eitaa logo
در جستجوی تحول
2هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
896 ویدیو
178 فایل
🔰دکتر محمد روضه سرا ✔محقق و مولف کتاب ✔پژوهشگر تعلیم و تربیت ✔مدرس کشوری سرفصل های تشکیلاتی ✔ پژوهشگر مرکز تربیت اسلامی ✔استاد مدعو دانشگاه فرهنگیان ✔مدیر مرکز شتاب دهنده ایده های تحولی تعلیم و تربیتی ارتباط با من: @motehavel
مشاهده در ایتا
دانلود
در جستجوی تحول
فایل صوتی سخنرانی حسین سوزنچی با عنوان 💢راهکارهای جهاد فرهنگی در عصر غیبت 1400/1/8 🌹شب نیمه شعبان د
دکتر حسین سوزنچی؛از جمله اندیشمندانی هستند که هم فلسفه صدرایی را خوب فهمیده اند و تسلط خیلی خوبی بر آثار شهید مطهری"ره" و تدبر خوبی بر روی تفاسیر قرآن دارند. لذا شنیدن سخنرانی های ایشون قابل استفاده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| چیزی بهتر از این بلد نیستم! 🔺️سوال یکی از اساتید حوزه از آیت الله مصباح یزدی (قدس‌سره) در مسیر منزل ایشان و پاسخ استاد http://eitaa.com/tahavole
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰حرف نو 🎥 حضرت آقا 👌پاسخ به عده ای که مرتب توپ‌ را در زمین جوانان و نسل نو می اندازند؛ که چرا از شنیدن حرف ها و تحلیل های ما طفره می روند. http://eitaa.com/tahavole
مطالب این کانال ارزش مطالعه کردن دارند. علی آقای مهدیان را سال هاست که می شناسم و همیشه در میدان مشکلات مردم بوده و هست. خدا حفظش کنه🤲 ✍محمد روضه سرا ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
محبوبه @ali_mahdiyan
محبوبه ❤️سلام محبوبه خانم! سلام محبوبه جان! از دیروز که به روستایتان آمدم عاشقت شده ام. عاشق آن نگاه معصومت. عاشق آن وقار دخترانه ات. عاشق آن روستای زیبایتان همانکه بین کوهها باید ساعتها میرفتی تا این گوهر را پیدا کنی. «بندنر» یعنی جایی که بند زده اند و زمینی ساخته اند و آنجا درخت نخل نری روییده است. یعنی جایی که از بین سنگهای سخت زندگی روییده است و حیات جوشیده. ❤️محبوبه جان! گاهی با خودم فکر میکنم نکند مثل بعضی بچه ها بیمار شوی و تب کنی. آن وقت این راه طولانی تو را چطور تا بیمارستان برسانند؟ نکند در این راه طولانی زبانم لال مثل بعضی دخترکان و پسرکان .... ولش کن دلم نمیاید بهش فکر کنم. ❤️محبوبه معصومه من! رویم نشد بپرسم هشت سالت است یا نه سال؟ اینجا که تو هستی اینترنت نیست. پس تو این یک سال چطور درس خواندی؟ فدای معصومیتت خجالت کشیدم بپرسم و تو را یاد نداشته هایتان بیندازم. اما خدا میداند دلم را توی روستایتان جا گذاشتم. آنقدر دارایی آنجا بود که دل و هوش را میرباید. ❤️وقتی دمدمای غروب رسیدیم و آهنگ زیبایی به سبک «مجنون نبودم مجنونم کردی» از پشت بلندگو پخش میکردند. دلم شکسته بود. و دلم را خنده های زیبای روستایتان برده بود. ❤️من امید دارم. قسم به آن چشمهای زیبای امیدوارت من هم امید دارم. تو هم مثل «آقا اسماعیل» خواهی شد. دکتر اسماعیل را میگویم. دکتر هسته ای. دکتری که کنارش نشستم و باورم نمیشد. همانکه رهبری برایش انگشترش را فرستاده بود و دعایش کرده بود. دکتر اسماعیل که در همین روستاهای دور از چشم تمدن کثیف غربی مردانه درس خوانده و حالا هیچ آرزویی ندارد مگر اینکه خدمت به ایران کند به انقلاب. آنطور که خودش میگفت. تو هم مثل او خواهی شد. یک زن موفق. مادر موفق. انسان موفق. و من و امثال من به تو غبطه خواهیم خورد آن طور که به دکتر غبطه میخوردم. ❤️محبوبه جان! دلم برایت تنگ میشود. خدای کوههای سنگی پر از حیات بندنر همه آرزوهایت را برآورده به خیر کند عزیز دلم. پ ن: در حاشیه مراسم جشن ازدواج ساده برای دویست و چند زوج. با کمک گروه جهادی محبین ائمه. @ali_mahdiyan
این داستان واقعی است خیلی واقعی ماجرای دکتر اسماعیل مخلصی @ali_mahdiyan
اسماعیل 🌱اگر خودم نمیدیدم باورم نمیشد. در روستایی دورافتاده، که خیلی از امکانات عادی زندگی درش وجود ندارد، این آقای دکتر تربیت شود. دکتر اسماعیل مخلصی. دوست داشتنی، متواضع ولی اهل اندیشه و اهل همت بلند . 🌱میگفت از روستایشان ساعتها راه میرفته تا خمینی شهر، خمینی شهر حاج عبدالله والی. همانکه به تعبیر رهبر نامش در تاریخ ماندگار خواهد شد. اسماعیل آنجا درس خوانده. 🌱حاج عبدالله نماد مقابله با فرهنگی است که اعتماد و باور به خود نداشت و تو چه میدانی مقابله با یک فرهنگ نه این فرد و آن فرد ، چقدر دشوار است. 🌱به او گفتم خاطره ای از آن ایام بگو. میگفت ذائقه ام تلخ است از برخی معلمها که طوری با ما رفتار میکردند و حرف میزدند که همتمان بلند نباشد. آنها تواناییمان را باور نداشتند. انقدر ذائقه اش تلخ بود از این فرهنگ که برای من عجیب بود. گویا او این درد را با همه وجود لمس کرده بود. 🌱میگفت در دانشگاه شریف که قبول شدم اساتیدی را میدیدم که اینها مسوول راضی کردن دانشجویان بودند برای مهاجرت به خارج کشور. راضیشان میکردند و راه را هم هموار میکردند. باز هم همانقدر تلخ میگفت. تلخی فرهنگ خودحقیرپنداری. 🌱 من بعد از گفتگوی با او یک مانع بزرگ بر سر راه جوشش استعدادهای این کشور را لمس کردم. میدانستم و میدیدم اما با او بیشتر این درد را و این مانع را لمس کردم. مانعی سهمگین تر و ریشه ای تر از فقر و محرومیت و نداری، و آن مانع فرهنگ چشم داشتن به دست غیر و خودحقیرپنداری بود. فرهنگ شیفتگی نسبت به داشته های مادی دیگران. (راستی چه جالب که این ها را در سال رفع مانع از تولید میدیدم) 🌱هر محرومیتی را میتوان نابود کرد اگر این بیماری نباشد. چهل سال است این سم یادگار از دوران طاغوت را ذره ذره از جانمان بیرون میکنیم. و اسماعیل مخلصی نماد جوانه زدن گام دوم انقلاب ما است و فراگیری فرهنگ خالص شدن جان ما از آن سموم مهلک آنهم در کوهستانهای دورافتاده و محروم ولی حاصلخیز و زرخیز این دیار. 🌱او میگفت هیچ وقت کوتاه همتان و ناامیدان نسبت به داشته ها و خودحقیرپندارها نتوانستند مانع تلاشش شوند. 🌱میگفت هر وقت معنوی تر شدم احساس کردم بیشتر انگیزه دارم برای تلاش و خسته نشدن. 🌱میگفت رهبر از طریق یک گروه جهادی مطلع شده بود شرح حال او را، انگشترش را برایش فرستاده بود و دعایش کرده بود. و من این رابطه را عمیقتر میفهمم از یک هدیه. خیلی عمیقتر. 🌱به او گفتیم بیاید و هنگام جشن برای مردم روستایش یک جمله بگوید. آمد و گفت همه ما هر جا که هستیم باید همانجا یک حاج ق.ا.س.م سلیمانی باشیم. @ali_mahdiyan
سلام به همه شب زنده دارها😍 چند دقیقه ای که تا اذان صبح باقی مانده؛به حساب دنیایی ما خیلی کم هست و اصلا به چشم نمیاد ولی تو حساب عالم بالا و عوالم غیبی خیلی قیمتی است و چه بسا خیلی ها که رشد معنوی کردند و به جایی رسیدند از غنیمت شمردن همین دقایق کوتاه سحر بوده است. اگر حالی بهتون دست داد؛خادمان کانال را از دعای خیرتون فراموش نفرمائید🙏 ✍محمد روضه سرا
فقط خدا می داند و بس! چه عاقبت هایی که واسه نمازهای اول وقت؛ختم به شهادت نشدند. الهم الرزقنا 🤲 http://eitaa.com/tahavole
🔰 رفراندوم برای مشروعیت نبود! 🔸️امام خمینی (ره) احتیاج نداشت که کسی به او رای دهد؛ اما دنیا این امر را نمی پذیرفت و برای اینکه دیگر کشورها و سازمان‌ها بپذیرند؛ لذا ما برای مشروعیت خودمان در اول انقلاب رفراندوم برگزار نکردیم، بلکه برای اینکه به دنیا نشان دهیم مردم این نظام را می‌خواهند اقدام به کردیم. ۱۳۸۵/۰۹/۰۶
✳️ پنج راهکار برای تقویت تاب آوری و مدیریت مشکلات تاب آوری مانند عضله ای است که می توانیم با تلاش و تکرار ایجاد کنیم. ما می خواهیم این عضلات خود را قوی و انعطاف پذیر نگه داریم تا بتوانیم به روش های زیادی برای حل مسئله فکر کنیم. در مرکز و هسته اصلی، تاب آوری و انعطاف، همانا اعتقاد به این است که اگرچه همه چیز در زندگی تحت کنترل شما نیست، جنبه های بسیاری وجود دارد که می توانید آن‌ها را مدیریت کنید؛ از جمله نگرش و زاویه دید خودتان را. 🔹پنج استراتژی در ایجاد ظرفیت‌های حیاتی برای انعطاف پذیری و تاب آوری موثر هستند؛ 1️⃣ شجاعانه هدف‌گذاری کنید. 2️⃣ از اشتباهاتتان درس بگیرید. 3️⃣ ریسک‌پذیری مسئولانه را در خود تقویت کنید. 4️⃣ احساسات و حالات دشوار و سخت خود را بنویسید و نام ببرید و بشناسید. 5️⃣ موانع و منابع ایجاد مقاومت را بنویسید. http://eitaa.com/tahavole
🔰 الله، علی(ع)، آقاجون! : ما و قصه عکس‌هایمان سرگذشت ما و عکس‌هایمان سرگذشت جالبی دارد. چند دهه قبل در خانه‌ها عموماً سه قابِ عکس در طاقچه اتاق نشیمن قرار داشت: الله، علی (ع) ؛ آقاجون! در جامعه‌ مردسالار تنها عکس پدر خانواده می‌توانست در طاقچه قرار گیرد و بعد از الله و علی(ع)، از آن بالا به ما نگاه کند. با گذشت زمان و وقتی‌که زیارت، خانوادگی شد به‌تدریج عکس‌های خانوادگی هم روی دیوارها و در طاقچه‌ها جا باز کردند؛ همان عکس‌هایی که اعضای خانواده بدون هیچ لبخندی، دست بر سینه در کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند. در این عکس‌ها هم غالباً پدر خانواده در مرکز عکس قرار داشت. با تغییر جامعه و گسترش مدرنیسم اجتماعی، به‌تدریج عکس‌های خانوادگی آتلیه‌ای (با محوریت زن و شوهر) روی دیوارها جا باز کردند. زن و شوهرها عکس دونفره می‌گرفتند، قاب می‌کردند و به دیوار می‌چسباندند. عکس‌ها بیشتر شدند و آلبوم وارد خانواده‌ها شد. معمولاً خانواده‌ها یک آلبوم عکس داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع می‌شد. وقتی آلبوم را ورق می‌زدید گویی دارید یک سریال تلویزیونی تماشا می‌کنید. این آلبوم عکس بود که سرگذشت خانواده را روایت می‌کرد. آدم‌ها وقتی دلشان می‌گرفت آلبوم می‌دیدند و درباره آدم‌ها حرف می‌زدند. وقتی مهمان می‌آمد آلبوم‌ها آورده می‌شد، تخمه می‌شکستند و دور هم عکس می‌دیدند و خاطرات را مرور می‌کردند. آدم‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند که فلان روز به آتلیه بروند. برای همین قبل و بعد از عکس گرفتن در آتلیه، خوش بودند. عکس گرفتن به معنای یک روز خوب بود. یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاس‌ها موقع گرفتن عکس بود. دوربین‌های شخصی که آمد با آن فیلم‌های 12 ، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن به عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد. همه دوربین نداشتند. خیلی اوقات پیش می‌آمد که آدم ها عکس‌هایی از خودشان می‌دیدند که خودشان نداشتند. در مراسمی عکس گرفته بودند و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکس‌ها را داشت. هر خانواده معمولاً یک آلبوم داشت و آدم‌ها با ازدواج می‌توانستند آلبوم عکس جداگانه‌ای داشته باشند. داشتن آلبوم عکس به معنای مستقل شدن از خانواده بود. دوربین‌های دیجیتال که آمد، انقلابی بر پا شد و موبایل‌های دوربین‌دار که آمد انقلابی دیگر! امروزه بااینکه هر کس در ماه شاید صدها عکس بگیرد دیگر آلبومی وجود ندارد. عکس‌ها گرفته می‌شوند ولی حتی یک‌بار هم نگاه نمی‌شوند. عکس‌ها مانند پودر رخت‌شویی فقط مصرف می‌شوند. همه عجله می‌کنند تا لحظه‌هایشان را با عکس ثبت کنند ولی چون این جمله باب شده است که « در لحظه زندگی کن » معمولاً به هیچ لحظه‌ای پس از ثبت شدن با عکس، رجوع نمی‌شود. لحظه‌ها فقط ثبت می‌شوند! جالب آنکه برخی از آدم‌ها عکس‌های قدیمی‌شان را هم اسکن می‌کنند تا از بین نرود درحالی‌که به‌ندرت هزاران عکسی را که به‌تازگی گرفته‌اند، می‌بینند. فقط عکس روی عکس است که انباشته می‌شود. با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم. حتی یک عکس. "عکس‌های امام رضایی" کم شده و "عکس‌های آنتالیایی" جای آن‌ها را گرفته‌اند. دیگر در اتاق نشیمن عکسی دیده نمی‌شود. عکس‌های زن‌وشوهری به اتاق‌خواب و عکس‌های خانوادگی به روی یخچال منتقل شده‌اند. عکس گرفتن بیشتر از عکس دیدن مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند. تلفن‌های همراهِ دارای دوربین‌های قوی دو پیامد داشت: آن‌هایی که پشت دوربین بودند احساس کردند که استعداد عجیبی در عکاسی دارند و آن‌هایی هم که جلوی دوربین بودند با دیدن عکس خودشان از زمانه گلایه کردند که چرا هنوز به‌عنوان یک مدل کشف نشده‌اند. در مقایسه با قدیم، امروزه وقتی عکسی می‌گیریم اول خودمان را چک می‌کنیم. عکس‌هایی را که خوشمان نمی‌آید فوراً حذف می‌کنیم. امروزه عکس‌ گرفتن در موقعیت طبیعی باب شده است ولی هیچ‌کس طبیعی عکس نمی‌گیرد. از کوچک تا بزرگ می‌دانند که چطور باید عکس بگیرند. همه از نحوه لبخند زدن تا نحوه قرار دادن پاها جلوی دوربین از قبل ممارست کرده‌اند تا در موقعیت طبیعی مجبور نباشند فیگور عکس گرفتن بگیرند! به نظر می‌رسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکس‌ها تکی شده‌اند. خیلی از آدم‌ها فقط از خودشان عکس می‌گیرند: من چقدر بی‌نظیرم! قصه را تمام کنم. از لنز دوربین‌های قدیم " ما " بیرون می‌آمد ولی از لنز دوربین‌های امروز " من " متولد می‌شود. http://eitaa.com/tahavole
⁉️ 🔻سلام علیکم ، وقت به خیر، میشه در مورد دوره بینش مطهر، تعداد جلسات، کتبی که تدریس میشه و مزایای این طرح و کلا در مورد این طرح توضیح بدید. ✅ ⬅️توضیحاتی خدمتتون ارسال میشه، مطالعه بفرمایید و اگر ابهامی بود در خدمتتون هستیم. 1. معرفی اجمالی طرح و شیوه ثبت نام https://eitaa.com/bineshemotahar_qom/1870 2. ثمره شرکت در طرح بینش مطهر https://eitaa.com/bineshemotahar_qom/1871 3. هزینه شرکت در طرح https://eitaa.com/bineshemotahar_qom/1872 4. هزینه تهیه کتاب https://eitaa.com/bineshemotahar_qom/1873 5. تفاوت آثار بینش مطهر با انتشارات صدرا https://eitaa.com/joinchat/2767650840Cd17f406221 ✅ لینک ثبت نام https://idpay.ir/dore7/800000 دبیرخانه بینش مطهر استان قم
در جستجوی تحول
⁉️ #سوال_شما 🔻سلام علیکم ، وقت به خیر، میشه در مورد دوره بینش مطهر، تعداد جلسات، کتبی که تدریس میشه
اگر دغدغه مبانی معرفتی داشتن دارید؛ اگر اراده داشتن بنیاد عمیق معرفتی دارید؛ این دوره را دریابید👌
توصیه آیت الله سید علی قاضی"ره" به شاگردان شان. شاگردانی مثل؛ علامه طباطبایی آیت الله بهجت http://eitaa.com/tahavole
جامعۀ بخر و بپر‼️ 💠 بنز مدل E350 در حال عبور از خیابان است. شیشۀ برقی آن بسیار نرم و روان پایین می آید. تصویری که بسیار جذاب است، اما ناگهان نایلکس پر از پوست تخمۀ جابونی( مصطلح به ژاپنی) و پوست نارنگی از داخل به بیرون پرتاب می شود! رانندۀ جوان در حالی که برای خودش سوت می زند به بنر نصب شده بر پل عابر پیاده نگاه می کند که روی آن نوشته " هر زباله ای که به زمین می اندازیم کمر رفتگری را خم می کند!" " تحرّک اجتماعی" به معنای تغییر موقعیت اجتماعی آدم ها ، عموما در همۀ جوامع به شکل تدریجی اتّفاق می افتد. در واقع آدم ها آهسته آهسته پله های به اصطلاح ترقّی را طی می کنند و پیش می روند. البته تحرک اجتماعی می تواند رو به بالا و یا رو به پایین باشد. عده ای هم ممکن است سالهای سال همانجایی که هستند باقی بمانند. چرخِ زندگی اینان بر روی زمین ُبکسواد می کند! تلاش می کنند؛ ولی جلو نمی روند. در کشورهایی که قاعده و قانون سرلوحه عملکردهاست و نظارت در آنها به شکل جدی اعمال می شود و اقتصادشان هم دچار شوک یا سکته نمی شود تحرّک اجتماعی آرام آرام رخ می دهد. وقتی سرگذشت مردان و زنان موفق را می خوانیم می بینیم که اکثر آنها با تلاش و پشتکار؛ گام به گام پیشرفت کرده اند. کمتر دیده می شود که در این کشورها موقعیت اجتماعی آدم ها به شیوه " تقّی به توقّی خوردن" ارتقاء یابد. در واقع امکان شکل گیری پدیده هایی مانند آقای بابک زنجانی کمتر پیش می آید. "پرتاب شدن" ویژگی اقتصادهای بیمار و نتیجه هر ابلاغیه دولتی در عرصه اقتصاد است. با هر ابلاغیه، عده ای رو به پایین و عده ای رو به بالا پرتاب می شوند! بحث این نوشته اما چیز دیگری است. از نظر اجتماعی، تدریجی بودن تحرّک اجتماعی یک حُسن دارد و آن اینکه "مکان و منشِ" آدم ها دوشادوش هم ارتقاء می یابند. یعنی تدریجی بودن باعث می شود افراد، منشِ لازم برای موقعیت یا مکان اجتماعی جدیدشان را نیز کسب کنند. وقتی در جامعه امکان پیمودن یک شبه ی راهِ صد ساله مادی وجود داشته باشد عرصه برای مانور " نوکیسه ها " هموار می شود. مهمترین ویژگی این نوکیسه ها آن است که تناسبی بین مکان و منش شان وجود ندارد. چون با " سرقتِ" زیاد به " ثروتِ" زیاد رسیده اند، و در واقع نرسیده اند بلکه پرتاب شده اند. "سرقت، سرعت، ثروت" داستان زندگی نوکیسه گان اقتصادی است. قطعا در این نوشته حساب کسانی که با تلاش به ثروت رسیده اند جداست. نوکیسه ها در همه عرصه ها حضور دارند از بازار تا موسیقی، از دانشگاه تا بیمارستان : لازم نیست صدای گیرایی داشته باشید. جذاب کردن صدایتان را به نرم افزارها بسپارید. کافی است به کسی که نرم افزار می داند سفارش کار بدهید. بعد هم کلیپی تهیه کنید و هزینه پخش آن از سایت ها و شبکه های ماهواره ای را پرداخت کنید. شما دیگر سوپر استار شده اید! راستی استخدام " مدیر برنامه" یادتان نرود! اگر سررشته ای از بازیگری ندارید نگران نباشید. به یک "کارچاق کن" وصل شوید و در خصوص مبلغی که باید به او بپردازید به توافق برسید. بقیه کارها را او به شکل تضمین شده انجام می دهد. شما دیگر سوپر استار شده اید! می خواهید مراتب علمی را یک به یک طی کنید. به اطراف میدان انقلاب تهران بروید و مقاله، پایان نامه و حتی کتاب سفارش دهید و در اسرع وقت تحویل بگیرید. اصلا اگر حوصله رفتن به آنجا را ندارید در گوگل کلمات " خرید پایان نامه و مقاله" را جستجو کنید. هر چه سفارش بدهید در کمتر از یک روز درب منزل تحویل می گیرید. شما دیگر " دکتر" شده اید! این است که جامعه پر می شود از نوکیسه هایی از همه نوعش! از همه رنگش. جامعه "بخر و بپر ". کسانی که می خرند و می پرند. جامعه ای که آدم ها به دنبال راههای میان برند. کسی نمی خواهد در مسیر مستقیم " راه برود". همه می خواهند از مسیر میان بر " راه بدوند". این می شود که این روزها پزشک داریم ولی کمتر "حکیم" می بینیم، خواننده داریم ولی کمتر "هنر مند" می بینیم، عضو هیأت علمی دانشگاه داریم ولی کمتر" استاد" می بینیم. بازیگر داریم ولی کمتر " هنر پیشه" می بینیم، دکتر داریم ولی کمتر " باسواد" می بینیم. چون اینان خریده اند و پریده اند، پول داده اند و گذشته اند. همه چیزشان عاریه ای است. اگر گهگاه منشِ متناسب با مکانی را که اشغال کرده اند از خود نشان می دهند تظاهرشان خیلی زود لو می رود. اینان مانند کالاهای چینی میدان توپخانه تهران اند که روی آنها درشت نوشته شده است: ساخت ژاپن! http://eitaa.com/tahavole
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اثبات ساده نظریه ولایت مطلقه فقیه 🎥 استاد رحیم پور ازغدی 👌۵ دقیقه کاملا منطقی http://eitaa.com/tahavole
🔰آیا شما هم آدم بی‌عرضه‌ای هستید؟ در سکوتِ شب و درحالی‌که انگشتِ اشارۀ مان را روی صفحۀ موبایل ُسر می‌دهیم به لبخندها و دندان‌های سفید آدم‌های موفق خیره می‌شویم . مکث می کنیم و به فکر می‌رویم. به اینکه چه آرزوهایی در سر داشتیم و نشد که به آن‌ها برسیم. جنگیدیم ولی پیروز نشدیم. هر چه دویدیم از خطّ آغاز فاصله نگرفتیم. گاهی اوقات یقۀ خودمان را می‌گیریم و سرِ خودمان فریاد می‌زنیم. پس از جرّ و بحث شدیدی که با اعضای خانواده‌مان داشتیم که ما را "بی‌عرضه" خطاب کرده بودند، در مقابل آینۀ دست‌شوئی به خودمان خیره می‌شویم و به خودمان تشر می‌زنیم که " ای بی‌عرضه"، " بی‌عرضه " . متأسفانه در چند سال گذشته " روان‌شناسی گرایی" به‌شدت در جامعۀ ما گسترش یافته است. منظورم از روان‌شناسی گرایی آن است که در بررسی مسائل اجتماعی تنها فرد را در شکست‌هایش به عنوان مقصر می‌شناسیم و از نقش زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی در رقم زدن شکست‌ها و ناکامی‌های افراد غافل می‌شویم. در این چارچوب، به کسی که مدام شکست می‌خورد توصیه می‌کنیم که در "کلاس‌های تقویت اراده" شرکت کند و یا اگر نسبت به جامعه بدبین است به «کلاس‌های مثبت اندیشی» برود تا بهبود یابد. همه‌چیز آمادۀ برداشت است و مشکل در ضعفِ اراده و توانایی افراد است. گویی در درون هر فرد غولِ چراغِ جادو منتظر است و فقط باید به فرد کمک کرد تا آن غول را صدا بزند. موضوعاتی همچون چگونگی توزیع منابع ، پارتی بازی و فرصت‌های نابرابر اهمیتی ندارد. در این نگاه، کارخانه‌دارانی که به دلیل ورود اجناس چینی ورشکست شده‌اند و تنها دل‌خوشی‌شان دردِ دل کردن با مسافرانی است که سوار پراید آنان شده‌اند، افرادی بی‌لیاقت تعریف می‌شوند چون اراده نداشتند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند! دانشجویی که سه سال پس از فارغ‌التحصیلی همچنان بیکار است و والدینش او را مدام"بی‌عرضه " خطاب می‌کنند تقصیر خودش است و لیاقت پیشرفت ندارد. در پاسخ به این سؤال که "چرا من مدام شکست می‌خورم ؟" ، نگاه روان شنایی گرایی شما را به جواب « خب تقصیر خودته» می‌رساند. معمولاً در جهان، سیاستمداران به این نوع پاسخ بسیار علاقه دارند. چون شما در نهایت یقۀ خودتان-و نه یقۀ آنان را- خواهید گرفت. وقتی شبکه‌های مختلف صداوسیما را تماشا می‌کنیم می‌بینیم که در برنامه‌های متعدد آن روان شناسان حضور گرمی دارند و درحالی‌که روی مبل‌های شیک نشسته‌اند و خیلی خوب موقع صحبت کردن دستهایشان را تکان می دهند تلاش می‌کنند روانِ بینندگانی را که زمینه‌های نابرابر اجتماعی و اقتصادی به آنان صدمه زده است احیاء کنند. حضور کم‌رنگ جامعه شناسان در برنامه‌های صداوسیما همیشه فرصت گسترش این نوع مواجهه با مسائل اجتماعی را فراهم آورده است. واقعیت آن است که ورود جامعه شناسان به بررسی شکست‌ها و ناکامی‌های فردی؛ می‌تواند مخاطره‌آمیز باشد؛ چون جامعه‌شناس ناچار خواهد بود به سراغ ساختارهای اجتماعی نابرابر برود. حتی جامعه‌شناسی مانند دکتر فرامرز رفیع پور که معمولاً در صحبت کردن جانب احتیاط را نگاه می‌دارد وقتی در برنامه «توقف ممنوع» شبکه پنج به بررسی « فساد اقتصادی» می‌پردازد کاغذی را به سمت بینندگان می‌گیرد که بر روی آن فلش‌های مختلفی به دایره‌های رنگی متعدد وصل شده‌اند و توضیح می‌دهد که این فلش‌ها بیانگر ازدواج‌های فامیلی در بین مسئولان کشور است و یکی از زمینه‌های بالقوه گسترش فساد اقتصادی –به بیان او- همین عامل است. (از اتاق فرمان می گویند که یک ووله ببینیم!) گروه‌های مختلف تلگرامی هم پرشده است از توصیه‌های روان‌شناسانه به آدم‌ها. غافل از اینکه "زندگی مثبت" فقط با تغییر نگاه ما شکل نمی‌گیرد و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه نیز بر زندگی ما اثرگذار است. *** ساعت هفت صبح است و مجریِ رادیو حرف می‌زند: سلام ای جوان ایرانی، آره، آره، با توأم، چرا به پشت سرت نگا می‌کنی، نه با توأم، بیکاری؟ کنکور قبول نشدی؟ هر چی می دویی به‌جایی نمی‌رسی؟ نه، نه ، تو حق نداری ناراحت بشی، یه یا علی بگو، نفس عمیق بکش و در این صبح زیبا بگو سلام زندگی، آره. امروز، امروز طرحی نو بینداز، بگو من می تونم، بگو، با صدای بلند بگو تا من که توی استودیو هستم بشنوم، دنیا بشنوه و راه‌ها به روت باز شه...الآن می خوایم با یه روان‌شناس درباره اراده صحبت کنیم، جایی نریا.../ رادیو را خاموش می‌کنم و پیام‌های تلگرامی‌ام را باز می‌کنم: "سلام استاد. 15 ماهه فارغ‌التحصیل شدم و هنوز بیکارم. چند آزمون استخدامی شرکت کردم و هر بار رتبه‌ی 5 آوردم ولی همش یک یا دو نفر می‌خواستند. می‌خواستم ازتون خواهش کنم اگه جایی کاری سراغ دارین منو معرفی کنید. غیر مرتبط هم باشه خوبه. چشم امیدم به شماس. ممنون" http://eitaa.com/tahavole
🔻واقعیت امروزی بشر «اکثر مردم ترجیح می‌دهند بمیرند تا اینکه بیندیشند و اکثرشان هم می‌میرند و نمی‌اندیشند.» http://eitaa.com/tahavole
✅ قابل توجه اون دسته از افرادی که بر طبل عدم تبعیت از دستورات وزارت بهداشت می زنند و در تربیون ها و رسانه ها تردید در اجرای دستورات وزارت بهداشت ایجاد می کنند. 🔴دستورات رهبر معظم انقلاب در 5 ماه پیش که متاسفانه پس از ماهها اجرا و تلاش مجاهدانه مجددا به دست فراموشی سپرده شد و موجب پیک چهارم کرونا در کشور شد. http://eitaa.com/tahavole
اهمیت پرسشگری 🌺 یک شرکت برقکاری در انگلیس کارای برقی یک خونه رو تو ۶ هفته‌ داشته انجام می‌داده و تو این مدت، بچه کوچیک خانواده میومده کمکشون. اونا هم به خاطر کمکاش یه فیش حقوقی براش صادر کردن و پول رو گذاشتن تو پاکت بهش دادن😄 بند آخر فیش حقوقیش جالبه، بیشترین دستمزد رو به خاطر "مدام سوال پرسیدن" بهش دادن برگ‌ پرداخت نام کارفرما: الکتریکی سیتونز/ نام مستخدم: تئو/تاریخ پرداخت: ۲۰۲۱/۳/۲۶ برای انجام کارهای زیر: اندازه گیری آیتم ها: ۱.۵ پوند/ شمردن و جمع زدن تعداد پریزها: ۱.۵ پوند/ خدمات تغذیه با کلوچه های خوشمزه: ۱.۵ پوند/ همکاری بی نظیر: ۱.۵ پوند/ تضمین کیفیت با سوالهای زیاد: ۹ پوند/ جمعاً: ۱۵ پوند