هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب 🌙
قشنگترین اتفاقیست
که تکرار میشود تا آسمان
زیباییش را به رخ زمین بکشد
خـــدایا
در این شب
سرد و زیباے زمستانے
ستاره هاے آسمـــانت را
سقف خانه دوستانم ڪــن
تا همیشہ زندگیشان زیبا باشد
شبتان آرام و زیــبا 🌙✨
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چہ زيباست صبح
وقتی روی لبهايمان
ذكرمهربانی بہ شكوفہ مینشيند
وبا عشق، روزمان آغاز میشود
خدايا...
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن
💚بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 💚
☘الهی به امید ☘
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر چهره دلربای💚
مهدی (عج) 💚
صلوات 💚
💚 الّلهُمَّ✨
💚 صَلِّ✨
💚 علی✨
💚 مُحَمَّدٍ✨
💚 وَآل ✨
💚 مُحَمَّد✨
💚وَعَجِّل✨
💚 فَرَجَهُمْ✨
💚أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج✨
#سخن_بزرگان
✅ بهتر از این پیدا نخواهید کرد!
🔸آیت الله مصباح یزدی(ره): از مرحوم آیتالله بهجت(ره) سؤال شد که «در میان اذکاری که شما میدانید و در روایات و جاهای دیگر، وارد شده، به نظر شما کدام ذکر، مهمتر است؟»
ایشان خیلی صریح و بیتردید فرمودند: « ذکر #صلوات. ما که گشتیم چیزی بهتر از این ذکر پیدا نکردیم؛ شما بگردید ولی بهتر از این پیدا نخواهید کرد»
🔸برای جلسه ختم صلوات [تعداد هم] آنچه معروف است همین چهارده هزار تاست. ان شاءالله برای رفع این بلا؛ بلکه همه بلاها خوب است.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبردرقران☝️
💠 سوره اسراء
🔸🔶 و قَضي رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَريماً / آیه 23
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو ، یا هر دوی آنها ، نزد تو به سن پیری رسند ، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!
🔸🔶 و اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّياني صَغيراً / آیه 24
و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف ، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند ، مشمول رحمتشان قرار ده!»
💎امام على عليه السلام:
سختترين غصّه ها، از دست دادن فرصتهاست
أشَدُّ الغُصَصِ فَوتُ الفُرَصِ
غررالحكم حدیث3215
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#تا_آمریکا_هست_آرامش_نیست☝️
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🎋دمنوش زعفران-بهار نارنج
باعث افزایش شادابی پوست می شود
و سیاهی زیر چشم را کاهش می دهد! ☕️
❌صبحانه هیچگاه سوسیس و کالباس و ترشیجات نخورید
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#قانون_جذب
🔐 هیچ قفلی وجود ندارد، شما محدود نیستید، هرگز اسارتی وجود ندارد.
🔸 مثل داستان شخصی که به یک سیاه چال انداخته شده و سالها در سیاه چال بود. اما همه او را فراموش کرده بودند. عدهای فقط هر روز نوعی غذا را زیر سلول وی قرار میدادند و میرفتند.
🔸 او سالها در آنجا نشسته بود و گریه میکرد و میگفت: "چطور شد که من اسیر شدم؟" و از این موقعیت خود ابراز تاسف میکرد.
🔸 روزی پس از سالها اسارت، او از دست خودش بسیار عصبانی شد و گفت: "من دیگر اهمیتی نمیدهم که بمیرم یا زنده بمانم، من دیگر به هیچ چیزی اهمیت نمیدهم".
🔸او رفت تا سرش را به دیوار بکوبد و به علت نبود نور کافی، سرش به درب سیاه چال خورد و درب باز شد. او فهمید که درب برای همیشه باز بوده و هرگز قفل نبود.
🔸اما او بیست سال در زندانی بود که هرگز دربش قفل نبود. تنها زمانی که او شجاعتِ ایستادن و فرارفتن از ترس را پیدا کرد، فهمید که درب باز است.
🔸بنابراین، ما نیز به همین ترتیب هستیم. ما خود را محدود به احساس، محدود به بدن، محدود به شرایط کردهایم. ما فکر میکنیم که یک انسانی هستیم در معرض بیماری، کارما، مشکلات.
🔸شما فقط در بند سیستم باوری خود هستید. اما در حقیقت کسی نیست که در بند باشد. هیچ دربی قفل نیست، شما آزاد هستید.
