eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
16.2هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🍁خدا جانم مرا که با توام 😇 ✨ از هر چه هست باکی نیست🍁 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 🍃الهی به امیدتو🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 بر عسکری 🌸 آن نور ولایت صلوات بر آن گل گلزار رسالت صلوات خواهی که خدا گناه تو ، عفوکند بفرست برآن روح کرامت، صلوات اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد وآل مُحَمَّد وَعجِّّل فرجهُم 🌸 ولادت امام حسن عسکری 🌸 علیه السلام بر شما مبارک @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❤️ 💚 💝 خداکند که بهار رسیدنت برسد روز تولد چشمان روشنت برسد چو گرد بر سر راهت نشسته ام شب و روز به این امید که دستم به دامنت برسد 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹حسین جانم🌹 ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم فڪری بڪن برای من و آتش دلم دست ادب به سینه ی بیتاب میزنم صبحت بخیر حضرت آرامش دلم @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 14 آذر ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:29 ☀️طلوع آفتاب: 06:59 🌝اذان ظهر: 11:55 🌑غروب آفتاب: 16:51 🌖اذان مغرب: 17:11 🌓نیمه شب شرعی: 23:10 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸 🌸 🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين 💥معبودي جز خدا نيست 💥پادشاه برحق آشكار ➖➖➖➖➖➖ 💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ نیت ڪسب مال وثروت بخواند‌ و سپس《سوره یاسین》بخواندواین عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است  📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲ 🎉🎊 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
توت خشک راجایگزین قندکنید 👈🏻بهترین قندطبیعی 👈🏻کاهنده کلسترول بدخون 👈🏻ضدسرطان وبیماری قلبی 👈🏻سرشارازفیبروملین است 👈🏻دشمن اضطراب وعصبانیت 👈🏻حاوی آهن وداروی کمخونی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
4_5915496243903071065.mp3
5.13M
یازدهم آینه ی سرمدی کرده زخلق دو جهان دلبری تا ابدالدهر کنی سروری سیدنا یا حسن عسکری 🌹🎉🌹🎉 🎶 تولدش مثل بهاره 🎤 حاج محمد طاهری #تولد_امام_حسن_عسکری_مبارک🎊🎉 @tafakornab @shamimrezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 کاش امسال جشن میلادت به میزبانی پسرت باشد... ما همراهی کنیم و او تکبیر بگوید ما مُحبّ شویم و او محبوب شود ما عاشق شویم و او دلبری کند ما سربازی کنیم و او قیام کند ما پیروی کنیم و او فرمان دهد... 🌸 "چه زیبا می شود اگر این عید بگوییم به تبریک حضورش صلوات" ولادت را به محضر فرزند عزیزشان امام زمان عجل الله فرجه تبریک میگوییم.... 🎊🎉🎊🎉🎊🎉 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👆 💎امام عسکری علیه السلام: هرکه زیاد بخوابد، خواب های پریشان ببیند. 📚 میزان الحکمه،ج۱۲، ص۴۹۳ 〰➿〰➿〰➿ 💎امام حسن عسکری علیه السلام فرمود : 🔹شيعيان على عليه السلام ، آن كسانى اند كه برادرانشان را بر خودشان مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نيازمند باشند . 📚التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام،ص ۳۱۹، ح١٦١ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💠 غیبت کسی که راضی به آن است ⛔️ ⁉️ سوال: اگر کسی به ما گفته باشد هر چه من غیبت کنید اشکال ندارد، در این شرایط غیبت حرام است؟ ✅ پاسخ:حتی در فرض سؤال، غیبت حرام است. [1] 🔴 تذکر: غیبت کردن موجب آبروریزی است. هیچ کس حق ندارد با مومن بازی کند؛ هر چند به این امر باشد. پس بیاییم را که خدا پوشانده ، آشکار نکنیم، حتی اگرمطمئن هستیم صاحب عیب ناراحت نمی شود. ____ ✴️ [1].پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری leader.ir @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
مثل مادرش قد بلندی داشت . سفید بود با چشمهای سبز خوشرنگ . در کل خوشگل بود و یه کم هم حراف . حمام بیرون خونه ، گوشه ی حیاط بود. حوله و وسایل حمام رو اكرم برام آورده بود . تایماز فکر همه چی رو کرده بود. می دونست من هیچی همراه ندارم. بعد از حمام یکی از لباسهایی که بانو برام گرفته بود و پوشیدم و موهامو همونطور خیس بافتم و از حمام اومدم بیرون. طرز لباس پوشیدنم با اهل خونه خیلی فرق داشت. باید با سکه های جایزه ام چند دست لباس و یه چادر برای خودم می خریدم. بعد از حمام ، حس می کردم یه ده کیلو لاغر شدم . خیلی سبک شده بودم . تایماز تو حیاط بود . تا من رو دید گفت : عافیت باشه . خوب بود ؟ گفتم : عالی بود خان ... با چشمای عصبانی نگام کرد . سریع گفتم : عالی بود تایماز خان. گفت : این خان رو یه جوری بچسبون به اسم من ها. گفتم : اینطوری منم راحتترم . شما که به خصوصیات من آشنایی دارین !!!! گفتم : بله می دونم چه لجبازی هستی . لبخند زدم که ادامه داد . برو خودت رو تو آینه ی راهرو یه نیگا بکن . اصلا نمی شه شناخت . نمی دونستم اینقدر با یه حموم فرق می کنی. خجالت زده سرم رو پایین انداختم و ازش دور شدم . پشت بند من اون رفت و حمام کرد . تایماز که عوض شده بود . خیلی خوش اخلاق شده بود . این هم خوب بود و هم بد. یه جورایی وقتی خوش خلق می شد ازش می ترسیدم . من که قیافم بد نبود . می ترسیدم بخواد اینطوری بهم نزدیک بشه . من اینو نمی خواستم . من فقط به آرزوهام فکر می کردم . واقعیت این بود که وقتی بد اخلاق می شد احساس امنیت بیشتری می کردم. برای ناهار صدام کردن . دیگه داشتم از گشنگی می مردم . زمان ناهار خیلی وقت بود که رد شده بود . دیگه عصر بود. به دنبال اکرم رفتم پایین. من رو هدایت کرد سمت یه اتاق نسبتا بزرگ که مثل خونه ی فخر تاج ، یه میز غذا خوری داشت . اما به بزرگی اون نبود . کلا هشت تا صندلی داشت . تایماز تا من رو دید گفت : زود بشین که می دونم گشنه ای . بازم این فکر از سرم گذشت که کلا از وقتی اومده بودیم ، کلی تغییر کرده بود رفتارش و خیلی خیلی ملایم شده بود و با احترام باهام برخورد می کرد . مثل اینکه خودش هم باورش شده بود من دختر دوستشم. با فاصله یه صندلی باهاش خواستم بشینم که گفت : فقط من و تو اینجا غذا می خوریم. برو روبروم بشین . بی حرف میز رو دور زدم و روبه روش نشستم . یه نگاهی به اتاق انداختم و گفتم : چرا صفورا خانوم اینا اینجا غذا نمی خورن؟ گفت : اونا خدمتکارن . درسته من باهاشون عین خانواده ام رفتار می کنم . ولی بعضی چیزها باید رعایت بشه . بی حرف شروع به خوردن غذا کردم . بی نهایت گرسنه بودم . واسه همین خیلی زیاد خوردم . وقتی غذام تموم شد و سربلند کردم، دیدم تایماز با یه خلال دندان گوشه لبش زل زده به من . لقمه ی توی دهنم رو قورت دادم و گفتم : چرا اینطوری نگاه می کنید ؟ با یه لبخند گفت : خیلی گشنت بود ؟ گفتم : بله . مگه شما نبودین ؟ گفت : چرا . ولی تو ته ظرف رو در آوردی . هم ناراحت شدم و هم خجالت کشیدم . واسه همین صورتم در هم رفت که تایماز هم متوجه شد. گفت : شوخی کردم . به دل نگیر. واقعیت این بود که به دل گرفته بودم . حس می کردم یه جور منت گذاشته سرم . اونم فهمید که من چرا ناراحت شدم . واسه همین گفت : گفتم که شوخی کردم . من از این طور با لذت غذا خوردن تو لذت می برم. اگه بدت می یاد دیگه اینطوری نمی گم . تو مثل خیلی از دخترایی که من دیدم نیستی . بی غل و غشی . با | وجود ارباب زاده بودنت ، الکی عشوه نمی یای. همین باعث شد من اینطوری راحت اینو بگم. چقدر این بشر رک بود . هم خوشم اومد از حرفاش و هم به کم خجالت کشیدم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @zendegiasheghaneh