای از متدینین بودند که اصولاً به عبادت و زهد شناخته می شدند و مجموعا با مناسک و سبک زندگی خود، طبقه ای متمایز در جامعه ی مسلمانان بودند. این طبقه ی اجتماعی در طول زمان و همگام با تغییرات اجتماعی رفته رفته کمرنگ شده و یا به گونه ای دیگر در عرصه ی اجتماع حاضر شدند. مثلاً در دهه های اخیر عباد و زهاد عموما در میان بازاریان و تجار متدین ظاهر می شدند که عملا کسب و کار و تجارت را هم گونه ای از عبادت و بندگی حساب می کردند و حتی در بین آنان کسانی بودند که تجارت و کسب و کار بیشتر برایشان پوشش و وسیله ای بود برای جذب طبقات ضعیف و خدمت به آنان. من از این قبیل آدم های بازاری متدین و نیکوکار بسیار دیده ام و اکنون نیز بسیاری دیگر می شناسم. این مرحله، یک گردش و تحول در سبک زندگی عابدانه و زاهدانه بود. (شرحی از احوال این طبقه را در یادداشتی دیگر خواهم نوشت.) اکنون و در بحبوحه ی تغییرات اجتماعی عظیم تر، گویی عبادت و زهد نیز دستخوش تحولی دیگر است. فارغ از اعتکاف های عمومی در مساجد، اعتکاف هایی در میان دانش آموزان و دانشجویان در حال شکل گرفتن و تثبیت است که اصولاً عبادت را در نماز و دعای صرف نمی داند و گویی در عکوف و عزلت در مسجد نیز به گونه ای سیر فی الخلق می اندیشد.‌ با کثیری از دانش آموزان و دانشجویان برخورد داشتم که غایت این گوشه گیری را بازگشت به میان خلق و گره گشایی از امت می دانند. گذشته از آسیب هایی که ممکن است این نگاه به دنبال داشته باشد، این نگاه به عبادت در میان تحصیل کردگان مذهبی در حال تقویت و رشد است. از همین رو اعتکاف های آنان نیز به قرارگاه هابی برای پرش و حل مسایل اجتماعی از سکوی مسجد و عبادتگاه شبیه تر است. به گمانم این ارتقا و تکامل در فهم مناسک عبادی، جز اثر مستقیم فکر امام ره نیست که اصولاً عبادت و بندگی را در خدمت به خلق می دانست. این اتفاق را باید به فال نیک گرفت و منتظر طبقه ای بود که در عین حضور در فعالیت های اجتماعی، قلب و روحش در عوالم بالا سیر می کند. ▪️تصویر بالا گوشه از نشست امشب مان است با بچه های سمپادی علوم انسانی. بچه های بسیار خوش فهم و دغدغه مند که از رهگذر همین اعتکاف در پی رشد و قرب هستند. امشب با آنان بحث های عمیق و گسترده ای در باب ماهیت علوم انسانی، تکلیف دانش آموزان و دانشجویان این رشته، وضعیت علوم انسانی در ایران، آینده ی جامعه ی ایران، وضعیت اقتصادی و نظریات فعال در کشور، فلسفه ی تاریخ و نهایتا دیدگاه های امام و آقا در این حوزه مطرح شد. نشست بسیار شیرین، پر فایده و آرام بخشی بود. اینهمه، ضرب دست امام است که هنوز فعال است و هنوز تربیت می کند و جلو می‌برد. رحمة الله علیه. @modmasjed @taamollat
📌 پیچیدگی و در هم تنیدگی جریانهای فکری 🔹نمی دانم چه سری است که جریانات مذهبی رادیکال در جامعه ما، که به عدم اجرای کامل شریعت و.... توسط حکومت اسلامی معترضند، خیلی سریع و آسان یه دام جریان های فکری غرب می افتند و اعتراضات خود به حاکمیت اسلامی را یا با تابلوی لیبرالیسم و یا با پوشش مارکسیسم پیش می برند. در این شبها، سخت درگیر یک مبارزه ی مجازی با همین جماعت هستم. خدا بخیر کند. @taamollat