"تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «28»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! قطعاً مشركان، پليد وناپاكند، پس بعد از اين سال نبايد به مسجدالحرام نزديك شوند و اگر (به خاطر راندن كفّار و قطع داد و ستد) از فقر و تنگدستى مىترسيد، پس به زودى خداوند اگر بخواهد از فضل خويش شما را بىنياز خواهد كرد، قطعاً خداوند آگاه و حكيم است.
نکته ها
يكى از فرمانهاى چهارگانهاى كه حضرت على عليه السلام در حج سال نهم هجرى به مشركان ابلاغ كرد اين بود كه آنها از سال آينده، حقّ ورود به مسجدالحرام را ندارند.
پیام ها
1- شرك، پليدى است. «نَجَسٌ» پاكى واقعى در سايهى ايمان است.
2- مؤمن بايد نسبت به مشرك، تنفّر داشته باشد. «الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»
3- در اعلام برنامه وديدگاه، توجّه به توان اجرايى خود داشته باشيم. «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» (با آنكه پليدبودن مشركان مربوط به سال نهم وسال اعلام برائت نبود، ليكن چون در آن سال مسلمانان قدرت اجرا پيدا كردند، اين امر اعلام شد)
4- چون نزديك شدن، زمينهى وارد شدن است، پس مشركان نبايد به مكانهاى مقدّس حتّى نزديك شوند. «فَلا يَقْرَبُوا»
5- در قرآن، فلسفهى برخى نهىها وتحريمها بيان شده است. «نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا»
6- همهى زمينها از نظر قداست، يكسان نيستند. «فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ»
7- با مخالفان هم مدارا كنيم و به آنان مهلت دهيم. «بَعْدَ عامِهِمْ هذا»
8- در دستورات و آئيننامهها، به تنشها وپيامدهاى آن نيز توجّه كنيم. نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا ... وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً ...
جلد 3 - صفحه 404
9- تنگناهاى اقتصادى و فشارهاى مالى، ما را نسبت به دينمان بىتعهّد نسازد. «إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً»
10- هركجا احساس نگرانى اجتماعى شد، بايد روحيّهى اميد و توكّل را در مردم زنده كرد. «إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
11- رزق ما به دست ديگران (مسافران و جهانگردان) نيست، بلكه به دست خداست. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ»
12- از قطع رابطه اقتصادى با كفّار، به خاطر مكتب، نگران نباشيم. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ»
13- بيش از زرنگى ومديريّت وسرمايه و ...، فضل الهى در غناى مردم نقش دارد. «يُغْنِيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
14- احكام دين، بر پايهى علم و حكمت الهى است. «عَلِيمٌ حَكِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۸_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
ازآیتاللهبهجت پرسیدند:
برایزیادشدنمحبت،
نسبتبه"امامزمانعلیهالسلام"
چهکنیم؟
+ ایشانفرمودن:
گناهنکنید و نمازِاولوقت بخوانید.🌱
نماز اول وقتتون فراموش نشه😉
🌸 @golenargesgallery313
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ «29»
با كسانى از اهل كتاب (يهود، نصارى، مجوس، صابئين،) كه به خدا و روز قيامت ايمان نمىآورند و آنچه را خدا و رسولش حرام كردهاند، حرام نمىشمرند و به دين حقّ گردن نمىنهند بجنگيد، تا با خوارى و ذلّت، به دست خود جزيه بپردازند.
نکته ها
در آيات قبل، سخن از پليد بودن مشركان و نبرد با آنان بود، در اين آيه شيوهى برخورد با اهل كتاب را بيان مىكند كه يكى از دو راه در پيش آنان است: جنگ، يا پرداختِ جزيه.
همانگونه كه مسلمانان با پرداخت خمس و زكات، به دولت اسلامى كمك مىكنند و از مزاياى امنيّت و خدمات بهرهمند مىشوند، اهل كتاب نيز با پرداخت مبلغى به نام جِزيه، بودجهاى را كه صرف آنها مىشود، تا حدّى تأمين مىكنند.
جلد 3 - صفحه 405
مقدار جزيه را نيز رهبر مسلمانان تعيين مىكند. البتّه بايد به اندازهاى باشد كه پرداخت آن براى اهل كتاب سنگين باشد. «وَ هُمْ صاغِرُونَ»
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مقدار جزيه كم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحيّهى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمىكنند. «1»
با اينكه اهل كتاب، به خدا و قيامت ايمان دارند، ولى در آيه آنان را نسبت به خدا و قيامت بىايمان معرّفى كرده است، زيرا قرآن، كسانى را كه به بخشى از معارف ايمان دارند و بخشى را منكرند، كافر مىداند. «2» به علاوه اگر ايمان به مبدأ و معاد آميخته به خرافات باشد، به منزلهى كفر است. «3»
پیام ها
1- اهل كتاب، اگر به دستورات انبياى خود عمل نكنند، مجرم شناخته مىشوند.
قاتِلُوا الَّذِينَ ... لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ
2- دين حقّ، تنها اسلام است و اديان ديگر به دليل تحريف وخرافاتى كه در آنها جا دادهاند، حقّ نمىباشند. «وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ»
3- در مقابل كفّار اهل كتاب كه ايمان نمىآورند، دو راه وجود دارد: يا جنگ، يا پرداخت جزيه. قاتِلُوا ... حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ
4- گرفتن ماليات سرانه از اهل كتاب، الزامى است وبايد از موضع قدرت و به صورت نقدى باشد وآنان نيز با تواضع وتسليم بپردازند. «عَنْ يَدٍ، صاغِرُونَ»
5- حكومت اسلامى بايد از چنان قدرتى برخوردار باشد كه ديگران تسليم او شوند. قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ ... وَ هُمْ صاغِرُونَ
6- اقلّيتهاى مذهبى بايد در برابر نظام اسلامى خاضع باشند. صاغِرُونَ
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 3، ص 566.
«2». يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ ... أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا. نساء، 150.
«3». تفسير صافى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 406"
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۲۹_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ «30»
و يهوديان مىگفتند: عُزير، پسر خداست و مسيحيان مىگفتند: مسيح، پسر خداست. اين سخنى است (باطل) كه به زبانشان مىآورند وبه گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شدهاند، شباهت دارد (كه مىگفتند: فرشتگان دختران خدا هستند.) خدا آنان را بكُشد، چگونه (از حقّ) رويگردان مىشوند.
نکته ها
«عُزَيْرٌ»، عربى شدهى «عَزراء» است، مثل «عِيسَى» كه عربىِ «يَسوع» و «يحيى» كه معرّبِ «يوحَنّا» است.
عُزير يكى از علماى بزرگ يهود بود كه لقب «مُنجىِ يهود» يافت. زيرا پس از واقعهى قتل عام مردم به دست بختالنصر و خرابى معبدها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط كورش، عُزير نزد كورش آمد و از او خواست كه به يهوديان سروسامانى بخشد.
اين آيه، به گونهاى توضيح و دليل آيهى قبل است كه فرمود: اهل كتاب به خدا و قيامت ايمان ندارند.
محقّقان معتقدند بسيارى از معارف تورات و انجيل، با خرافات بودائيان و برهمائيان و يونانيان آميخته شده است، حتّى بسيارى از داستانهاى انجيل، عيناً در مذهب بودا و برهمايى ديده مىشود.
البتّه يهوديان امروز، عُزير را فرزند خدا نمىدانند، ولى در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، چنين عقيدهاى داشته و در مقابل سؤال پيامبر كه «با اينكه مقام موسى بالاتر است، چرا او را فرزند خدا نمىدانيد؟» جوابى نداشتند. «1»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 407
پیام ها
1- با آنكه فقط گروهى از يهود، عُزير را فرزند خدا مىدانستند، ولى چون ديگران نيز سكوت كردند، نسبتِ انحراف به همه داده است. «قالَتِ الْيَهُودُ»
2- دربارهى شخصيّتهاى دينى والهى نبايد غلّو كرد. عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ ... الْمَسِيحُ ...
3- عقايد يهود و نصارى، آميخته به خرافات است. «ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ»
4- مشركان، بتها را شريك خدا و فرشتگان را دختران خدا مىدانستند، يهود و نصارى، عُزير و عيسى را پسر خدا، از اين جهت كلامشان به كلام كفّار شباهت داشت. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا»
5- ريشهى خرافات در مذهب يهود و نصارى، در عقايد كفّار پيشين است. «يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
پرش به بالا↑ ابن ابىحاتم در تفسیر خود از ابن عباس روایت کرده و با زیادکردن یکى دیگر از آنان بنام محمد بن دحیة گوید: به رسول خدا گفتند چگونه از تو پیروى نمائیم در حالتى که قبله ما را ترک نمودى و نمیدانى که عزیز پسر خدا است سپس این آیه نازل گردید.
پرش به بالا↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص409."
#تفسیر_سوره_توبه_آیه_۳٠_جز۱٠
@tafsir_qheraati ایتا