انشاالله فردا حوالی ساعت ۱۲:۴۵
در سیمای خانواده
قراره دربارهی راهکارهای ساده و موثر در مواجهه با پیام های مخرب رسانه ای با هم صحبت کنیم 💡
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavar
آیا شما هم شنیدهاید دیدن باب اسفنجی برای بچهها ضرر دارد؟
آیا شما هم از اینکه نمیدانید چرا بچه ها نباید کارتون باب اسفنجی ببینند رنج میبرید؟🤦
پس منتظر تحلیل مفصل این کارتون باشید🧟♂
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام: nimavar
1⃣ قسمت اول تحلیل باب اسفنجی
یکی از سوالاتی که همیشه توی ذهنم بوده اینه که چرا بچهها نباید باباسفنجی گوگولی رو ببینن؟ مگه چه اشکالی داره😒
و اینکه بالاخره دلو به دریا زدم و حسابی بررسیش کردم تا به مامان و باباها بگم «واقعا بچهها نباید باباسفنجی ببینن!»
اول از همه اینکه این اثر اینقدر مهم و پرنکته است که یه کتاب به نسبت پرحجم توی غرب براش نوشته شده به نام «باب اسفنجی و فلسفه» که نویسندههاش دکترای فلسفه و دانشجویان دکتری فلسفه هستن؛ اگر دسترسی دارید حتما مطالعه کنید 🧐
فرض رو بر این میذاریم که اندکی با انیمیشن باب اسفنجی آشنایید؛ پس بی مقدمه یه نمونه از مطالب کتاب براتون بگم که میگه بعضی از شخصیت های این انیمیشن، معرف یک مکتب فلسفی در غرب هستن؛ مثلا اختاپوس که فردی ناامید، ناراضی، منزوی، تنها و بیاحساسه نماینده فلسفهی شوپنهاور (فیلسوف آلمانی) هست که معتقده ما تحت تسلط ارادهی میل به زندگی هستیم و برای ادامه حیات یک میل غیرارادی به داشتن و اراده کردن داریم و اینکه ما چی میخواهیم مهم نیست؛ فقط این «اراده و خواستنه» مهمه و زندگی یک کشمکش پوچ و محنتآوره و جهان اصلا نباید میبود، چون خوشبختی دست نیافتنیه و تنها چیزی که ما رو از این رنج دور میکنه هنر ( بخصوص موسیقی) هست. به خاطر همین هم این اختاپوس عبوس و ناراحت عاشق موسیقیه و ساعتها به کارهای هنری مشغوله!
کتاب به فلسفه نیچه، بررسی فمنیسم و... هم اشاره میکنه که دیگه در این جا نمیگنجه
ادامه در پست دوم
#باب_اسفنجی
#انیمیشن
#تحلیل
#تحلیل_انیمیشن
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام:
Nimavary
2⃣ قسمت دوم تحلیل انیمیشن باب اسفنجی
یکی از بسترها و ستونهای اصلی انیمیشن مبحث «شادیجویی و لذتجویی» هست که یک مکتب فلسفی جدی داره به نام «هدونیسم یا اصالت لذت». شخصیت اصلی یعنی باب اسفنجی و بقیهی مردم بیکینیباتمه (شهر باب اسفنجی اینا) باب و مردم این شهر همیشه تحت هر شرایطی دنبال شادی، لذتجویی و دور کردن غم هستند (منظور شادی و سرخوشی و سرمستی مادی و بعضاً بیدلیله که توی سبک زندگی غربی خیلی دیده میشه) و حاضرند به هر قیمتی لذت ببرند. مثلاً مردم هر روز به رستوران آقای خرچنگ میرن تا ساندویچ مکدونالدی بخورن و این قدر از این کار لذت میبرن که اگر یک روز رستوران تعطیل باشه شهر به آشوب کشیده میشه!! (حتی بیمار دم مرگ و پزشک معالجش هم به خوردن این ساندویچها معتادند)
خب یکم نگاه کنیم ببینم اگر بچهها باور کنند و جهانبینیشون رو بر اساس هدونیسم بچینند که هدف زندگی فقط لذتجویی و سرمستی از این نوع هست، سعی میکنن تمام کارها و مسئولیتهایی که مانع لذتشون هست رو متوقف کنند و ما الان میبینم که بسیاری از نسل جدیدها دقیقا لذت خودش رو اولویت قرار میدن و توی یه نمونه معمولی ازدواج نمیکنن و بچهدار نمیشن، کارهای سخت انجام نمیدن و...؛ چون اینها یعنی مسئولیت پذیری و محدود کردن بعضی از لذتها (توی انیمیشن هم مثال همون ماهی که داشت نفسهای آخرش رو میکشید اما به جای فکر به سلامتی ساندویچ مکدونالدی گاز میزد!)
ادامه در پست بعد
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام:
Nimavary
3⃣ قسمت سوم تحلیل انیمیشن باب اسفنجی
راستی یه چیزی هم درمورد رستوران آقای خرچنگ بگم که چرا میگیم مکدونالدی👇
آقای خرچنگ و پلانکتون با هم ایدهی این فستفودی که دقیقا سبک مکدونالد هست رو استارت زده بودن اما آقای خرچنگ به پلانکتون خیانت میکنه و با دزدیدن ایده رستوران خودش رو میزنه. این دقیقا داستان تأسیس رستوران مکدونالده که میتونید به طور کامل توی فیلم «بنیانگذار» ببینیدش
مسئلهی بعدی «هفت گناه کبیره مسیحیت» هست و هر کدوم از شخصیتها نمادی از یک گناه کبیره هستن که میتونید توی تصویر ببینید.
خب جالبه که توی گناهان کبیره مسیحیت گناهانی مثل زنا و ربا جایی نداره!
نکته: شهوت در باب به معنای اشتیاق بسیار زیاد به هر چیزیه
ادامه در پست بعد
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام:
Nimavary
4️⃣ قسمت چهارم تحلیل انیمیشن باب اسفنجی
توی انیمیشن سینمایی «باب اسفنجی در حال فرار» وقتی باب و پاتریک میخوان برای نجات گری (حلزون خانگی باب) سفری رو شروع کنن، یک مکالمه کاملا فلسفی در باب فلسفه ذهن و دریم توی ماشین دارن و با خودشون فکر میکنن که این سفر توی خواب داره اتفاق میفته؛ اما چطور میشه دو نفر همزمان یک خواب رو ببینن؟ اینجاس که یک فیلسوف و یا استاد راه که یه بوته خار هست میاد و بهشون میگه این سفر یه خوابه و این اتفاقات فقط داره توی ذهنشون میگذره و اونا باید روح زامبیها رو آزاد کنن تا بعدش گری رو نجات بدن. باب و پاتریک هم چون میدونستن خواب هستن دیگه نمیترسند و این چالش رو یا موفقیت پست سر میذارن.
جالبه که تا آخر داستان مخاطب توی شک میمونه که آیا واقعا این اتفاقات واقعیه یا توی خوابه و ذهنشونه! این یک شک فلسفی توی بچهها ایجاد میکنه که جنسش از نوع شکی هست که توی فیلم ماتریکس میبینیم (آیا این جهان واقعیه یا فقط توی ذهن ماست؟)
و جالبه که شخصیت این فیلسوف که ایجاد شک میکنه بازیگر اصلی فیلم ماتریکسه (کیانو ریوز)
این شک فلسفی که بسیاری از فیلسوفان روش کار کردن خیلی به بنیانهای فکری بچهها آسیب میزنه و ممکنه ایجاد مشکلات روحی هم بکنه.
یکی از موارد باب که از همون سرخوشی نشأت میگیره، خوشبینی افراطیه؛ تاجایی که باب دوست و دشمن رو توی دایرهی دوستی میبینه.
ادامه در پست بعد
📢 کانال تفکر تفریحی
https://eitaa.com/tafakortafrihi
پیج اینستاگرام:
Nimavary