"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ «70»
پس چون بارهاى برادران را مجهّز و مهيا ساخت، ظرف آبخورى (گران قيمتى) را در خورجين برادرش (بنيامين) قرار داد، سپس منادى صدا زد؛ اى كاروانيان! قطعاً شما دزد هستيد.
نکته ها
«سقايه» پيمانهاى است كه در آن آب مىنوشند. «رَحْلِ» به خورجين و امثال آن مىگويند كه روى شتر مىگذارند. «عير» به معنى كاروانى كه مواد غذايى حمل مىكنند. «1»
اين چندمين بارى است كه يوسف طرح ابتكارى مىدهد، يك بار بهاى غلّه را در بار برادران گذاشت تا دوباره بازگردند و اين بار ظرف قيمتى را در محموله برادر گذاشت تا او را نزد خود نگاه دارد.
«1». مفردات.
جلد 4 - صفحه 252
حضرت يوسف عليه السلام در مرحلهى قبل بضاعت را توسط غلامان در بار برادران گذارد، «اجْعَلُوا بِضاعَتَهُمْ فِي رِحالِهِمْ» ولى در سفر دوم شخصاً سقايه را در بار بنيامين قرار داد. (چون موضوع سرّى بود). «جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ»*
در تفاسير آمده است كه در جلسه دو نفرهاى كه يوسف و بنيامين با هم داشتند، يوسف از او پرسيد آيا دوست دارد در نزد وى بماند. بنيامين اعلام رضايت كرد، ولى يادآور شد كه پدرش از برادران تعهد گرفته كه او را برگردانند. يوسف گفت: من راه ماندن تو را طراّحى مىكنم و لذا با موافقتِ بنيامين اين نقشه كشيده شد.
نظير فيلمها، نمايشها و صحنههاى تئاتر كه افراد در ظاهر و در شكل مجرم و گناهكار احضار و مخاطب مىشوند و يا حتّى شكنجه مىگردند، ولى آنها بخاطر توجيه قبلى و رضايت شخصى و مصلحت مهمترى آن را پذيرا شدهاند.
سؤال: چرا در اين ماجرا به بىگناهانى نسبت سرقت داده شد؟
پاسخ: بنيامين با آگاهى از اين طرح و اتّهام، براى ماندن در نزد يوسف اعلام رضايت كرد و باقى برادران هر چند در يك لحظه ناراحت شدند، ولى بعد از بازرسى از آنها رفع اتهام گرديد.
علاوه بر آنكه كارگزاران از اينكه يوسف خود پيمانه را در ميان بار گذارده «جَعَلَ» خبر نداشتند وبطور طبيعى فرياد زدند: «إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «لا كِذبَ على المصلح» كسى كه براى اصلاح و رفع اختلاف ديگران دروغى بگويد، دروغ حساب نمىشود، و آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند. «1»
پیام ها
1- گاهى صحنهسازى براى كشف ماجرايى جايز است و براى مصالح مهمتر، نسبت دادن سارق به بىگناهى كه از قبل توجيه شده باشد، مانعى ندارد. «2» «إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير الميزان.
جلد 4 - صفحه 253
2- اگر در ميان گروهى يك نفر خلافكار باشد، مردم تمام گروه را خلافكار مىنامند. «إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۷٠_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَيْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ «71»
(برادران يوسف) رو به ماموران كردند و گفتند: شما چه چيزى را گم كردهايد.
قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ «72»
گفتند: پيمانه و جام مخصوص شاه را گم كردهايم و براى هركس آن را بياورد، يك بار شتر (جايزه) است و من اين را ضمانت مىكنم.
نکته ها
«صُواعَ» و «سقاية» به يك معنى بكار رفتهاند، پيمانهاى كه هم با آن آب مىخورند و هم گندم را كيل و اندازه مىكنند كه نشانه صرفهجويى، بهرهورى و استفاده چند منظوره از يك وسيله است. «صُواعَ» ظرفى است كه گنجايش يك صاع (حدود 3 كيلو) گندم را دارد.
«حِمْلُ» به بار گفته مىشود و «حِمْلُ» نيز به معناى بار است، امّا بارى كه پنهان باشد، مثل بارانى كه در دل ابر است يا فرزندى كه در شكم مادر است. «1»
جملهى «لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ» هركس چنين كند من چنان پاداش مىدهم، در اصطلاح فقهى «جُعاله» ناميده مىشود كه داراى سابقه و اعتبار قانونى است.
پیام ها
1- برادران با جملهى «ما ذا تَفْقِدُونَ» توصيه كردند كه قبل از اثبات موضوع دزدى كسى را نبايد متهم كرد.*
2- جايزه تعيين كردن، از شيوههاى قديمى است. «وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ»
3- جوايز بايد متناسب با افراد و زمان باشد. در زمان قحطى بهترين جايزه، يك
«1». مفردات راغب.
جلد 4 - صفحه 254
بار شتر غلّه است. «حِمْلُ بَعِيرٍ»
4- ضامن بايد فرد معيّن ومشخّصى باشد. «وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ»*
5- ضامن بايد معتبر باشد. «وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ»*
6- ضامن گرفتن براى جلب اطمينان، سابقه تاريخى دارد. «أَنَا بِهِ زَعِيمٌ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۷۱_۷۲_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ «73»
گفتند: به خدا سوگند شما مىدانيد كه ما براى فساد در اين سرزمين نيامدهايم و ما هرگز سارق نبودهايم.
نکته ها
برادران يوسف گفتند: شما مىدانيد كه ما براى سرقت و فساد به اين منطقه نيامدهايم، در اينكه از كجا مىدانستند، چند احتمال دارد: شايد با اشاره يوسف باشد كه اين گروه دزد نيستند. شايد هنگام ورود به منطقه گزينش شده بودند. آرى براى ورود و خروج هيئتهاى بيگانه، مخصوصاً در شرايط بحرانى، بايد دقت كرد تا مطمئن به اهداف مسافرين شد.
پیام ها
1- حُسن سابقه، نشانهاى براى برائت است. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ»
2- دستگاه امنيّتى مصر قوى و كارآزموده بوده است و مىدانست كه اين قافله براى فساد نيامدهاند. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ»*
3- دزدى وسرقت، يكى از مصاديق فساد در زمين است. «ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا سارِقِينَ»"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۷۳__جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As