eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
12.5هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
16.8هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 عاقبت اسراف و کفران نعمت در زمانهاى قبل ، قومى بودند که خداوند سرشارى به آنها داد، سرزمينشان پر از سارها بود و همه جا سرسبز و خرم و پر از نعمت بود. آنها از مغز ، درست مى كردند، ولى بر اثر وفور نعمت با همان نان ، محل كودكشان را پاك مى نمودند، و به اندازه كوهى از اين نانها به وجود آمد. روزى نيكوكارى كنار زنى عبور كرد، كه او همين كار را مى كرد، به او گفت : اى واى بر شما از خدا بترسيد و نعمتهاى الهى را با دست خود مبدل به و گرسنگى نكنيد. آن زن با كمال در پاسخ گفت : اين را ببين ما را به گرسنگى تهديد مى كند، تا كشتزارهاى وسيع (سرثار) هست و نهرهاى آن جارى است ، ما از ترسى نداريم . طولى نكشيد، خداوند بر آنها كرد و آب را بر آنها نفرستاد، كار قحطى به جائى رسيد كه به همان نانهائى كه با آنها محل مدفوع كودكانشان را پاك مى كردند، نياز پيدا كردند، جالب اينكه براى رسيدن به آن نانها صف مى بستند تا بهر كسى بمقدار معين از روى نوبت برسد. 📚 منبع: بحار الانوار ج 14 ص 146 . @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
☝️‌ « » 🌺 امام كاظم علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحيصُ ذُنُوبِكُمْ وَما تُمَهِّدُونَ لِاَنْفُسَكُمْ لِيَوْمِ فاقَتِكُمْ.» ◀️ منبع: 📚(وسائل، ج 6، ص 375.) ✅ «پرداخت خمس كليد روزى شما و مايه از بين رفتن گناهان شما مىباشد و چيزى است كه براى روز نياز خودتان (يعنى قيامت) ذخيره مىكنيد.» ◀️ «مساله شرعی» ❓ سوال: طلایی که برای خود می خرد، آیا باید آن را بدهد؟ ✳️ پاسخ: اگر به مقدار شئون باشد، خمس ندارد. ✅ (استفتائات، ج 1، ص 355، س 34؛ احکام ویژه بانوان، محمد حسین فلاح زاده، نشر معروف، 1395، ص 123.) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📞⏰🍴 آیا تهیه وسائل بر عهده است؟ چه مقدار؟ 🍃 تهیه وسایل منزل مانند ، ، پرده، ، وسایل پخت و پز و آنچه که زن برای نظافت نیاز دارد نیز همگی به عهده مرد است و مقدار، جنس و کیفیت هر یک نیز باید متناسب با و منزلت باشد. ✅ در نتیجه: اگر زن در ای زندگی کرده است که مثلاً از نوعی خاص فرش و استفاده می کرده، مثلاً همیشه روی می خوابیده و شأن او داشتن های خاص و یا وسایل خاصی است، بر مرد واجب است آنها را تهیه نماید. البته تا آنجا که منجر به نگردد. ✴️ منبع: امام، تحریر الوسیله، کتاب نکاح، فصل فی النفقات، مسأله 8. ➖➖➖➖➖ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
♻️ 🔴 سؤال: آیا شوهر می تواند در مقابل دیگران عیوب را بگوید و او را کند، اگر چه به باشد؟ ✅ پاسخ: 👇👇 ➖ «غیبت کردن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب او می شود جایز نیست.» ❓ سؤال: آیا می تواند در مقابل دیگران را بگوید و یا او را تحقیر کند؟ اعم از اینکه شوهر حضور داشته باشد یا نه و اعم از اینکه شوخی باشد یا . ✅ جواب: 👇👇 ➖ «غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او می شود، جازی نیست.» ⏪ بنابراین زن و شوهر نمی توانند یکدیگر را تحقیر نمایند. به طور مثال نمی تواند با به رخ کشیدن زنان دیگر، زن خود را تحقیر کند و با ندارد در مقابل دیگران کاری کند و یا بزند که زنش تحقیر شود. 🔻همچنین زن اجازه ندارد عیوب مرد را نزد زنهای دیگر به گونه ای بیان کند که یا شود و یا موجب تحقیر شوهر گردد. ⏪ بنابراین، گرفتن از یکدیگر در مقابل دیگران بی اعتنایی کردن به یکدیگر، ترجیح بدون دلیل دیگران به گونه ای که موجب تحقیر همسر گردد و مواردی نظیر اینها، جایز نیست و زن و شوهر باید به شدت از اینگونه امور نمایند. 💠 استفتاء از دفتر 📖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 🌸 یکی از عرب بنام (شَن) مدتی بود به دنبال عاقله‌ای می‌گشت تا هم شان او باشد. ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد. 🌸 در یکی از با مردی همراه شد در بین راه به او گفت : کجا میروی؟ مرد گفت : به محل . چون هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند. مقداری راه که رفتند، از آن مرد پرسید : 🌸 تو حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟ آن مرد گفت : ای نادان من و تو هردو ایم‌ چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟ 🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد. در بین راه به روستائی رسیدند که از محصول درو شده در کنار آن به چشم می‌خورد! 🌸 مرد پرسید : به نظر تو این محصول شده یا نه؟ آن مرد گفت: عجب هستی !!! محصول شده را می‌بینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!! 🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند. چون وارد روستا شدند ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی می بردند. ( شَن )از دوستش پرسید: به نظرت او این مرده است یا زنده؟ 🌸 آن مرد گفت : من تر از تو ندیده‌ام!!!! مرده ای را روی مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟ 🌸 مرد ساکت ماند. بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل کرد تا از دوست همسفرش جدا شود . اما او اجازه نداد و گفت : که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد . 🌸چون به خانه رسید به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت : بسیار نادانی با خود آورده‌ام که واقعاً احمقانه در بین راه مطرح می‌کرد!! 🌸 دختر گفت : چه سوال هایی می پرسید ؟ تمام سوالات آن مرد را بیان داشت . دختر گفت: ای پدر این تنها نیست بلکه بسیار عاقل است و سوالهای او را اینک برایت می گویم ... 🌸 اما اینکه پرسید: تو مرا بر یا من تورا منظورش این بود : که با من میزنی یا با تو حرف بزنم!؟ تا راه را متوجه نشویم! 🌸 اما این که پرسید: این محصول را فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ، منظورش این بود که آیا این محصول را فروش کرده اند یا نه؟ 🌸 و منظورش از سوال سوم این بود : که آیا این مرده است یا نه ، این بود که آیا این را هست که او را زنده دارد یا نه؟ 🌸 آن مرد نزد بازگشت و گفت: می‌خواهی جواب را بگویم ؟ 🌸آنگاه را مطرح کرد. گفت : این از تو نیست راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟ 🌸میزبان گفت : همانجا (شَن) گفت : آنچه خواستم اینک یافتم و رسماً از دخترت می کنم و همانجا آن دختر را به گرفت و به بازگشت....