سالها منتظر روز وصالت هستم
چشم در راه تماشای جمالت هستم
گرچه دورم ز تو امّا به خیالم آقا
صبح و شب معتکف کعبه ی خالت هستم
من که در باغ کرامات تو پرورده شدم
با گنهکاری خود، میوه ی کالت هستم
خوب میدانم از این که چقدَر آقاجان
باعث دردسر و رنج و ملالت هستم!
با همه بار گناهی که به گردن دارم
نکند فکر کنی وزر و وَبالت هستم
رو سیاهی مرا تو به رخ من نکشی
تا قیامت به خدا محو خصالت هستم
خوش بحال من مسکین که تو آقای منی
روزگاریست گدای تو و خاندانت هستم
آنقدَر آه از این چاه دلم جوشیده
که دگر چشمه ی جوشان زلالت هستم
بی جهت نیست که در بزم عزا می گریم
چون که من ریزه خور نان حلالت هستم
#نـوكــر_نـوشــت:
#آقـا_جـان
تمام مُهرهای جمکران را بوسه خواهم زد
که شاید ردی از پیشانیات سهم لبم باشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_
يااباعبدالله_الحسين🕌
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله 🚩
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_
مجید_محمدی🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چڪمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعلها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار ار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكـر_نـوشـت:
#حـسیـن_جـان
دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم
مى شود زير لگد چشمى به خواهر وا كنى
بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن
كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_
يااباعبدالله_الحسين🚩🕌
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی🕌
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_
مصطفی_تاش_موسی🌷
❣الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🕊❣
«#یاصَاحِبَ_الزَّمان_اَدْرِکنی»
«#یاصَاحِبَ_الزَّمان_أغِثنی»
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است پیش تو و مادرت حسین
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد
خوشبختتر کسی که میان حرم گریست
گوشهبهگوشه کرببلا روضههای توست
اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست
یک قطرهاش شفاعت یومالورود ماست
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
در روز حشر حسرت بسیار میخورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
فرموده است: مرهم زخم دل من است
چشمی که در عزای علیاکبرم گریست
#حـسـیـن_جـان
وابستهام به روضهی تو همچنان نَفَس
من بی تو یک نفس نتوانم #حسین_جان
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_
يااباعبدالله_الحسين
==== 🥀🍃
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
هی داد میزنیم که از تو نشانه نیست
یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست
یا عرض حاجت است و یا که شکایت است
آقا ببخش اگر غزلـم عاشقانه نیست
خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و
تاریخ ماندگاری آن جاودانه نیست
ما را به بام خود بنشان که بدون تو
در هیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست
گفتم بیا به خانه ی قلبم، تو آمدی
تو آمدی ولی کسی انگار خانه نیست
با تیغ روزگار چه بهتر جدا شود
وقتی سرم طفیلی این آستانه نیست
#عجل_علی_ظهورک_یا_صاحب_الزمان
دیگر زیاد بر لبمان این ترانه نیست
جز در غم کمان شدن عمه زینبت
خون اشکهای جاری تو بیکرانه نیست
مُرد از غـم نمردن در ماتم #حسین
بر پیکرش بگو که رد تازیانه نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
#شهر_بی_یار مگر ارزش دیدن دارد؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_
يااباعبدالله_الحسين🚩
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_
مصطفی_مقدم🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم