"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «104»
همانا كسانىكه به آيات خداوند ايمان نمىآورند، خداوند آنان را هدايت نمىكند و برايشان عذابى دردناك است.
جلد 4 - صفحه 584
نکته ها
شايد اين آيه در تداوم پاسخ آيه قبل باشد كه اگر مراد از آموزش دادن به پيامبر اسلام آموزشِ زبان است، آن شخص معلّم كه عرب نيست، چگونه به پيامبر عرب آموزش مىدهد؟ ولى اگر مراد محتوى قرآن است، پس بدانيد كه خداوند گروه بىدين را هدايت نمىكند، يعنى آن معلّمى كه ايمان به آيات الهى ندارد، راهى به آن همه معارف بلند و حقهى پروردگار ندارد چه برسد به اينكه به ديگرى آموزش دهد. «1»
و ممكن است اين آيه اعلام خطر به كسانى باشد كه براى پيامبر معلمّى مىتراشند كه خداوند اين افراد را هدايت نخواهد كرد.
«1». تفسير الميزان."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۱۰۴_جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ «105»
جز اين نيست كه دروغ را تنها كسانى مىسازند كه آيات خدا را باور ندارند و آنان خود دروغگويانند، (نه پيامبرى كه با تمام وجود به خدا ايمان دارد)
نکته ها
در دو آيه قبل كفّار در تهمتى كه به پيامبر اكرم مىزدند گفتند: اين آيات را بشرى به او ياد داده و او به دروغ آن را به خدا نسبت مىدهد خداوند در پاسخ فرمود: آن شخصِ معلّم عرب نيست علاوه بر آنكه آن همه معارف قرآن را خداوند به كافرى نمىدهد، ودر اين آيه مىفرمايد: پيامبر كسى نيست كه حرف ديگران را به خدا نسبت دهد، اين كار كسانى است كه ايمان ندارند.
قرآن مىفرمايد: اگر كلامى را به دروغ بهما نسبت دهند، رگ حياتشان را قطع مىكنيم. «2»
«2». الحاقه، 46.
جلد 4 - صفحه 585
پیام ها
1- دروغگو، ديگران را هم دروغگو مىپندارد. إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ ... هُمُ الْكاذِبُونَ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۱۰۵جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ «106»
كسىكه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كردهاند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است.
نکته ها
در آغاز اسلام كفّار مكّه، پدر و مادر عمّار ياسر را بخاطر اسلام آوردن با شكنجه شهيد كردند، همين كه نوبت شكنجه به عمّار رسيد او كلماتى كه كفّار مىخواستند به زبان جارى كرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت كه او از اسلام دست برداشته است، عمّار گريهكنان نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و حضرت دست نوازش بر سر او كشيد و فرمود: اگر باز هم جانت در خطر افتاد اين كلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ايمان هستى.
اين عمل را در اصطلاح تقيه مىگويند كه در اسلام احكامى را به دنبال دارد، ليكن بايد بدانيم كه موارد تقيه مختلف است؛ گاهى تقيه واجب است و گاهى بايد تا پاى جان ايستاد و حرف حقّ خود را زد وتقيه نكرد، نظير كارى كه ساحران فرعون انجام دادند، آنها همين كه معجزهى حضرت موسى را ديدند، يكسره ايمان آوردند و در برابر تهديدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر كارى مىخواهى بكن، ما دست از ايمان خود برنمىداريم.
فرعون آنان را شهيد كرد و اين مقاومت مورد ستايش قرآن قرار گرفته است.
البتّه تقيّه نشانهى ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشينى و خودباختگى و تسليم نيست، بلكه
جلد 4 - صفحه 586
يك نوع استتار و تاكتيك براى حفظ نيروها و برنامههاست. ودر روايات تقيه به سپر و حرز تشبيه شده است.
پیام ها
1- كيفر مرتد قهر، الهى در دنيا و آخرت است. مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ ... غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
2- انسان در معرض خطر وبدعاقبت شدن است. «كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ»
3- اسلام براى موارد استثنايى و ضرورتها، حساب جداگانهاى باز نموده است. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
4- وظيفهى انسان در حال اكراه تغيير مىكند. «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ»
5- اقرار واعتراف، در حال اكراه (فشار وشكنجه) ارزش ندارد. مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ ...
6- روح اسلام ايمان قلبى است. «وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
7- اكراه پذيرى مربوط به جسم است نه قلب. «أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ»
8- بدترين نوع كفر جدا شدن از مسلمانان وباز كردن آغوش براى كفر است. «شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً»
9- ايمان دو نوع است؛ نوعى كه روح انسان با آن گِره مىخورد و پايدار است، «قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ» و نوعى كه عارضى است. كَفَرَ ... بَعْدِ إِيمانِهِ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۱۰۶جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ «107»
آن (قهر الهى) بخاطر آن است كه آنان زندگى دنيا را بر آخرت برگزيدند، و قطعاً خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند.
پیام ها
1- دنيا گرايى و برترى دادن آن بر آخرت، زمينهى رها كردن ايمان وارتداد و
جلد 4 - صفحه 587
گرفتار شدن به قهر الهى است. اسْتَحَبُّوا ... (يكى از علل گرايش به ماديگرى، رفاه طلبى و فرار از محدوديّتهاست. «اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا»)
3- دنيا گرايى روح و سينهى انسان را براى قبول كفر، باز مىكند. «ذلِكَ بِأَنَّهُمُ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۱۰۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام