✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟
🔹#بشارت و #انذار یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه هاى تربیتى و حرکت هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد. آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک #تشویق شود، و هم در برابر کار بد #توبیخ بیند، تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. #تشویق به تنهايى براى رسیدن به #تکامل فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا #انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. فى المثل مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (عليه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (عليه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند!
🔹مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب #گناه مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: « ... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این #منطق_نادرست، افراد را در ارتکاب #گناه جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها #تشویق براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید #تنبیه، تهدید و #کیفر را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى خبرى است.
🔹این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: #انسان مجموعه اى است از #بیم و #امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر #تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرأت و #غفلت است، و اگر #بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه اش یأس و #نومیدى و خاموش شدن شعله هاى عشق و #تحرک است.
🔹درست به همین دلیل در آیات قرآن، #نذیر و #بشیر یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى #بشارت و#انذار [مردم جهان] فرستادیم) و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است؛ «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». [۱]
پی نوشت:
[۱] «مصباح المتهجد»، ص ۴۴۲ و ۶۹۶ (مؤسسه فقه الشیعه، بیروت)؛ کتاب «المزار»، ص ۱۶۱ (کنگره شیخ مفید)؛ «بحار الانوار»، ج ۹۱، ص ۲۳۹ و ۳۸۶، و ج ۹۵، ص ۲۳۲
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۸۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#بشارت #انذار #تشویق #تنبیه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️روایات اسلامي، چگونه لزوم تعادل ميان «خوف» و «رجاء» را تبیین نموده؟
🔹#رجاء در واقع عامل حركت به سوى #سعادت و به منزله موتور محرّك دستگاه هاى عظيم توليدى است، و #خوف عامل #بازدارنده در برابر #طغيان ها و حركات بى رويه است. همان گونه كه وسيله نقليه فاقد موتور، از حركت باز مى ماند، و فاقد ترمز در برابر پرتگاه ها و جاده هاى خطرناك ايمنى ندارد، اين دو در وجود هر انسانى بايد به صورت #متعادل باشد تا هم به سوى #طاعات حركت كند و هم از #معاصى خوددارى نمايد.
🔹اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در حديثى از #امام_صادق (عليه السلام) مى خوانيم: در #وصايای_لقمان مطالب شگفت انگيزى بود، از جمله اينكه به فرزندش چنين گفت: از #خداوند آن گونه #خائف باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از #عذاب او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى، و #رجاء تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى #اميد به رحمت او داشته باشى.
🔹هنگامى كه #امام_صادق (عليه السلام) اين حديث را از لقمان نقل كرد فرمود: پدرم چنين مى گفت: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا» [۱] (هيچ بنده #مؤمنى نيست مگر اينكه كه در قلبش دو نور است؛ #نور_خوف و #نور_رجاء اگر اين يكى را وزن كنند ذره اى از آن يكى افزون تر نيست، و اگر آن ديگر را وزن كنند ذره اى از اين زيادتر نخواهد بود).
🔹همچنین #امام_علی (عليه السلام) در بخشی از نامه ۲۷ نهج البلاغه مى فرمايد: «وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اللهِ، وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً للهِ» (اگر مى توانيد #خوف تان از #خداوند شديد باشد، و در عين حال [بسيار] به خدا #حُسن_ظنّ داشته باشيد [چنين كنيد و] ميان اين دو جمع نماييد؛ زيرا #حُسنظنِّبنده [خاص خدا] به پروردگار خويش به اندازه #خوفش از اوست، و آنها كه بيش از همه به خدا حُسن ظنّ دارند كسانى هستند كه بيش از همه از [عذاب او] ترسانند [و ميان #خوف و #رجاء آنها #تعادل_كامل برقرار است]).
🔹ابن ابى الحديد بعد از آنكه در شرح عبارت #امام_علی (عليه السلام) مى گويد: امام (عليه السلام) به محمد بن ابى بكر دستور مى دهد كه «حُسن ظنّ» به خدا و «خوف» از او را در خود جمع كند، و اين #مقام_والايى است كه جز صالحانِ آماده به آن نمى رسند. حديثى را از #امام_سجاد (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «لَوْ أنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ كِتاباً أنَّهُ مُعَذِّبٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ اَكُونَهُ اَوْ اَنَّهُ راحِمٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ أَكُونَهُ». [۲]
🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (اگر خداوند متعال آيه اى نازل كند كه يك نفر را در عالم #عذاب مى كند، از آن #بيم دارم كه آن يك نفر من باشم، و اگر بگويد يك نفر را در همه عالم مورد #رحمت قرار مى دهد، #اميد دارم آن يك نفر من باشم). اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه به هم خوردن تعادل #خوف و #رجاء يا سبب غرور و دور ماندن از خدا مى شود، يا يأس از رحمت او را به دنبال دارد كه آن هم مانعى بر سر راه #اطاعت و بندگى است.
پی نوشتها؛
[۱] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ۲، ص ۶۷
[۲] شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، مكتبة آية الله المرعشی النجفی، چ ۱، ج ۱۵، ص ۱۶۷
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، تهران، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۹، ص ۳۶۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#خوف #رجاء
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد