eitaa logo
تفسیر صوتی و متنی استاد قرائتی
2.4هزار دنبال‌کننده
106 عکس
25 ویدیو
2 فایل
انشاء الله باگوش دادن به یک آیه از قرآن در روز جزء عمل کنندگان‌به قرآن قرار گیریم🙏 ارتباط با ادمین: @S_K_ahmadi54 تاریخ ایجاد کانال ۱۳۹۹/۸/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً «16» و هرگاه بخواهيم (مردم) منطقه‌اى را (به كيفر گناهشان) هلاك كنيم، به خوشگذرانان آنان فرمان مى‌دهيم، پس در آن مخالفت و عصيان مى‌كنند، كه مستحقّ عذاب و قهر الهى مى‌شوند، سپس آنجا را به سختى درهم مى‌كوبيم. جلد 5 - صفحه 32 نکته ها «أَمَرْنا مُتْرَفِيها»، يعنى بزرگان قوم را فرمان به اطاعت مى‌دهيم، زيرا خداوند به فسق و گناه دستور نمى‌دهد، بلكه به عدل و احسان فرمان مى‌دهد. شيوه‌ى هلاك كردن خدا به اين نحواست كه به اطاعت دستور مى‌دهد، مرفّهان بى درد مخالفت مى‌كنند و افراد عادّى هم از آنان پيروى مى‌كنند، آنگاه قهر الهى بر همگان حتمى و محقّق مى‌شود، و عذاب و غضب الهى فرا مى‌رسد. اراده‌ى قهر خداى حكيم، براساس زمينه‌هاى گناه و خصلت‌هاى منفى ماست، و گرنه خداوند مهربان، بى‌جهت اراده‌ى هلاك قومى را نمى‌كند. به فرموده‌ى حضرت رضا عليه السلام: اراده‌ى الهى در اين آيه، مشروط به فسق ماست. «1» پیام ها 1- يكى از شيوه‌هاى قهر و كيفر الهى، رفاه زدگى و فرورفتن در نعمت‌هاست. أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً ... 2- وجود مترفين در جامعه، زمينه‌ساز قهر الهى است. فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَ‌ ... 3- سقوط اخلاقى و اجتماعى جامعه، به دست رؤساى مرفّه آنان است. «أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا» 4- مرفّهان بى درد، پيش از ديگران در برابر دعوت انبيا مى‌ايستند، چون رفاه، معمولًا سرچشمه‌ى فساد است. «أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا» 5- مهلت دادن به نافرمانان، سنّت الهى است. «أَمَرْنا فَفَسَقُوا فَحَقَّ» 6- تهديدهاى الهى را جدّى بگيريم و خود را اصلاح كنيم، چون عامل اجراى تهديدهاى الهى عملكرد خودماست. «فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ» 7- بدون اتمام حجّت، عذاب الهى نازل نمى‌شود. «أَمَرْنا فَفَسَقُوا فَحَقَ‌ فدمرنا» 8- قهر و عذاب الهى، شديد است. «فَدَمَّرْناها تَدْمِيراً» «1». تفسير كنزالدقائق. جلد 5 - صفحه 33 9- همه چيز و همه كار با قدرت الهى انجام مى‌شود. «أَرَدْنا، نُهْلِكَ‌، أَمَرْنا، فدمرنا»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَ كَفى‌ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً «17» و چه بسيار مردمانى را كه پس از نوح (به كيفر گناه وكفرشان) نابود كرديم و همين كافى است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست. نکته ها اين آيه كه انقراض نسلى از بشر و آغاز نظام نوينى در زندگى بشر را بازگو مى‌كند، نشان مى‌دهد كه زمان حضرت نوح عليه السلام، نقطه‌ى عطفى در تاريخ بشر بوده است. زندگى قبل از نوح، بسيار ساده و با جمعيّتى محدود بوده و تاريخ پرماجرايى نداشته است و تداوم نسل بشر، با چند مؤمنى صورت گرفته كه در كشتى همراه نوح عليه السلام بودند. آيه، ضمن اينكه هشدار به غافلان و عبرت براى مردم است، مايه‌ى تسكين و آرامش پيامبر صلى الله عليه و آله است، كه اگر كافران از آزارشان دست برندارند، گرفتار قهر الهى خواهند شد. پس از قوم نوح، قوم عاد، ثمود، لوط، اصحاب مدين، فرعون، هامان، قارون و اصحاب فيل هم، گرفتار قهر الهى شدند. «مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ» پیام ها 1- ملّت‌هايى كه در طول تاريخ، به دليل نافرمانى، گرفتار قهر و غضب خدا شده‌اند بسيارند. «كَمْ أَهْلَكْنا» 2- قهر الهى مخصوص قيامت نيست، در دنيا هم هلاك مى‌كند. «كَمْ أَهْلَكْنا» 3- تاريخ، سرچشمه‌ى عبرت و درس است. «مِنَ الْقُرُونِ» 4- توجّه به علم و آگاهى خدا به گناهان، براى تربيت ما كافى است. «كَفى‌ بِرَبِّكَ» 5- براى عذاب و مجازات مجرمان، آگاهى خداوند كافى است ونيازى به شاهد و و بيّنه ندارد. كَفى‌ بِرَبِّكَ‌ ... جلد 5 - صفحه 34 6- انسان گنهكار، بنده‌ى خداست. «بِذُنُوبِ عِبادِهِ» نفرمود: «بذنوب الناس» 7- خداوند، به باطن ما خبير و به ظاهر ما بصير است. «خَبِيراً بَصِيراً ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً «18» هر كس پيوسته زندگى دنياى زودگذر را بخواهد، به مقدارى كه بخواهيم و براى هركه اراده كنيم، در اين دنيا بشتاب فراهم مى‌كنيم، سپس جهنّم را برايش قرار مى‌دهيم كه با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد. نکته ها از ديدگاه قرآن، دنياطلبى و دنياگرايى اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته‌ها در دنيا باشد، نكوهيده است. اين نكته در آيات فراوانى مطرح شده است، از جمله: «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» «1»، «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَياةَ الدُّنْيا» «2» و «أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا» «3» در جهان ماديّات نزاع و درگيرى زياد است و همه كس به همه آرزوهايش نمى‌رسد، پس بايد اندازه و سهميه‌اى باشد كه چه كسى چه مقدار داشته باشد: «عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ»، امّا در دنياى معنويات، چون تزاحم و محدوديّتى نيست، همه صد درصد كامياب مى‌شوند و راه براى بيشتر هم باز است. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» «4» پیام ها 1- دنيا زودگذر است. «الْعاجِلَةَ» 2- انسان، با اراده خلق شده ودر انتخاب آزاد است، ولى اراده‌ى الهى اصل است. يُرِيدُ ... لِمَنْ نُرِيدُ «1». روم، 7. «2». نجم، 29. «3». توبه، 38. «4». اسراء، 19. جلد 5 - صفحه 35 3- آنچه زشت است، خصلت دنياگرايى است، نه اصل دنيا. «كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ» 4- خواست انسان بى حدّ و حصر است، پس بايد در چهارچوب اراده‌ى الهى محدود شود. «ما نَشاءُ» 5- همه‌ى دنياخواهان به دنيا نمى‌رسند. «لِمَنْ نُرِيدُ» 6- دنياطلبان دو دسته‌اند: برخى دنيا و آخرت را مى‌بازند، «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ» بعضى به بخشى از خواسته‌هاى دنيايى‌شان مى‌رسند. «عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ» 7- دنياطلبان و صاحبان اهداف مادّى، شايد به مقدارى از نام و نان برسند، ولى قيامتشان تباه است. «جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ» 8- پايان دنياطلبى، پشيمانى و دوزخ است. «جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ» 9- دنياطلبان، هم در آتش مى‌سوزند (عذاب جسمى)، هم تحقير مى‌شوند (عذاب روحى). «يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً «19» و هر كس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شايسته و در خور كند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مى‌شود. پیام ها 1- انسان، آزاد وداراى اراده است. «مَنْ أَرادَ» 2- آخرت، بدون تلاش به دست نمى‌آيد. «سَعى‌ لَها» 3- براى سعادت اخروى، تلاش ويژه‌اى لازم است. «سَعى‌ لَها سَعْيَها» 4- ايمان، شرط نتيجه‌گيرى از تلاش‌هاى دنيوى است. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» 5- شرط سعادت اخروى، ايمان و تلاش است. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» 6- تلاش مؤمنان مورد تقدير و سپاس است، چه به نتيجه برسد يا نرسد. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» جلد 5 - صفحه 36 7- دست‌يابى دنياگرايان به دنيا، احتمالى است، عَجَّلْنا ... لِمَنْ نُرِيدُ ولى دست‌يابى مؤمنان آخرت‌گرا به پاداش، قطعى است. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» 8- اراده وتلاش انسان در سعادت او نقش دارد. أَرادَ ... سَعى‌ ... كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً 9- تشكّر از تلاش ديگران، كارى الهى است. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» 10- سپاس خدا از مؤمنان، بالاتر از باغ بهشت است، چون تشكّر هر كس، به اندازه‌ى شعاع وجودى اوست. «كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» 11- هر سعى و تلاشى مورد تقدير و ستايش خدا نيست. مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها ... كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20» ما از عطاى پروردگارت، اينان (فرصت طلبان) و آنان (دنيا طلبان) را كمك مى‌كنيم و عطاى پروردگارت از كسى منع نمى‌شود. نکته ها خداوند انسان‌ها را آزاد آفريد و با در اختيار قرار دادن امكانات، آنان را آزمود تا نحوه‌ى عمل و گزينش آنان روشن شود و معامله كنندگان با خدا، از ديگران جدا شوند، مثل سازمان آب و برق كه اين دو نعمت را در اختيار همه‌ى خانه‌ها قرار مى‌دهد، تا افراد با انتخاب خود، از آنها استفاده‌ى خوب يا بد بكنند. پیام ها 1- سنّت خدا براين است كه نعمت و امداد خويش را در اختيار همگان قرار دهد، تا هركس صفات خوب و بد خويش را بروز دهد. «كُلًّا نُمِدُّ» 2- ايمان به خداوند وآخرت‌طلبى، با برخوردارى از امكانات مادّى منافاتى ندارد. «كُلًّا نُمِدُّ» جلد 5 - صفحه 37 3- الطاف الهى از شئون ربوبيّت و تفضّل اوست، وگرنه ما طلبى از او نداريم. «عَطاءِ رَبِّكَ» 4- عطاى خداوند، هميشگى است. «ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»" ‏‏‏‏٠_جز۱۵ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا «21» بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعض ديگر برترى داديم، وقطعاً درجات آخرت، بزرگتر و ارزشمندتر است. نکته ها برترى‌هاى افراد بر يكديگر دو نوع است: گاهى به خاطر استعداد، ذوق، فكر، شرايط خانوادگى، جغرافيايى و امثال آن انسان دريافت‌هايى دارد كه اينها لطف خداوند و همراه با مسئوليّت و آزمايش است كه اين آيه به همين برترى‌ها اشاره دارد و گاهى برترى‌ها بر اساس ظلم و استثمار و استحمار است كه حساب جداگانه‌اى دارد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: درجات بهشت، به مقدار عقل اهل بهشت است. «1» پیام ها 1- توجّه به حكمتِ اختلاف وتفاوت‌ها در خلقت، نياز به تأمّل و دقّت دارد. «انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا» 2- جايگاه همه در آخرت، يكسان نيست وبرترى‌هاى بس بزرگى وجود دارد. «أَكْبَرُ دَرَجاتٍ» «1». تفسير نورالثقلين. تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 38" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی) لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولًا «22» با خداوند معبود ديگرى قرار مده كه نكوهيده وسرافكنده خواهى نشست. نکته ها گرچه مخاطب آيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است، ولى مقصود تمام مردم مى‌باشد. نظير اينگونه خطاب در آيات قرآن كريم فراوان است، از جمله آيه‌ى بعد كه مى‌فرمايد: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» يعنى هرگاه يكى از پدر و مادر يا هردوى آنان، نزد تو به پيرى رسيدند، به آنان افّ مگو، با آنكه پيامبر پدر و مادر خود را در كودكى از دست داده بود. در اين آيه نيز مراد از «لا تَجْعَلْ» مردم هستند كه به دليل رهبرى پيامبر، آن حضرت مورد خطاب واقع شده است. پیام ها 1- شكوفايى و عزّت انسان در سايه‌ى توحيد است و شرك و پرستش غير خدا انسان را خوار و ذليل مى‌كند. «مَذْمُوماً مَخْذُولًا» 2- پيروى از مكاتب غير الهى، انسان را به بن‌بست و ركود و باتلاق مى‌كشاند. «فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولًا» 3- مشرك، مورد نكوهش خدا، فرشتگان، مؤمنين، وجدان‌هاى بيدار و خردمندان جهان است. «مَذْمُوماً مَخْذُولًا» زيرا نامى از مذمّت كننده نيامده است، تا مطلق و فراگير باشد." ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام
«يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ» 13- پدر و مادر سالمند را به آسايشگاه نبريم، بلكه نزد خود نگهداريم. «عِنْدَكَ» 14- وقتى قرآن از رنجاندن سائل بيگانه‌اى نهى مى‌كند، «أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تكليف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما» 15- هم احسان لازم است، هم سخن زيبا و خوب. إِحْساناً ... قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً (بعد از احسان، گفتار كريمانه مهم‌ترين شيوه‌ى برخورد با والدين است.) 16- در احسان به والدين و قول كريمانه، شرط مقابله نيامده است. يعنى اگر آنان هم با تو كريمانه برخورد نكردند، تو كريمانه سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام