eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.2هزار دنبال‌کننده
102 عکس
24 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ «118» و نيز بر سه نفرى كه (از شركت در جبهه‌ى تبوك به خاطر سستى) وامانده بودند، تا آنگاه كه زمين با همه‌ى وسعتش (به سبب قهر ونفرت مردم) بر آنان تنگ شد و از خود به تنگ آمده و فهميدند كه در برابر خدا، هيچ پناهگاهى جز خود او نيست، پس خداوند لطف خويش را شامل آنان ساخت تا به توبه موفّق شوند. همانا خداوند توبه‌پذير و مهربان است. نکته ها سه مسلمانى كه در تبوك شركت نكردند، «1» پشيمان شده و براى عذرخواهى نزد پيامبر آمدند. امّا حضرت با آنان سخن نگفت و دستور داد كسى با آنان حرف نزند و همسرانشان هم به آنان نزديك نشوند. آنان به كوههاى اطراف مدينه رفتند و براى استغفار، جدا از «1». كعب‌بن مالك، مرارةبن ربيع و حلال‌بن اميّه. جلد 3 - صفحه 517 يكديگر به تضرّع وگريه پرداختند تا پس از پنجاه روز، خداوند توبه‌ى آنان را پذيرفت. «1» پیام ها 1- بى‌اعتنايان به جنگ وفرمان رهبرى، بايد تنبيه شده وتا مدّتى پشت سر گذاشته شوند. «خُلِّفُوا» 2- قهر، بى‌اعتنايى و بايكوت، يكى از شيوه‌هاى تربيتى براى متخلّفان و مجرمان است. ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ‌ ... ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ‌ 3- مبارزه‌ى منفى با متخلّفان، جامعه را براى آنان زندانى بى‌نگهبان و مؤثّر مى‌سازد. «ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ» 4- با آنكه پيامبر، مظهر رحمت الهى است، امّا به عنوان مرّبى، از اهرم قهر هم استفاده مى‌كند. «ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ» 5- يكى از عذاب‌ها عذاب وجدان است. «ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ» 6- يأس از مردم، زمينه‌ساز توبه و توجّه به خداست. لا مَلْجَأَ ... ثُمَّ تابَ‌ 7- توفيقِ توبه نيز در سايه‌ى لطف و عنايت الهى است. اوّل خداوند لطف خود را به انسان باز مى‌گرداند، «تابَ عَلَيْهِمْ» تا انسان توفيق پشيمانى و عذرخواهى و توبه پيدا كند، «لِيَتُوبُوا» و همين كه توبه كرد، باز خداوند توبه‌ى او را مى‌پذيرد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ» 8- پس از يك دوره مبارزه‌ى منفى وبى‌اعتنايى و بايكوت، شرايط مناسب را براى بازسازى خلافكاران به وجود آوريم تا بازگردند و بعد از آن نيز ما با مهربانى آنان را پذيرا باشيم. «تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ» «1». بحار، ج 21، ص 237. تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 518" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ «119» اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد. نکته ها در روايات شيعه و سنى آمده است كه مقصود از «الصَّادِقِينَ»، محمّد صلى الله عليه و آله و آل‌محمّد عليهم السلام مى‌باشند. آيه 177 سوره‌ى بقره، اهل ايمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشكلات را صادق مى‌شمارد و آيه 15 سوره حجر و 8 سوره حشر، مهاجرانِ رنج كشيده و جان بركف را «صادق» شمرده است. پیام ها 1- دوستى، همنشينى و همراهى با راستگويان، يكى از عوامل تربيت و جلوگيرىِ انسان از انحراف است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 2- از رهبران الهى جدا نشويم. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 3- رهبران الهى معصوم هستند، وگرنه خداوند فرمان نمى‌داد با آنان باشيد. «1» «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» 4- تكامل جامعه در سايه‌ى ايمان، تقوا و اطاعت از رهبر معصوم است. «آمَنُوا، اتَّقُوا، مَعَ الصَّادِقِينَ» 5- در هر زمان بايد معصومى باشد كه مسلمانان با او همراه باشند. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» «1». شگفت از فخررازى كه مى‌گويد: معصوم، فرد خاصّى نيست، بلكه اجماع امّت از خطا معصوم است!! آيا اجتماع افراد جايزالخطا و فاسق، عصمت‌آور است؟ تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 519" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «120» اهل مدينه و باديه‌نشينان اطرافِ آنان، حقّ ندارند از (فرمانِ) رسول خدا تخلّف كنند و (به جبهه نروند و) جان‌هاى خود را از جان پيامبر عزيزتر بدانند. زيرا هيچ گونه تشنگى، رنج و گرسنگى در راه خدا به آنان نمى‌رسد و هيچ گامى در جايى كه كافران را به خشم آورد برنمى‌دارند وهيچ چيزى از دشمن به آنان نمى‌رسد، مگر آنكه براى آنان به پاداش اينها عمل‌صالح نوشته مى‌شود. قطعاً خداوند پاداش‌نيكوكاران را تباه نمى‌كند. نکته ها اصولى كه از اين آيه براى جنگ استفاده مى‌شود، عبارت است از: 1. ايمان به اينكه همه سختى‌هاى جنگ، عمل‌صالح وموجب رضاى الهى است. 2. مقاومت و تحمّل در برابر سختى‌ها. 3. خوار و عصبانى كردن دشمن. پیام ها 1- اصحاب و اطرافيان رهبر كه از علم و امكانات بيشترى برخوردارند، مسئوليّت بيشترى دارند. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا 2- در دفاع از اسلام، شهر و روستا مطرح نيست. «لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ» 3- اطاعت بى‌چون و چرا از پيامبر لازم است و كسى حقّ تخلّف از فرمانِ حكومتى رسول خدا صلى الله عليه و آله را ندارد. ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ ... أَنْ يَتَخَلَّفُوا 4- يكى از شئون رسالت، فرماندهىِ كلّ قوا در جنگ است. «يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ» جلد 3 - صفحه 520 5- حفظ جان پيامبر، ضرورى‌تر از حفظ جان مسلمانان است. مسلمانان بايد پيشمرگ رهبر آسمانى باشند. لا يَرْغَبُوا ... 6- مسلمان بايد در راه عقيده، آماده‌ى تحمّل هر سختى و فشارى باشند. ظَمَأٌ، نَصَبٌ، مَخْمَصَةٌ ... 7- جامعه‌ى اسلامى بايد كفرستيز باشد. «يَغِيظُ الْكُفَّارَ» 8- راهپيمايى‌ها و حركات دسته جمعى مسلمانان كه موجب خشم و هراس كفّار مى‌گردد، در نزد خدا پاداش دارد. «مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفَّارَ» 9- نه تنها دفاع ورزم، بلكه همه‌ى حركات، تلاش‌ها ورنجهاى جبهه نزد خدا ثبت شده وموجب اجر است. لا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ ... عَمَلٌ صالِحٌ‌ 10- مقدّمات جهاد و آمادگى رزمى نيز عمل صالح و عبادت است. لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً ... عَمَلٌ صالِحٌ‌ 11- نيكوكار واقعى، انقلابى و اهل جبهه است. «أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (جان فشانى، نشانه‌ى كمال نيكوكارى است) 12- دريافت اجر الهى، در سايه‌ى تحمّل رنج‌هاست. نابرده رنج، گنج ميسّر نمى‌شود. ظَمَأٌ، نَصَبٌ‌، مَخْمَصَةٌ، ... أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‌ 13- ايمان به رضايت وپاداش الهى، مشكلات را آسان مى‌كند. «إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»" ‏‏‏‏٠_جز۱۱ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گفتمان قراءت پژوهی
روی نام سوره کلیک کنید و ذیل هر آیه روایات را همراه ترجمه ملاحظه نمایید. http://Alvahy.com منبع : "کتاب ۱۸ جلدی "تفسیر اهل بیت علیهم السلام" @Qeratpajohi🍃
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً وَ لا يَقْطَعُونَ وادِياً إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «121» هيچ مال اندك يا فراوانى را (در مسير جهاد) انفاق نمى‌كنند و هيچ سرزمينى را نمى‌پيمايند، مگر آنكه براى آنان ثبت مى‌شود، تا خداوند آنان را به بهتر از آنچه مى‌كرده‌اند پاداش دهد. جلد 3 - صفحه 521 نکته ها مراد از «أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»، يا آن است كه پاداشِ خداوند از عمل مجاهدان بهتر است و يا آنكه بهترين كارى كه آنان انجام مى‌دهند، جهاد با مال وجان است. پیام ها 1- در انفاق، كميّت و مقدار مهّم نيست، چه كم باشد چه زياد، در نزد خدا اجر دارد. «صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً» 2- از اينكه كار خير بى‌پاداش بماند، نهراسيم كه تمام اعمال انسان ثبت مى‌شود. «لا يُنْفِقُونَ‌، لا يَقْطَعُونَ، إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ» 3- حركت به سوى جبهه‌ها، از بهترين كارهاست. «أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» 4- پاداش الهى، بهتر و بالاتر از عمل انسان است. لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ‌ ... 