eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
142 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.9هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سالها منتظر روز وصالت هستم چشم در راه تماشای جمالت هستم گرچه دورم ز تو امّا به خیالم آقا صبح و شب معتکف کعبه ی خالت هستم من که در باغ کرامات تو پرورده شدم با گنهکاری خود، میوه ی کالت هستم خوب میدانم از این که چقدَر آقاجان باعث دردسر و رنج و ملالت هستم! با همه بار گناهی که به گردن دارم نکند فکر کنی وزر و وَبالت هستم رو سیاهی مرا تو به رخ من نکشی تا قیامت به خدا محو خصالت هستم خوش بحال من مسکین که تو آقای منی روزگاریست گدای تو و خاندانت هستم آنقدَر آه از این چاه دلم جوشیده که دگر چشمه ی جوشان زلالت هستم بی جهت نیست که در بزم عزا می گریم چون که من ریزه خور نان حلالت هستم : تمام مُهرهای جمکران را بوسه خواهم زد که شاید ردی از پیشانی‌ات سهم لبم باشد يااباعبدالله_الحسين🕌 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام 🚩 مجید_محمدی🌷 . ━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━
🌕بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ 🌷اَلَِلَِهَِـََِِمَِ عَِجَِلَِ لَِوَِلَِیَِڪَِ اَِلَِفَِرَِج بَِحَِقَِ زَِیَِنَِبَِ اَِلَِڪَِبَِرَِیَِ (سلام الله) روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد آوای آسمانی نقاره خانه اش پیچید تا فضا و صدا آفریده شد از حلقه های پنجره فولاد محشرش عیسی که جان گرفت و شفا آفریده شد موسی ز دست خادم و دربان صحن او وقتی مدد گرفت عصا آفریده شد از سایبان گوشه ی صحن مطهرش راهی به سوی کرب و بلا آفریده شد : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر، با چڪمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لگدهای سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه‌ ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعلها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه‌ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه‌ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود از قضا این کار ار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه‌های خیزران افتاده بود : دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم مى شود زير لگد چشمى به خواهر وا كنى بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى يااباعبدالله_الحسين🚩🕌 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🕌 مصطفی_تاش_موسی🌷 ❣الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🕊❣ «» «»
هی داد میزنیم که از تو نشانه نیست یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست یا عرض حاجت است و یا که شکایت است آقا ببخش اگر غزلـم عاشقانه نیست خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و تاریخ ماندگاری آن جاودانه نیست ما را به بام خود بنشان که بدون تو در هیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست گفتم بیا به خانه ی قلبم، تو آمدی تو آمدی ولی کسی انگار خانه نیست با تیغ روزگار چه بهتر جدا شود وقتی سرم طفیلی این آستانه نیست دیگر زیاد بر لبمان این ترانه نیست جز در غم کمان شدن عمه زینبت خون اشکهای جاری تو بیکرانه نیست مُرد از غـم نمردن در ماتم بر پیکرش بگو که رد تازیانه نیست : 💔 و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر مگر ارزش دیدن دارد؟ يااباعبدالله_الحسين🚩 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام مصطفی_مقدم🌷 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم