هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
#احکام_شرعی
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای👆
🔻✖️ #احکام_شرعی
#شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
#احکام_شرعی
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای👆
🔻✖️ #احکام_شرعی
#شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#بانوی_نمونه
🌸#یافتن_همسر_عاقل
🌸 یکی از #عقلاء عرب بنام (شَن)
مدتی بود به دنبال #همسر عاقلهای میگشت تا هم شان او باشد.
ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد.
🌸 در یکی از #سفرهایش با مردی همراه شد
در بین راه به او گفت : کجا میروی؟
مرد گفت :
به #فلان محل . چون #مقصد هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند.
مقداری راه که رفتند،
از آن مرد پرسید :
🌸 تو #مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
آن مرد گفت :
ای نادان من و تو هردو #سواره ایم
چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟
🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد.
در بین راه به روستائی رسیدند که #خرمنی از محصول درو شده
در کنار آن به چشم میخورد!
🌸 مرد #عاقل پرسید :
به نظر تو این محصول #خورده شده یا نه؟
آن مرد گفت: عجب #نادانی
هستی !!!
محصول #درو شده را میبینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!!
🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند.
چون وارد روستا شدند #جنازه ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی #قبرستان
می بردند.
( شَن )از دوستش پرسید:
به نظرت او #صاحب این #نعش مرده است یا زنده؟
🌸 آن مرد گفت : من #نادان تر از تو ندیدهام!!!!
مرده ای را روی #دوش
مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟
🌸 مرد #عاقل ساکت ماند.
بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل #خداحافظی کرد تا از دوست همسفرش
جدا شود .
اما او اجازه نداد و گفت :
که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد .
🌸چون به خانه رسید
به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت :
#مهمان بسیار نادانی با خود آوردهام که واقعاً #سوالهای احمقانه در بین راه مطرح میکرد!!
🌸 دختر گفت :
چه سوال هایی می پرسید ؟
#پدر تمام سوالات آن مرد را بیان داشت .
دختر گفت: ای پدر این #مرد #نه تنها #نادان نیست بلکه بسیار عاقل است
و #پاسخ سوالهای او را اینک برایت می گویم ...
🌸 اما اینکه پرسید:
تو مرا بر #میداری یا من تورا
منظورش این بود :
که #تو با من #حرف میزنی
یا #من با تو حرف بزنم!؟
تا #درازی راه را متوجه نشویم!
🌸 اما این که پرسید:
این محصول را #صاحبانش فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ،
منظورش این بود که آیا این
محصول را #پیش فروش کرده اند
یا نه؟
🌸 و منظورش از سوال سوم این بود :
که آیا این #نعش مرده است
یا نه ، این بود که آیا این #مرده
را #فرزندی هست که #نام او را زنده دارد یا نه؟
🌸 آن مرد نزد #مهمان بازگشت
و گفت: میخواهی جواب #سوالاتت را بگویم ؟
🌸آنگاه #جوابها را مطرح کرد.
#مهمان گفت :
این #جوابها از تو نیست
راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟
🌸میزبان گفت :
#دخترم
همانجا (شَن) گفت :
آنچه #می خواستم اینک یافتم
و رسماً از دخترت#خواستگاری می کنم
و همانجا آن دختر را به #همسری گرفت و به #خانهاش بازگشت....🌺
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#بانوی_نمونه
🌸#یافتن_همسر_عاقل
🌸 یکی از #عقلاء عرب بنام (شَن)
مدتی بود به دنبال #همسر عاقلهای میگشت تا هم شان او باشد.
ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد.
🌸 در یکی از #سفرهایش با مردی همراه شد
در بین راه به او گفت : کجا میروی؟
مرد گفت :
به #فلان محل . چون #مقصد هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند.
مقداری راه که رفتند،
از آن مرد پرسید :
🌸 تو #مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
آن مرد گفت :
ای نادان من و تو هردو #سواره ایم
چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟
🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد.
در بین راه به روستائی رسیدند که #خرمنی از محصول درو شده
در کنار آن به چشم میخورد!
🌸 مرد #عاقل پرسید :
به نظر تو این محصول #خورده شده یا نه؟
آن مرد گفت: عجب #نادانی
هستی !!!
محصول #درو شده را میبینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!!
🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند.
چون وارد روستا شدند #جنازه ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی #قبرستان
می بردند.
( شَن )از دوستش پرسید:
به نظرت او #صاحب این #نعش مرده است یا زنده؟
🌸 آن مرد گفت : من #نادان تر از تو ندیدهام!!!!
مرده ای را روی #دوش
مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟
🌸 مرد #عاقل ساکت ماند.
بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل #خداحافظی کرد تا از دوست همسفرش
جدا شود .
اما او اجازه نداد و گفت :
که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد .
🌸چون به خانه رسید
به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت :
#مهمان بسیار نادانی با خود آوردهام که واقعاً #سوالهای احمقانه در بین راه مطرح میکرد!!
🌸 دختر گفت :
چه سوال هایی می پرسید ؟
#پدر تمام سوالات آن مرد را بیان داشت .
دختر گفت: ای پدر این #مرد #نه تنها #نادان نیست بلکه بسیار عاقل است
و #پاسخ سوالهای او را اینک برایت می گویم ...
🌸 اما اینکه پرسید:
تو مرا بر #میداری یا من تورا
منظورش این بود :
که #تو با من #حرف میزنی
یا #من با تو حرف بزنم!؟
تا #درازی راه را متوجه نشویم!
🌸 اما این که پرسید:
این محصول را #صاحبانش فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ،
منظورش این بود که آیا این
محصول را #پیش فروش کرده اند
یا نه؟
🌸 و منظورش از سوال سوم این بود :
که آیا این #نعش مرده است
یا نه ، این بود که آیا این #مرده
را #فرزندی هست که #نام او را زنده دارد یا نه؟
🌸 آن مرد نزد #مهمان بازگشت
و گفت: میخواهی جواب #سوالاتت را بگویم ؟
🌸آنگاه #جوابها را مطرح کرد.
#مهمان گفت :
این #جوابها از تو نیست
راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟
🌸میزبان گفت :
#دخترم
همانجا (شَن) گفت :
آنچه #می خواستم اینک یافتم
و رسماً از دخترت#خواستگاری می کنم
و همانجا آن دختر را به #همسری گرفت و به #خانهاش بازگشت....🌺
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
#احکام_شرعی
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای👆
🔻✖️ #احکام_شرعی
#شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#بانوی_نمونه
🌸#یافتن_همسر_عاقل
🌸 یکی از #عقلاء عرب بنام (شَن)
مدتی بود به دنبال #همسر عاقلهای میگشت تا هم شان او باشد.
ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد.
🌸 در یکی از #سفرهایش با مردی همراه شد
در بین راه به او گفت : کجا میروی؟
مرد گفت :
به #فلان محل . چون #مقصد هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند.
مقداری راه که رفتند،
از آن مرد پرسید :
🌸 تو #مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
آن مرد گفت :
ای نادان من و تو هردو #سواره ایم
چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟
🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد.
در بین راه به روستائی رسیدند که #خرمنی از محصول درو شده
در کنار آن به چشم میخورد!
🌸 مرد #عاقل پرسید :
به نظر تو این محصول #خورده شده یا نه؟
آن مرد گفت: عجب #نادانی
هستی !!!
محصول #درو شده را میبینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!!
🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند.
چون وارد روستا شدند #جنازه ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی #قبرستان
می بردند.
( شَن )از دوستش پرسید:
به نظرت او #صاحب این #نعش مرده است یا زنده؟
🌸 آن مرد گفت : من #نادان تر از تو ندیدهام!!!!
مرده ای را روی #دوش
مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟
🌸 مرد #عاقل ساکت ماند.
بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل #خداحافظی کرد تا از دوست همسفرش
جدا شود .
اما او اجازه نداد و گفت :
که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد .
🌸چون به خانه رسید
به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت :
#مهمان بسیار نادانی با خود آوردهام که واقعاً #سوالهای احمقانه در بین راه مطرح میکرد!!
🌸 دختر گفت :
چه سوال هایی می پرسید ؟
#پدر تمام سوالات آن مرد را بیان داشت .
دختر گفت: ای پدر این #مرد #نه تنها #نادان نیست بلکه بسیار عاقل است
و #پاسخ سوالهای او را اینک برایت می گویم ...
🌸 اما اینکه پرسید:
تو مرا بر #میداری یا من تورا
منظورش این بود :
که #تو با من #حرف میزنی
یا #من با تو حرف بزنم!؟
تا #درازی راه را متوجه نشویم!
🌸 اما این که پرسید:
این محصول را #صاحبانش فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ،
منظورش این بود که آیا این
محصول را #پیش فروش کرده اند
یا نه؟
🌸 و منظورش از سوال سوم این بود :
که آیا این #نعش مرده است
یا نه ، این بود که آیا این #مرده
را #فرزندی هست که #نام او را زنده دارد یا نه؟
🌸 آن مرد نزد #مهمان بازگشت
و گفت: میخواهی جواب #سوالاتت را بگویم ؟
🌸آنگاه #جوابها را مطرح کرد.
#مهمان گفت :
این #جوابها از تو نیست
راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟
🌸میزبان گفت :
#دخترم
همانجا (شَن) گفت :
آنچه #می خواستم اینک یافتم
و رسماً از دخترت#خواستگاری می کنم
و همانجا آن دختر را به #همسری گرفت و به #خانهاش بازگشت....🌺
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
#احکام_شرعی
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای👆
🔻✖️ #احکام_شرعی
#شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#بانوی_نمونه
🌸#یافتن_همسر_عاقل
🌸 یکی از #عقلاء عرب بنام (شَن)
مدتی بود به دنبال #همسر عاقلهای میگشت تا هم شان او باشد.
ولی موفق به یافتن چنان شخصی نمی شد.
🌸 در یکی از #سفرهایش با مردی همراه شد
در بین راه به او گفت : کجا میروی؟
مرد گفت :
به #فلان محل . چون #مقصد هر دو مشترک بود با هم به راه افتادند.
مقداری راه که رفتند،
از آن مرد پرسید :
🌸 تو #مرا حمل می کنی یا من تو را حمل کنم؟
آن مرد گفت :
ای نادان من و تو هردو #سواره ایم
چگونه من تو را بردارم یا تو مرا؟
🌸( شَن )چیزی نگفت و ساکت شد.
در بین راه به روستائی رسیدند که #خرمنی از محصول درو شده
در کنار آن به چشم میخورد!
🌸 مرد #عاقل پرسید :
به نظر تو این محصول #خورده شده یا نه؟
آن مرد گفت: عجب #نادانی
هستی !!!
محصول #درو شده را میبینی و می گوئی خورده شده یا نه ؟!!
🌸چیزی نگفت و به راه خود ادامه دادند.
چون وارد روستا شدند #جنازه ای را بر دوش مردم دیدند که به سوی #قبرستان
می بردند.
( شَن )از دوستش پرسید:
به نظرت او #صاحب این #نعش مرده است یا زنده؟
🌸 آن مرد گفت : من #نادان تر از تو ندیدهام!!!!
مرده ای را روی #دوش
مردم مشاهده می کنی و از حیات و ممات او سوال می کنی !؟
🌸 مرد #عاقل ساکت ماند.
بالاخره به مقصد رسیدند و مرد عاقل #خداحافظی کرد تا از دوست همسفرش
جدا شود .
اما او اجازه نداد و گفت :
که باید به خانه ام بیائی و او را به خانه برد .
🌸چون به خانه رسید
به دخترش که (طبقه) نام داشت گفت :
#مهمان بسیار نادانی با خود آوردهام که واقعاً #سوالهای احمقانه در بین راه مطرح میکرد!!
🌸 دختر گفت :
چه سوال هایی می پرسید ؟
#پدر تمام سوالات آن مرد را بیان داشت .
دختر گفت: ای پدر این #مرد #نه تنها #نادان نیست بلکه بسیار عاقل است
و #پاسخ سوالهای او را اینک برایت می گویم ...
🌸 اما اینکه پرسید:
تو مرا بر #میداری یا من تورا
منظورش این بود :
که #تو با من #حرف میزنی
یا #من با تو حرف بزنم!؟
تا #درازی راه را متوجه نشویم!
🌸 اما این که پرسید:
این محصول را #صاحبانش فروخته و پول آنرا خورده اند یا نه ،
منظورش این بود که آیا این
محصول را #پیش فروش کرده اند
یا نه؟
🌸 و منظورش از سوال سوم این بود :
که آیا این #نعش مرده است
یا نه ، این بود که آیا این #مرده
را #فرزندی هست که #نام او را زنده دارد یا نه؟
🌸 آن مرد نزد #مهمان بازگشت
و گفت: میخواهی جواب #سوالاتت را بگویم ؟
🌸آنگاه #جوابها را مطرح کرد.
#مهمان گفت :
این #جوابها از تو نیست
راستش را بگو که چه کسی این جوابها را داده؟
🌸میزبان گفت :
#دخترم
همانجا (شَن) گفت :
آنچه #می خواستم اینک یافتم
و رسماً از دخترت#خواستگاری می کنم
و همانجا آن دختر را به #همسری گرفت و به #خانهاش بازگشت....🌺
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای
🔻✖️ #شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
#احکام_شرعی
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای👆
🔻✖️ #احکام_شرعی
#شرط_بندی
🔻✖️ #بازی_رایانه_ای
✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️
🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر #گروهی که باخت، #هزینه این بازی را به #صاحب رایانه بپردازد، حکمش چیست؟
♦️🔘 پاسخ: "حرام است."
🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺
☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔻 تربیت صاحب بن عباد
نوشته اند که صاحب بن عباد در دوران کودکی که به مسجد می رفت تا درس بخواند، مادرش هر روز یک دینار و یک درهم به او می داد و می گفت: «آن را به نخستین فقیری که برخورد نمودی بده.» این شیوه مادرش تا دوران جوانی او هم چنان ادامه داشت.
وقتی هم که او به مقام وزارت رسید، هر شب به خدمتکار خود که رخت خوابش را پهن می کرد سفارش کرده بود که یک دینار و یک درهم زیر بسترش بگذارد تا هنگام صبح فراموش نکرده و به فقیر بدهد.
این چنین بود که این مرد بزرگ بر اثر تربیت مادر در سخاوت و احسان و بخشندگی سرآمد عصر خود گردید.
در معجم الادبا آمده است که:
«صاحب» به نویسندگان، شاعران، فقیهان، زاهدان، ادبا و حتی ادیب زادگانی که در بغداد بودند کمک قابل توجهی می کرد و برای هر یک از آنان سالیانه مبلغی می فرستاد، نام برخی از این افراد در کتب رجال و تاریخ ثبت است. هر کس در ماه رمضان بعد از عصر وارد خانه او می شد، حتماً باید افطار می کرد و برمی گشت. هر شب از ماه رمضان در کنار سفره وی بالغ بر هزار نفر مهمان حاضر می شدند. خیرات و احسان هایی که او در ماه مبارک رمضان انجام می داد، برابر تمام احسان های سالیانه او بود.
«اسماعيل بن عباد معروف به «صاحب» از وزراى آل بويه و داراى فضل و علم، فصاحت و بلاغت و ديگر كمالات نفسانى بود. شيخ صدوق بزرگترين محدث و فقيه شيعى كتاب« عيون اخبار الرضا عليه السلام» را بعد از تأليف به صاحب بن عباد هديه كرد.»
📚وفيات الاعيان، ج 1، ص 207
#داستان
#صاحب
#بخشش
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔻 تربیت صاحب بن عباد
نوشته اند که صاحب بن عباد در دوران کودکی که به مسجد می رفت تا درس بخواند، مادرش هر روز یک دینار و یک درهم به او می داد و می گفت: «آن را به نخستین فقیری که برخورد نمودی بده.» این شیوه مادرش تا دوران جوانی او هم چنان ادامه داشت.
وقتی هم که او به مقام وزارت رسید، هر شب به خدمتکار خود که رخت خوابش را پهن می کرد سفارش کرده بود که یک دینار و یک درهم زیر بسترش بگذارد تا هنگام صبح فراموش نکرده و به فقیر بدهد.
این چنین بود که این مرد بزرگ بر اثر تربیت مادر در سخاوت و احسان و بخشندگی سرآمد عصر خود گردید.
در معجم الادبا آمده است که:
«صاحب» به نویسندگان، شاعران، فقیهان، زاهدان، ادبا و حتی ادیب زادگانی که در بغداد بودند کمک قابل توجهی می کرد و برای هر یک از آنان سالیانه مبلغی می فرستاد، نام برخی از این افراد در کتب رجال و تاریخ ثبت است. هر کس در ماه رمضان بعد از عصر وارد خانه او می شد، حتماً باید افطار می کرد و برمی گشت. هر شب از ماه رمضان در کنار سفره وی بالغ بر هزار نفر مهمان حاضر می شدند. خیرات و احسان هایی که او در ماه مبارک رمضان انجام می داد، برابر تمام احسان های سالیانه او بود.
«اسماعيل بن عباد معروف به «صاحب» از وزراى آل بويه و داراى فضل و علم، فصاحت و بلاغت و ديگر كمالات نفسانى بود. شيخ صدوق بزرگترين محدث و فقيه شيعى كتاب« عيون اخبار الرضا عليه السلام» را بعد از تأليف به صاحب بن عباد هديه كرد.»
📚وفيات الاعيان، ج 1، ص 207
#داستان
#صاحب
#بخشش
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔻 تربیت صاحب بن عباد
نوشته اند که صاحب بن عباد در دوران کودکی که به مسجد می رفت تا درس بخواند، مادرش هر روز یک دینار و یک درهم به او می داد و می گفت: «آن را به نخستین فقیری که برخورد نمودی بده.» این شیوه مادرش تا دوران جوانی او هم چنان ادامه داشت.
وقتی هم که او به مقام وزارت رسید، هر شب به خدمتکار خود که رخت خوابش را پهن می کرد سفارش کرده بود که یک دینار و یک درهم زیر بسترش بگذارد تا هنگام صبح فراموش نکرده و به فقیر بدهد.
این چنین بود که این مرد بزرگ بر اثر تربیت مادر در سخاوت و احسان و بخشندگی سرآمد عصر خود گردید.
در معجم الادبا آمده است که:
«صاحب» به نویسندگان، شاعران، فقیهان، زاهدان، ادبا و حتی ادیب زادگانی که در بغداد بودند کمک قابل توجهی می کرد و برای هر یک از آنان سالیانه مبلغی می فرستاد، نام برخی از این افراد در کتب رجال و تاریخ ثبت است. هر کس در ماه رمضان بعد از عصر وارد خانه او می شد، حتماً باید افطار می کرد و برمی گشت. هر شب از ماه رمضان در کنار سفره وی بالغ بر هزار نفر مهمان حاضر می شدند. خیرات و احسان هایی که او در ماه مبارک رمضان انجام می داد، برابر تمام احسان های سالیانه او بود.
«اسماعيل بن عباد معروف به «صاحب» از وزراى آل بويه و داراى فضل و علم، فصاحت و بلاغت و ديگر كمالات نفسانى بود. شيخ صدوق بزرگترين محدث و فقيه شيعى كتاب« عيون اخبار الرضا عليه السلام» را بعد از تأليف به صاحب بن عباد هديه كرد.»
📚وفيات الاعيان، ج 1، ص 207
#داستان
#صاحب
#بخشش
@tafakornab
#حکایاتبهلولوملانصرالدینضربالمثل👆