5- استمرار بر عمل صالح، سبب اضافه شدن پاداش آن است. «ما كانُوا يَعْمَلُونَ» 6- سنّت خداوند اين است كه مكتب خود را با تلاش مؤمنان پيش ببرد. (اگر نياز به تلاش آنان نبود، اين همه تشويق در اين دو آيه لازم نبود)" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ «122» سزاوار نيست كه همه‌ى مؤمنان (به جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته‌اى كوچ نمى‌كنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان) حذر كنند. نکته ها بدنبال نزول آياتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مى‌كرد و سختگيرى پيامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگ‌هاى بعدى، همه‌ى مسلمانان براى جهاد آماده مى‌شدند جلد 3 - صفحه 522 و پيامبر را در مدينه تنها مى‌گذاشتند. اين آيه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود. «1» همه‌ى مسلمانان باديه‌نشين براى آموختن دين، به شهر مى‌آمدند و اين موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مى‌شد. آيه نازل شد كه بعضى براى آشنايى بادين به شهر بيايند، آنگاه به وطن خود برگشته و ديگران را ارشاد كنند. «دين»، مجموعه‌ى قوانين الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام كه تنها دين پذيرفته‌ى الهى است، «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «2» به معناى تسليم خدا بودن است. تفقّه در دين، به معناى تلاش براى كسب شناخت عميق در دين و عقايد واحكام اسلامى است. تفقّه در دين، گاهى ممكن است براى دنيا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دين، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آيه، دوّمى را ارزشمند مى‌داند كه بيم‌دهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ» چنانكه حضرت امير عليه السلام به فرزندش سفارش مى‌كند: «تَفقَّه فى‌الدّين فان الفقهاء ورثة الانبياء» «3» امام حسين عليه السلام نيز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنين ستود: حمد خدايى كه ما را فقيه در دين قرار داد. «4» از امام صادق عليه السلام پرسيدند: اگر براى امام حادثه‌اى اتفاق افتاد، تكليف مردم چيست؟ امام اين آيه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طايفه‌اى بايد براى شناخت امام حركت كنند. «5» پیام ها 1- در برنامه‌ريزى و مديريت‌ها، جامع‌نگر باشيم تا توجّه به مسئله‌اى سبب اخلال در مسائل ديگر نباشد. «ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً» 2- هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ دين. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ» 3- بايد از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه‌ «1». تفسير مجمع‌البيان. «2». آل‌عمران، 19. «3». بحار، ج 1، ص 216. «4». موسوعة كلمات الامام. «5». تفسير نورالثقلين. جلد 3 - صفحه 523 مناطق، روحانى دينى به مقدار لازم حضور داشته باشد. «مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ» 4- دانشمندى كه كوچ نكند، فقيه كامل نيست. «نَفَرَ» امام درباره‌ى كسى‌كه در خانه‌اش نشسته بود، فرمود: «كيف يتفّقه فى الدين؟». «1» 5- تفقّه در دين وآموزش دين به مردم، واجب كفائى است. «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ» (جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفايى است. «2» پس برنامه‌ريزى چنان بايد باشد كه نظام علمى محصلين علوم دينى، به هم نخورد) 6- هدف از فراگيرى فقه، هشدار مردم و هوشيار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى‌تفاوتى نسبت به مشكلات است. «لِيُنْذِرُوا» 7- در زمان جنگ هم نبايد مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گيرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى (جهل و غفلت) غافل سازد. ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا ... فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا 8- فقه، تنها فراگيرى احكام دين نيست، بلكه همه‌ى معارف دينى قابل تحقيق، دقّت و ژرف‌نگرى است. «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ» 9- شناخت‌هاى دينى بايد عميق و ژرف باشد. «لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ» 10- شرط تبليغ دينى آگاهى عميق از آن است. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا 11- به سخنان يك اسلام‌شناس فقيه، مى‌توان اعتماد كرد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا (ممكن است يك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّيت دارد) 12- فقه در دين، آنگاه ارزش دارد كه فقيه، عالم به زمان و آگاه از شيطنت‌ها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بيم دهد. لِيَتَفَقَّهُوا ... لِيُنْذِرُوا 13- براى طلاب حوزه‌ها، دو هجرت لازم است: يكى به سوى حوزه‌ها وديگرى از حوزه‌ها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزه‌ها جز براى اساتيد جايز نيست. فَلَوْ لا نَفَرَ ... لِيَتَفَقَّهُوا، لِيُنْذِرُوا ... إِذا رَجَعُوا «1». تفسير كنزالدقائق. «2». حضرت على عليه السلام فرمود: اگر پيش‌آمدى رخ داد و نياز به حضور همه در جبهه شد، بر همه‌لازم مى‌شود. بحار، ج 97، ص 48. جلد 3 - صفحه 524 14- براى تبليغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولويت است. «لِيُ
نْذِرُوا قَوْمَهُمْ» 15- علما بايد سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. «رَجَعُوا إِلَيْهِمْ» 16- محور تبليغ، بايد ايجاد تقوا وياد معاد باشد. لِيُنْذِرُوا ... لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‌ 17- فقها نبايد انتظار اطاعتِ مطلق همه‌ى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دين و خدا نمى‌آيند. «لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» پانویس پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی پرش به بالا↑ ابن ابى‌حاتم در تفسیر خود نیز این موضوع را از عکرمة نقل نموده و چنین افزوده که بعد از آیه «إِلَّا تَنْفِرُوا یعَذِّبْکمْ عَذاباً أَلِیماً» منافقین کسانى را که به تفقه مى پرداختند به عنوان مخالفین دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله تلقى نمودند سپس این آیه نازل گردید. پرش به بالا↑ محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص448" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ «123» اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! با كسانى از كفّار كه نزديك شمايند بجنگيد. بايد آنان در شما خشونت و صلابت بيابند و بدانيد كه خداوند، با پرهيزكاران است. نکته ها پرداختن به دشمنانِ‌نزديك‌تر و جنگيدن با آنان، مزايايى دارد، از جمله: به هزينه و امكانات كمترى نياز است، اطلاعات ما از آنان بيشتر است، تدارك جبهه آسانتر و آمادگى عمومى براى مقابله با آنان بيشتر است، خطرشان مقدّم‌تر است، راه دفع آنان ودسترسى به منطقه‌ى جنگ سريعتر است، هم خودش دشمن است، هم مى‌تواند بازوى دشمنان دورتر باشد. «غِلْظَةً» به معناى صلابت، قدرت و هيبت است، نه سنگدلى و بدخلقى. از اين رو در مسائل نظامى، مانور و قدرت‌نمايى ورژه ولباس وشعار وهرچه كه قواى اسلام را قدرتمند نشان دهد، مورد ستايش است. پيامبرخدا صلى الله عليه و آله نيز هنگام فتح مكّه، مسلمانان را فرمان داد تا در مقابل چشم ابوسفيان رژه رفتند تا با نشان دادن قدرت و شكوه سپاه اسلام، روحيّه‌ى مشركان تضعيف شود. مسأله‌ى «الاقربُ فالاقرب»، يعنى اولويّت دادن به آنچه نزديكتر به انسان است، در همه‌ى امورِ تعاليم اسلامى مطرح است، در انفاق و صدقه، ابتدا يتيم و فقيرِ خويشاوند، در جلد 3 - صفحه 525 پرداخت زكات ابتدا نيازمندان محلّى و نزديك، در جنگ، نخست دشمنان نزديكتر، در دعوت وتبليغ، ابتدا بستگان نزديك و اهل منطقه، در مسجد، تقدّم همسايه‌ى مسجد، در سفره و مهمانى، طعام نزديك انسان و در نماز جماعت و در صف اوّل، آنان كه به امام جماعت در كمالات نزديكترند. اين آيه، جهاد آزاديبخش را مى‌گويد، نه جهاد دفاعى را. از اين رو به صفات مبارزان اسلامى پرداخته، نه به شرايط هجوم كافران. «1» در سيره‌ى پيامبر، نمونه‌هاى بسيارى ديده مى‌شود كه به سپاه اسلام توصيه مى‌فرمود: با تقوا باشند، به زنان كفّار آسيبى نرسانند، به درختان لطمه نزنند. حتّى يك بار كشته‌ى دختر كافرى را ديد و به شدّت ناراحت شد. «2» پیام ها 1- ايمان بايد همراه با عمل و مبارزه باشد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا» 2- دفع شرّ دشمنان نزديكتر، اولويّت دارد. «يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ» (استراتژى جنگى اسلام، ابتدا مقابله با دشمنان نزديكتر است، همچنان كه در مبارزه‌ى فكرى و عقيدتى نيز بايد ابتدا شبهاتِ رايج و موجود را پاسخ داد) 3- هر چه براى ايجاد صلابت و شدّت لازم است بايد تدارك ديد، چه شجاعتِ رزمندگان و چه ابزار و سلاحهاى پيشرفته و چه آموزش‌هاى پيشرفته و تخصّصى. «وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً» 4- سپاه اسلام، بايد صلابت و هيبت داشته باشد. «غِلْظَةً» 5- شجاعت درونى بايد با صلابت بيرونى همراه باشد. «وَ لْيَجِدُوا» 6- غلظت وصلابت اسلامى، همراه با تقواست. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» 7- جهاد، جلوه‌اى از تقواى الهى است. قاتِلُوا ... أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ‌ 8- چون در جنگ، غرائز، هوسها و كينه‌ها ممكن است پيش آيد، تقوا براى‌ رزمندگان شرطِ اساسى است. «أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» «1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. «2». تفسير فى‌ظلال‌القرآن. جلد 3 - صفحه 526" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ «124» و هرگاه سوره‌اى نازل شود، برخى از منافقان گويند: اين سوره، ايمان كدام يك از شما را افزود؟ امّا آنان كه ايمان آورده‌اند، (آيات قرآن) بر ايمانشان بيافزايد و آنان بشارت مى‌گيرند. پیام ها 1- استهزا وموضع‌گيرى منفى به هنگام نزول قرآن، نشانه‌ى نفاق است. أُنْزِلَتْ سُورَةٌ ... يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ‌ ... 2- منافقان با سؤال‌هاى خود، روحيّه‌ى منفى خود را به ديگران انتقال مى‌دهند. يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً ... 3- ايمان، مراتبى دارد وقابل كم و زياد شدن است، همان گونه كه نفاق، قابل توسعه و افزايش است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً» 4- قرآن، وسيله‌ى خوبى براى شناختِ مؤمن از منافق است. «فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً» 5- احساس شادى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن، نشانه‌ى تكامل و رشد ايمان است. «فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» 6- قرآن، مايه‌ى بشارت و مژده به اهل ايمان است. «وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ «125» و امّا آنان كه در دلهايشان بيمارى است، (آيات قرآن) پليدى بر پليدى آنان افزايد و در حال كفر بميرند. جلد 3 - صفحه 527 نکته ها اگر لاشه‌ى مرده‌اى در استخر بيفتد، هرچه باران بيشتر بر آن ببارد، بدبوتر مى‌شود. اين بوى بد به خاطر باران نيست، بلكه به خاطر آن مردار است. روحِ لجاجت و تكبّر در انسان، سبب مى‌شود كه با نزول آيات قرآن، بيماردلان، متكبّرتر شوند و لجاجت، تعصّب و عناد بيشترى از خود نشان دهند. امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ»، «شكّاً الى شكّهم» است. «1» پیام ها 1- بيمارى‌هاى روحى، مثل بيمارى‌هاى جسمى است، اگر به فكر چاره نباشيم، گسترش يافته، انسان را نابود مى‌كند. «فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ» 2- كفر، حق‌پوشى و ناسپاسى، بيمارى خطرناكِ روح و دل انسان‌هاست. فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ‌ ... كافِرُونَ‌ 3- منافق، بدعاقبت است. «ماتُوا وَ هُمْ كافِرُونَ» «1». تفسير نورالثقلين." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ وَ لا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لا يَتُوبُونَ وَ لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ «126» آيا نمى‌بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند، امّا نه توبه مى‌كنند و نه پند مى‌گيرند. پیام ها 1- از سنّت‌هاى الهى، در هر زمان وبراى همه، آزمايش انسان‌هاست. «فِي كُلِّ عامٍ» 2- فلسفه‌ى حوادث وآزمون‌هاى الهى، توبه وتنبّه است. «لا يَتُوبُونَ‌، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» 3- سنگدلى و سوء عاقبت، نتيجه‌ى نفاق است. «لا يَتُوبُونَ‌، لا هُمْ يَذَّكَّرُونَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 528" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام