eitaa logo
شهدا
391 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
7.1هزار ویدیو
34 فایل
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال خانمان را چه کند دیوانه کنی هردو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند «برای شادی روح شهدا صلوات» تاسیس: 1401/22 پایان:شهادت به حمایتتون نیاز داریم🌿 بمونین برامون🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جونمو واسَت ارباب اگه فَدا نکنم، چه کنم؟:)✨ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
سلام صبــــــــــــحتون شهدایی☀️
رفتار عجیب حاج قاسم با دخترش!!! 💔 📚 منبع 👇👇 کتاب «از ظهر عاشورا تا شام بغداد» اثر سیدمحمدحسین راجی، صفحه ۵۸. ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_15930201125.mp3
5.94M
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
توصیه می‌کنم برای یه بار هم که شده این متن رو کامل بخونین یادمه یکی از شب‌های فاطمیه اول امسال بود که با یه بنده خدایی صحبت می‌کردم... حالا که تا اینجا خوندین واسه فرج امام زمانمون یه صلوات بفرستین❤️ بنده خدا دل پاکی داشت و من و دوستم رو هم زیر تیغ صلوات(توهین) گذروند:) ولی چند دقیقه‌ای از حاج قاسم صحبت کرد. یه طوری صحبت می‌کرد که هرکسی می‌بود فکر می‌کرد این هم‌وطنمون از بچه‌های انقلابی و پای کار انقلابه❤️‍🩹 میدونین این برمی‌گرده به کجا؟ به کم کاریمون برمیگرده و آگاهی کممون آخه خیلی از افراد و کارای بزرگ و خوب رو نمی‌بینیم و کوچک میکنیم و کوچک میبینیم. شهادت شهدایی مثل حاج قاسم و ابومهدی المهندس و شهید رئیسی و اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین و یحیی سنوار به ما مردم نشون داد و بهمون میگه: اینا فرمانده‌های بخش‌های کوچک‌تر بودن ولی آدمای خیلی بزرگی بودن و خیلی کارای بزرگی انجام می‌دادن ولی اکثر این کارا رو بعد از شهادت اون شهدا باخبر شدیم. مردم الان حواستون باشه که یه فرمانده بزرگی هست که باید مثل ما پشت ایشون باشین و اون کسی نیست جز رهبر کنونی این انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای حواستون باشه که بخشی از زندگی این شخص به عللی رسانه‌ای و به مردم انتقال داده نمیشه قدر این نعمت خیلی بزرگ رو بدونین که خدایی ناکرده وقت نبود ایشان حسرت و غصه بخوریم که چرا حرف ایشان رو گوش نکردیم و قدرش رو ندونستیم حواسمون باشه تاریخ داره تکرار میشه و این ما هستیم که باید از تاریخ عبرت بگیریم که تاریخ تکرار نشه حالا که تا آخرش خوندین یه صلوات مشتی واسه فرج امام زمانمون و سلامتی رهبرمون بفرستین❤️ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
[ همین حوالی سحرگاهی که ما در خواب تلخ بودیم خبر دادند که از بغداد بوی ِقند می‌آید ؛ ] ساعت‌یك‌وبیست‌۱۳دی‌ماه ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
ابن الحسن ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
شهدا
#قاسم ابن الحسن ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
لعنت خدا بر آنان که در گرفتن انتقامَت تعلل کردند
نوشته بود خدا با اون عظمتش میگه: «أنَا جَلیٖسُ، مَنْ جٰالَسَنِیٖ» من همنشین کسی هستم که با من بشینه!🌻 انگار خدا داره دنبال یه رفیقِ ناب میگرده؛ یارفیقَ مَن لا رفیقَ لَهُ! چقدر منِ حقیر رو تحویل میگیری آخه؟ ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
یك فاتحه/صلوات برایِ شادیِ روحِ شهدایِ حادثه‌ی‌ تـ‌.ـرو‌ری‍.‍ستیِ کـرمان ...🙏🏻‌.... ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
1 : 20 جبران نمیشوي حتي به گریه‌هاي عمیق :))
شهدا
1 : 20 جبران نمیشوي حتي به گریه‌هاي عمیق :))
- کجاست اون مردی که حتی نامش تن تروریست ها رو به رعشه مینداخت ؟ . .
شهدا
- به یاد ممنوعه ترین چهره‌ی اینستاگرام : ) - [چهره‌ی حقی که باطل به دنبال پنهان کردن اون‌هاست، اما در قلب و دل آدم ها حک شده ..] ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
امسال کاپشن صورتی‌های بیشتری آمدند به مراسم سالگرد شهادت سردار سلیمانی؛ میدونید ما ملت هستیم؟🕊🩷 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
با سلام🌸 انشاءالله قراره از طرف ستاد اجرای فرمان امام(ره) و بسیج دانش آموزی مسابقه داژبال(وسطی) برای دختران و بانوان برگزار بشه. لطفاً در انتشار این پوستر یاریگر ما باشید🌸
کی فکر می‌کرد کرمان یه روزی زیارتگاه بشه..؟!! خدا اینطوری عزیز میکنه.. «وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ»
آقای حاج قاسم، پنج سال گذشته ولی هنوزم عکست، صدات و حتی اسمت که میاد داغ دل ما تازه میشه. 🥲💔
تایم شروع کلاسها ۸صبح بود اما من باید ۶:۳۰ -۷صبح از خونه میزدم بیرون تا ب موقع برسم با خط واحد رفتم پایگاه بعد از نیم ساعت تا چهل پنج دقیقه بعد یه آقای پاسدار مسنی اومدن و شروع کردن به حرف زدن بسم رب الشهدا خواهرای بزرگوار دوره ای که قراره بگذرونید دوره مقدماتی آموزش گردان ثارالله می باشد زمان دوره یک هفته است در این دوره بزرگواران کار با اسلحه و رزمایش و رزم شب را اموزش میبینین خانم رفیعی اعلام کنید لطفا خواهران سوار اتوبوس ها بشن درسته با خانواده ام اختلاف سلیقه و عقیده داشتم اما خانواده ام بودن زنگ زدم بهشون اطلاع دادم نیستم و دوره ام یه هفته طول میکشه وای شبا با بچه ها واقعا مثل جنازه میشدیم 😀😀😱😱😱 شب سوم هشت شب اعلام کردن امشب رزم شب غرغرای من شروع شد إ مگه ما پسریم رزم شب چه صیغه ایه آخه اما خیلی باحال بود 😁😁😁 فرداش رزمایش بود مثلا بمباران هوایی شده بود مانورش خیلی ترسناک بود وای به حال واقعیش اون یه هفته با همه سختی هاش عالی بود فهمیدم ما واقعا مدیون شهدایم
مراسم اختتامیه با روایتگری حاج حسین یکتا تموم شد عالی بود وقتی برگشتم خونه دیدم هیچکس خونه نیست ساعت ۱۰شبه 😐😐😐یعنی کجا رفتن یه برگه رو در اتاقم بود دست خط پدرم بود نوشته بود رفته بودن پارتی 😔😔 وارد اتاقم شدم چند تا از عکسای حاج ابراهیم همت تو اتاقم زده بودم روسریم باز کردم زدم به چوب لباسی داخل کمد نشستم رو تخت روبروی عکس با اشک گفتم داداش هوای خانوادمو داشته باش دست اونام را هم بگیر از گناه نجاتشون بده ساعتم کوک کردم رو ساعت ۲:۳۰برای نماز شب هرزمانی دلم میگرفت نمازشب میخوندم دلم هوای شلمچه ،طلائیه و حاج ابراهیم همت کرده بود زیارت عاشورا خوندم بعدش خوابیدم ساعت دونیم از جیغای ساعت پاشدم برای نماز برای وضو که رفتم فهمیدم هنوز خانواده ام برنگشتن 😔😔 وضو گرفتم برگشتم اتاقم قامت نماز شب بستم بنظرمن حال هوای آدم با نماز شب عوض میشه بعد نماز همون جا کنار سجاده دراز کشیدم خوابم برد خواب دیدم تو طلائیه ام روضه بود انگار زینب برام دست تکون داد: حنانه حنانه بیا اینجا رفتم نشستم کنارش آروم گفتم: چ خبره؟ زینب: حضرت آقا(رهبر)دارن میان طلائیه بچه ها میگن حاج ابراهیم همت و حاج ابراهیم هادی هم قراره بیان -وای خدایا 😭😭 نیم ساعت نشد رهبر اومدن دیدم صف اول یه سری از شهدا نشسته بودن آقا حرفهاشون تموم شد رفتن همه بچها جمع شدن دور شهدا منو زینبم رفتیم سمت حاج ابراهیم همت سرمو انداختم پایین که یهو حاجی گفت: خانم معروفی درسته من برادرتم اما نامحرمم بهتون هرزمان که میحواهید با بنده صحبت کنید روسری سر کنید یهو از خواب پریدم صدای اذان صبح تو اتاقم میومد اشکام جاری شد 😭😭😭 خانم معروفی روسری کن 😭😭😭 دوباره وضو گرفتم برای نماز از خواب به بعد هرزمان که میخوام با حاجی حرف بزنم روسری سر میکنم فردا حلقه صالحین دارم
کلاس صالحین که تموم شد مسئول پایگاه اومد تو حلقه گفت :خواهرای که عضو گردان هستن هفته بعد پنجشنبه برنامه داریم لیلا :حنانه بریم ثبت نام؟ -حالا میریم غافل از آینده که این دیدار دومین اتفاقی که زندگیمو عوض میکنه لیلا: حنانه فردا اعلام نتایج حوزه است بیا خونه ما -إه لیلا همش من بیام خونتون خب توام یه بار بیا لیلا: حنانه جان خانواده ات از تیپ من خوششون نمیاد نمیخام اذیت بشن تو ناهار بیا -نه مزاحمت نمیشم لیلا: پاشو جمع کن تعارف معارف رو ناهار بیا دیگه مهدی خونه نیست منم تنهام -خوب خجالت میکشم لیلا: برو بابا منتظرتما -باشه باشه نزن لیلا : نزدم خخخخ سر میز شام به خانواده ام گفتم: فردا جواب آزمون حوزه علمیه میاد بابا: از دستت خل میشیم امل بازی هات داره شدیدتر میشه من فقط سکوت کردم بعداز نماز صبح تا ساعت ۹خوابیدم بعداز صبحونه حاضر شدم رفتم خونه لیلا دیگ دیگ لیلا: بیا بالا -ن پس میمومدم این پایین رفتم بالا با چادر بودم لیلا: حنانه چادرتو دربیار من برم لب تاپ بیارم مهدی جان رفته سرکار -مهدی جان 😁😁😁 لیلا رفت لب تاپ آورد مشخصاتمونو وارد کردیم وای جیغ جیغ هردو قبول شده بودیم تا عصر پیش لیلا بودم خیلی خوش گذشت .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روز برفی دختر کاپشن صورتی و گوشواره قلبی😔💗 ●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●