eitaa logo
تفکّر قرآنی _ زبان قرآن
2.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
82 فایل
#تفکّر_قرآنی تفکّر با قرآن است... تا انسان با چشمِ‌خدا ببیند همان شاهدبودن و شهیدشدن‌ @mrk_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستاد کنگرهٔ بزرگداشت شهدای اردبیل فرمودند: راه مجاهدت و استقامت راهی است که ما باید برای هموارکردن آن تلاش کنیم، فکر کنیم، خدا هم برکت می‌دهد. مثلاً فرض کنید شهیدی مثل شهید سلیمانی در راه خدا به می‌رسد، یک ملّت تکان می‌خورد، یک ملّت حرکت می‌کند و تمام این خطوط توهّمی‌ای که بین آحاد ملّت هست به‌هم می‌ریزد و ملّت یکپارچه راه میفتند؛ این برکتی است که خدا به خون شهید داده است.‌ ‌ ۱۴۰۲/۰۵/۲۲ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌@tafakkor_qurani
‌‌ در بیت شعری از حافظ‌شیرازی است که می‌گوید: «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» چه می‌خواهد بگوید حافظ؟ می‌خواهد بگوید که: این بود که به من زبان و تکلّم‌کردن را آموخت. مثلاً دیده‌ایم که وقتی پدری می‌خواهد به فرزندش حرف‌زدن بیاموزد، پدر به فرزندش می‌گوید: بگو بابا! مثل آن پدری که به طفل خود زبان می‌آموزد، هم سخنِ حقّ گفتن را به ما می‌آموزاند. در پرتو همین است که شما، مرحوم شیخ‌انصاری و علّامه‌طباطبایی‌ها را می‌بینی که دیگر زبانِشان زبانِ حقّ شده است؛ به تعبیری زبان، زبانِ وجود است و در اُنس با است که یک‌دفعه این قضیه آشکار می‌شود و دیگر انسان شروع می‌کند به زبانِ تکلّم کند.‌ ‌ ‌ ‌ ‌@tafakkor_qurani
shahat-maede-tahaquran.ir_.mp3
12M
‌‌ . استادشحات‌ محمدانور تلاوت‌سوره‌مبارکه‌‌مائده‌را بهترین‌تلاوت‌خود‌میدانند باجان‌ودل‌گوش‌میدهیم. ‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌@tafakkor_qurani
‌ امروزه ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که یک نوع دوگانگی بینِ حقیقت و نحوه‌ی زندگی ما وجود دارد! در فضاهای دینیِ ما مناسباتی وجود دارد که با مناسباتِ حاکم بر زندگیِ ما متفاوت است! برای عبور از این مساله، این است که می‌تواند این دوگانگی بینِ ما و جهانِ موجود را از بین ببرد. اگر ما در طلبِ عالَمی هستیم که در آن یک نوع یگانگی‌ وجود داشته باشد، یا به‌تعبیری کارِ ما، تجارتِ ما، زندگیِ خانوادگیِ ما، عینِ عبادتِ ما باشد، این زبان است که این مساله را برای ما پیش می‌آورد. ‌ ما چه نسبتی با زندگیِ بیرونِ خود داریم؟ پای خود را از هیات یا مسجد که بیرون می‌گذاریم، انگار که دیگر با معنویت غریبه ایم و دیگر نسبتی با آن نداریم! اگر این مسأله برایمان جدّی باشد، آن‌وقت یک طلبی در ما پیش می‌آید.‌.. تنها چیزی که می‌تواند برای ما یک عالَمی را به ظهور برساند، تا در آن عالَم احساسِ یگانگی بین امورِ مختلف داشته باشیم، زبان است. با زبان قرآن یا به‌تعبیری، زبان اصیلِ دین، می‌توانیم به جهانی نظر بیندازیم که در آن دیگر همه چیز یگانه است.‌ ‌‌ ‌ ‌@tafakkor_qurani
‌ وقتی به شهید حاج قاسم سلیمانی نگاه می‌کنیم، شاید این سوال برایِ ما پیش می‌آید که، ایشان چطور توانسته، آن پیچیده‌‌ترین صحنه‌های زندگی مثلِ جنگیدن را، با حیاتِ دینیِ خود جمع کند؟!‌ قاعدتاً مناسبات جنگیدن این است که در جنگ، ما یک عدّه را می‌کُشیم و یک عدّه هم می‌خواهند ما را بکُشند! امّا حاج قاسم در چه عالَمی وارد شده بود که این دشمنی‌ها، او را از حیات دینی‌اش خارج نکرد؟‌ در زندگیِ روزمرّه مثلاً اگر کسی بخواهد کسب‌و‌تجارتی به هم بزند، وقتی وارد بازار می‌شود، می‌بیند مثلاً اگر فلان دروغ را نگوید یا فلان حرف را نزند کاسب نمی‌شود! شاید گاهی باید به‌ضرورت دروغی هم بگوید! امّا یک صحنه‌ی خیلی پیچیده‌تر از این در جنگ وجود دارد. شاید در تجارت آدم‌های صاف و صادقی را پیدا می‌کنیم، ولی وقتی به جنگ با دشمن می‌رویم، طرفِ مقابلِ ما، قطعاً ایستاده تا ما را بکُشد! امّا سوال این است که ما چه‌طور می‌توانیم به یک نوع حیاتِ دینی فکرکنیم که غلبه‌ی بر دشمن، ما را از آن حیاتِ دینی‌ِمان خارج نکند؟! این‌جاست که می‌بینیم انگار با زبانِ است که شهدا و حاج قاسم‌ها، راه برایشان آشکار می‌شود.‌ شهدا "ماورایِ این پیروزی‌ها و شکست‌ها" توانسته اند در صحنه‌های جنگ حاضر شوند و همه چیز را در یَدقدرتِ خدا ببینند.‌ آن چیزی که انسان‌ها را از این مناسبات روزمرّه‌ی زندگی‌ جدا می‌کند و باعث می‌شود تا بتوانیم همه چیز را در یَدِقدرت خدا ببینیم، همین است. ‌‌ ‌‌ ‌@tafakkor_qurani
سخن خداست، تا ما از نگاهِ خدا به جهان بنگریم. نوعِ نگاهِ خداوند در آشکار شده است. سخنِ خدا، نوعِ نگاهِ خداوند به این عالَم است.‌ ما در اُنس با ، گویی از چشمِ خدا به جهان می‌نگریم؛ وقتی از چشم خدا به جهان نگاه‌ کردیم، دیگر دسیسه و مکرِ کسی برای انسان بزرگ جلوه داده نمی‌شود و انسان را از حیات دینی خارج نمی‌کند. یک زاویه‌ و نوع نگاهی دیگر برای نگاه انسان به جهان است.‌‌ در اُنس با ، انسان وسعت نظر پیدا می‌کند. مثلاً اگر یک نفر توهینی هم به ما کرد، با دید قرآنی، این حرف را به شکل دیگری می‌بیند، مثلاً می‌گوییم: حالا این شخص یک حرفی ام زد! ، زبانِ به ظهور در آوردنِ این عالَم است.‌‌ اُنس با است که، وسعت نظری در مواجهه با عالَم به انسان می‌دهد تا در مشکلاتِ روزمرّه، دیگر حالتِ انفعالی به خود نگیرد! امروزه زمانه‌ای است که ما وقتی واردِ جهان و مناسبات بیرون می‌شویم، متاسّفانه ناخواسته منفعل از شرایط بیرون می‌شویم و در انفعال از شرایط پیش آمده‌ی بیرونی تصمیم می‌گیریم! ما تلاش می‌کنیم بتوانیم از این انفعال در بیاییم، باید طالبِ آن حیاتِ دینی اصیل باشیم. باید از نگاهی دیگر با سخن الهی روبرو شد و تنها در اُنس با است که انسان می‌تواند واجد نگاهی از این دست شود.‌ ‌@tafakkor_qurani
‌ ‌ آیات ، قلبِ ما را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. قرآن قلبِ انسان را استوار می‌کند. با آیات قرآن است که می‌توانیم درست به پیرامون خود نگاه کنیم و در آن موضعِ انفعالی از زمانه‌ی خود قرار نگیریم.‌ ما را وارد عالَمی می‌کند که در آن عالَم، دیگر خیلی از چیزها نمی‌تواند بر انسان اثرِ سوء بگذارد و انسان منفعل از محیطِ پیرامونِ خودش نمی‌شود. این واژه‌ی عالَم را اگر بخواهیم توضیح دهیم، این است که، مثلاً به شخصی می‌گوییم: تو انگار در دنیایِ خودت هستی؟! انگار حواسَت نیست؟! ما در زمانه‌ و دنیایی زندگی می‌کنیم که دیگر حواسمان به خیلی از شیطنت‌ها نیست! عالَمِ ، یک عالَم حقیقی است، عالَمی وهمی نیست و ما در اُنس با ، گرفتارِ توهّم نمی‌شویم. حاج قاسم را ببینیم؛ ایشان به‌شکلی وارد صحنه‌ی جنگ می‌شدند که همیشه فتوحات نصیبشان می‌شد، یعنی این‌طور نیست که بی‌خیالی به سرش زده باشد، متوهّم باشد و با توهّم پیش برود و بعد هم شکست بخورد! حاج قاسم گاهی حتّی متوجّه است که مستقیماً دارد به سمت قتلگاه می‌رود و غافلگیرِ شرایط موجود نمی‌شود! سال‌ها می‌خواستند حاج قاسم را ترور کنند و نمی‌توانستند، ولی یک جایی هست که حاج قاسم خودش دارد به سمت قتلگاه می‌رود، یعنی این‌قدر در موضعش فعّال است و منفعل نیست، می‌داند دارد چه‌کار می‌کند! حاج قاسم این دانستن را از کجا به‌دست آورده است؟‌ عالَمِ او عالَمی وهمی و خیالی نیست، یک عالَم حقیقی است.‌ در جواب باید گفت: در نظر به است که جهان برایِ حاج قاسم آشکار می‌شود و این جهان برای او جهانی با مناسبات حقیقی است.‌ خودِ ترامپ هم یک وقت می‌رسد که احساس می‌کند، عجب غلطی کرده است! چطور من نقشه‌‌ی او را نفهمیدم! چطور من نفهمیدم که سلیمانی اتفاقاً می‌خواهد بیاید و منطقه را آزاد کند؟ سلیمانی این دفعه با کشته‌شدنِ خود توسّط من منطقه را آزاد خواهد کرد، این دفعه نقشه‌ی قاسم عوض شده است! وقتی خودِ حاج قاسم می‌گوید: آقای ترامپ! من برای شما کافی هستم… من [ترامپ] چرا متوجّه نشدم او دارد چه می‌گوید؟ ‌‌ ‌ ‌@tafakkor_qurani
‌‌ ‌ درست به همان اندازه که زبان قرآن آشکار است، به همان اندازه رازگونه و ناآشکار است! تابلویی است که حقیقت در آن آشکار می‌شود، امّا این درحالی‌ است که حقیقت هیچ‌گاه آشکار نیست! اگر کفّار را بخوانند، نمی‌توانند آن را یاد بگیرند! یعنی این زبان، زبان آشکاری نیست که هرکسی با هر غرضی بتواند در آن قرار بگیرد. زبان قرآن، زبانی صریح نیست... گاهی می‌نشینیم برای آمریکا نقشه می‌کشیم؛ اگر این نقشه به‌دست آمریکایی‌ها برسد، نمی‌گذارند ما به اهدافمان برسیم؛ امّا این طور نیست. زبان قرآن زبانی آشکار نیست، زبانی ناپیداست... در عین‌ِ حالی‌که جهان را برای انسان آشکار می‌کند، ولی آشکار و صریح نیست! برای اینکه به فهمِ زبان قرآن برسیم، باید یک "اُنسی" با آن داشته باشیم تا زبان برایمان آشکار شود. زبانِ قرآن، یک زبانِ اشاره است، که توضیح خواهیم داد که زبانِ اشاره چیست... ‌‌‌ ‌ ‌@tafakkor_qurani
ج۱_تفسیرسوره قدر.mp3
13.56M
‌ ‌ ▫️تفسیرسوره‌مبارکه‌قدر ▫️استاد اصغرطاهرزاده ▫️سوره‌‌ی مبارکه‌‌ی قدر حضور در زمان اَنفُسی‌ ‌‌ ‌ ‌@tafakkor_qurani
، زبان آشکاری نیست، امّا به واقعیت‌هایی "اشاره‌" دارد و حقایق را آشکار می‌کند. یکی از موانعِ رجوعِ ما به همین است! ما گاهی می‌گوییم: باید یکی بیاید و توضیح دهد که در قرآن چه چیزی نوشته شده است! بالاخره من چه‌طور بفهمم که قرآن چه می‌خواهد بگوید؟ چرا قرآن تکلیفِ ما را روشن نکرده است؟ قرآن باید صریح با ما سخن بگوید، این همه بالا و پایینِ برای چیست؟ چرا قرآن با ما به طور مرسوم حرف نمی‌زند؟‌ چرا قرآن این‌طور با ما حرف می‌زند؟ ما دنبال این هستیم که قرآن صریح حقیقت را به ما بفهماند؛ یعنی صاف به ما بگوید حقیقت چیست؟ وقتی تصوّرِ ما از حقیقت این‌گونه است، نمی‌توانیم با رابطه‌ای برقرار کنیم و با قرآن فاصله می‌گیریم! ‌ مثلاً گاهی سوال می‌شود که چرا در داستانِ حضرت موسی علیه‌السّلام از اوّل تا آخر یک‌جا و به طور کامل بیان نشده و هر جزئی از داستانِ حضرت موسی، در یک قسمتی از قرآن به‌طور جداگانه آورده شده است! این‌جاست که چون دنبالِ آن تصریح در می‌گردیم و قرآن هم آن صراحت را ندارد و آنرا نمی‌فهمیم، می‌گوییم که قرآن را تنها برای ثوابش می‌خوانیم!‌ برای ما کتابی نیست که اگر ما با آن روبرو نشویم چیزی از دست می‌دهیم! می‌گوییم: اگر قرآن بخواهد به‌درد ما بخورد، باید یکی بنشیند سرتاسر آن‌را بخواند، حرف‌های آن را استخراج کند و بگوید که قرآن چه می‌خواهد بگوید! عجیب است که حضرت امام‌خمینی رضوان الله علیه در جایی می‌فرمایند: ما، مردم را از ارتباط با ، به‌جهت تفسیر به رأی ترسانده‌ایم! یعنی گفته‌ایم مردم در مواجهه با قرآن تفسیر به رأی می‌کنند و به همین خاطر باید عدّه‌ای بیایند، حرف‌های قرآن را استخراج کنند و به مردم ارائه دهند! حضرت امام رضوان الله علیه می‌فرمایند: اتفاقاً همین عمل، باعثِ مهجورشدن قرآن شده است!‌ در واقع ما با این عمل، همان ارتباط ساده ای که مردم با قرآن داشتند را از آن‌ها گرفتیم!" ‌ ‌@tafakkor_qurani