🌺 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚 عاقبت اسراف و کفران نعمت در زمانهاى قبل ، قومى بودند که خداوند سرشارى به آنها داد، سرزمينشان پر از سارها بود و همه جا سرسبز و خرم و پر از نعمت بود. آنها از مغز ، درست مى كردند، ولى بر اثر وفور نعمت با همان نان ، محل كودكشان را پاك مى نمودند، و به اندازه كوهى از اين نانها به وجود آمد. روزى نيكوكارى كنار زنى عبور كرد، كه او همين كار را مى كرد، به او گفت : اى واى بر شما از خدا بترسيد و نعمتهاى الهى را با دست خود مبدل به و گرسنگى نكنيد. آن زن با كمال در پاسخ گفت : اين را ببين ما را به گرسنگى تهديد مى كند، تا كشتزارهاى وسيع (سرثار) هست و نهرهاى آن جارى است ، ما از ترسى نداريم . طولى نكشيد، خداوند بر آنها كرد و آب را بر آنها نفرستاد، كار قحطى به جائى رسيد كه به همان نانهائى كه با آنها محل مدفوع كودكانشان را پاك مى كردند، نياز پيدا كردند، جالب اينكه براى رسيدن به آن نانها صف مى بستند تا بهر كسى بمقدار معين از روى نوبت برسد. 📚 منبع: بحار الانوار ج 14 ص 146 . @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📚ترجیح دنیا بر آخرت روزی حضرت (ع) در محلی عبور می کرد دید: مردی می کند و در درگاه می نالد . از آنجا گذشت، هنگام مراجعت نیز گذارش به همانجا افتاد، دید آن همچنان در درگاه خدا می نالد و می گرید . موسی متوجه خداوند شده عرض کرد: پروردگارا تو از تو می گرید (به او توجه فرما:) خطاب رسید ای پسر اگر او آنقدر بگرید که مغزش همراه چشمش به زمین بریزد و دستش را آنقدر به سوی بلند کند که ساقط شود او را نمی آمرزم و چرا که او دنیا را دارد و دوستی دنیا را بر دوستی آخرت ترجیح می دهد . 📚منبع : مجموعه ورام، ج 1، ص 134 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
☝️‌ « » 🌺 امام كاظم علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحيصُ ذُنُوبِكُمْ وَما تُمَهِّدُونَ لِاَنْفُسَكُمْ لِيَوْمِ فاقَتِكُمْ.» ◀️ منبع: 📚(وسائل، ج 6، ص 375.) ✅ «پرداخت خمس كليد روزى شما و مايه از بين رفتن گناهان شما مىباشد و چيزى است كه براى روز نياز خودتان (يعنى قيامت) ذخيره مىكنيد.» ◀️ «مساله شرعی» ❓ سوال: طلایی که برای خود می خرد، آیا باید آن را بدهد؟ ✳️ پاسخ: اگر به مقدار شئون باشد، خمس ندارد. ✅ (استفتائات، ج 1، ص 355، س 34؛ احکام ویژه بانوان، محمد حسین فلاح زاده، نشر معروف، 1395، ص 123.) @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
📞⏰🍴 آیا تهیه وسائل بر عهده است؟ چه مقدار؟ 🍃 تهیه وسایل منزل مانند ، ، پرده، ، وسایل پخت و پز و آنچه که زن برای نظافت نیاز دارد نیز همگی به عهده مرد است و مقدار، جنس و کیفیت هر یک نیز باید متناسب با و منزلت باشد. ✅ در نتیجه: اگر زن در ای زندگی کرده است که مثلاً از نوعی خاص فرش و استفاده می کرده، مثلاً همیشه روی می خوابیده و شأن او داشتن های خاص و یا وسایل خاصی است، بر مرد واجب است آنها را تهیه نماید. البته تا آنجا که منجر به نگردد. ✴️ منبع: امام، تحریر الوسیله، کتاب نکاح، فصل فی النفقات، مسأله 8. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh➖➖➖➖
حکایتهای پندآموز ✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود وپند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد ، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست. 🍃 گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید 📚 تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری🍃 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
♻️ 🔴 سؤال: آیا شوهر می تواند در مقابل دیگران عیوب را بگوید و او را کند، اگر چه به باشد؟ ✅ پاسخ: 👇👇 ➖ «غیبت کردن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب او می شود جایز نیست.» ❓ سؤال: آیا می تواند در مقابل دیگران را بگوید و یا او را تحقیر کند؟ اعم از اینکه شوهر حضور داشته باشد یا نه و اعم از اینکه شوخی باشد یا . ✅ جواب: 👇👇 ➖ «غیبت کردن مؤمن و نیز تحقیر مؤمن و کاری که موجب اذیت او می شود، جازی نیست.» ⏪ بنابراین زن و شوهر نمی توانند یکدیگر را تحقیر نمایند. به طور مثال نمی تواند با به رخ کشیدن زنان دیگر، زن خود را تحقیر کند و با ندارد در مقابل دیگران کاری کند و یا بزند که زنش تحقیر شود. 🔻همچنین زن اجازه ندارد عیوب مرد را نزد زنهای دیگر به گونه ای بیان کند که یا شود و یا موجب تحقیر شوهر گردد. ⏪ بنابراین، گرفتن از یکدیگر در مقابل دیگران بی اعتنایی کردن به یکدیگر، ترجیح بدون دلیل دیگران به گونه ای که موجب تحقیر همسر گردد و مواردی نظیر اینها، جایز نیست و زن و شوهر باید به شدت از اینگونه امور نمایند. 💠 استفتاء از دفتر 📖 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌺💦🌺💦 خسیس 🔻مرد خسیسی تعدادی شیشه برای پنجره‌های خانه‌اش سفارش داده بود. شیشه‌بر، شیشه‌ها را درون صندوقی گذاشت و به مرد گفت: «باربری را صدا کن تا این صندوق را به خانه‌ات ببرد. من هم عصر برای نصب شیشه‌ها می‌آیم.» از آنجا که مرد خسیس بود، چند باربر را صدا کرد ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید. چشمش به مرد جوانی افتاد. به او گفت: «اگر این صندوق را برایم به خانه ببری، سه نصیحت به تو خواهم کرد که در زندگی بدردت خواهد خورد.» باربر جوان که تازه به شهر آمده بود، سخنان مرد خسیس را قبول کرد. باربر صندوق را بر روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد راه افتاد. کمی که راه رفتند، باربر گفت: «بهتر است در بین راه یکی یکی سخنانت را بگوئی.» مرد خسیس کمی فکر کرد. نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود. به باربر گفت: «اول آنکه سیری بهتر از گرسنگی است و اگر کسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است، بشنو و باور مکن.» باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد زیرا هر بچه‌ای این مطلب را می‌دانست. ولی فکر کرد شاید بقیه نصیحت‌ها بهتر از این باشد. همین طور به راه ادامه دادند تا اینکه بیشتر از نصف راه را سپری کردند. باربر پرسید: «خوب نصیحت دومت چه است؟» مرد که چیزی به ذهنش نمی‌رسید پیش خود فکر کرد کاش چهارپایی داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل می بردم. یکباره چیزی به ذهنش رسید و گفت: «بله پسرم، نصیحت دوم این است، اگر گفتند پیاده رفتن از سواره رفتن بهتر است بشنو و باور مکن.» باربر خیلی ناراحت شد و فکر کرد نکند این مرد مرا سر کار گذاشته ولی باز هم چیزی نگفت. دیگر نزدیک منزل رسیده بودند که باربر گفت: «خوب نصیحت سومت را بگو، امیدوارم این یکی بهتر از بقیه باشد. مرد از اینکه بارهایش را مجانی به خانه رسانده بود خوشحال بود و به مرد گفت: «اگر کسی گفت باربری بهتر از تو وجود دارد، بشنو و باور مکن.» مرد باربر خیلی عصبانی شد و فکر کرد باید این مرد را ادب کند، بنابراین هنگامی که می‌خواست صندوق را روی زمین بگذارد آنرا ول کرد و صندوق با شدت به زمین خورد. بعد رو کرد به مرد خسیس و گفت: «اگر کسی گفت که شیشه‌های این صندوق سالم است، بشنو و باور مکن.» از آن‌ پس، وقتی‌ کسی‌ حرف بیهوده می‌زند تا دیگران را فریب دهد یا سرشان را گرم کند، گفته‌ می‌شود: «بشنو و باور مکن 🔰 🔰 ‌‌╔═. ♡♡♡.══════╗ ❣ @tafakornab ❣ ╚══════. ♡♡♡.═╝