eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.9هزار دنبال‌کننده
43هزار عکس
23هزار ویدیو
111 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
‍ پایان اولین دوره لیگ تیمی کمیته کاراته بانوان شهرستان طبس پاییز و زمستان ۱۴۰۳ ✅ در پایان این دوره از مسابقات که با حضور ۱۲۳ فایتر در قالب ۶ تیم از سطح شهرستان، در ۴ مرحله میزبانی تیم‌های شرکت کننده برگزار شد، سنسی نعمتی (مربی تیم‌های روستای اسفندیار و باشگاه آرمان طبس) با کسب ۱۶۸ امتیاز از بازی‌های انجام شده موفق به کسب عنوان شرکت کننده شد. 🔸 امتیازهای کسب شده به تفکیک تیم‌های شرکت کننده به صورت زیر می‌باشد: 🥋باشگاه نامی‌نو با مربیگری استاد شکوفه با ۲۸ فایتر و مجموع امتیاز ۱۱۶ 🥋تیم روستای اسفندیار با مربیگری استاد نعمتی با ۲۳ فایتر و مجموع امتیاز ۱۰۰ 🥋تیم خانه کاراته با مربیگری استاد ایلخانی ۲۸ فایتر و مجموع امتیاز ۹۸ 🥋باشگاه آرمان طبس با مربیگری استاد نعمتی با ۱۸ فایتر و مجموع امتیاز ۶۸ 🥋تیم سنسی ابراهیمی با ۱۲ فایتر و مجموع امتیاز ۴۲ 🥋تیم دیهشک با مربیگری استاد شکوفه ۱۴ فایتر و مجموع امتیاز ۳۴ ✅ ضمن تقدیر و تشکر از ریاست محترم اداره ورزش جوانان طبس جناب آقای پناهی ✔️ جناب آقای ابراهیمی سرپرست و سرکار خانم ایلخانی نایب رئیس هیات کاراته شهرستان طبس ✔️ داوران قضاوت کننده در دوره های مسابقات لیگ خانم ها صدیقه امیدی، مهدیه ابراهیمی، راضیه داریوش، مریم‌السادات مزاری‌مقدم، زهرا یوسفی، زهرا جعفری، سعیده امیدی و زهره شجاعی ✔️ امور ورزش بانوان شهرستان سرکار خانم نقوی‌زاده ✔️ مدیریت خانه کاراته جناب آقای استاد گوهری ✔️ مدیریت سالن ورزشی شادی صدقی دیهشک ✔️ و تمامی خانواده های فایترهای شرکت کننده؛ مخصوصا شرکت کنندگان روستای اسفندیار که با طی مسافت طولانی راه در این مسابقات حاضر شدند. 🏆 آیین اختتامیه و مراسم اهدای کاپ و مدال به مربیان و فایترهای شرکت کننده ۳ اسفندماه و قبل از شروع مسابقات کاراته کاتا استان برگزار خواهد شد. @tabasgolshantabas
🛑📸 توییت جدید پزشکیان: وعده‌هایم را فراموش نکردم ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
🛑📸 وال استریت ژورنال: اهدای جزایر سه‌گانه ایرانی به امارات؛ پیش شرط ترامپ برای مذاکره با ایران بود! ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقد قشنگ این آیه گفته که 😔 اولین گروه دورهمی 👇👇👇👇 ‌┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓ https://eitaa.com/joinchat/1825702393C630451f742 ┗━━ °•🍃🌸🍃•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 خطرناک‌ترین نوع سردرد چیه؟ این نوع سردرد اصلا شوخی بردار نیست و نباید با مسکن آرومش کنین ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas ، کانون دانستنی‌ها🔝
با سلام و احترام؛ در گروهها و کانال‌های محلی به صورت گسترده بازنشر شود. با عنایت به درخواست مسئولین و تغییرات انجام شده ،لطفا فقط این پوستر👆👆 در فضای مجازی منتشر شود. عاقبت بخیر باشید بانک سپه شعبه شهید هاشمی نژاد طبس
حجة الاسلام تهرانی پور امام جمعه محترم و سیداحمد حقانی سرپرست محترم فرمانداری شهرستان عشق آباد با صدور پیامی مشترک، از مردم متدین و ولایتمدار شهرستان عشق آباد برای حضور حماسی در راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تشکر نمودند.
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
حجة الاسلام تهرانی پور امام جمعه محترم و سیداحمد حقانی سرپرست محترم فرمانداری شهرستان عشق آباد با صد
به گزارش روابط عمومی فرمانداری عشق آباد؛ در متن این پیام آمده است: ء❀✾═══✧❁﷽❁✧═══✾❀ء 🇮🇷مردم شریف؛ همیشه در صحنه؛ بصیر و آگاه دیار مقدم الرضا (ع) شهرستان عشق‌آباد ✍️حضور حماسی؛ پرشور واستوار شما در راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن، بار دیگر جلوه‌ای از وحدت، غیرت، و پایبندی به آرمان‌های انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت. این حضور باشکوه وارزشمندکه با گام‌های استوار و دل‌هایی سرشار از ایمان و عشق به میهن همراه بود، نشان داد که مردم این دیار همچنان در مسیر پاسداری از ارزش‌های انقلاب و لبیک به ندای ولی فقیه وپیروی از منویات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) ثابت‌قدم بوده وگامی محکم در دفاع از حق و آرمان‌های انقلاب اسلامی است. باشد که این عزم و اراده، همواره پایدار بماند و دشمنان این سرزمین را ناکام بگذارد. ✍️ بدینوسیله از تمامی اقشار مختلف مردم، خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران، روحانیت معزز، فرهنگیان، دانشجویان؛ دانش‌آموزان،اصناف وبازاریان؛ جوانان ؛ بسیجیان عزیز؛ اهالی محترم دهستان هودر و همه کسانی که با حضور خود حماسه‌ای دیگر آفریدند، صمیمانه تقدیر و تشکر می‌نماییم. همچنین تلاش مخلصانه همه دست اندرکاران برنامه های دهه فجر و دو سفر استاندار محترم ومعزز به شهرستان؛ بویژه دبیرمحترم ستاد دهه فجرجناب حجه الاسلام بنی خزایی؛ مجموعه ادارات ونهادهای شهرستان بالاخص بخشداری؛دادگستری؛فرماندهان نیروی انتظامی وبسیج سپاه؛ شهرداری وشوراها؛آموزش وپرورش؛اتاق اصناف؛ اداره کل صداوسیمای استان وهمکاران ارجمندشان؛ خبرنگارمحترم صداوسیما وسایر خبرنگاران افتخاری شهرستان؛ هیات امناء مساجد وهیات های مذهبی بویژه عشق آباد ومحله زیرک آباد؛ وهمکاران محترم مان در ستادنمازجمعه وفرمانداری ودست اندرکاران صوت مراسم را ارج می نهیم. بی‌شک این حضور پرصلابت که نشان از هوشیاری وبصیرت شما داشت ، دشمنان را مایوس و دل‌های دوستداران انقلاب را شادمان ساخت. 🇮🇷درود خدا بر عزم راسخ و بصیرت به موقع شما که در لحظه نیاز، دشمن را ناامید کرده و پیروی از حق را با عمل خود نشان می‌دهید. ان‌شاالله توفیق الهی و دعای حضرت بقیه‌الله ارواحنا فداه، پشتیبان و تقویت‌کننده ایمان و ولایت‌مداری شما باشد. از درگاه خداوند متعال برای همه شما عزیزان سلامتی؛ عزت و توفیقات روزافزون مسئلت داریم. 📌هادی تهرانی پور امام جمعه شهرستان عشق‌آباد 📌سیداحمدحقانی ثانی سرپرست فرمانداری عشق آباد
🛑 ۲ سال پس از زلزله ترکیه؛ زندگی ۶۵۰ هزار نفر در کانکس‌ 🔹بر اساس گزارش منتشر شده از سوی دولت ترکیه، پس از گذشته دو سال از زلزله در استانهای جنوبی و شرقی ترکیه، هنوز ۶۵۰ هزار نفر در کانکس زندگی می‌کنند. 🔹حاتای که جزو بیشترین شهرهای خسارت دیده در زلزله قهرمان ماراش بود، دارای ۲۰۴ کمپ کانکسی است که ۱۷۱ هزار نفر در آنها زندگی می کنند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت هفتاد و یکم ▫️می‌فهمیدم با همین حرف‌ها چه آواری از دلهره
📕 امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴 قسمت هفتاد و دوم ▫️زینب در آغوشم خوابش برده بود و مهدی تا دید دخترش از خستگی مظلومانه خوابیده، نگاهش غرق درد شد و با صدایی شکسته خواهش کرد: «من یه بار داغ عزیزم رو دلم مونده، باور کن طاقت ندارم یه بار دیگه.. قسمت میدم از این به بعد همه چی رو به من بگو!» ▪️حرارت لحنش به حدی بود که داغ حرفش روی دلم ماند و تا رسیدن به فلوجه، با خودم می‌جنگیدم که هنوز بخشی از حقیقت را نمی‌دانست و می‌ترسیدم همین تکۀ گمشده کار دستم دهد. ▫️نزدیک غروب بود که وارد منزل پدرم شدیم و با تمام تشویشی که حال‌مان را زیر و رو کرده بود، تلاش می‌کردیم مقابل پدر و مادرم عادی باشیم. ▪️مهدی وانمود می‌کرد دوباره عازم مأموریت شده و باید من و زینب چند روزی اینجا باشیم اما نگاه من به ساعت بود که شاید الان مقابل منزل‌مان در بغداد منتظر موبایل مهدی بودند و نمی‌دانستم چه مجازاتی برایم در نظر می‌گیرند. ▫️مهدی ساعتی نشست و همینکه تلفنش زنگ خورد، از جا بلند شد. همانطور که روی پا ایستاده بود، به زبان فارسی چند کلمه صحبت کرد، سپس به سمت در رفت و من نمی‌خواستم به بغداد برود و باید همنیجا حرفم را می‌زدم که دنبالش دویدم و در پاشنۀ در، دستش را گرفتم. ▪️مادرم به زینب غذا می‌داد، پدرم تلویزیون نگاه می‌کرد و نمی‌خواستم مقابل‌شان خیلی با مهدی درگوشی صحبت کنم که تقاضا کردم: «میشه قبل از رفتن، یکم بریم بیرون؟» ▫️می‌دانستم اصلاً وقت مناسبی برای گشت و گذار در شهر نیست اما تنها بهانه‌ای بود که می‌شد کمی با مهدی خلوت کنم و در برابر نگاه متعجبش، باز خواهش کردم: «حالم اصلاً خوب نیست.. یخورده تو خیابون‌ها می‌چرخیم، بعد تو برو.» ▪️نگاهی به ساعتش کرد، مشخص بود عجله دارد و نمی‌خواست رویم را زمین بزند که با متانت جواب داد: «باشه عزیزم، آماده شو بریم. تا هر وقت خواستی من کنارتم، بعد میرم.» ▫️دلشوره حالم را به شدت به هم ریخته بود که تا لباس پوشیدم و با هم سوار ماشین شدیم، هزار بار حرف‌هایم را مرور کردم و به محض حرکت، با ترس پنهان در صدایم اعتراف کردم: «مهدی من در مورد دلیل ازدواجم با عامر همه چی رو بهت نگفتم.» ▪️همین‌که لب از لب باز کردم فهمید، شب‌گردی بهانه بوده که نگران حقیقت مخفی دیگری، مستقیم نگاهم کرد و من حتی از ادای این کلمات، حیا می‌کردم که تمام ماجرا را در چند جمله خلاصه کردم: «۱۰ سال پیش، نامزدی من و عامر به خاطر اینکه می‌خواست بره آمریکا، به هم خورد ولی اون همچنان اصرار داشت با هم ازدواج کنیم. می‌دونست یه پسر ایرانی یه شب منو از دست داعش نجات داده و همیشه منو متهم می‌کرد که به خاطر اون ایرانی بهش جواب رد میدم.» ▫️سکوتش به قدری سنگین بود که تپش‌های قلبم به گلو رسیده و به هر جان کندنی بود، ادامه دادم: «وقتی ابوزینب شهید میشه، میره خونه خواهرش سراغ گوشی ابوزینب، عکس تو رو از گوشی اون پیدا کرده بود و ...» ▪️به قدری حیرت کرد که کلامم را شکست: «عکس من؟!» و نمی‌دانست چاه جنون عامر انتها نداشت که سرم به زیر افتاد و صدایم به سختی بلند شد: «عکس منو هم شاید از گوشی نورالهدی برداشته بود... یه روز اومد پیش من و تهدیدم کرد اگه باهاش ازدواج نکنم این عکس رو پخش می‌کنه.» ▫️از شدت خجالت نتوانستم به درستی توضیح دهم و مهدی گیج‌تر شد: «عکس تو رو می‌خواست پخش کنه؟ مگه عکست چی بود؟» ▪️با دستم پیشانی‌ام را گرفته بودم تا دردش کمتر شود و برای گفتن هر کلمه می‌مردم و زنده می‌شدم: «یه عکس افتضاح از یه زن و مرد... فکر کنم از اینترنت پیدا کرده بود... صورت من و تو رو گذاشته بود رو اون عکس... می‌خواست عکس رو روی اینترنت پخش کنه...» ▫️حرفم به حدی سنگین بود که نتوانست به مسیر ادامه دهد و همان حاشیۀ خیابان ترمز زد. کامل به سمتم چرخید و پیش از آنکه چیزی بپرسد، زخم کاری دلم را نشانش دادم: «من از عامر متنفر بودم ولی برای حفظ آبروی هر دومون مجبور شدم باهاش ازدواج کنم...» ▪️از آنچه به سرم آمده بود، پلکی نمی‌زد و آتش وحشت آنچه پیش روی هر دو نفرمان بود، غم گذشته را در قلبم خاکستر می‌کرد. ▫️می‌ترسیدم عامر در عالم مستی همه چیز حتی همان عکس را به رانا داده باشد و حالا با همین بهانه، مهدی را تهدید کنند که نفسم از دلشوره می‌تپید: «می‌ترسم اون امانتی که تو پیامک‌ها می‌گفتن و تهدیدم می‌کردن، همون عکس باشه...» ▫️می‌دیدم از شنیدن این حرف‌ها چه زجری می‌کشد و همین جمله آخرم نفسش را گرفته بود که با لحنی لرزان از خودم دفاع کردم: «وقتی خواستیم از هم جدا بشیم، عکس‌ها رو جلوی خودم از روی لپ‌تاپ و موبایلش پاک کرد...» ▪️و همان چیزی که تن مرا می‌لرزاند، کلمات مهدی را در هم خُرد کرد: «از کجا معلوم جای دیگه‌ای ذخیره نکرده بوده؟ اگه رانا قبل از اون شب، حافظه لپ تاپ عامر رو منتقل کرده باشه، چی؟»... 📖 ادامه دارد...
🛑📸 نقشه تعطیلی مدارس و ادارات کشور در روز سه‌شنبه ۲۳ بهمن‌ ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم