eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 👆 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 30 بهمن ماه 139،8 🌞اذان صبح: 05:23 ☀️طلوع آفتاب: 06:47 🌝اذان ظهر: 12:18 🌑غروب آفتاب: 17:50 🌖اذان مغرب: 18:08 🌓نیمه شب شرعی: 23:36 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☝️ چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه 🌼اى زنده ، اى پاينده 🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم 🌼این ذکر موجب عزت دائمی میشود ۴شنبہ ✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه او را از هر گناهے باشد مے‌پذیرد 4 رکعتست درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر 📚مفاتیح الجنان
✅ برای کاهش وزن بهترین زمان برای نوشیدن آب ناشتا و پیش از صبحانه است. با نوشیدن 2 لیوان آب پیش از صبحانه علاوه بر اینکه بیشتر لاغر میشوید از بروز یبوست در شما هم جلوگیری میشود. 🌺➺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آخر ماهتون قشنگ 🍃🌸براتون روزی 🍃🌸پر ازشادی 🍃🌸نشاط 🍃🌸وخوشبختی 🍃🌸آرزومیکنم 🍃🌸امیدوارم آخرین 🍃🌸چهارشنبه بهمن ماه را 🍃🌸با سلامتی و دلخوشی 🍃🌸سپری کنید. ‎‌‌‌‌‌
🔘🔴 شرط بندی در بازی رایانه ای 🔻✖️ 🔻✖️ ✔️⚪️✔️⚪️✔️⚪️✔️ 🔘❓ سؤال: دو گروه در کلوپ، بازی رایانه ای انجام می دهند و شرط می کنند که هر که باخت، این بازی را به رایانه بپردازد، حکمش چیست؟ ♦️🔘 پاسخ: "حرام است." 🔺🔘🔺🔘🔺🔘🔺 ☑️ استفتاء اینترنتی از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿۱۳﴾ ✨شما را چه شده است كه از ✨شكوه خدا بيم نداريد (۱۳) 📚 سوره مبارکه نوح ✍آیه ۱۳ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✨﷽✨ 🌷حکایت جواب دندان شکن ✨تاجری مسافرت میکرد. در بین راه شب در کاروانسرائی اقامت نموده برای شام غذائی خواست. ✨سرایدار مرغی پخته با سه تخم مرغ آب پز برای او آورد که خورده و به و به دلیل خستگی راه خوابید. ✨بامدادان به موقعی که قافله حرکت میکرد سرایدار پیدا نبود که قیمت غذا را بگیرد. ✨بعد از سه ماه که تاجر به شهر خود باز میگشت باز شبی را در کاروانسرای اولی به سر برد و باز هم سرایدار شامی مرکب از مرغی بریان و تخم مرغ برای او حاضر نمود. ✨چون صبح شد، تاجر سرایدار را خواسته قیمت غذای دو مرتبه را از او پرسید که دَین خود را بپردازد. سرایدار پس از چند دقیقه که به دقت با خود حساب کرد از او مطالبه هزار دینار نمود. و مخصوصا تذکر داد که خیلی مواظبت کرده است تا بی اعتدالی در حساب ننموده باشد. ✨تاجر از شنیدن هزار دینار بهای دو وعده غذا حیران شده گفت: گمان دارم که دیوانه شده ای که برای دو مرغ و شش تخم مرغ هزار دینار مطالبه مینمائی. ✨سرایدار گفت: غریب است که با انصافی که در این موقع به خرچ داده و نخواسته ام تعددی در حق جنابعالی بنمایم مرا دیوانه میخوانند. ✨تاجر گفت: هزار دینار برای چه به شما داده شود؟ ✨سرایدار گفت: دقت کنید اگر ناحساب گفتم گوش ندهید. سه ماه قبل شما در اینجا یک مرغ خوردید اگر این مرغ زنده بود در این مدت نود تخم میکرد و این تخم ها هر یک جوجه ای میشدند و من به این حساب صاحب هزاران مرغ و جوجه بودم و همه این منافع را برای پذیرائی شما از دست دادم و حالا که هزار دینار در مقابل تمام این خسارات به اضافه شام شب گذشته شما که تا سه ماه دیگر همین اندازه باعث خسارت من است میخواهم مرا دیوانه میخوانید. ✨جدال تاجر و سرایدار توجه قافله را جلب کرد. هر چه سعی کردند دعوا را ختم کنند میسر نشد بالاخره قرار شد که به حضور حاکم شرع رفته تکلیف را معلوم نمایند. پس از رسیدن به شهر و رفتن به خانه حاکم و ذکر داستان حاکم حق را به سرایدار داده تاجر را محکوم به پرداخت هزار دینار نمود. ✨دوستان تاجر به او گفتند: اگر بخواهی جلوی حکم قاضی را بگیری بایستی به بهلول متوصل شوی. شاید راهی یافته این ضرر را از تو دفع کند. تاجر قبول کرده با جمعی از همراهان به خانه بهلول رفته قضیه را شرح دادند. ✨بهلول قول داد که این شر را از تاجر دفع نماید. به شرط آنکه دو صد و پنجاه دینار به فقرا بدهد. تاجر هم قبول کرد. بهلول نزد حاکم رفته و با زحمت او را راضی کرد که این دعوا را تجدید نماید و قرار گذاشتند دو روز بعد تاجر و همراهان و سرایدار و بهلول و قاضی همه حاضر شده این دعوا را قطع کنند. ✨در روز موعود همه در دارالمحکمه حاضر شدند ولی بهلول در ساعت مقرر نیامد. دو ساعت گذشت باز هم نیامد. ناچار حاکم مستخدم خود را به سراغش فرستاد که فورا حاضر شود. ✨بهلول پس از یک ساعت معطل شدن بالاخره حاضر شد. حاکم با غضب تمام رو به او کرده گفت: با آن همه تمنا و خواهشی که کردی تا مرافعه را تجدید کنیم، سبب اینکه این مردم را سه ساعت معطل کردی چیست؟ ✨بهلول گفت: دهاتی ها برای بردن بذر آمده بودند چون خواستم تدبیری نکنم که محصول سال بعد خوب شود و اگر خودم نبودم گندم را در بی نوبتی میبردند سبب تاًخیر شد. من این مدت ایستادم تا چندین جُوال گندم را جوشانیده به آنها بدهم چون گندم نجوشیده ناپاک است و محصولش خوب نمیشود. جوشیده دادم که محصولش پاک و تمیز گردد. ✨حاکم رو به حاضرین کرده گفت: تقصیر از او نیست از ما است که کار خود را به دست این آدم نادان دادیم که ساعتها ما را معطل کند برای آنکه گندم را جوشانده بر آنها بدهد با اینکه همه میدانند گندم جوشیده حاصلی نخواهد داد. ✨بهلول گفت: جناب حاکم با اینکه مرا نادان و خودتان را عاقل تصور میکنید از شما میپرسم چطور است که مرغ بریان شده تخم کرده سه ماهه هزاران جوجه میدهد ولی گندم جوشیده محصول نخواهد داد؟ ✨این جواب دندان شکن همه را متعجب کرد و حاکم ناچار حرف بهلول را تصدیق نموده و حق را به تاجر داده سرایدار را محکوم کرد. ↶【به ما بپیوندید 】 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💜 🌷 شیخ رجبــعلــــے خیاط(ره): اگر ما به قدر «ترسیدن از یڪ عقرب» از خــدا بترسیم همہ کارهای عالم اصلاح میشود. ↶【به ما بپیوندید 】↷
✨﷽✨ 🌷حکایت ✨روزی زنی با شوهرش غذا میخورد. فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد. شوهرش گفت: کیست؟ زن جواب داد: فقیر است برایش غذا میبرم. شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید. ✨سالیان سال گذشت و زن، شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا میخورد ، که فقیری در خانه را زد مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت: ای زن غذایی برای فقیر ببر. زن فورا بلند شد و غذا را برد اما زن با چشمانی پر از اشک برگشت. ✨شوهرش گفت چه شده ای زن. زن گفت: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است. مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم. 🔺هیچ گاه زمانه را دست کم نگیریم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
✨﷽✨ 🍃✨فرشتہ بہ خداوند گفت : خداوندا عزیزترین بندگانت چہ کسانے هستند ؟ 🍃✨خداوند فرمود : آنان کہ مے توانند تلافے کنند ، اما ... بہ خاطر من مے بخشند ... ! ❣ ↶【به ما بپیوندید 】↷
✨﷽✨ 🌷 حکایت ✨در ســال قــحطی، در مســجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می‌چسبند و نمی‌گذارند، صدقه بدهد. ✨مؤمنی پای منبـــر این ســـخنان را شنید با تعجّب‌ به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می‌روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد. ✨وقتـی که به خــانه رسیــد و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمی‌کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… ✨خلاصه به قــدری او را وســــــوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان‌ها را ندیدم لکن مــادر شیطان را دیدم که نگذاشت. ❄️✨در روایتـی از حضرت علــے(علیه‌السلام) آمده است زمان انفاق هفتاد هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس می‌کنند که چیزی نبخشد. انسان می‌خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت‌ بینـی می‌کند و نمی‌گـذارد. ↶【به ما بپیوندید 】↷ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
💎امام کاظم ع: هرکس ولخرجی واسراف کند، نعمت از اوزایل می شود. تحف العقول، ص403 〰➿〰➿ 💎امام رضاع: هركه به روى برادرمؤمن خودلبخندبزند، خداوندبرايش ثوابى خواهدنوشت . 📚مستدرک الوسائل ج.١٢ص.۴١٨ 〰➿〰➿ 💎امام جواد(ع): كسى كه به خاطر پيروى ازدلخواه تو، راه درست رابرتوپنهان دارد،بی گمان باتو دشمنى كرده است. 📚أعلام الدين ص309 〰➿〰➿ 💎امام هادی ع نادان،اسیر زبان خویش است. 📚اعلام الدین، ص311