هدایت شده از خوبان
@qomirib Shanbeye aram 24.mp3
زمان:
حجم:
7.07M
📚#کتاب_صوتی 🎧
🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
📗کتاب#شنبه_آرام
🕊🌹#شهید_محسن_فخریزاده
✍️ نویسنده: محمدمهدی بهداروند
🥀🤍انتشارات حماسه یاران
4️⃣2️⃣#قسمت_بیست_و_چهارم
📗کتاب شنبه آرام، روایت زندگی دانشمند شهید محسن فخریزاده از کلام همسر اوست.
⬅️ در این قسمت میشنویم:
🌷غصه و فراق
🕊منزل نو
🌷همسایه دوستان
🕊اشک مثل باران
🌷داغ برادر
🕊صاحب عزا
🌷تعطیلات عید
🕊محبت مثال زدنی
🌷تلاوت روزانه قرآن
🕊سوره واقعه
🌷شعر خوانی
🕊سفره
🔘#شهید_نخبه_هسته_ای
هدایت شده از خوبان
🕊🌷 #زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی
📚پیشانی و بوسه (جلد ۶، شمع صراط)
📘#نیمه_پنهان_ماه
✍️ به روایت همسر شهید
4️⃣2️⃣ #قسمت_بیست_و_چهارم
🍃🌸 ... آن شب با این جمله آقا مرتضی خوابم نبرد و مرتب این جمله آخر را در ذهنم مرور می کردم و هر چه سعی می کردم که بفهمم منظور او از این حرف چه بود متوجه نمی شدم. فردای آن روز به اتفاق زینب به روستا برگشتیم. اصلا حال و روز خوبی نداشتم حتی توان نداشتم که بتوانم کارهای خانه را انجام دهم.بی اختیار البوم عکس را برداشتم و آن را ورق زدم هر عکسش را که نگاه می کردم کوهی از غم و اندوه بر دوشم سنگینی می کرد و بی اختیار اشک از چشمانم جاری می شد.
🥀🤍به هر گوشه ای از خانه که نگاه می کردم چهره آقا مرتضی جلویم رژه می رفت. رادیو را روشن کردم صدای مارش عملیات در گوشم پیچید خیلی ناراحت شدم و دیگر طاقت نیاوردم و به مادر آقا مرتضی گفتم: من می خواهم به فسا بروم ببینم خبری از آقا مرتضی دارند یا نه؟
🍃🌸زینب را بغل کردم و با گامهای سنگین و لرزان از خانه بیرون رفتم نگرانی من بیشتر به این خاطر بود که قرار بود آقای نجفی از آقا مرتضی خبری برای من بیاورد ولی هر چه انتظار کشیدیم ایشان نیامد.
🥀🤍مسیر خانه پدر آقا مرتضی با خانه پدر خودم آنقدر برایم طولانی شده بود که هر چه می رفتم نمی رسیدم. به هر زحمتی که بود این مسیر را طی کردم و با برادرم از منزل خارج شدیم. و به کنار جاده آمدیم هر چه انتظار می کشیدیم در آن موقع هیچ ماشینی ما را سوار نمی کرد .
🔻🔻🔻