👤 #دکــتــــر_انــــوشــه
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز آمده تا که عشق ابراز کنی
لبخند زنان پنجره را باز کنی
هر روز تو یک منظره از زیباییست
گر با نام خدا روز خود آغازکنی
🌹 سلام روزتون بخیر و شادی
🌹چهارشنبه تون زیبا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_بیست_و_سه
🌸در اتاق و زدن
درو باز کردم
مرجان بود سینی نون و صبحونه اورده بود برامون گفتم
_ ممنونم ما صبحونه خوردیم… سینی رو برگردوندم بالا
انقدر جدی و خشک گفتم که مرجان تعجب کرده بود.
یک ساعت بعد همه حاضر بودیم جلو در کلبه که بریم پی کارمون خیلی ناراحت بودم که جلوی مامانم اینطوری ضایعم کرده بودن.
بعدشم من که کارت دعوت براشون نفرستاده بودم .
🌸اومدن به مامانم اشاره کردم رفتیم جلو تعارفات معمول و ببخشید زحمت دادیم و خوش گذشت و .
باز مامانش شروع کرد به زور ما رو نگه داشتن
_ به جان علی اگر بزارم ازمون جدا بشید.به خدا ناراحت میشم
دستم منو گرفته و گفت
_سارا جون تو یه کاری کن تازه میخوایم بریم سمت انزلی و من یه جای خوب میشناسم.
هاج و واج مامانمو نگاه کردم
انگار نه انگار یکساعت پیش داشتن همدیگرو تیکه و پاره میکردن.
🌸حالم خیلی بد بود مطمئن بودم روانیه قید همه چیزو داشتم میزدم و دیگه بودن علی برام اولویت اول نبود.
از ما انکار و از اون اصرار که مامان بزرگش اومد وسط
_ به خدا ناراحت میشیم اگه ازمون جدا بشید و تنها برید ما دلمون طاقت نمیاره .خواهش میکنم با ما بیاد.
🌸خلاصه با نارضایتی دنبالشون راه افتادیم رفتیم سمت انزلی.
من عصبی بودم و سر هر چیزی از کوره در میرفتم حالا که مامانش منو دیوونه کرده بود رفتارش بهتر شده بود و نشسته بود کنارو تماشا میکرد
🌸علی میومد طرفم، من راهمو کج میکردم
دلم نمیخواست ببینمش دقیقه ای یک بار به مامانم میگفتم باید بریم.
تا شب موقع خواب اخمهام تو هم بود
اما مامانش سرخوش عالم بود.
فردا صبح هر چی اصرار کردن دیگه نموندیم و رفتیم سمت متل قو و اونا رفتن سمت نور.
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸
🍂🌸🍂
🌸
#سرگذشت واقعی #سارا
#قسمت_بیست_و_چهار
🌸بالاخره برگشتیم تهران و من علی رو دو هفته ای ندیدم
رفته بود یزد.
یک شب که داشتیم صحبت میکردیم
موبایلش زنگ زد همون موبایلی که من با وام خریده بودم که خوشحالش کنم .
صدای یه دختر میومد از اون ور خط علی بهش یواش گفت باشه
_عزیزم پس میبینمت….
علی فکر نمیکرد من حرفاشو و صدای اون خانم و شنیدم.
بدنم لمس شد.
🌸صدای دختر؟ عزیزم؟ اون فقط به من میگفت عزیزم.
به روی خودم نیاوردم که صدای دختر رو شنیدم. گفتم کی بود؟
گفت
_ ام ام ام پریسا بود دوست دختر بهرام.
من اون پسر رو میشناختم حتی مگسهای ماده از دستش در امان نبودن به سختی باورم میشد راست گفته باشه.اگه دوست دختر پریسا بود چرا گفت عزیزم بی خداحافظی و خیلی سرد تلفن و قطع کردم
🌸علی هم پیگیر نشد که چرا یهو قطع کردم.
چند روز خیلی تحت فشار بودم
مثه روانیا شده بودم مامان یک دوستی داشت که پسرش که بالا ۵۰سال سن داشت و روانپزشک بود واسه تعطیلات اومده بود ایران.
به اصرار مامان چند جلسه باهاش مشاوره کردم.
اون تشویقم میکرد به نگه داشتن علی چون متوجه نبود فرهنگ اینجا چقدر با سوئد متفاوت هست .
🌸یک شب داشتم تلفنی با دکتر صحبت میکردم که علی اومد پشت خطم .
منم اهمیت ندادم چند بار به فاصله یک ربع زنگ زد.
دلم خنک میشد وقتی زنگ میزد و من جوابشو نمیدادم.
🌸صحبتم با دکتر که تموم شد زنگ زد وقتی برداشتم شروع کرد به داد و بیداد کردن من از خودم این همه بی تفاوتی در مقابل علی رو هیچوقت سراغ نداشتم. خوشحال بودم از اینکه داره حرص میخوره وقتی دیدم داره هر چی لایق خودشه به من نسبت میده فقط گفتم _خیلی نفهمی علی من به خاطر درست شدن رابطمون دنبال دکتر و مشاور میگردم اونوقت تو هر چی لایق خودت هست رو به من نسبت میدی؟
🌸فکر میکنی من متوجه نیستم سرت تو یزد گرمه؟
یک لحظه سکوت مطلق شد. گوشی رو قطع کردم فقط همین از دستم برمیومد.
حالم بد بود
بدنم میلرزید.
نمیدونستم چیکار کنم
بین عقل و دلم مونده بودم
شک داشتم بهش
اما باورم نمیشد
علی اهل این حرفا نبود
#ادامہ_دارد
🌸
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💚الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :
🔸مَن خافَ اللّه َ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ،
🔸و مَن لَم يَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن كُلِّ شَيءٍ .
📚الكافي : 2/68/3
💚امام صادق عليه السلام :
🍃آنکه از خدا بترسد،
خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد
خداوند او را از همه چيز ترسان كند.🍃
#سردارشهیدقاسم_سلیمانی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ ٱلَّذِينَ يَلُونَكُم
✨مِّنَ ٱلْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةًۭ ۚ وَٱعْلَمُوٓا۟
✨أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ (۱۲۳)
✨اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
✨با كافرانى كه مجاور شما هستند
✨نبرد كنيد؛
✨و آنان بايد در شما شدت و خشونت
✨(و قاطعیت) بيابند؛
✨و بدانيد كه خداوند با پرهیزکاران است(۱۲۳)
📚سوره مبارکه التوبه
✍ آیه ۱۲۳
#سردارشهیدقاسم_سلیمانی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_حق_الناس
#استعمال_دخانیات در اماکن عمومی
❓سؤال: استعمال دخانیات در ادارههای دولتی و اماکن عمومی چه حکمی دارد؟
پاسخ: اگر بر خلاف مقررّات داخلی ادارات و اماکن عمومی باشد
و یا موجب اذیت و ناراحتی دیگران و یا ضرر رساندن به آنان شود، جایز نیست.
🔹منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب
🦋در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت:
🌷این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
🌷به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "رسم رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم...♥️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
داستانک
✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
✍ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ …ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ …ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ …
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺘﻮﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗﻮﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ !!!ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ . ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .…ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ …ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻ ﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎ ﺷﻨﻮﺍﺳﺖ .
دﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ! ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﻰ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﺖ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
🍃قحطی
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و همه مردم زانوی غم به بغل گرفته بودند، مرد عارفی از کوچهای میگذشت، غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است.
به او گفت: «چه طور در چنین وضعی میخندی و شادی میکنی؟»
غلام جواب داد: «من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار میکنم روزی مرا میدهد، پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟»
مرد عارف گفت: «از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمیدهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم!»
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌸 یه فیلمی که تاحالا ندیدید رو بردارید شروع کنید ده ثانیه از وسطش ببینید، تصورتون رو راجع به اون سکانس و آدمای توش رو توی ذهنتون نگه دارید
🌸 بعد بشینید فیلم رو از اول ببینید وقتی رسیدید به همون سکانس میبینید که چقدر تصوراتتون غلط بوده.
🌹 توی زندگی هم همینه ، رو یه نگاه نتیجه گیری نکنید؛ آدمارو از ریشه بشناسید.
🌹 نگاه امروز تون به زندگی و آدمها، متفاوت و زیبا
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانک_آموزنده
در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ...
او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت.
و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛
تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ...
یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
ڪفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت:
بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ...
ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت.
آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ...
تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت،
ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت:
بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده.
"خوشبختی چیزی جز آرامش نیست"
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💕 #داستان_کوتاه_آموزنده
در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .
یکی از برگهها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:
"خدایا، میخواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. میخواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.میخواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. میخواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانوادهام اطراف من حلقه بزنند.میخواهم وقتی که حرف میزنم مرا جدّی بگیرند؛ میخواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم میخواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن میرسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم میخواهد پدرم، وقتی از سر کار برمیگردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بیتوجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."
انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکیاند!"
زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"....
#تلنگر
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
از خواص سیر غافل نباشیم🧄
سعی کنیم آنرا حتی المقدور
هفته ای یکبار در غذایمان استفاده کنیم..
ضد سرطان/آنتی بیوتیک قوی/مفید
برای بیش از هفتادنوع بیماری/
سیر معجزه طبیعت است🧄
✍فواید مصرف سیر بصورت ناشتا :
👈درمان عفونت های تنفسی
👈درمان زخم معده و درد ریه
👈برطرف کننده ی سرفه
👈بهبود سرماخوردگی
👈دشمن سنگ کلیه
👈کاهش فشار و چربی خون
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
بیشتر آدما با چنان عجله
و شتابی به سمت داشتن زندگی
خوب حركت می كنن
كه از كنارش رد می شن.
زندگی پر از فرصت هاست،
فرصت ها رو از دست نده...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸مشکل اغلب آدمها اینه که همیشه به چیزی فکر می کنند
که دوست ندارند نه به چیزی که دوست دارند
🔸 ذهن فرق دوست داشتن و دوست نداشتن شما رو درک نمیکنه!
ذهن فقط چیزی که بهش فکر می کنید رو جذب می کنه !
🔸پس فقط به چیزهایی که دوست داری و میخوای اتفاق بیفته فکر کن! نه چیزهایی که دوست نداری و ازش میترسی!
❌ ️پس دیگه نگو: خدا کنه مریض نشم!
🔹بگو: خدا کنه لحظه به لحظه سالم تر از قبل بشم!
❌️دیگه نگو: فکر کنم فقیر میشم!
🔹بگو: خدا کنه برکت و ثروت الهی همه زندگیم رو فرا بگیره!
❌️نگو: خدا کنه دیر نرسم!
🔹بگو: خدا کنه به موقع برسم!
❌️نگو: خدا کنه امتحانم رو نیفتم!
🔹بگو: خدا کنه پاس بشم!
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️امام علی(ع)
دنیا
فریب می دهد،
زیان می رساند،
و سریع می گذرد.
📖نهج البلاغه، حکمت۴۱۵
🕊 #نهج_البلاغه ای شویم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و یٰا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّداٰئِد👌🌼
و ای خدایی که تیزیِ مصیبتها و
سختی ها به دست تو شکسته میشود.
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم🌼
امیدوارم راه براتون باز شه.
زندگیتون بدون غم و دل مشغولی باشه.
آمین🤲
#شبتون_آروم✨
┅✿❀♡❀🕊✿┅┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر گزاری ،
درهای بیشتری را باز می کند
تا خوبی های بیشتری
از راه برسد
خدایا🤲
شکرت برای این روز زیبا
آخر هفته تون پر از خیر و برکت
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
💎الهی به امیدتو💎
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃برای سلامتی و
🥀ظهور آقا امام زمان
🍃وسلامتی خودتون و
🥀خانواده محترمتون
🍃و شادی روح بلند
🥀سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🍃و از دست رفتگان حادثه کرمان
🥀و سانحه سقوط هواپیمای
🍃مسافربری اوکراین
🥀صلوات
🍃اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🥀وَ آلِ مُحَمَّد
ٍ🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فوق العاده زیبا
♥️نام زهرا يک جهان معنا بود
🔥نام زهرا احسن الاسما بود
♥️نام زهرا مشتق از نام خداست
🔥زينت کرسي وعرش کبرياست
♥️نام زهرا ذکر اهل دل بود
🔥نام زهرا حل هر مشکل بود
♥️نام زهرا يک مدينه ماتم است
🔥داستان رنج هاي عالم است
♥️نام زهرا نام يار حيدر است
🔥ياوري که بين ديوار و در است
♥️نام زهرا نام غمناکي بود
🔥من بميرم چادرش خاکي بود
♥️نام زهرا نام يک دلخسته است
🔥صاحب يک پهلوي بشکسته است
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
📸 #یاحسین_فرماندهی_ازآن_توست...
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌸السلام علیک یا امام الرئوف
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج